از ویژگی‌های نمایشنامه‌نویسی‌شان این است که زبان خیلی پالوده و سبک مخصوص به خودشان را در نمایشنامه نویسی دارند. و با خواندن دیالوگ‌ها بدون این که اسم ایشان پای نمایشنامه‌شان باشد امضایشان را از طریق دیالوگ‌هایشان می‌توانیم متوجه شویم. زبانی که موجز و منحصر به فرد است و با ممارست و تمرین و مطالعه به دست آمده. رادی دغدغه زبان در نمایشنامه نویسی دارد.

پایگاه خبری تئاتر: بهزاد صدیقی به مناسبت دهم مهرماه سالگرد تولد اکبر رادی، ده ویژگی بارز (top ten) نمایشنامه‌های رادی را به این صورت برشمرد: زبان پالوده، سبک و امضای منحصر به فرد، وجود جغرافیای خاص در نمایشنامه، فضاسازی از طریق توزیع دستور صحنه‌ها، وجود قصه، طولانی بودن و غیرقابل کوتاه کردن، پایبندی به اصول نمایشنامه‌نویسی کلاسیک، عدم وجود عناصر باسمه‌ای و تصنعی و تخیلی در شخصیت‌ها و ارتباطشان با هم، خلق موقعیت‌های خوب و دراماتیک و وجود عنصر تعلیق. سخنگوی بنیاد اکبر رادی همچنین ضمن ابراز امیدواری برای ثبت سریع‌تر بنیاد و انجام فعالیت‌های بین‌المللی جهت معرفی رادی به بازارهای جهانی تئاتر، گفت: می‌توانیم اکبر رادی را به عنوان نمایشنامه‌نویسی هم سطح آرتور میلر، ادوار آلبی، آنتوآن چخوف و هارولد پینتر بدانیم. او هیچ کم ندارد ولی متاسفانه مدیران فرهنگی و مسئولین ما نتوانستند ادبیات نمایشی ما را به خارج از کشور معرفی کنند.

امروز دهم مهرماه سالگرد تولد اکبر رادی است. «آقای نمایشنامه نویس» دهم مهرماه 1318 در رشت به دنیا آمد و 63 سال در دنیای نمایش زندگی کرد. به همین مناسبت با یک نمایشنامه‌نویس، منتقد و پژوهشگر درباره «اکبر رادی» صحبت کردیم. بهزاد صدیقی که ریاست هیات مدیره کانون نمایشنامه‌نویسان خانه تئاتر را هم بر عهده دارد، در این گفت و گو به 10 ویژگی نمایشنامه‌ها و شخصیت رادی اشاره کرده است. او سپس به عنوان دبیر اجرایی و سخنگوی بنیاد رادی درباره فعالیت‌ها، اهداف و مسئله ثبت این بنیاد نیز مطالبی را ذکر کرده است.

 آقای صدیقی، اگر بخواهیم ویژگی های برتر نمایشنامه‌های اکبر رادی را عنوان کنیم، چه می‌توانیم بگوییم؟

 از ویژگی‌های نمایشنامه‌نویسی‌شان این است که زبان خیلی پالوده و سبک مخصوص به خودشان را در نمایشنامه نویسی دارند. و با خواندن دیالوگ‌ها بدون این که اسم ایشان پای نمایشنامه‌شان باشد امضایشان را از طریق دیالوگ‌هایشان می‌توانیم متوجه شویم. زبانی که موجز و منحصر به فرد است و با ممارست و تمرین و مطالعه به دست آمده. رادی دغدغه زبان در نمایشنامه نویسی دارد.

این دغدغه در شخصیت پردازی آدم‌ها و فضاسازی که در قصه‌ها از طریق جغرافیا و مکان‌های مختلف ایجاد می‌کند، دیده می‌شود. ما یک جغرافیای خاص و مکان‌های خاص را در نمایشنامه‌های ایشان می‌بینیم که عموماً در فضاهای شهری می‌گذرند و ما شاهد یک فرهنگ ایرانی مشخص از یک جغرافیای خاص که خطه گیلان یا شهر تهران است، هستیم.

فضاسازی از طریق توزیع صحنه‌ها و دستورصحنه‌ها هست که در نمایشنامه‌هایشان نوشته و ایجاد کرده‌اند. اگر آن فضاسازی به خصوص ابتدای هر صحنه یا پرده را نخوانیم شاید نتوانیم به خیلی از فضاهای داستان نمایشنامه ایشان دست پیدا کنیم. ضمن این که برای هر بخش بندی و صحنه بندی نمایشنامه‌شان عنوان وجود طوری که اگر نمایشنامه‌های اکبر رادی را شبیه رمان فرض کنیم، هر فصل یا هر پرده نمایشنامه ایشان عنوان دارد. شناسنامه دارد.

از مشخصات بارز دیگر نمایشنامه‌های ایشان می‌توانیم به این اشاره کنیم که اساساً همه 23 نمایشنامه‌ای که نوشتند، قصه دارد. هیچ کدام بر اساس یک روایت صرف یا فقط بر اساس دیالوگ پیش نمی‌رود. تمامی نمایشنامه‌هایشان قصه دارد و خواننده با خواندن نمایشنامه‌هایشان می‌تواند راحت ارتباط برقرار کند. کما این که خیلی از علاقمندان ادبیات نمایشی هم این ایراد را به برخی از نمایشنامه‌هایش گرفته‌اند که طولانی است. بله طولانی است ولی خب آن دغدغه‌های خاصی که رادی در نمایشنامه‌ها دنبال می‌کند، هم به لحاظ زبان و هم به لحاظ فرم دیالوگ‌ها، این طولانی بودن را می‌طلبیده است. خیلی دوست داشت شخصیت‌هایش کامل و به درستی معرفی شوند، این‌ها باعث شده بود نمایشنامه‌هایش طولانی شود.

خیلی از کسانی که می‌خواهند کار استاد را اجرا کنند نمی‌توانند با حذف جملات یا کلماتی به راحتی نمایشنامه‌هایش را کوتاه کنند. دیالوگ‌ها را به طوری که باید نوشته می‌شد، نوشته. به همین دلیل هم برخی از نمایشنامه‌هایی که کارگردانی مثل هادی مرزبان اجرا کرده، طولانی شده به دلیل همین پایبندی به زبان و متن اصلی است. هم ایشان و خیلی کارگردانان دیگر معتقدند که نمی‌شود به سادگی دیالوگ‌ها یا صحنه‌های نمایشنامه‌های رادی را حذف کرد.

اکبر رادی نمایشنامه‌هایی نوشته برای زمان 3 ساعت، 2 ساعت و ... کاری به مخاطبان عجول امروز نداشت. او کار خودش را می‌کرد فارغ از این که دغدغه مخاطبین آینده را داشته باشد. تئاتر هم همیشه از قدیم معمول بوده که در بازه زمانی 2، 3 ساعته اتفاق بیافتد. به اصول نمایشنامه نویسی کلاسیک پایبند بود. داستان را طوری می‌نوشت که در زمانی بیش از یک ساعت اتفاق بیافتد. شاید تنها در دو تک پرده‌ای «شب به خیر جناب کنت» و «کاکتوس» بود که نمایشنامه‌هایش کوتاهند و هر تک پرده‌ای حدود 40 دقیقه زمان می‌برد. آن‌ها هم به پیشنهاد و درخواست آقای دکتر عطاالله کوپال نوشته‌شده بودند.

اگر دقت کنید، از اولین نمایشنامه‌شان «روزنه آبی» تا آخرین نمایشنامه‌شان «گاو شب نمای ما» ایشان 23 نمایشنامه در طول 63 سال زندگی‌شان نوشتند. مثل خیلی از نمایشنامه‌نویسان خوب و حرفه‌ای دنیا تلاش نکرد که تعداد زیادی نمایشنامه بنویسد. معتقد به نوشتن نمایشنامه درست بود و سعی می‌کرد

نمایشنامه‌های با کیفیت و کاملاً دراماتیک بنویسد. چیزی که عموماً در خیلی از نمایشنامه‌های معاصر ما به خصوص در نسل جوان و جدید فراموش شده. شکل ظاهری نمایشنامه بیشتر حرف است ولی وقتی نمایشنامه را می‌خوانیم می‌بینیم فقط یک سری حرف بین چند تا آدم دارد اتفاق می‌افتد. این نقیصه در نمایشنامه‌های رادی دیده نمی‌شود. همه شخصیت‌های نمایشنامه‌ها پوست و گوشت و خون دارند. وقتی می‌خوانید یا می‌بینید، متوجه می‌شوید که همه آدم‌های نمایشنامه آدم‌های آشنا و معاصر هستند که ما آن‌ها را به عنوان مخاطب باور می‌کنیم. هیچ چیز تصنعی در رفتار و گفتار و روابط شخصیت‌ها نیست. تخیلی هم نیست. درست است که خیلی از نمایشنامه‌ها ساخته و پرداخته ذهن نمایشنامه‌نویس هستند ولی چیزی باسمه‌ای و تصنعی دیده نمی‌شود. همه چیز بر اساس شخصیت پردازی و روابط درست بین آدم‍‌ها شکل گرفته.

یکی از ویژگی‌های دیگر این است که استاد رادی خیلی موقعیت‌های خوب و دراماتیکی را انتخاب می‌کرد که می‌توانستند تبدیل به یک نمایشنامه کامل شوند و در واقع تبدیل به یک قصه نمایشی شوند که تا پایان مخاطب را با خود همراه می‌کند.

تعلیق از ویژگی‌های بارز قصه‌های ایشان بود. چیزی که ما عموماً در رمان‌های پلیسی و معمایی و رمان‌های خوب و موفق می‌بینیم. بودن عنصر تعلیق در نمایشنامه‌هایشان یکی از مهمترین ویژگی‌ها است.

نمایشنامه نویسی را اساساً به عنوان یک حرفه و شغل مهم انتخاب کردند و سعی کردند در طول دوران فعالیت نویسندگی‌اش فقط نمایشنامه بنویسند. نه فیلمنامه نه نمایشنامه رادیویی یا تلویزیونی هیچ چیزی به جز نمایشنامه ننوشت. نخواست شکل‌های دیگری از نوشتن را تجربه کند و خودش را فعال نشان دهد. دغدغه او فقط نمایشنامه نویسی بود. مثل یکی دیگر از نمایشنامه‌نویسان خوب ما، محمد چرمشیر، که فقط و فقط نمایشنامه می‌نویسد.

نمایشنامه را به عنوان یکی از انواع نوشتن به مخاطب و جامعه درست نشان داد و می‌خواست این را تثبیت کند که نمایشنامه هم یک ژانر است و نوع خاصی از نوشتن است که می‌تواند در فرهنگ ایران هم اتفاق بیافتد و به عنوان یک هنر تثبیت شده در نزد اذهان شکل بگیرد.

 شخصیت اکبر رادی را چه طور توصیف می‌کنید؟

اکبر رادی تنها نمایشنامه‌نویسی بود که فروتنی و تواضع‌اش از روی تعارف و تمجیدهای دیگران نبود. ذاتاً نویسنده‌ای متواضع و خاص و ممتاز بود. خیلی در گفتار و نوشتارش صداقت داشت؛ هم در مواجهه با آدم‌ها و هم در حرفه نمایشنامه نویسی. آدم نون به نرخ روز خوری نبود که بر اساس شرایط اجتماعی صحبت کند یا بنویسد.

من زمانی دقیقاً به این قضیه پی بردم که در یک سمینار جهانی برای بزرگداشت پینتر شرکت کرده بودم در ایتالیا، و آن موقع هارولد پینتر هنوز در قید حیات بود. بزرگداشت او در جشنواره‌ای از آثارش در شهر تورین برگزار شد. پینتر وقتی روی سن آمد، سخنرانی نکرد و گفت و گویی روی سن با یک مجری داشت. این آمدن و نشست و برخواستن و سلام و علیک و پایان صحبتش چنان متواضعانه بود، که واقعاً من را تحت تاثیر قرار داد. از این لحاظ می‌توانم بگویم با دیدن پینتر به یاد اکبر رادی افتادم که تنها کسی بود که از نظر صداقت و تواضع حقیقی خیلی شبیه او بود. پیش خودم گفتم هیچ نمایشنامه نویس دیگری در ایران (با احترام به همه نمایشنامه نویسان دیگر هم نسل و نسل قبل از خودم) این طوری نیست. آن استواری، صداقت، شکل ظاهری به شیله پیله و ... در سال‌ها آخر عمر استاد رادی که او را دیدم این خصوصیات در او بارز بود. به نظرم ما باید واقعا از رادی به عنوان یک الگو و نمونه خوب نویسنده دغدغه‌مند و هنرمند الهام بگیریم.

 طی این سال‌ها در بنیاد اکبر رادی چه فعالیت‌های انجام شده و قرار است بعد از ثبت رسمی بنیاد چه فعالیت‌هایی صورت بگیرد؟

فعالیت‌هایی که تا الان بنیاد انجام داده را بعد از این هم دنبال خواهیم کرد. ثبت رسمی بنیاد هیچ تغییری در برنامه‌های ما نخواهد داشت. ما تا الان 3 دوره همایش پژوهشی برگزار کرده‌ایم که دو دوره‌اش رقابتی بوده. دو دوره نمایشنامه‌خوانی همه آثار ایشان اتفاق افتاده. آثارشان به صورت علمی و پژوهشی، نقد و بررسی شده است. سال 91 جلد اول کتاب پژوهش‌های رادی شناسی را منتشر کرده‌ایم و جلدهای بعدی هم زیر چاپ است.

مجموعه نامه‌های رادی در دست انتشار است؛ همه نامه‌هایی که در طول حیاتش با آدم‌ها و نویسنده‌های مختلف نوشته است ویراستاری شده‌اند و آماده انتشارند. از دیگر کارهایی که انجام شده می‌توانم به برگزاری سالانه مراسم زادروزشان در بعد از فوت ایشان اشاره کنم. بنیاد تا به حال حداقل 5 دوره مراسم زادروز ایشان را برگزار کرده در مکان‌های مختلف درخانه هنرمندان بود و آخرین بار هم در تئاتر شهر. در بحث بین‌الملل هم دو شاخه پژوهشی و بین‌الملل به وجود آوردیم که آن بخش برنامه‌ریزی شده آثار ایشان به زبان‌های خارجی از جمله انگلیسی و عربی و فرانسه منتشر شود. کما این که دو سه تا از کارها انتخاب شده؛ کارهایی که با مخاطب خارجی هم بتواند ارتباط نزدیکی داشته باشد.

 کدام نمایشنامه‌ها؟

«لبخند باشکوه آقای گیل» و «از پشت شیشه‌ها» که دومی به انگلیسی ترجمه و در خارج از کشور منتشر شده است. یکی از فعالیت‌های مهم آتی این است که همه آثار استاد رادی به فراخور کشورهای مختلف به زبان‌های خارجی ترجمه و منتشر شوند و به بازارهای تئاتر جهانی معرفی شوند. امیدواریم در سال‌های آتی بتوانیم شاهد انتشار و اجرای آثار رادی به زبان‌های دیگر باشیم. برای این که رادی هیچ چیزی از نمایشنامه‌نویسان بزرگ، مهم و معاصری که در کشورهای اروپایی و آمریکایی و کشورهای همسایه خودمان، کم ندارد.

 از نظر شخصیت نمایشنامه نویسی اکبر رادی را با کدام نمایشنامه‌نویسان خارجی می‌توانیم معادل بدانیم؟

می‌توانیم ایشان را به عنوان نمایشنامه‌نویسی بدانیم که هم سطح آرتور میلر، ادوار آلبی، آنتوآن چخوف و هارولد پینتر است. هیچ کم ندارد ولی متاسفانه مدیران فرهنگی و مسئولین ما؛ چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، نتوانستند ادبیات نمایشی ما را به خارج از کشور معرفی کنند از جمله آثار این نمایشنامه‌نویس بزرگ را. این کاری است که کانون نمایشنامه‌نویسان در سال‌های اخیر شروع کرده و طبیعتاً این مسئله در اهداف و فعالیت‌های بنیاد هم هست. البته نیاز به بودجه کافی و وافی دارد. و مترجمینی که دغدغه داشته باشند ادبیات نمایشی را به زبان‌های مختلف ترجمه کنند.

 ثبت بنیاد الان در چه مرحله‌ای است. خبر جدیدی هست؟

آخرین بار که مدارک را برده بودیم ارائه بدهیم یک سری کسری هایی بود چون طی چند سالی که مشغول تکمیل مدراک بودیم، مدارک دیگری اضافه شده بود که برای همه موسسات فرهنگی این مدارک را می‌خواهند. ما مدارک را آماده کرده بودیم و به دفتر هیات رسیدگی به مراکز امور فرهنگی تحویل دادیم. بعد مجبور شدیم اساسنامه را بازنویسی کنیم و مطابق با اساسنامه تیپی که برای همه موسسات فرهنگی و هنری هست، در بیاوریم و آن اهداف و فعالیت‌ها را در اساسنامه جدید کلاسه بندی و دسته بندی کنیم. کار انجام شده و ظرف یک هفته تا نهایتاً ده روز آتی به وزارت ارشاد تحویل خواهیم داد.