ادعاهای حقوقی که گاهی علیه فیلم‌ها مطرح می‌شود در دو دسته قرار می‌گیرند: نخست شکایاتی که در ارتباط با حقوق معنوی یک اثر نمایشی است و دسته دیگر شکایاتی که از سوی اشخاص حقیقی، حقوقی و برخی از نهادهای دولتی مطرح می‌شود. شاکیان هم مدعی‌هستند که در یک درام نمایشی هویت آن‌ها خدشه‌دار شده یا موضوع مطرح شده در فیلم با واقعیت تفاوت بسیاری دارد.

پایگاه خبری تئاتر: خسینماگران و فیلمسازان هم همچون دیگر گروه‌های اجتماعی با مشکلات حقوقی روبرو می‌شوند که چالش‌های متعددی را برای آن‌ها به همراه دارد. اگرچه شکایاتی علیه کارگران، نویسنده و تهیه‌کننده مطرح می‌شود اما نکته حائز در این است که خود فیلم منجر به شکایت می‌شود. 

ادعاهای حقوقی که گاهی علیه فیلم‌ها مطرح می‌شود در دو دسته قرار می‌گیرند: نخست شکایاتی که در ارتباط با حقوق معنوی یک اثر نمایشی است و دسته دیگر شکایاتی که از سوی اشخاص حقیقی، حقوقی و برخی از نهادهای دولتی مطرح می‌شود. شاکیان هم مدعی‌هستند که در یک درام نمایشی هویت آن‌ها خدشه‌دار شده یا موضوع مطرح شده در فیلم با واقعیت تفاوت بسیاری دارد. 

دردسرهای پر سر و صدای برخی از فیلم‌ها

در سال‌های اخیر، شکایات متعددی علیه آثار تولیدی سینمای ایران مطرح شده که صاحبان آثار با چالش‌های متعددی روبرو کرده است. در میان شاکیان، چهره‌های مطرحی مثل فوتبالیست اسبق باشگاه پرسپولیس حضور دارند. ناصر محمدخانی از اعضای اسبق سرخ‌پوشان پایتخت از دو فیلم «یادم تو را فراموش» علی عطشانی و «خشم و هیاهو» ساخته هومن سیدی شکایت کرد. سازندگان این آثار نمایشی به دلیل گرته‌برداری از ماجرای این ورزشکار و شهلا جاهد پایشان به دادگاه باز شد. 

اگرچه فوتبالیست داستان واقعی در روایت علی عطشانی در قالب یک آهنگساز ظاهر شد و کارگران هرگونه تشابه داستان فیلم را با واقعیت را تصادفی خواند اما بسیاری این فیلم را مغرضانه دانستند و انگشت اتهام خود را به سمت کارگردان دراز کردند. 

در هنگام اکران فیلم، عطشانی ارتباط داستان فیلم با زندگی محمدخانی را تکذیب کرد. او در مصاحبه‌ای گفت: این فیلم ۱۰ روز از زندگی یک مربی فوتبال را روایت می‌کند که زندگی شخصی او دستخوش اتفاقات هولناکی می‌شود. من؛ آقای محمدخانی را دوست دارم و معتقدم کسانی که به او مشورت می‌دهند این کار را اشتباه انجام می‌دهند، چون اصل ماجرا این‌گونه نیست با این حال مجبور شدم به خاطر شکایتی که از ما داشتند من هم از ایشان شکایت کنم، چون در گفت‌وگوهایی که داشتند اعلام کردند فیلم را اصلاً ندیده‌اند.

در این میان، گاه فیلم‌هایی که موفق به کسب بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره فجر می‌شوند هم از گزند شکایت مصون نمی‌مانند. «شنای پروانه» ساخته محمد کارت و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی با حاشیه‌هایی همراه بود. پخش اولین تصاویر فیلم در فضای مجازی که در آن امیر آقایی که مشغول شاخ و شانه کشیدن بود، دستمایه طرح شکایتی از سوی همسر وحید مرادی شد و آن را در خانه سینما و سازمان سینمایی ثبت کرد. او مدعی شد شخصیت هاشم با بازی امیرآقایی کپی‌برداری از همسرش است که در زندان رجایی شهر کرج به قتل می‌رسد. در متن دادخواست اعلام شده بود که «با توجه به تشابهات موجود از شخصیت مرحوم وحید مرادی بدون کسب اجازه از بازماندگان ایشان استفاده شده است.» این شکایت، ۴روز قبل از اکران فیلم ثبت شد. 

اگرچه این شکایت چهار روز پس از اکران فیلم ثبت شد اما به گفته نعیم رضا نظامی چهارمحالی (وکیل خانواده مرادی) ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ رسیدگی به پرونده قتل مرحوم وحید مرادی در دادگاه کیفری یک تهران به‌صورت غیر علنی برگزار شد تبعاً ضرورت داشت که مقدمات دفاع و بررسی پرونده با دقت صورت گیرد. این در حالیست که در این اثنا و در شرایطی که همسر ایشان در شرایط خاص روحی به سر می‌بردند به یکباره تیزرهای فیلم شنای پروانه به‌صورت گسترده در فضای مجازی مورد توجه مخاطبین قرار گرفت! از همان زمان همسر مرحوم مرادی قصد پیگیری موضوع را داشت اما با توجه به حساسیت پرونده از ایشان تقاضا کردیم این موضوع را به زمان دیگری محول نمایند. 

دردسرهای حقوقی پرچالشی هم به نحو دیگری برای سازندگان «شبی که ماه کامل شد» اتفاق افتاد؛ خانواده ریگی، عوامل این فیلم را تهدید به شکایت کردند. آن‌ها مدعی بودند که برای ساخت این فیلم هیچ اجازه‌ای از آن‌ها گرفته نشده است. اگرچه رای نهایی این پرونده هیچ گاه در رسانه‌ها منتشر نشد اما به نظر می‌رسد، ادعای طرح شکایت علیه آبیار و تیمش تنها در حد یک هشدار باقی ماند. 

رضا درمیشیان نیز برای ساخت «لانتوری» با چالش‌های فراوانی روبرو شد. این فیلم درباره زندگی یکی از قربانیان اسیدپاشی ساخته شد.

سینمای ایران با این مسائل آشنا نیست

کامبیز نورزوی (حقوقدان و مشاور حقوقی اسبق سازمان سینمایی) در ارتباط با مشکلات و ادعاهای مطرح شده علیه فیلم‌های سینمایی توضیح داد: آن دسته از ادعاهایی که با حقوق اشخاص در ارتباط است، پیش از آنکه شخص ذی‌نفع به مرجع قضایی مراجعه نکند، قوه قضاییه و دادگاه‌ها هیچ اختیار یا وظیفه‌ای برای رسیدگی ندارند. گاهی اوقات یک اثر سینمایی مورد اعتراض یک شخص حقیقی قرار می‌گیرد که از چند وجه می‌تواند مطرح شود. 

به گفته وی، گاهی ادعاهایی علیه مالکیت مادی یا معنوی فیلمنامه‌ها مطرح می‌شود. در سال‌های گذشته، اشخاصی در ارتباط با طرح یا تمام یک فیلمنامه دادخواست داده‌اند و مدعی بوده‌اند که فیلمساز یا نویسنده اثر، حقوق آن‌ها را رعایت نکرده است. پس از طرح شکایت، دادگستری با دعوت از کارشناسان به موضوع ورود می‌کند و اگر تشخیص به سرقت ادبی بدهد، احکامی را صادر می‌کند. 

آن دست از آثار سینمایی که براساس زندگی افرادی خاص ساخته می‌شود یا از زندگی آنان گرته‌برداری می‌کند و یا الهام می‌گیرد هم نیاز به کسب اجازه از شخص یا خانواده آنان دارند. به گفته این حقوقدان، مالکیت مادی و معنوی بر زندگی قصه افراد متعلق به خود شخص یا ورثه آن‌هاست. اگر فیلمسازی بخواهد بر اساس زندگی شخصی یک فرد اثری نمایشی بسازد باید از او اجازه بگیرد؛ اگر آن شخص در قید حیات نباشد باید از ورثه او اجازه کسب کند، مگر اینکه مدت زیادی از فوت او گذشته باشد و شخصی تاریخی به حساب آید. 

با توجه به اینکه مالکیت معنوی زندگی اشخاص در اختیار فرد و خانواده اوست و بی‌توجهی به این موضوع از سوی اهالی هنر هفتم با چالش‌های روبرو بوده، در این شرایط، لزوم وجود یک حقوقدان در تیم فیلمساز یا توجه بیشتر شوراهای سازمان سینمایی به این مسائل، ضرورت بیشتری پیدا می‌کند. به گفته نوروزی، مسئولیت این موضوع بیشتر متوجه دو شورای صدور پروانه ساخت و شورای پروانه نمایش می‌شود که به این موارد باید توجه بیشتری کنند. اگر ساخت یک اثر درباره‌ی شخصی خاص برای شورای پروانه نمایش احراز شود، آن‌ها می‌توانند از فیلمساز بخواهند تا اجازه‌نامه کتبی اخذ شده از افراد را به شورا تحویل دهد. 

وی معتقد است که چنین مفاهیمی در ایران سبقه طولانی ندارد و جدید هستند که شاید بتوان چرایی آن را در جوانی توسعه سینمای ایران یافت. او درباره این موضوع توضیح داد: بهره‌گیری از تجارب کشورهای دیگر در این زمینه می‌تواند موثر واقع شود. تا زمانی که جامعه درگیر مسائل حقوقی نشود به دنبال پاسخگویی به مسائل نخواهد رفت. 

مشاور حقوقی اسبق سازمان سینمایی اظهار داشت: اگر اقتباسی از زندگی فرد وجود داشته باشد بازهم باید اجازه کسب شود. گاهی یک رمان را عینا به فیلمنامه تبدیل می‌کنند یا از آن اقتباس می‌گیرند که باید در تیتراژ اثر نوشته شود. اقتباس از زندگی افراد هم شامل چنین موضوعی می‌شود. من بازهم تاکید می‌کنم، چنین مواردی در سینمای ایران تازگی دارد و نامانوس است. 

«لانتوری» ساخته رضا درمیشیان از دیگر فیلم‌هایی بود که با شکایت آمنه بهرامی از قربانیان اسیدپاشی در کشور روبرو شد. هرچند این پرونده مختومه اعلام شد اما شاکی در آن زمان اعلام کرد که دست از شکایت برنخواهد داشت. به گفته نوروزی، در سینمای ایران فیلمی درباره قربانیان اسیدپاشی داشتیم که اقتباسی از زندگی یک فرد معین بود؛ هنگامی که مخاطبان به تماشای این اثر نمایشی می‌نشستند به راحتی متوجه می‌شدند که فیلم از زندگی یک فرد خاص الگوبرداری کرده است. به طور قطع، کسب اجازه برای ساخت یک درام کار را برای فیلمساز دشوار می‌کند و در وهله دوم کاری نامانوس است. اگرچه کسب اجازه به راحتی پذیرفته نمی‌شود اما از حیث رعایت اشخاص باید اجرا شود. 

نه تنها اشخاص، نهادها هم شاکی می‌شوند

به طور قطع، سینما باید سخنگوی بخشی از مطالبان جامعه باشد؛ فیلمسازان باید از محیط و پیرامون خود الهام گیرند و یک درام سینمایی را از نگاه دوربین خود برای مردم روایت کنند. این دست از مسائل نیز همچون قصه زندگی افراد با طرح شکایت روبرو می‌شوند، در این میان؛ هستند شاکیانی که قدرت بیشتری دارند و حتی با طرح شکایت می‌توانند جلو اکران یک فیلم را بگیرند. 

تشتت و درهم‌ریختگی گسترده در حوزه‌ی حقوق فرهنگی منجر به بروز مشکلات حقوقی فراوانی می‌شود. بر اساس مقررات جاری کشور، مرجع تشخیص نمایش آثار سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. مطابق مقررات قانونی، از جمله آیین‌نامه‌ی صدور پروانه‌ی نمایش، آثار سینمایی را بررسی و پروانه‌ی نمایش را صادر می‌کنند. وقتی پروانه‌ی نمایش صادر شد، آن فیلم حق اکران دارد و هیچ نهاد و فرد دیگری نمی‌تواند مانع از نمایش آن فیلم شود. اما در سال‌های طولانی، نهادهای دیگری نیز با توجیهاتی که معمولا هیچ مبنای حقوقی ندارد، مانع نمایش فیلم‌هایی می‌شوند که پروانه‌ی نمایش گرفته‌اند. فیلم «متری شیش و نیم» سعید روستایی به تهیه‌کنندگی جمال ساداتیان نمونه‌ای از فیلم‌هایی است که نهادهای دولتی نسبت به موضوع آن شکایاتی داشتند و ورود یک نهاد انتظامی به ماجرا سبب شد تا فیلم در آستانه اکران در جشنواره فجر از نمایش در جشنواره محروم شود.

شکایات، سینما و اقتصاد سینمایی را ضعیف کرده است

جمال ساداتیان (تهیه‌کننده سینما) که برای فیلم‌های خود با برخوردهای قهری فراوانی روبرو بوده است، درباره مشکلات حقوقی فیلم‌ها گفت: نه تنها در سینمای ایران بلکه در پخش آثار تلویزیونی نیز این دست از مشکلات وجود دارد. به طور قطع، آثار نمایشی باید از چارچوب و الگوهایی خاص پیروی کنند اما باید نکاتی در ارتباط با این موضوع مطرح می‌شود. ما باید خط قرمزها را مشخص کنیم و به مسائلی مثل امنیت ملی، موضوعات مذهبی اعتقادی توجه کنیم اما هنگامی که اظهارنظرها بیش از اندازه می‌شود و مسائلی مثل جزئیات دیالوگ‌ها هم مورد بررسی قرار می‌گیرند، کار سخت می‌شود. 

به گفته وی، سخت‌گیری‌های بیش از انداره سبب شده تا سبد محصولات سینمایی ایران از آثار نمایشی خوب خالی بماند و مخاطبان نیز از آثار تولیدی استقبال نکنند و نتوانند ارتباطی برقرار کنند. همچنین فیلم‌های که به واسطه شکایات مورد ممیزی‌های سفت و سخت می‌خورند به هیچ وجه نمی‌توانند با مردم ارتباط برقرار کنند. اگر فیلمسازان بخواهند آثاری بسازند که مورد اقبال قرار گیرد، به طور پیوسته پیوسته با شکایت یا ممیزی‌ها روبرو می‌شوند. این موضوع مدت‌هاست که در سینمای ایران وجود دارد و تنها با وعده و وعیدها تلاش کرده‌اند تا مشکلات را مرتفع سازند. 

تهیه‌کننده فیلم آذر، شهدخت، پرویز و دیگران تصریح کرد: فیلم‌ها را می‌توان به سه دسته‌ی سرگرم‌کننده، اجتماعی و منتقد مسائل اجتماعی تقسیم کرد. بسیاری از فیلم‌هایی که به نقد مسائل اجتماعی توجه می‌کنند با برخوردهای قهری بیشتری روبرو می‌شوند اما فیلم‌هایی که جنبه‌ای سرگرم‌کننده هستند هرگز باعث برخوردن شخص یا یک نهاد نمی‌شوند. 

برخوردهای قهری که آثار و تبعاتی برای سینمای ایران به همراه دارد و باید این موضوع از سوی متولیان فرهنگی و سینمایی کشور مورد توجه قرار گیرد. در چنین شرایطی، ضرورت تغییر دیدگاه و ایجاد فرهنگی نوین برای برخورد با آثار نمایشی مورد تاکید قرار می‌گیرد. ساداتیان باور دارد که راه‌حل خروج از این بحران، سعه‌صدر است که باید نهادها داشته باشند. وی در اینباره تصریح کرد: هر محصول صنعتی که ساخته می‌شود، اگر نتوانند رضایت مصرف‌کننده را جلب کنند به طور قطع در بازار با شکست روبرو می‌شود. مسائل فرهنگی و محصولات آن هم چنین ویژگی دارند؛ وقتی نظر مخاطب جلب نشود حتی با پخش بلیت رایگان هم نمی‌توان توجه مخاطبان را جلب کرد. تجربه ثابت کرده است که برخی از فیلم‌ها آنچنان مورد اقبال قرار می‌گیرد که مخاطبان حاضر هستند تا ساعت‌ها در صف تهیه بلیت بایستند تا آن اثر را روی پرده بزرگ سینما تماشا کنند. 

سال‌های گذشته، برخی از فیلم‌ها مورد برخورد قهری قرار گرفته‌اند اما نه تنها از تعداد مخاطبانشان کم نشده است بلکه تعداد نیز افزایش یافته است. اگرچه «متری شیش و نیم» در نخستین روز از جشنواره سی و هفتم با مشکلاتی همراه بود اما در نهایت سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به دست آورد. این تهیه‌کننده اظهار داشت: مسئولان فرهنگی کشور نسبت به موضوع واقف هستند اما توجهی به آن نمی‌کنند. سینماگران نیز با وجود این برخوردها به مسیر خود ادامه می‌دهند و مدیران فرهنگی نیز بر دیدگاه‌های خود تاکید می‌کنند؛ این موضوع سبب می‌شود که تداخل و برخورد میان این گروه‌ها به وجود بیاید. 

ساداتیان معتقد است، این برخوردها سبب شده تا فیلمسازان به دلیل ترس از همین برخوردهای حقوقی، خود را سانسور کنند. تهیه یک اثر هنری هزینه‌های سنگینی را بر تهیه‌کنندگان تحمیل می‌کند، وقتی یک کارگران و تهیه‌کننده احساس کنند که در روند ساخت یک اثر نمایشی با برخورد قهری یا ممیزی روبرو می‌شوند، ترجیح می‌دهند که در آن مسیر گام برندارند. 

وی توضیح داد: وزارت ارشاد به عنوان مرجع رسیدگی به آثار هنری است یعنی پروانه‌های ساخت و نمایش فیلم را صادر می‌کند اما نهادهایی که ادعایی درباره‌ی فیلم‌ها دارند به تبع تحت فشار قرار دادن وزارت فرهنگ، فیلمساز را تحت فشار قرار می‌دهند. وزارت، فیلمساز را به جلو می‌اندازد تا با نهاد یا ارگان مدعی گفتگو کند و نظر آن‌ها را جلب کند. جلب رضایت نهادها پروسه‌ای زمانبر است که به تهیه‌کنندگان و فیلمسازان تحمیل می‌شود. وقتی یک فیلم موفق به کسب پروانه‌های ساخت و نمایش می‌شود دیگر باید بتواند مسیر خود را طی کند و نباید با موجی از اظهارنظرهای مختلف روبرو شود. همین مسائل سبب شده است تا سینمای ایران درجا بزند. هیچ برنامه‌ای برای سرگرم کردن مردم وجود ندارد؛ تنها سینما و موسیقی آن هم به صورت ناقص باقی مانده است. 

ساداتیان افزود: هیچ فیلمسازی نمی‌تواند به مسائل قوه‌قضایه، شهرداری‌ها، پلیس و وزارتخانه‌ها ورود کند اگر ورود کند با برخوردهای قهری روبرو می‌شود. اگرچه آمار و اطلاعات متعددی درباره تخلف یا سوءاستفاده‌های نهادها در دسترس است اما امکان طرح مسائل در آثار نمایشی وجود ندارد. در این شرایط، سینمای ایران تبدیل به شیر بی‌یال و دم می‌شود که اقتصاد نابسامانی دارد. 

وی درباره طرح شکایت از سوی مردم باور دارد، مردم با این مسائل مشکل چندانی ندارند بلکه ارگان‌ها با این مسائل مشکل دارند. این شکایات هم وجود دارد اما می‌توان با باب مذاکره به آن مسائل ورود کرد. ارگان و سازمان با استفاده از اهرم قدرت خود، جلوی نمایش یک فیلم را می‌گیرند اما خانوده‌هایی مثل آقای محمدخانی نتوانسته‌اند جلوی اکران فیلمی را بگیرند. اگر نهادها به موضوعات مطرح شده در فیلم ورود نکنند، اشخاص حقیقی نیز دست به چنین کاری نخواهند زد. من معتقدم که شکایت‌های مردمی ثمره برخوردهای دولتی است که بر سر فیلم‌ها آوار می‌شود. 

سخن پایانی

اختراع برادران لومیر خیلی زود یعنی ۵ سال پس از معرفی آن، وارد ایران شد. اگرچه این صنعت در ایران قدمتی ۱۲۰ساله دارد اما از منظر کیفی توسعه آن با مشکلاتی مواجه بوده است. به گفته برخی از فعالان سینمایی کشور، فقر کیفی سبب شده تا بسیاری از مسائل برای اهالی سینما و مخاطبان آن نامانوس باشد. شاید بتوان گفت، طرح شکایت علیه فیلم‌ها در این موضوع مستتر است. 

شاید ساخت برخی از فیلم‌ها مغرضانه باشد و با هدفی خاص علیه یک شخص ساخته شود اما باید به این نکته توجه کرد که سینما از پیرامون خود الهام می‌گیرد. هنگامی که طرح شکایت علیه فیلم‌ها بیش از اندازه شود، سبد محصولات سینمایی ایران از محصولات لامکان و لازمان پرخواهد شد که هیچ جذابیتی برای مخاطبان ندارد. 

طرح مسائلی در سینما که همواره با جمعیت ناراضی روبرو می‌شود بر لزوم تعریف یک فرهنگ در میان سینماگران، مخاطبان و نهادهای دولتی تاکید می‌کند.


منبع: خبرگزاری ایلنا
نویسنده: علی خسروجردی