نمایش های حوزه دفاع مقدس را معمولا با المان هایی مانند فضای جبهه، لباس های رزم، اسامی فرماندهان و ... می شناسیم. دیدن نمایشی که در آن رزمنده ها کت و شلوار پوشیده و به شکلی هماهنگ به روایت قصه ای از آن دوران بپردازند، اتفاقی جدید است. این اتفاق را «علیرضا معروفی» در نمایش «تن ها» رقم زده و با فرمی جدید به معرفی اسیر سیزده سال جنگ، «مهدی طحانیان»، پرداخته است.
پایگاه خبری تئاتر: در سالن سایه تئاتر شهر، به گفت‌و‌گو با «علیرضا معروفی» نویسنده و کارگردان این اثر نشسته‌ایم و او از تاثیر تمرین در رسیدن به اجرایی قابل‌قبول به «صبح‌نو» چنین می‌گوید:

یکی از ویژگی‌های نمایش «تن‌ها» همخوانی بسیار مناسب فرم و محتواست. چطور توانستید به این فرم برای چنین محتوایی برسید؟
 نمایشنامه قصه‌ای رئالیستی دارد و بی‌شک آن قصه را نمی‌شد به صورتی رئالیستی نیز اجرا کرد. شاید در سینما بشود هشت نفر را به هم چسباند و در یک سلول نشان داد اما در تئاتر چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. اگر می‌خواستم این هشت اسیر را به هم بچسبانیم آن تاثیری را که باید، نمی‌گذاشت؛ پس باید به‌سمت فرم می‌رفتیم. در شروع تمرینات، حدودا 30جلسه تمرین کردیم تا بتوانیم چنین فرمی را پیدا کنیم. در ابتدا فقط این را می‌دانستم که باید به‌سمت فرمی تاثیرگذار برویم. در تمرینات به این نتیجه رسیدیم که این افراد ایستا هستند و ما باید از تکرار و چرخش سرها برای ایجاد فرم استفاده کنیم تا کارمان شنیدنی، دیدنی و جذاب باشد و درعین‌حال فرم از دل خود متن درآمده باشد. شاید یکی از دلایلی که توانستیم به این فرم برسیم این بود که از قبل برایش تصمیم نگرفته بودیم و گذاشتیم این اتفاق در تمرینات بیفتد و فرم از دل متن بیرون بیاید.
 
این نمایش در حوزه دفاع‌مقدس قرار می‌گیرد. ایده نمایشنامه چطور شکل گرفت و چگونه به متن حاضر رسیدید؟
سال97 ازسوی انتشارات مجمع انقلاب اسلامی نمایشنامه‌ای به من سفارش داده شد درباره آقای «مهدی طحانیان». نمایشنامه‌ای 20‌دقیقه‌ای که برای نوشتنش باید کتاب 400صفحه‌ای «سرباز کوچک امام» را می‌خواندم؛ کتابی درباره اسیر 13ساله، مهدی طحانیان. کتاب را خواندم و نمایشنامه‌ای 20دقیقه‌ای نوشتم. زمانی که این کتاب را می‌خواندم چهار صفحه آن مرا بسیار درگیر کرد. در این چهار صفحه لحظه‌ای نشان داده شده بود که صد نفر از اسرای ما را در یک اتاق 12متری اسیر کرده بودند و می‌خواستند از آن‌ها اطلاعات جنگی بگیرند. این بخش برای من بسیار تکان‌دهنده بود. پس از خواندن آن چهار صفحه تصمیم گرفتم نمایشنامه‌ای دراین‌باره بنویسم. سال98 نمایشنامه «تن‌ها» نوشته شد، سال99 در جشنواره مقاومت و فجر شرکت کرد و امسال هم به لطف خدا توفیق حاصل شد تا آن را به اجرای عموم برسانیم.
 
این نمایش در جشنواره مقاومت هم خوب ظاهر شد. چه جوایزی را موفق شدید در این جشنواره به دست آورید؟
«تن‌ها» در جشنواره مقاومت خوب دیده شد و توانست رتبه اول کارگردانی و تقدیر نور را به دست آورد. از گروه بازیگران نیز تقدیر شد و در جشنواره تئاتر فجر هم تندیس لباس را گرفتیم.

چه مدت برای این نمایش تمرین کردید؟
حداقل 50جلسه در شروع تمرین کردیم تا نمایش را به جشنواره مقاومت برسانیم. 20جلسه برای جشنواره فجر و 20جلسه هم برای اجرای عموم تمرین کردیم. حدودا 90جلسه در یک‌سال و اندی تمرین کردیم تا کارمان را به اجرا برسانیم. پس از اجرا در جشنواره مقاومت به نکات جدیدی رسیدیم و در اجرای فجر آن‌ها را پیاده کردیم. پس از اجرا در فجر به نکات دیگری رسیدیم و آن‌ها را در اجرای عموم اصلاح کردیم. به نظرم تمرین اصل کار است. به‌شدت برای یک اجرای خوب به تمرین معتقدم. به نظرم تئاتر با تمرین شکل می‌گیرد. نمایشی که با 20جلسه تمرین به روی صحنه می‌رود با نمایشی که با صد جلسه تمرین به اجرا می‌رسد بسیار فرق دارد.
 
شما دو سال پیش‌نمایش «شکم» را در تئاتر شهر به اجرا رساندید. در آن نمایش نیز همچون نمایش «تن‌ها» از نامگذاری شخصیت‌ها اجتناب کرده‌بودید. چرا؟
نمایشنامه‌های من اکثرا براساس موقعیت نوشته می‌شوند. این موقعیت است که برایم جذاب می‌شود و به سمتش می‌روم. شخصیت در کنار این موقعیت شکل می‌گیرد. اگر بخواهم شخصیتی خلق کنم و به‌عنوان‌مثال اسمش را احمد بگذارم، باید او را شخصیت‌پردازی کنم و به حال، گذشته، آینده و جهان‌بینی‌اش آگاه باشم. آنگاه نمایشنامه براساس شخصیت نوشته می‌شود اما در اینجا نمایشنامه من موقعیت‌محور است، پس نیازی نیست که به شکل کلاسیک شخصیت‌ها را نامگذاری کرده و شخصیت‌پردازی انجام دهم؛ زیرا در این حالت کار خیلی سخت می‌شود و باید به‌جای نمایشنامه، سریال بنویسم. در نمایش «شکم» خانواده‌ای نشان داده شده بود که مشکل کمبود غذا داشتند. در اینجا هشت اسیری روی صحنه‌اند که در یک سلول یک‌دریک قرار گرفتار شده‌اند. ما در این دو نمایش موقعیت‌های خاصی داریم و نیازی به دانستن نام شخصیت‌ها نیست.
 
این به‌نوعی باعث جهان‌شمول‌تر شدن اثر هم می‌شود!
 همین‌طور است و می‌توان آن را برای کشورهای دیگری که جنگ را تجربه کرده‌اند نیز متصور شد. در کنار این‌ها من باز هم سعی کردم رگ و ریشه و کدهایی در کار قرار دهم که کشور خودمان را به مخاطب نشان می‌دهد. ما هشت سال درگیر جنگ بودیم و نمی‌توان این بخش را از تاریخ این کشور پاک کرد. به همین خاطر دوست داشتم مخاطبانی که کار را می‌بینند کاملا حس کنند که این افراد رزمنده‌های خودمان و این جنگ هم جنگ خودمان است. درعین‌حال اگر غریبه‌ای هم از کشور دیگر این نمایش را می‌بیند بتواند این حس را داشته باشد که شاید این اتفاق در کشور خودش افتاده است.
 
به همین خاطر لباس‌ها را به‌صورت کت‌وشلوارهای یک‌شکل در نظر گرفتید؟
اسرا همه لباس فرم داشتند اما نمی‌خواستم این اجرا را به‌شکل کلیشه روی صحنه ببرم و لباس خاکی بر تن اسرا کنم. کت‌وشلوار رسمی‌ترین لباس یک انسان است و با توجه به تحلیلی که داشتم می‌خواستم بگویم مساله من خود انسان است. اسم نمایش «تن‌ها» است، منظورم تن انسان و خود اوست و اینکه این جنگ با انسان‌ها و تن‌های‌شان چه می‌کند. مخاطبی داشتم که پس از اجرا به من گفت جنگ چقدر کثیف است. او چنین حرفی را زد و حالا این انسان است که می‌رود در جنگ ایستادگی و مقاومت کند.
 
لباس‌های یک‌شکل در نمایش «شکم» هم یکی از ویژگی‌های کار بود. آیا می‌توان گفت که شما با یکسان کردن لباس‌ها می‌خواهید تفاوت شخصیت‌ها را از بین ببرید و آن‌ها را به‌صورت یک شکل و فقط از منظر انسان بودن نشان دهید؟
می‌توان این‌طور هم برداشت کرد.
 
بازخوردها به این نمایش چطور بوده است؟
تا الان به لطف خدا هر شب ظرفیت سالن تکمیل بوده و مخاطب از کار راضی به نظر می‌رسد. برای مخاطب نیز قطعا جالب است که یک موضوع را از زاویه‌ای نو ببیند.
 
با توجه به استقبال از این نمایش آیا پس از اجرا در تئاتر شهر، آن را در سالن دیگری هم به روی صحنه می‌برید؟
 با یکی از سالن‌های تئاتر مذاکراتی انجام‌ شده اما چون هنوز قطعی نیست نمی‌توان پاسخ روشنی به این سوال داد.
 
پس از «تن‌ها» چه نمایش دیگری را از شما روی صحنه خواهیم دید؟
اواخر سال گذشته سخت مشغول مطالعه شدم و سه کتاب به نام‌های دا (خاطرات سیده زهرا حسینی)، سوخته (احمد محمود) و بنی‌صدر از ظهور تا سقوط (فاطمه کهوری‌نژاد) را خواندم و بهار امسال متاثر از این سه کتاب، نمایشنامه‌ای با عنوان «تلفات» نوشتم که درباره خیانت بنی‌صدر در روزهای آغازین جنگ است. درحال‌حاضر در حال تمرین این نمایش هستیم و قصد دارم به یاری خدا این نمایش را به چهلمین جشنواره تئاتر فجر برسانم.

«تن‌ها» در جشنواره مقاومت خوب دیده شد و توانست رتبه اول کارگردانی و تقدیر نور را به دست آورد. از گروه بازیگران نیز تقدیر شد و در جشنواره تئاتر فجر هم تندیس لباس را گرفتیم 


منبع: صبح نو
نویسنده: سمانه استاد