پایگاه خبری تئاتر: «مبارک و طلسم شاهزاده» عنوان نمایشی بود که جواد انصافی به بیست و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان آورده است.
این نمایش در چهارمین روز از جشنواره 3 اجرا در سالن اصلی مجتمع فرهنگی هنری بوعلی همدان داشت. اجرای اول به دلیل حضور بیش از حد مخاطبان با مشکلاتی مانند نرسیدن صدای بازیگران رو به رو بود اما بعد از پایان اجرا، مسئولان سالن به انصافی قول دادند میکروفنهایی برای اجراهای بعدی در اختیار او و بازیگرانش قرار دهند.
«مبارک و طلسم شاهزاده» داستان دختربچهای است که طلسم شده است. مخاطبان با مبارک همراه میشوند تا طلسم را بشکنند و طی این همراهی با سیاه بازی، خیمه شب بازی، پرده خوانی، نقالی، بحر طویل خوانی و ضربی خوانی هم آشنا میشوند.
باید به بچهها یاد بدهیم طور دیگری نگاه کنند
جواد انصافی بعد از پایان اجرای اول که با حضور بچههای خردسال، کودک و نوجوان از 7 مدرسه انجام شد، در گفت و گو با سایت خبری تئاتر تاکید کرد: باید مربیها بتوانند نگرش دیگر را به بچهها یاد بدهند. این که مثلاً از بچهها بپرسند الان اینها گفتند «ب ت خ» فهمیدید یعنی چه؟ ب چی بود؟ چه بازی را میگفت؟ منظورش همان پلی استیشن بود؟ مربیها باید بچهها را به چالش بکشند. از آنها سوال کنند. نمایش را بررسی کنند. باید بعد از نمایش در کلاسها بروند و بحث کنند.
او ادامه داد: باید بچهها جرات پیدا کنند حرف بزنند. درباره قسمتهایی که فهمیدهاند یا نفهمدیدند بپرسند، بحث کنند. اما متاسفانه با نمایش درست برخورد نمیکنند. باید بچهها را به دیگر نگاه کردن عادت بدهیم.
همهاش پلیاستیشن، همهاش خشونت!
کارگردان «مبارک و طلسم شاهزاده» با اشاره به مضمون آموزشی این نمایش گفت: موضوع و معضل روز بچهها را مطرح میکردیم. بازی، تحرک و خنده را از بچههای ما گرفتهاند. تهاجم فرهنگی یعنی این که بچههای ما مدام پای پلی استیشن و کامپیوتر نشستهاند بازی میکنند. همه بازیها خشن است. یک بازی خندهدار در این بازیها نداریم.
انصافی با تاکید بر این که مخاطب نمایشهای او کودکان 5 تا 95 ساله هستند، گفت: ما غیرمستقیم به پدر و مادرها هشدار میدهیم که هر چیزی را نگویید. برای بچهها وقت بیشتری بگذاریم در کنار هم باشید و دست همدیگر را بگیرید. ببینید ما این همه مهد کودک داریم. مهدکودکها به جای این که بازیهای محلی را به بچهها یاد بدهند، کارهایی میکنند که من تعجب میکنم.
پسر کوچک سیاه را خوب بازی میکند پسر بزرگم ارباب را!
انصافی که فعالیتهایش را از سال 1350 آغاز کرده و حالا در جدیدترین کارش هم نقش سیاه را دارد و هم کارگردانی میکند، درباره روند 43 ساله فعالیتهایش توضیح داد: من صرفاً روی نمایش ایرانی کار میکنم؛ نمایش شادیآور. نمایش سیاه بازی و تخته حوضی و آئینهای ایرانی. حتی در رادیو و تلویزیون هر کاری کردم در جهت شادی بوده؛ حتی میان پردهها، حتی عبدلی و اوستا هم سیاه بازیای بود که به روز شده بود! بحثهای روز را مطرح میکرد.
بازیگر نقش سیاه، درباره نگاه نسل جوان به سیاهبازی گفت: متاسفانه چون سیاه نقش بسیار سختی است. هر کسی نمیتواند از پس آن بربیاید. برای همین نسل جوان زیاد علاقه نشان نمیدهد. نسل گذشتهمان سعدی افشار بود که رفت. نسل بعدی که من، مجید افشار، علامه دهر و عطا صفرپور هستیم که داریم کار میکنیم.
او افزود: نسل بعد آقای داداشی و خاکسار و دو سه نفر دیگر هستند. اما نسل بعدی وجود ندارد. نیامدهاند. جرات ندارند. خلاقیتشان کم است. البته خود ما هر کدام تلاش کردیم بچههایی را تربیت کنیم. کلاسهای سیاه بازی داریم. من در این کلاسها دو نسل را داشتهام. نسل قبلیمان با آقای داداشی و هدایتی است و نسل جدید هم پسر خودم امیرحسین است که واقعاً خوب سیاه را بازی میکند. پسر بزرگم هم ارباب را خوب بازی میکند.
او درباره مشخصات یک سیاه خوب هم گفت: در درجه اول، ذهن خلاق، بدن نرم، ریتم و رنگ شناسیاش باید خوب باشد. اشعار را بشناسد. بدیهه سراییاش قوی باشد.
در هندوستان رگههایی از سیاه را داریم
انصافی که پایین سن در کنار همسرش نشسته، از تلاشش برای انتقال صحیح این هنر به نسل بعد میگوید و اضافه میکند: ما داریم تلاشمان را میکنیم. من به اتفاق خانمم که لباسهای ما را میدوزد، برای روی صحنه بردن هر چه بهتر نمایشهای زحمت میکشیم. طراحی صحنه و لباس و کارهای مختلف و پژوهش ها را انجام میدهیم. حتی برای پژوهش به کشورهای مختلف رفتهایم. برای این که بفهمیم نوع کار ما چه قدر مثلاً با ازبکستان، تاجیکستان، سمرقند، بخارا، ترکیه و هندوستان نزدیکی دارد.
این نمایشنامهنویس با اشاره به کتابی که به تازگی منتشر کرده، گفت: در هندوستان رگههایی از سیاه داریم. در کتابم عکسها و توصیفاتشان هست. تلاش میکنم این پژوهشها به صورت کتاب منتشر شود و به دست نسل جدید برسد که بخوانند و بفهمند.