رئیس دپارتمان تئاترکاربردی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که به دعوت مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری به ایران سفر کرده، گفت: لازم است که ارتباطات فرهنگی جوامع از طریق "تئاتر کاربردی" تقویت شود
پایگاه خبری تئاتر: بازیگر،‌کارگردان و استاد دانشگاه؛ که به عنوان مدرس و تسهیلگر برای حضور در نخستین همایش تئاتر کاربردی حوزه هنری دعوت شده است در باره‌ی استقبال از این رویداد به خبرنگار صحنه توضیح داد: در ایران هم مثل دیگر فستیوال‌هایی که من در آن‌ها حضور داشته‌ام، طیف متفاوتی از مردم در این رویداد حاضر شده‌اند و البته این از ویژگی‌های تئاتر کاربردی است که مخاطبانش از هر طیفی باشند. در اجرای زیبایی که این چند روز در همایش تئاتر کاربردی حوزه هنری شاهدش بودم، دیدم که بچه‌های کار به چه پاکی و سادگی‌ای، دریچه‌های قلبشان را بر صحنه باز کردند و از مشکلتشان گفتند.
 
وی در مورد هنرجویان کارگاهش در همایش تئاتر کاربردی حوزه هنری اظهار داشت: در تئاتر کاربردی هر انسانی با هر ویژگی شخصیتی، فرصت ابراز عقیده می‌یابد. حتی آدم‌هایی که خود را عقل کل می‌دانند و معتقدند که همه چیز را می‌دانند و کمتر برای نظرات دیگران ارزش قائل هستند. این دست افراد در همه جای دنیا وجود دارند و البته در امریکا بیش‌تر از ایران!
 
این مدرس دانشگاه، سپس به تجربه‌هایش در زمینه‌ی کار با گروه‌های نوجوان آمریکایی اشاره کرد و افزود: من در مالزی و خارج از کشورم بزرگ شده‌ام. همیشه این کنجکاوی برایم وجود داشت که از نزدیک با مردم آمریکا در تماس باشم و ببینم که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است. وقتی به آمریکا بازگشتم این فرصت به طرز غریبی برایم مهیا شد. در اتفاقی، مورد حمله‌ی یکی از دسته‌های نوجوانان بزه‌کار خیابانی قرار گرفتم. این ماجرا ایده‌ای را در ذهنم روشن کرد که به نقد سیستم زندان و مجازات در آمریکا بپردازم. برای همین به سراغ گروه‌های نوجوانان خیابانی رفتم.
 
وی افزود: در قدم اول چون به عنوان بازیگر و نیز کارگردان، تجربه‌ی کار بر آثار شکسپیر را داشتم با آن نوجوانان نیز متن‌های شکسپیر را کار کردم. نتیجه کار چندان مطلوب نبود. نوجوانانی که در خیابان و با فرهنگ موسیقی رپ بزرگ شده بودند واکنش خوبی به آثار شکسپیر نداشتند. البته اشتباه از من بود! در سال 1991که با "آگستو بوال" آشنا شدم، متوجه شدم که متون نمایشی شکسپیر هم متونی استعماری هستند و من می‌بایست در کار با گروه‌های نوجوان خیابانی به چیزی فرای آن نگاه می کردم.
 
برنت بلر، ارائه هدفی دیکته شده برای فرایند اجراهای تئاتر کاربردی را تصوری نادرست دانست و توضیح داد: من قدری نسبت به این که بخواهیم یک دیدگاه مشخص و خیلی قطعی در مورد تئاتر کاربردی به کار ببریم حساسم. این اولین چیزی بود که من از به "آگستو بوال" یاد گرفتم. هدف کار در تئاتر کاربردی همیشه بدست مردم تعیین می‌شود. وظیفه من به عنوان یک تسهیلگر این است که مردم را به فضایی دعوت کنم تا در آن فضا با خواسته‌ها و مشکلتشان روبرو شوند. 
 
بلر ادامه داد: تئاتر کاربردی دو وظیفه داد؛ نخست آن که نشانه‌های یک نقیصه رفتاری و به اصطلاح بیماری را هویدا و آشکار سازد. و دوم اینکه به درمان آن مشکلات و نشانه‌ها بپردازد. به طور مثال عنصر خشونت. بیشتر جوامع از خشونت گریزانند. اما برای ما در تئاتر کاربردی، خشونت یک مشکل نیست. بلکه نشانه وجود چیزی مثل آثار یک بیماری است. در کشور من، انواع خشونت وجود دارد. خشونت برآمده از تبعیض نژادی، خشونت برآمده از نگاه جهانی شدن، خشونت برآمده از سرمایه داری. این‌ها چیز‌هایی است که ما هر روز در آمریکا با آن‌ها روبرو هستیم. من در محله‌ای در لوس انجلس زندگی می‌کنم که تنها سفید پوست خیابان منم و دیگران یا اسپانیایی تبار و یا سیاه پوست هستند. بارها برایم پیش آمده که دوستی را به شام دعوت کرده‌ام و وقتی نشانی خانه‌ام را داده‌ام او با تردید و آهسته در گوشم می‌پرسد: آن محله امن است؟!
 
این فعال فرهنگی، تجربه سفر به ایران را از تجربیات ارزشمند زندگی خود دانست. وی در حالی که با اشتیاق از کلمات فارسی که طی دو روز گذشته یاد گرفته بود استفاده می‌کرد، گفت: با آمدنم به ایران و تنفس در فرهنگ اینجا، غم عمیقی به من دست داد. دیدن این همه شکوه تاریخی، این فرهنگ، این هنر و دانستن این که ما در آمریکا هیچ چیز از این غنای فرهنگی نمی‌دانیم برایم دردناک بود. ما اشعار مولانا را می‌خوانیم اما هیچ تصوری از پیشینه‌ی او نداریم. من می‌دانم که این ایرانی‌ها بودند که علم نجوم، ریاضیات، شیمی و... را به جامعه اعراب وارد کردند. متاسفانه سانسور رسانه‌‌های غرب باعث شده که ما هیچ اطلاعاتی در این باره نداشته باشیم واین خیلی غم‌انگیز است.
 
وی قضاوت رسانه‌‌ها را درباره دیگر کشورها بی‌طرفانه ندانست و تصریح کرد: با سفرم به ایران، متوجه شدم ایران با ‌آن چیزی که رسانه‌های امریکایی سعی می‌کنند به ما نشان دهند کاملا متفاوت ست. اگر قرار بود من  فرهنگ جهان را تنها با نگاه کردن اخبار رسانه‌ها در تلویزون بپذیرم، نگاهم به ایران همان نگاه پدرم می‌شد. او قبل از سفرم، هرهفته به من زنگ می‌زد و می‌پرسید مطمئنی  که می‌خواهی به این سفر بروی؟  متاسفانه رسانه‌های آمریکایی تصویر غلطی از قطع دست و سنگسار را القا می‌کنند. تجربه‌ی سال‌ها حضور من در مالزی، نیجریه و روندا  به من آموخت که دنیا چیزی نیست که ما از طریق رسانه‌ها دریافت می‌کنیم.
 
برنت بلر، تئاتر کاربردی را ابزاری برای گفتگوی بین فرهنگی معرفی کرد و در پایان اظهار داشت: نه تنها لازم است که ارتباطات فرهنگی از طریق تئاتر کاربردی تقویت شود و به جریان بی‌افتد بلکه به نظر من در دنیای امروز این قضیه برای گفتگو و حل مشکلات  ضرورری است.