مریم بحرالعلومی معتقد است تمرکز تولید فیلم‌های اجتماعی در سینمای ایران دلیل بر اشباع شدن این ژانر سینمایی نیست.

پایگاه خبری تئاتر: فیلم سینمایی «شهربانو» دومین فیلم بلند مریم بحرالعلومی در مقام کارگردان است، این فیلم مضمونی مادرانه و اجتماعی دارد که مبتنی بر چالشی درون خانوادگی روایت می‌شود. شهربانو در روزهایی که به نوروز نزدیک می‌شویم در دو پلتفرم نماوا و فیلیمو به صورت آنلاین اکران شده است. فرشته صدرعرفایی، بهناز جعفری، گلاره عباسی، سامان صفاری، محمد ولی زادگان، علی کیان ارثی، بهرنگ علوی، یوسف تیموری، مه‌لقا باقری، آزاده اسماعیل خانی، ندا کوهی، یاسمن ترابی، محدثه محمدزاده، امید سعیدی، ترنم کاظمی، علی اردلان، احمدرضا معراجی و عرفان پورمحمدی از جمله بازیگران این فیلم هستند. به بهانه اکران «شهربانو» گفتگویی را با مریم بحرالعلومی انجام دادیم که در ادامه می خوانید:

درمورد اکران آنلاین فیلم توضیح دهید؛ چه شد که در حوالی نوروز خواستید «شهربانو» به صورت آنلاین اکران شود؟ 

تصمیم برای زمان اکران با خود پخش بود و البته با همفکری بنده انجام شد. اما اینکه چرا اکران آنلاین را انتخاب کردیم به نظر من در شرایط فعلی با توجه به این دوسال رکود اکران در سینما و بحث ویروس کرونا و شرایط متغیر، متفاوت و نامطلوبی که برای سینما و مخصوصا سالن‌های سینما ایجاد شد، این روش را انتخاب کردیم. اگر می‌خواستم مطابق میلم به عنوان سازنده اثر آن را اکران کنم قطعا سالن سینما را انتخاب می‌کردم. برای اینکه من طبیعتا فیلم را با استانداردهای سالن و پرده سینما ساختم، و هیچ فیلمسازی دوست ندارد از نمایش فیلمش بر پرده سینما چشم‌پوشی کند؛ اما تصور کردم این زمانی که باید صبر بکنم حداقل شش ماه آینده، تا شرایط برای اکران فیلم‌های اجتماعی مناسب تر شود، در شرایطی که همچنان بیماری ما را درگیر خودش نگه داشته و چیزی تغییر نکرده و فقط به این شرایط عادت کردیم، ترجیح دادم زودتر فیلم در بستری که برای مردم شناخته شده است اکران شود. با توجه به اینکه مردم نمی‌توانستند در شرایط کرونا خیلی به سینما بروند با این پلتفرم‌ها همراه شدند. به نظرم بستر فراهم و خوبی بود که این تصمیم را بگیریم و فیلم را در این زمان نوروزی به خانه‌ها ببریم و دیده شود و طبیعتا دیده شدن فیلم مهمترین هدف هر فیلمساز است. 

به اکران در گروه هنر و تجربه فکر نکردید؟  

موضوع من گروه اکرانی نبود. در زمانی که کسی سینما نمی‌رود اگر می‌خواستم فیلم را در سینما اکران کنم اکران عمومی با سرگروه سینمایی می‌کردم. اما موضوع این بود که مردم سینما نمی‌روند و صرف دلخوشی شخصی نمی‌خواستم بگویم فیلم را در سینما اکران کنم. فیلم حتی پخش کننده‌ای را پای همکاری داشت و این آمادگی را داشتند که ما سال آینده در سینما فیلم را اکران کنیم اما من ترجیح‌ من این بود که این مدت زمان نامعلومی که باید منتظر بمانیم و ببینیم که اوضاع بیماری و سینما و مردم به چه وضعی می‌رسند و مهمتر از همه علاقه سینماداران به سینمای کمدی که مخاطب بیشتری را جذب میکند، فیلم را به آنلاین نمایش دهیم. این‌ها بخشی از ذهنیت من و همکارانم بود. در غیر این صورت پخش کنندگان حرفه‌ای و پرکار این روزها فیلم را دوست داشتند. 

از طرفی بحث برگشت مالی مسئله اصلی اکران است و هزینه‌هایی که اکران دارد که دوباره اضافه می‌شود به هزینه تولید فیلم را باید در نظر داشت که واقعا چه تعداد تماشاگر در سالن سینما بیایند و ببینند نسبت به اینکه چه تعداد از تماشاگران در پلتفرم‌ها فیلم را ببیند یعنی یک دو دوتا چهارتایی بود که باید از خودخواهی کارگردانی فاصله می‌گرفتم و منطقی تصمیم می‌گرفتم. 

به موضوع فیلم برگردیم، موضوع فیلم زنانه است و نگاه زنانه‌ای به موضوع اجتماعی دارد. 

نگاه فیلم بیشتر مادرانه است تا زنانه. به اینکه فیلم زنانه است خیلی معتقد نیستم. با اینکه سوژه اصلی یک مادر است و یک زن ولی تلاش شده که تعادل جنسیتی در فضای روایی در فیلم برقرار بماند. یعنی من خیلی هم در کنار زن قصه یا کاراکتر شهربانو خیلی قرار نگرفتم و در خیلی از صحنه‌ها حق را به مردان قصه می‌دهم. 

پس قبول ندارید که فیلم زاویه دید زنانه و موضوعات آنان دارد؟ 

به نظرم واژه‌ی زنانه، واژه‌ی درستی نیست. منتهی اینطور جا افتاده که بگوییم زنانه و مردانه. اگر کارگردان یک زن است و سوژه‌اش هم یک زن است پس فیلم زنانه است. شهربانو یک فیلم مادرانه است که در مادرانگی‌اش فرزندان و همسرش و مردانی که درگیر داستانک‌ها هستند. ما مردان را هم در گیر کرده‌ایم در هر جای داستان و به آن‌ها هم تلاش می‌شود که حق داده شود و با مسئله آن‌ها با سختی که به جان خریدند مخاطب همراه شود. بنابراین بحث فقط زنانه نیست یا مدافع زن قصه که قهرمان قصه است، هم نیست. لحظاتی تلاش شده است که فاصله بگیرد چه در متن، چه در کارگردانی و چه در بازی بازیگران. 

سینمایی اجتماعی تقریباً ۸۰ درصد بدنه سینمای ما را تشکیل می‌دهد. نوع پرداخت این قصه‌ها شبیه قصه شما در سالهای اخیر در سینمای ما زیاد شده است. زمانی که این ایده را می‌نوشتید حس نکردید که شاید مشابه این فیلم در سینما و از این جنس روایت زیاد باشد؟ 

در جنس روایت که به هرحال در سینما مگر چند جنس روایت داریم؟ اگر منظور شما موضوع است که من واقعاً مشابهی به یاد ندارم در دهه اخیر حداقل که مادری متهم ردیف اول ناکامی‌های محیط پیرامون و خانواده‌اش باشد. 

یعنی این جنس از قصه و این میزان تلخی لازم است؟ 

تلخی به فضای قصه برمی‌گردد که ما به آن می‌گوییم سینمای اجتماعی. اجتماع یعنی جامعه، جامعه طبیعتا وقتی که دست روی معضلات می‌گذارد با کفه سنگینی از معضلات مواجه است و طبیعی است که فیلم، فیلم شادی نباشد. اساسا این ژانر، ژانر شادی نیست و نمی‌تواند هم باشد. به جز اینکه در لحظاتی بتوانیم به لحاظ حسی کمی مسائل را رنگی طرح کنیم اما این از بار آن مسئله و معضل چیزی را کم نمی‌کند. 

یعنی نمی‌شود فیلم اجتماعی را لطیف‌تر و با روزنه‌های امید بیشتری ساخت؟ 

می‌شود فیلم کمدی_اجتماعی ساخت. 

منظورم بدون کمدی است؛ مثل فیلم‌های مشابهی که در سینمای خودمان هم نمونه دارند. 

بستگی به قصه دارد که چه چیزی تعریف می‌کند و ما را به چه سمتی می‌برد. پایان‌بندی شهربانو به واسطه قصه یک پایان‌بندی امیدبخشی است. اما اینکه برای کاراکتر امیدبخش است یا نه این تصمیم با مخاطب است. حتی کاراکتر فیروزه نماینده امید و دوستی و محبت و مهربانی در فیلم است. یعنی فیلمی نیست که بگوییم سراسر ناامیدی و نامردی و تلخی است. صرفا یک اشتباه ناکامی‌ها را ایجاد کرده و قضاوت‌هایی که تحلیلی پشتش نیست و کاراکتر اصلی قصه را دچار چالش می‌کند. در قصه‌های این چنینی اصرار برای اینکه خیلی شیرینی لحاظ بکنیم و یا خیلی غلیظ بخواهیم امید را به قصه منگنه بکنیم حداقل به تصور من خیلی کار نمی‌کند و شاید اتفاقا دافعه ایجاد بکند. به نظرم این فضا به اندازه خودش امید را طرح می‌کند و حالا به برداشت مخاطب برمی‌گردد و علاقمندی آن‌ها. 

بالاخره بخشی از واقعیت جامعه است و چیزی ورای واقعیت جامعه و پرونده‌هایی که خیلی زیاد هستند نیست. 

در این زمینه تحقیق کرده بودید؟ 

بله. نویسنده موضوع را بر اساس یک اتفاق واقعی از گذشته داشتند که به طرحی تبدیل کرده بودند و قصه‌ای نوشته بودند که من خواندم و در مرحله نگارش در جلسات متعددی که ما داشتیم با پژوهش‌های متعدد همراه بود و مشورت‌هایی حتی با حوزه قضای و معاونت فرهنگی انجام شد. 

یعنی کاراکتر ما به ازای واقعی دارد؟ 

بله، بسیار هم زیاد. نه فقط در جامعه ایرانی که در جهان. زنان خطاکاری که مادر هستند و با خطایی که می‌کنند گرفتار می‌شوند و گرفتاری آن‌ها بسیار سنگین برای خانواده تمام می‌شود. 

سینمای اجتماعی‌مان در این سال‌های اخیر و فیلم‌هایی که در این حوزه دارد کار می‌شود را چطور می‌بینید؟ به نظرتان فضای سینمای ما از فیلم‌های اجتماعی اشباع نشده است؟ 

تصور می‌کنم سینما رسالتی دارد که از ازل تا ابد همراه سینمای جهان است و آن هم رسالتی که سینمای اجتماعی آن را بر دوش می‌کشد. هر زمان که معضلات تمام شدند و هروقت ساز و کارها برای حل معضلات اجتماعی به سرانجام و نتیجه حداقل ۸۰ درصدی رسیدند می‌توانیم بگوییم حوزه فرهنگی و رسانه که سینما زیرمجموعه آن است رسالت خود را به اتمام رسانده و به قول شما شاید اشباع شده است. اما در جایی که مسائل اجتماعی که زیرمجموعه‌اش آسیب ها و جرائم و مشکلات خانوادگی و اعتیاد و طلاق و… قرار می‌گیرد تا این حد در جامعه درحال رشد است و درحال خطرسازی و آسیب زدن به فرهنگ و ریشه‌ها و آرامش و امنیت همچنان باقی است یعنی اینکه هنوز خیلی کارها است که سینمای اجتماعی برای کمک و به چالش کشیدن چه مردم و چه مسئولین که درگیر این معضلات و چالش‌های اجتماعی هستند کمک حال باشد و به رسالت خودش در این حوزه و در کنار ژانرهای دیگر و وظیفه‌های دیگری که دارد مثل سرگرمی به نظرم کار بکند و پیش برود. خیلی مانده تا اشباع شدن را ما شاهد باشیم. تکرار آثار اجتماعی دلیل بر اشباع شدن نیست. این تنوع آثار اجتماعی است که باید روی آن کار شود و اتفاقا نهادها و دستگاه‌ها کمی دست فیلمسازان را باز بگذارند برای مطرح کردن این معضلات؛ نه به شکلی که قبح یک اتفاقاتی ریخته شود که بعضا در آثاری در سالهای اخیر شاهد هستیم و یا اینکه فیلمساز تصور کند که می‌تواند قاضی باشد و یا می‌تواند راهکار دهد یا می‌تواند مفسر اجتماعی باشد. ما به عنوان سینماگر موظفیم طرح مسئله کنیم و به چالش بکشیم. چه برای مخاطب ایجاد فکر کنیم و چه برای مسئولین و صاحبان تصمیم در این حوزه ایجاد چالش و طرح مسئله کنیم و تاثیری نه به صورت ایده آلیستی اما به اندازه کمی و ۸۰ دقیقه و چند دقیقه تفکر برای مخاطب گذاشته باشیم. و به نظرم همین تاثیر چند دقیقه‌ای در تکرار و تنوع است که ممکن است در زمان به اشباع رسیده است. 

ما سینماگران خانم زیادی داریم اما در جشنواره‌ها خیلی جدی گرفته نمی‌شوند. خودتان چه تصوری دارید از فضایی که بر سینمای ایران حاکم است؟ 

تعداد همکاران هم جنس من کم نیست و خیلی هم خوب کار می‌کنند و مخصوصا در حوزه اجتماعی که هدف گفتگوی شماست خیلی قوی و تاثیرگذار عمل می‌کنند اما اینکه نگاه جدی گرفته نمی‌شود شاید به واسطه مسئولین سینمایی است که خیلی جای صحبت دارد و با خودشان باید راجع به چرایی این ماجرا حرف بزنید که دلیلش چیست. 

چون ما خودمان و همکارانمان و مسئولین‌مان را قطعا جدی می‌گیریم که پرتلاش و با هر شرایط بد اقتصادی و حمایتی و ممیزی داریم کار می‌کنیم. اگر با نگاه جنسیتی بخواهیم نگاه کنیم پا به پای مردان، خانم‌های سینماگر با کسوت بیشتر از من درخشان‌تر و جلوتر از مردان ایستادند. در خیلی از جشنواره‌ها و رویدادها و رقابت‌ها حتی جلوتر از مردات ایستادند. ما خودمان را جدی می‌گیریم و کاملا به رسالتی که داریم موظف می‌دانیم و در فضاهای مختلف درحال کار کردن هستیم. از دوستانی بپرسید که شاید تصورشان این است که نباید زنان سینماگر را جدی گرفت. به نظرم خود آن‌ها هم جوابی برای این سوالی ندارند. چون اساسا چرایی به لحاظ بنیادی وجودش غلط است. چون این فیلم‌ها هستند که با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنند و در مرحله بعد اسامی سازندگان آثار و یا جنسیت آن‌ها. 

در آخر اگر نکته‌ای درمورد اکران فیلم وجود دارد، بگویید.

خوشحالم که فیلم در روزهای پایان سال و ابتدای سال جدید با مخاطبین ارتباط خیلی خوبی می‌گیرد. در این چند روز ابتدای اکران آنلاین بسیار نظرات خوب گرفتیم و خستگی‌مان درمی‌رود بعد از دوسال که شهربانو منتطر بود برای دیده شدن و فقط حضور جشنواره‌ای داشت در داخل و خارج از ایران. خوشحالم مخاطبین در دو پلتفرم فیلمو و نماوا از فیلم استقبال می‌کنند و همینطور همکاران خوب شما و اهالی رسانه و منتقدین با یادداشت‌های خودشان به من و به شهربانو و همکاران عزیزم افتخار می‌دهند.


منبع: خبرگزاری ایلنا