پایگاه خبری تئاتر: به پیشنهاد اداره کل هنرهای نمایشی،پیام روز ملی هنرهای نمایشی به قلم رضا بابک هنرمند پیشکسوت تئاتر، تلویزیون و سینما همزمان با بزرگداشت روز جهانی تئاتر در روز 7 فرودین ماه 1401 منتشر شد.
در این پیام آمده است :
بهار بوی امید میدهد، بوی تازه شدن، دل بستن، پرواز کردن؛ بهار با ما حرف میزند، به ما میگوید فراموش کن، از نو آغاز کن، بساز، بشو، ببخش، مهربان باش و عشق بورز ؛ کلیدواژههای انسانی مهمی که سرمشق و غایت آثار نمایشی ماست.
تقارن بهار و تئاتر در روز جهانی و ملی آن در نخستین روزهای رستاخیز طبیعت، فراخواندن انسان به درنگ در هستی و معنای ژرف زندگی است و برای ما که در جشن نوروز، روح و جسم تازه میکنیم همان رخ میدهد که هربار و به تکرار، در تئاتر به خویشیابی، نوزایی و نواندیشی فراخوانده میشویم.
تئاتر امکان همیشگی والایی بخشی به روح آدمیان در زمانهای است که ضرورتهای ناگزیر، معنای زندگی را در منفعتطلبیها و خودمحوریها کمسو و کمرنگ میکند. ستیزههای درام بر صحنهها، با برانگیختن احساس و تعقل تماشاگران منادی صلح و زندگیست و هنرمندان تئاتر فراهم کنندهی حضور مفاهیم بلند و والای انسانی در ساخت و ساحت زیبای نمایشگری هستند.
عصر ما عصر قربانی شدن زمان است، ثانیهها و دقیقههایی که در گردونهی غرور و قدرت ما قربانی میشوند بیآنکه بدانیم که در زمان زیستنی زیبا آفریده میشود. در فقدان درنگ ما در زمان، حتی ارزش سکوت هم فراموش میشود ، درست مثل ارزش سکوت در تئاتر، ارزش سکوت در مطالعه کتاب و ارزش سکوت در عصر عصبیت آدمها . سکوت گاهی سرچشمهی اندیشیدن است و گاهی فرصتی برای نگریستن به جهانی که در هیاهو و غوغا گم میشود.
دنیای مجازی ما را به اغما بردهاست و ما در امواج منفی و باتلاق پست نوشتههای روزمره و هر روزهی این دنیا غرق شدهایم. غافل از حضور در جهانی واقعی، ساعتها بیآنکه بدانیم در حال غرق شدنیم، غوطهور در جهان مجاز با کسی سخنی نمیگوییم.
تئاتر می گوید، و به گفتنمان وامیدارد؛ گفتوگو میآموزد و به گفتوگویمان دعوت میکند. و در زمانهای که مخاطرهی بیگانه شدن با یکدیگر در برمان میگیرد، این گمشدهی این روزهای ما، راهی به یافتن و آشنایی دوبارهمان میگشاید. ما خردورز و نگران یکدیگر بودیم، نان ما نان همه بود و غم همه غم ما. ما شادی را چون روزی هر روزه میان هم تقسیم می کردیم و خوب که نگاه کنیم این روزها بیش از گذشته از هم دور افتادهایم.
اما بهار میگوید فراموش کن و به گفتهی مولانا: پرده بگردان و بزن ساز نو/ هین که رسید از فلک آواز نو؛
و تئاتر میگوید دریچههای وجودت را بگشا، برخیز، بیاندیش و از نو بساز.
همکاران تئاتری من، فرهنگ ایران عزیز سرشار از گفتنیها و ناگفتههاست: آداب و آیینها، اوسنهها، باورها و خرده نمایشها ... ثروت فرهنگی ما بیشمار است، کافی است مکث کنیم، بپردازیم و احیا کنیم. عصر حاضر عصر دلتنگی نوستالوژیهاست، و چه کسی بهتر از ما هنرمندان تئاتر میتواند بازخوان و روایتگر گمشدههای ایرانیان باشد .کافی است زبانمان مشترک شود و به قول پیتر سِلرز در پیام روز جهانی تئاتر: باید دور هم جمع شویم، باید فضا را با هم شریک شویم و باید فضاهای مشترک را پرورش دهیم. ما به فضاهای محافظت شده با گوش سپردن عمیق و برابری نیاز داریم.
تئاترملی هر کشوری بدون پشتوانه جریانهای فعال تئاتری، به ویژه تئاتر کودک ونوجوان، بالنده نخواهد بود و به رشد و غنای لازم نخواهد رسید.
ایرانیان همواره از صلح و دوستی میگویند، آغاز گر هیچ بحرانی نیستیند و در حصار تحریم بیگانگان محکمتر شدهاند و میشوند، مثال ما درونمایهی همان شعر پر مغزیست که در پیشگاه جهانیان است، بنی آدم اعضای یک پیکرند ...
من امیدوارم . همین.
ما میتوانیم معجزه کنیم، تئاتر روح انسان را جراحی میکند، و ما هستیم تا انسان و ارزشهایش افول نکند، بیش از سیزده هزار فعال هنرهای نمایشی که در سراسر این سرزمین آمادهی خدمتند.
روز ملی هنرهای نمایشی را نقطهای برای بهسازی خود و جامعه، و آغازی دوباره بدانیم.
مبارکتان باد ...