پایگاه خبری تئاتر: «18 اکتبر 2008 دمای بیرون 58 درجه فارنهایت. در خبرها: با کاهش فرصتهای شغلی در صنایع ساختمانسازی، گسترش فضای سبز و رستورانها در ایالات متحده، بسیاری از مهاجران ایالات امریکای لاتین به کشورهای خود بازگشتند. حزب جمهوریخواه پنسیلوانیا از گروه فعالان اجتماعی ACORN به اتهام تقلب در انتخابات هنگام ثبتنام رایدهندگان شکایت کرد. در چارچوب مسابقات لیگ بیسبال ورلد سریز 2008، تیم «فیلادلفیا فیلیز» به مصاف تیم «تامپا بیریز» میرود. بار نوسازی شده و وضعیت بهتری از قبل دارد. اسکار، پختهتر و مسنتر، پشت پیشخوان ایستاده است. کریس وارد میشود و با بیمیلی پشت میزی مینشیند. لحظهای سکوت، اسکار مردد است سر صحبت را باز کند یا نه.» شروع پرده هشتم نمایشنامه «عرق سرد» لین ناتج برگزیده جایزه پولیتزر 2017 تقریبا از نظر مضمونی تفاوت چندانی با شروع پرده اول ندارد.
از این منظر که خواننده میتواند دریابد چیزی پیش نرفته و تمام شخصیتها در وضعیت ثابت و غباری از رخوت و رکود باقیماندهاند. اوضاع به قدری سخت شده که بین 9 شخصیت نمایش بعضی به خودکشی اندیشیدهاند. ایوان (آفریقایی- امریکایی)، اسکار (کلمبیایی- امریکایی)، جسی (ایتالیایی امریکایی) و... تمام شخصیتها متولد برکس کانتی، پنسیلوانیا هستند. مکان، ردینگ در پنسیلوانیا. جلوتر ابتدای پرده نخست این درام اجتماعی را با شما در میان میگذارم ولی پیش از آن قدری آشنایی با لین ناتج (نویسنده) به خوبی متوجهمان میکند با چه روحیه و ساختمان فکری- فرهنگی مواجه خواهیم شد. زنِ رنگینپوست، متولد بروکلین نیویورک در دهه 60، کنار هم گذاشتن این ترکیب (رنگ، محل تولد و سال تولد) تاریخ پرفرازونشیب تلاشهای مجدانه سیاهان امریکا برای به دست آوردن حق زندگی بدون تبعیض را تداعی میکند. 21 فوریه 1965، لین ناتج فقط یک سال داشت که مالکوم ایکس، رهبر جنبش آزادیخواهی و برابریخواهی سیاهان امریکا ترور شد. ایکس معتقد بود مادامی که سازوکار نهادهای قدرت در ایالات متحده عزم حفاظت از سیاهان در برابر خشونت نژادپرستانه سفیدپوستان و پلیس نشان نمیدهد، سیاهان حق دارند سلاح به دست گیرند و عدالت را جاری کنند! رویکردی که طبیعتا بر آتش خشونتها افزود و دامن خودش و بسیاری از همراهانش، از جمله پدرش را گرفت.
او در اظهارنظری که اتفاقا به نمایشنامه ناتج بیارتباط نیست، میگوید: «زیستن در امریکا، شما را امریکایی نمیکند. شما باید یاد بگیرید از میوههای امریکاییها لذت ببرید اما شما از این میوهها لذت نبردهاید. شما تنها از خارها و سختیها لذت بردهاید؛ برای اینکه شما باید سختتر کار میکردید تا به میوهها دست یابید.» بیجهت نیست که نمایشنامه «عرق سرد» با شعری از لنگستون هیوز آغاز میشود. شاعر سیاهپوست نیویورکی الهامبخش سیاهان امریکا که با اجزای متنوع زیست سیاهان از جمله سبکهای موسیقی پرطرفدار جز و بلوز پیوند ناگسستنی داشت و اشعارش در شروع یا میانه سخنرانیهای آتشین رهبران جنبشهای مدنی چون مارتین لوترکینگ زمزمه میشد: «راسی راسی مکافاتیه/ اگه مسیح برگرده و پوسّش مث ما سیاه باشهها/ خدا میدونه تو ایالات متحد امریکا/ چنتا کلیسا هس که اون/ نتونه توشون نماز بخونه/ چون سیاها/ هرچی هم که مقدس باشن/ ورودشون به اون کلیساها قدغنه/ چون تو اون کلیساها/ عوض مذهب/ نژادو به حساب میارن./ حالا برو سعی کن اینو یه جا به زبون بیاری/ هیچ بعید نیس بگیرن به چارمیخ بکشنات/ عین خود عیسای مسیح!»
لوترکینگ میخواست واقعیتی که این شعر بیانش میکرد را تغییر دهد و آنچه در سر داشت را از مسیح و گاندی وام گرفته بود اما نام او نیز در فهرست ترور کوکلوسکلانها قرار گرفت.
شاید از همینرو است که مترجم در مقدمه اشاره میکند نمایشنامههای ناتج چنان طیف موضوع گستردهای دارند که خودش آثارش را «شیزوفرنیک» توصیف میکند. «با این همه، این نمایشنامهها نقاط اشتراکی دارند که مثل نواری باریک آنها را به هم متصل میکند؛ همگی بر پایه تحقیق نوشته شدهاند و درباره نیمه تاریک جامعهاند. آدمهایی که دیده نمیشوند.» در بحبوحه اعتراضات اشغال والاستریت ناتج پیشنهادی از فستیوال شکسپیر اورگون دریافت میکند تا درباره یکی از تحولات امریکا بنویسد و انتخاب او «انقلاب صنعتیزدایی» است. ناتج در تحقیقات اولیه متوجه میشود رِدینگ، شهری در «کمربند زنگار» (ناحیه شمال شرق امریکا که با افول اقتصادی، کاهش جمعیت و زوال شهرها به دلیل کوچک شدن بخش صنعتی شناخته میشود) با اکثریت کارگر به نسبت فقیرترین شهر امریکاست. ناتج سه سال هر ماه به رِدینگ میرود و با کارگران فولاد (ترکیب سفیدپوستان و سیاهپوستان) مصاحبه میکند. کسانی که بعدا تحت عنوان «فراموششدگان» به کنشگران جدی کمپینهای انتخاباتی دونالد ترامپ بدل شدند.
به شروع پرده اول بازگردیم. «29 سپتامبر 2008. دمای بیرون 72 درجه فارنهایت. در خبرها: شصتوسومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل برگزار شد. میانگین صنعتی داو جونز 68/778 واحد کاهش یافت و رکورد بیشترین افت یک روزه را در تاریخ بورس رقم زد....»
به این ترتیب ناتج همان تصویری را در برابر خوانندگان قرار میدهد که مالکوم ایکس دههها قبل خطاب به سیاهان گفته بود. آنها باید در رویای چشیدن طعم میوههای امریکایی شبانهروز کار کنند. با این تفاوت که حالا جمعیت زیاد سفیدپوستان هم به ترکیب قدیمی افزوده شده است. او نویسندهای است که روی نیمه پنهان ماه! پرتو میافکند.
٭ این کتاب را نشر نِی با ترجمه محمدرضا ترک تتاری منتشر کرده است.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابک احمدی