انجمن صنفی بازیگران تئاتر همزمان با برگزاری شب بازیگر بیانیه‌ای را منتشر کرد.

 پایگاه خبری تئاتر: متن این بیانیه به شرح زیر است:

«از واپسین «جشن بازیگر» سه سال می‌گذرد؛ زمانه سختی که یک همه‌گیری پلید، مزید بر دردهای تاریخی ما شد و امکان گرد هم آمدن را از ما گرفت؛ و چه عزیزانی که در این ایام ما را گذاشتند و گذشتند.

انجمن صنفی بازیگران تآتر، با امید سپری شدن آن روزهای نحس، بار دیگر جشن خود را برپا می‌کند.

روزگار تازه‌ای آغاز می‌شود؛ تالارها، بدون دلواپسی‌های بیست و هفت ماه گذشته، یک به یک بازگشایی می‌شوند؛ گروه‌ها جمع می‌شوند؛ و بازیگران و نمایشگران تشنه کار بر صحنه سرازیر می‌شوند...

در آستانه ورود به دوران پساکرونا هستیم؛ دوره‌ای‌که نیازمند سازمان و سازوکار نوینی است؛ و محتاج فراهم کردن امکاناتی بسیار بیش از پیش.

اما، در آن سو، روایت‌های متفاوتی از سیاست‌های مدیران نورسیده فرهنگی شنیده می‌شود؛ ایشان که خود معترض پیشینیان بوده‌اند، در میدان عمل، منادی خصوصی‌شدن همه اجزای تآتر و قطع کامل حمایت‌های ناچیز و نازل گذشته شده، بدون مطالعه و برنامه کارامد و بدون راهکاری عملی، کمر به قلع و قمع همان حمایت‌های نابسنده پیشین بسته‌اند. بیست و هفت ماه پر از رنج و حرمان بر خانواده تآتر گذشته، اینک جبران مافات نمی‌کنند هیچ، راهکار و پاسخ درخوری هم برای شرایط امروز ندارند.

مدیران فرهنگی، راه نجات را در همان نظام بی‌نظم و مبهم و تعریف‌نشده‌ای می‌دانند که آن را «تآتر خصوصی» می‌نامند؛ پدیده‌ای که خود، نه مولود یک راهبرد برای پاسخ به نیازهای نوین تآتر ما، بل‌که راهکاری غیرکارشناسانه و من‌درآوردی، برای گریز از تعهدات دولت در این عرصه بوده است.

انجمن صنفی بازیگران، جامعه تآتر و دولت‌مردان را به بازتعریف «تآتر خصوصی» زیر نظر کارشناسان صنوف فرامی‌خواند!

از طرفی، به نظر می‌رسد که واژه «سیاه‌نمایی» بار دیگر شاه‌کلید تحدیدهای تازه شده است؛ بهانه‌ای که وعده حمایت (یا بهتر بگوییم صدقه) را مشروط به شراکت در پروپاگاندای سیاسی و جناحی می‌کند؛ غافل از آن‌که نطفه تآتر را نه بر مدح، که بر «نقد» بسته‌اند.

آداب تازه‌تر از تازه‌تری بر ممیزی تآتر حاکم شده است؛ غریبه‌هایی که بر مسند ممیزها نشسته‌اند و شمشیرهای داموکلسی که از هر سو بر تن رنجور تآتر و تآترپیشه‌گان فرو می‌رود و راه آفرینشگری را بیش از پیش می‌بندد... و حاصل این همه در آینده نزدیک، چیزی نیست جز تنگنایِ تنفسِ زندگی و شور عاشقانه تآتر!

و امروز، چنان به پیشواز دوران تازه می‌رویم، که هنوز و همچنان، امید، والاترین دارایی ماست.