فیلم‌های‌ کوتاه داستانی «خنده بی‌دلیل گوزن‌ها» به‌ کارگردانی سجاد ایمانی، «جان داد» به‌ کارگردانی سهیلا پورمحمدی، «دشنه» به‌ کارگردانی سامان تفرشی و انیمیشن کوتاه «پرنده‌باز» به‌ کارگردانی سیداحمد جعفریان با حضور محمدتقی فهیم منتقد سینما مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

 پایگاه خبری تئاتر: دومین جلسه از هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه روز دوشنبه ۲۶ اردیبهشت‌ ماه با نمایش ۴ فیلم کوتاه داستانی، برگزار شد.


* چالش مرگ و زندگی در «جان داد»

در ابتدا سهیلا پورمحمدی درباره فیلم کوتاه «جان داد» توضیح داد: من امروز از رشت به اینجا آمدم. در شهرستان این اندازه مخاطب جدی برای فیلم کوتاه نداریم و حضور در این برنامه غنیمت است. «جان داد» برای من قصه تقابل زندگی و مرگ است و در این داستان دختربچه سمت زندگی می‌ایستد و پدر به واسطه شغل صیادی در سمت مرگ ایستاده است. ایده این فیلم از بازار محلی ماهی در رشت در ذهنم شکل گرفت آن هم به واسطه ماهی‌های کپور که پروسه جان دادن طولانی بین 7 تا 8 ساعت دارند. یک سری از ماهی‌فروش‌ها به بهانه تازه‌فروشی حین جان دادن آن‌ها را می‌فروشند. از دیدن این صحنه خیلی اذیت شدم و یاد مادرم افتادم که می‌گفتم عمه‌اش زمان مرگ،‌ دهانش مثل ماهی باز و بسته می‌شد. این دکمه‌ها در کنار یکدیگر تبدیل به ایده «جان‌داد» شد.


* مشکل سینمای امروز غفلت از ذخیره سینمای کوتاه است

محمدتقی فهیم هم در ابتدا ضمن اشاره به علاقه خود به فیلم کوتاه عنوان کرد: هر بار فیلم کوتاه می‌بینم آنچه از ابتدا ما را عاشق سینما کرد را در فیلم کوتاه پیدا می‌کنم. اگر امروز سینمای بلند ما به این وضع دچار شده به دلیل عدم استفاده از این ذخیره است. همه فیلمسازان و تهیه‌کننده‌های قدیمی همیشه از زمین‌های خاکی استعدادها را کشف می‌کردند و به میدان می‌آوردند. امروز اما تهیه‌کنندگان سینما و تلویزیون در دفاتر خود نشسته‌اند و نگاه‌شان همواره به لیست مقابل‌شان است. نتیجه‌اش می‌شود همین سینمای فاقد ژانر و فاقد تنوعی که امروز شاهدش هستیم.

وی افزود: درخت‌های داخل پارک که دائم آب به آن‌ها می‌دهند، ریشه‌های تنبلی دارند اما آن‌ها که در بیان و باغ رشد می‌کنند،‌ ریشه‌هایشان مدام به‌دنبال آب است و قوی می‌شود. تهیه‌کنندگان امروز ما گویی بی‌ریشه شده‌اند. پیشنهادم این است که انجمن سینمای جوانان رسما از تهیه‌کنندگان برای حضور در این جمع‌ها دعوت کند تا بیایند و فیلم‌های کوتاه را ببینند. انرژی، استعداد، ذوق و سلیقه واقعی اینجاست.

فهیم در ادامه درباره فیلم «جان داد» گفت: زمانی که داور جشنواره بودم به این فیلم رأی دادم و به آن جایزه دادیم، قاعدتا نباید از آن بد بگویم. اما این فیلم بین آن فیلم‌هایی که دیدیم بهتر بود و ویژگی‌های مثبتی داشت اما وقتی از منظر نقد نگاه می‌کنیم، مسئله متفاوت از داوری است. فیلم قرار است قصه این دختر را برای ما روایت کند و ما باید با دختربچه هم‌ذات‌پنداری کنیم و جای او قرار بگیریم. اما چه کسی با این دختر هم‌ذات پنداری می‌کند؟ من به عنوان مخاطب این حس را نداشتم. من در این فیلم بیشتر با مرد همراه می‌شوم و هم‌ذات‌پنداری می‌کنم و این نقض‌غرض فیلمساز است. مهمترین و کلیدی‌ترین جای فیلم جایی است که پدر به دخترش می‌گوید، اگر این ماهی‌ها را صید نکنم، چگونه می‌خواهی زندگی کنی؟ این اصلی‌ترین مسئله در همین جامعه امروز ماست. اتفاقا از نظر سینمایی هم بهترین سکانس فیلم است.

وی افزود: یک خواسته‌هایی کارگردان دارد که شاید آرمانی هم باشد اما مهم است که چقدر از آن اجرایی می‌شود؟ فیلمساز قرار بوده از طریق دختر بچه پیامی انسانی بدهد اما چون این نگاه متعلق به این افراد نیست، در فیلم این حس شکل نمی‌گیرد. این نگاه به مرگ ماهی و نجات ماهی متعلق به این قشر و این طبقه نیست. شرایط سخت، انسان سخت بار می‌آورد و عدم توجه به این نکته تبدیل به نقض غرض در فیلم می‌شود. فیلم در عین حال ویژگی‌های مثبتی دارد که من را طرفدارش کرده و آن اینکه آدم‌های گرمی را در آن موقعیت سرد خلق کرده است.

پورمحمدی در این بخش توضیح داد: هرگز نمی‌خواستم هم‌ذات‌پنداری صرفا با دختر اتفاق بیفتد و به همین دلیل در مواردی مرد را محق می‌دانم. پلان طولانی گریه پدر هم به این دلیل است که در مقام کارگردان هم به پدر و هم به دختر نگاه بی‌طرفی داشتم و هر دو را نسبت به رفتاری که داشتند محق می‌دانستم. این دختر بعد از مرگ مادرش، مرگ ماهی‌ها برایش مسئله می‌شود.

فهیم در ادامه نکاتی را درباره دکوپاژ فیلم و لزوم ایستادن فیلمساز در کنار کاراکتر دختر مطرح کرد.


* فیلم کوتاهی که تنه به سینمای بلند حرفه‌ای می‌زند

دومین فیلم «خنده بی‌دلیل گوزن‌ها» بود که سجاد ایمانی کارگردان این فیلم مطرح کرد: قصد داشتم بعد از سال‌ها مستندسازی یک فیلم کوتاه بسازم و به این قصه از مازیار تهرانی رسیدم که خیلی به فضای ذهنی‌ام نزدیک بود. در فضای سینمای این سال‌ها هم کوتاه و هم بلند، فیلم‌های آپارتمانی زیاد دیده بودیم که تم آن‌ها خیانت و زندگی شهری بود. از آنجایی که خودم روستازاده هستم، جذب این قصه شدم و تصمیم به ساخت آن گرفتم.

وی افزود: در سینما باید با تصویر حرف بزنم و حتی اگر قصه قوی داشته باشی، بدون عوامل حرفه‌ای و بدون تبدیل شدن آن به زبان سینما، بهتر است قصه روی کاغذ بماند. انجمن فیلمنامه این فیلم را رد کرد اما وقتی آن را ساختیم، با نمره بسیار بالایی آن را پذیرفتند. تهیه‌کننده این کار به من اعتماد کرد و بعدها بودجه‌ای را از انجمن برای مراحل پس‌تولید گرفتیم تا این کار به سرانجام برسد.

در ادامه محمدتقی فهیم درباره «خنده بی‌دلیل گوزن‌ها» گفت: برخلاف فیلم «جان داد» مشکل اصلی این فیلم در فیلمنامه آن است. فیلم در مرحله اجرا، واقعا یک فیلم است و معتقدم از خیلی از فیلم‌های بلند امروز سینما، حرفه‌ای‌تر است. فیلم کوتاه امروز دیگر آن کار تجربی که برخی به دنبال آن هستند، نیست. این فیلم یک فیلم کامل است که باید در معرض تماشا قرار بگیرد. داستان «سینمای تجربی» متفاوت است این بحث است و این کارها را نمی‌توان سینمای تجربی دانست.

وی افزود: فیلم «خنده بی‌دلیل گوزن‌ها» یک نمونه است از فیلم‌های کوتاهی که می‌تواند به سینمای بلند تنه بزند. فیلمساز تا حدودی توانسته از ابزار عبور کند. اگر فیلمسازی ابزار را کامل بشناسد، در مرحله بعد می‌تواند اثری خلق کند که دارای حس باشد و ما با آن ارتباط برقرار کنیم. فیلمسازان قدیمی همه اینگونه بودند و همه بخش‌های فنی را خودشان پیگیری می‌کردند؛ به نوعی چله‌نشینی در فیلم کوتاه را تجربه می‌کردند تا بفهمند لنز چیست، دوربین چیست و کجا از چه فیلتری باید استفاده کنند.

فهیم با اشاره به سکانسی از فیلم که به بازگشت کاراکتر «آیت» از جهان بعد از مرگ اختصاص دارد، تسلط کارگردان بر دوربین خود را ستود و اظهار کرد: این‌ها ریزه‌کاری‌هایی است که قابل آموزش نیست و فیلمساز باید خودش به شناخت آن برسد.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود تأکید کرد: فیلم کوتاه یا باید درام قوی داشته باشد، یا پایان شگفت‌انگیز. فیلم سجاد هر دو کار را می‌کند هم درام خوب دارد و کشمکش خوبی در آن شکل می‌گیرد و هم در پایان ما را شگفت‌زده می‌کند.

فهیم درباره ضعف فیلمنامه این فیلم کوتاه هم گفت: آدم‌ها باید بیشتر در فیلمنامه شکل می‌گرفتند. اگر کسی بخواهد از منظر فیلمنامه نویسی در دو خط خلاصه داستان این فیلم را بگوید دچار مشکل می‌شود. آدم‌های زیادی در فیلم داری که نمی‌دانی با آن‌ها چه کنی و به همین دلیل خیلی از آن‌ها تبدیل به سیاهی لشگر می‌شوند. برای تایم 20 دقیقه‌ای این فیلم 3 تا 4 کاراکتر کفایت می‌کرد. جاهایی از کار هم تئاتری می‌شود. در این فیلم همه چیز داری اما آدم‌هایت در فیلمنامه به درستی پرداخت نشده‌اند.

سجاد ایمانی ضمن اشاره به علاقه‌اش به فضای کلی فیلمنامه، در بخش پایانی صحبت‌های خود از عوامل فیلمش که در سالن حضور داشتند تشکر کرد.

محمدتقی فهیم در ادامه درباره دشواری ورود به عرصه فیلم کوتاه با عوامل حرفه‌ای همچون فیلم «خنده بی‌دلیل گوزن‌ها» هم بیان کرد: فیلمسازی کار دشواری است. در سینمای ما این کار ساده‌تر هم هست. امروز نسبت به دوران جوانی ما ساده‌تر هم شده است. کسی که استعداد داشته باشد، حتما جایگاهش را پیدا خواهد کرد.

وی درباره همکاری با عوامل حرفه‌ای هم تذکر داد: نباید به‌گونه‌ای باشد که شما به‌عنوان فیلمساز و کارگردان دربرابر عوامل حرفه‌ای منفعل شوید و آن‌ها فیلم شما را دکوپاژ کنند.


* داستان «بورخس» و روایت آدم‌فروشی و جهنم خودساخته

سومین فیلم این نشست «دشنه» به‌ کارگردانی سامان تفرشی بود که این فیلمساز درباره آن توضیح داد: خیلی خوب است که فیلم‌های کوتاه ما برای اولین‌بار  مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد، جلسه پرسش و پاسخ صرف هم نیست و قرار است من هم یاد بگیرم. این فیلم اقتباسی از یکی از نوشته‌های بورخس است. چندبار آن را بازنویسی کردم و می‌خواستم بسازم که نشد تا اینکه با کمک انجمن این اتفاق رخ داد.

فهیم درباره فیلم «دشنه» بیان کرد: هر قصه را می‌توان هر طور تعریف کرد و این فیلم هم تعریف آقای تفرشی از قصه «بورخس» است. من این قصه را خیلی دوست دارم و سال‌ها پیش آن را خوانده بودم. راوی اول شخص در این داستان خود بورخس است و گویی آدم با خود او روبه‌رو می‌شود. این داستان یک شاهکار است اما آقای تفرشی به نظر من آن را خراب کرده است! تمام تلاش قصه بورخس این است که بگوید آدم‌فروش خودش برای خودش جهنم ایجاد می‌کند، تحقیرشدگی یک آدم‌فروش همواره با او هست و هیچ گاه از بین نمی‌رود.

وی با اشاره به فضاسازی خوب فیلم به چند مصداق از رعایت نکردن درست خط فرضی در فیلم اشاره کرد و گفت: سختی و دشواری طبیعت که ربطی هم به فیلم ندارد، به‌خوبی در فیلم تصویر شده است و ما همه چیز را باور می‌کنیم اما روح قصه «بورخس» در فیلم نیست. داستان بومی نشده است، کاملا نعل به نعل روایت کرده‌اید و تفاوتی با قصه اصلی ندارد. وقتی اصل روایت همان است، باید روح کار را هم حفظ می‌کردید. اینجا شما آدم‌فروشی را به یک امر ذاتی تبدیل کرده‌اید. انگار آدم‌ها ذاتی آدم‌فروشی می‌کنند، در حالی که اینگونه نیست و در اثر مشارکت در مبارزه اجتماعی یکی می‌برد، یکی آدم می‌فروشد و یکی هم شهید می‌شود. فیلم از این منظر به متن اصلی وفادار نیست.

در این بخش کارگردان پرسید که «چقدر باید به منبع اصلی اقتباس وفادار باشیم؟» که فهیم تأکید کرد: اصلا نمی‌توان به کارگردان دستور داد که چقدر باید وفادار باشد اما آثاری هستند که پیام اصلی و روحش نباید مخدوش شود. با همین قصه کوتاه شما می‌توانید یک فیلم بلند بسازید. می‌تواند فیلمساز به داستان آدم اضافه یا از آن کم کند اما باید به روح اثر وفادار بماند. البته این درباره اقتباس از تاریخ صدق نمی‌کند و در آنجا باید کامل به تاریخ وفادار باشید.

فهیم تأکید کرد: فیلم «دشنه» فیلم بدی نیست، سختی طبیعت در آن ما را می‌گیرد و خشونت میان این دو آدم به خوبی در فیلم درآمده، تصویربرداری فیلم هم بسیار خوب است.

تفرشی در این بخش با تأیید نظر فهیم درباره داستان «بورخس» گفت: در داستان «بورخس» راوی اول شخص است و من وقتی او را حذف می‌کنم و راوی را به سوم شخص تبدیل می‌کنم، مجبورم در نوع دیالوگ‌ها و گفته‌ها هم تغییر ایجاد کنم. به همین دلیل برای این آدم‌ها که دلیل خیانت آن‌ها در آن بیشتر ترس‌شان است دایره‌ای درست کردم. آدم‌ها یا از آینده خود ترس دارند یا از حال‌شان و اصولا هم خیانت زاییده «ترس» است.

در ادامه فرید سجادی‌حسینی بازیگر باسابقه سینما به بهانه حضور در فیلم «دشنه» درباره همکاری با فیلمسازان جوان در فیلم‌های کوتاه گفت: من آقای تفرشی را از سال‌ها قبل می‌شناختم و به تفکر و نگاهش به سینما از قبل آشنا بودم اما کلا به جوانان بیشتر از هم سن و سال‌های خودم اعتماد دارم. شاید گاهی موفق نباشند اما ایده‌های بسیاری دارند و بهتر از ما و نوتر از ما می‌بینند. انگیزه جوانانه این فیلمسازان ما را هم سر ذوق می‌آورد. برای این کار همه سختی کشیدند و برای ما پیرمردها کار سخت‌تر هم بود.

فهیم در ادامه به طرح نکاتی درباره درام‌پردازی و قطب‌بندی آدم‌ها در فیلم «دشنه» پرداخت و تفرشی هم در مقابل دیدگاه خود درباره کاراکترهای اصلی فیلم و موقعیت‌های آن‌ها در فیلم نسبت به فیلم «بورخس» را تشریح کرد.

این منتقد سینما درباره بازی فرید سجادی حسینی در فیلم هم گفت: مهم است که بازیگر با دوربین راحت باشد و هر جا آقای سجادی حسینی هست، گویی دوربین وجود ندارد. خیلی جاها از این ظرفیت استفاده نمی‌شود. حضور او در این فیلم هم خوب است اما شخصیت روی کاغذ دچار ضعف است.

نقد و بررسی انیمیشن کوتاه «پرنده‌باز» به‌ کارگردانی سیداحمد جعفریان به دلیل غیبت کارگردان در جلسه برگزار نشد.

در پایان این جلسه حاضران علاقه‌مند به سینمای کوتاه به پرسش و پاسخ درباره فیلم‌ها با محمد تقی فهیم پرداختند.