همزمان با پخش قسمت دهم سریال «یاغی» برخی منتقدان، نکاتی را درباره نقاط ضعف این محموعه مطرح کرده اند.

چارسو پرس: همزمان با پخش قسمت دهم سریال «یاغی» ساخته محمد کارت، گل‌بو فیوضی منتقد سینما با طرح چند نکته درباره روند داستانی این مجموعه در صفحه شخصی اش نوشت:

۱- خط داستانی جاوید از ریل خارج شده است. دارد آدرس غلط می‌دهد. در موقعیتی دور خودش می‌چرخد که همه عاقبت‌ش را می‌دانیم. همه می‌دانیم ته این غائله‌ سه‌قسمته‌ اسیدپاشی به خیانت جاوید به بهمن ختم نخواهد شد، پس هیجانی که سریال دوست دارد به ما تحمیل کند، کار نمی‌کند.

اگر جاوید روی صورت طلا اسید پاشید، همین‌جا رسمن از کارت، دوماری و پورامیری عذرخواهی می‌کنیم و برای رودست‌شان کلاه از سر برمی‌داریم اما در حال حاضر، چیزی که داریم، یک ترفند نخ‌نمای داستانی برای تعلیق غیرواقعی به طول چند اپیزود است.

۲- چیزی که این اپیزود را نجات می‌دهد، نه آمدن زن گذشته‌ی بهمن به قصد انتقام، که اشتباه محاسباتی بهمن در بازکردن پای پدرخوانده به زندگی‌اش است؛ کسی که حالا می‌تواند مثل بختک همه‌ تلاشش برای گریز از گذشته را ببلعد. رودست این اپیزود نه در خانه‌ زمان خرده‌پایی بهمن، که از زبان اکبر مجلل بیرون‌ می‌آید، وقتی می‌فهمیم نقشه‌ی کوچک بهمن، باعث شده نوه‌ او از دختری که دقایقی قبل دیده‌ایم یک بادیگارد را به همسری‌اش درآورده تا خار به پاش نرود، سقط شود. این پی‌رنگ تازه، خونی به رگ‌های یاغی تزریق می‌کند که می‌شود حدس زد چه فراز و نشیب‌هایی برای سریال حاصل دارد.

۳-حیف که نیم بیش‌تر قسمت، به دیالوگ‌های قابل حدس و گذشته قابل حدس‌تر و واکنش‌های بی‌دلیل جاوید و زن سابق بهمن (با بازی‌های اغراق‌شده و اجرای بد) می‌گذرد؛ وقتی حتی کسی حوصله ندارد جواب این پرسش اولیه‌ را درون صحنه بدهد که «چرا نباید جاوید مستقیم به بهمن بگوید تا با صحنه‌سازی همه‌چیز را حل کنند؟».

بدیهی‌ترین واکنش این است، مگر مانعی وجود داشته باشد. من که تهدید مراقب و میکروفون و نفوذی و دلیل قانع‌کننده‌ای برای ترس جاوید از زن ندیدم؛ اگر شما دیده‌اید، در کامنت‌ها بنویسید. فقط نگویید عشق جاوید به عاطی. آن «صحنه‌سازی» با هم‌کاری بهمن را، برای همین نوشتم.

۴- ... و این‌که اگر متهم به هزار چیز نمی‌شویم، اجازه داریم بگوییم بازی فرهاد اصلانی و هیولای ترسناک و عمیقی که در چند دقیقه زیر و بم‌ش را می‌سازد، چه اندازه درخشان و فراتر از کل بازی‌های سریال تا این لحظه‌اش است؟ از هوش بالای پارسا پیروزفر هم نگذریم وقتی دست پایین بهمن را در مکالمه با او، عامدانه، پایین‌تر هم می‌گیرد، تا در هیچ ترازویی با اصلانی و بازی‌ای که راه انداخته، وزن‌کشی نشود.

اصلانی در یک زمین بازی می‌کند و پیروزفر در زمینی حاصل، شاید بهترین سکانس سریال «یاغی» تا این لحظه، هم در کلاس بازیگری و هم در دکوپاژ و میزانسن کارگردانی، برای کمک به بازی‌گران در خلق این دوئل نامتوازن باشد.

 ۵-اپیزود نهم دوپاره است، اما پاره‌ بد، آن پاره‌ اصلی و پررنگ‌تر در خط اصلی سریال است. برای همین امتیاز این قسمت هم پایین‌تر از میانه می‌ایستد. و اگر نبود آن دوئت اکبر مجلل و بهمن، یاغی هم اولین «بد»ش را از آرت‌تاکس دشت می‌کرد.