چارسو پرس: آثار سینمایی با شهر پیوند و ارتباطی ناگسستنی و ژرف دارند و با شهر هویت و معنا پیدا میکنند. شهرها کاراکتر و شخصیت اصلی و فرعی بسیاری از فیلمها به شمار میآیند و به سوژهها و فیلمنامهها اعتبار و طراوت میبخشند. انتخاب شهر و مکان فیلمبرداری دغدغه همیشگی فیلمسازان است چرا که نقش مهمی در انتقال اتمسفر و پیام فیلمها بر عهده دارد. این روزها منفک کردن شهر به مفهوم مکان زیست انسانی از محصولات سینمایی روایت داستان و محتوا را با خلأ مواجه میسازد. از طرفی فیلمها مانند بیلبوردهای تبلیغاتی، شهرها و فرهنگ رایج در آنها را به مخاطبان داخلی و خارجی میشناسانند. فیلمها به صورت مستقیم و غیر مستقیم باعث رونق و شهرت شهرها در گسترههای مختلف میشوند و سرعت پیشرفت و توسعه شهرها را دوچندان میکنند.
جنبه آموزشی، اطلاعرسانی، سرگرمسازی و الگودهی فیلمها به کاهش معضلات و هزینههای شهری میانجامد و بسترساز زیست مطلوب شهروندان است. در این زمینه میتوان از فیلمهای نارنجیپوش (داریوش مهرجویی)، قصهها (رخشان بنیاعتماد)، بودن یا نبودن (کیانوش عیاری)، هیس! دخترها فریاد نمیزنند (پوران درخشنده)، خون شد (مسعود کیمیایی)، دستهای آلوده (سیروس الوند)، ... نام برد. فیلم و شهر لازم و ملزوم یکدیگرند و جداسازی یکی به حیات دیگری لطمه میزند. همین طور تصویر ارایهشده از شهر اگر کامل نباشد و تمرکز فیلمساز معطوف به آسیبها و ناهنجاریهای صرف باشد و در یک جمله شهر را ناقص یا کج و معوج روی پرده نقرهای نشان دهد خواسته یا ناخواسته به شهر و شهروندان جفا کرده و در برقراری ارتباط با انبوه مخاطبان دچار چالش میشود. کارگردان اگر معضل اعتیاد را دستمایه اثرش قرار میدهد لازم است در قالب نمایی به مراکز آموزشی، ترک اعتیاد و نهادهای انتظامی و قضایی اشاره کند تا این طور القا نشود که اعتیاد در شهر شیوع دارد و متولیان جامعه دست روی دست گذاشتهاند و حرکتی انجام نمیدهند. اگر سوژه فیلم فقر و تنگدستی است به وجود مراکز و خیرین که به نیازمندان احسان میکنند نیز اشاره شود تا فرهنگسازی تحقق پیدا کند. از سوی دیگر شرایط و موقعیتی برای فیلمسازان پدید آید تا جسورانه و بیپروا به لایههای زیرین شهر و آنچه از چشمان رسانههای رسمی و مدیریت شهری پنهان مانده، بپردازند و سینماگران در روایت معضلات و ناهنجاریها دچار لکنت و خودسانسوری نشوند. اگر فیلمسازی معضلات ویرانگر اجتماعی، وقوع هزاران نزاع روزانه، ترافیک، بحرانهای زیست محیطی و... در جغرافیای شهرها را در معرض تماشا میگذارد، مورد قضاوت قرار نگیرد و با انگ خوردن به سیاهنمایی متهم نشود. مدیریت شهری از آثار سینمایی به ویژه فیلمهای مستند همانند گزارش و آمارهایی که مراکز حکمرانی از نابسامانیها ارایه میدهند، استقبال کند و از مضمون و محتوای فیلمها در برنامهریزیها و تصمیمگیریهای شهری بهرهبرداری کنند. مستندهایی مانند آقای مدیر، مرگ پشت دیوارهای سبز، امید شهر خسته، نان بیجان، مشق شب و...
حالا که هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم شهر با شعار «کلانشهر تهران؛ الگوی جهان اسلام» از 26 تا 31 تیرماه در پردیس سینمایی ملت با بودجه میلیاردی از جیب شهروندان با تماشاگران انگشتشمار برگزار شد، پس ضرورت دارد برگزارکنندگان جشنواره به مرور گزارش و آماری از میزان کارایی و نقش جشنواره در اصلاح وضعیت شهر به مردم خراجدهنده ارایه کنند تا این ذهنیت در افکار عمومی پدید نیاید که جشنواره خنثی، تبلیغاتی و تشریفاتی و صرفا برای پربار نشان دادن بیلان کار مدیران شهرداری برگزار شد و بدون دستاورد برای عموم شهروندان به تاریخ پیوست. شهر همانند موجود زنده نیاز به تنفس، تغذیه، بهداشت، آموزش و... دارد. کمبود هریک از این نیازها و غفلت از آنها و نیز پرداخت افراطی به نیازها، زیست طبیعی شهر را با بحران و فاجعه مواجه میسازد. کارنامه فیلمسازان وظیفهشناس و توانای ایران در نشان دادن تصویر بیپیرایه نیازها و مطالبات شهر بر پرده سینما پربار و راهگشا است. سینماگران میکوشند با عبور از محدودیتهای سلیقه ای و دستوپاگیر اداری، نابسامانیها و پیامدهای سیاستهای ناکارآمد مدیریت شهری بر زیست مردم و نیز زیباییها، دستاوردها و فرصتهای مغفول مانده در شهرها را به تصویر بکشند. بیتردید تعامل و همیاری فراگیر مدیریت شهری و سینماگران ما را به اتوپیایی که مد نظر داریم، نزدیک میکند.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمد شریعت پناه