سال ۱۳۷۷ همزمان با آغاز شانزدهمین جام‌جهانی فوتبال که تیم ملی ایران هم در آن حضور داشت، ناصر حجازی، دروازه‌بان اسطوره‌ای فوتبال ایران یادداشتی را نوشته و در آن از سینما و بازیگری و پیشنهادهایی که برای بازی در فیلم داشته سخن گفته بود.

چارسو پرس: این یادداشت کوتاه در دوره‌ای که تیم فوتبال ایران پس از یک بازی دراماتیک با استرالیا و پیروزی در آن به جام‌جهانی راه یافته بود، در مجله سینمایی «فیلم» منتشر شد که به بهانه شروع بیست‌ودومین دوره جام‌جهانی بازنشر می‌شود. زنده‌یاد حجازی در بخش پایانی این نوشته، به تعویض مربی تیم ایران پس از بازی‌های مقدماتی جام‌جهانی که جلال طالبی جایگزین والدیر ویرا برزیلی شد، اشاره و نسبت به آن به نوعی انتقاد کرده بود. وی هچنین تاکید کرده که تماشاگران ایرانی بسیار دقیق و باهوش هستند و کوچکترین حرکت بازیکنان در زمین از چشم‌شان پنهان نمی‌ماند.

متن این یادداشت به این شرح است:

«یکی از فیلم‌های خوبی که در زمینه فوتبال به یاد می‌آورم «فرار به سوی پیروزی» (به کارگردانی جان هیوستون) بود که فیلم بسیار زیبایی هم بود. راز موفقیت آن هم محبوبیت همگانی فوتبال نزد مردم و حساسیت خاص‌شان نسبت به آن، و البته استفاده از چهره‌های محبوب و مشهور عالم سینما و فوتبال بود. به‌خصوص واکنش سیلوستر استالونه را به عنوان دروازه‌بان در انتهای فیلم خوب به خاطر می‌آورم و اینکه من هم در هنگام تماشای این صحنه، فکر می‌کردم که اگر من هم جای او بودم نهایت تلاشم را برای گرفتن توپ می‌کردم. در واقع چاره‌ای جز این نداشتم؛ آن پنالتی باید مهار می‌شد.

به جز این متاسفانه از آنجایی که کمتر برای تماشای فیلم و سریال وقت دارم نمونه‌های دیگری را در این زمینه به یاد نمی‌آورم. واضح است که برای ساخت این نوع فیلم‌ها زحمت زیادی کشیده می‌شود، هرچند صحنه‌های مربوط به فوتبال در آن‌ها به عنوان فوتبال حرفه‌ای متقاعدکننده و پذیرفتنی نیست.

 از میان نمونه‌های دیگر سریال «به سوی افتخار» (به کارگردانی سیروس مقدم) را می‌توانم نام ببرم که آنچه نمایش می‌داد به‌خصوص در زمینه روابط جاری در باشگاه‌های کنونی ما تا حد زیادی به واقعیت نزدیک بود. ضمن آنکه صحنه‌های فوتبال آن هم از آنجا که کار خودم است طبعاً برایم جالب بود. همکاری در این سریال برای تدارک و به نوعی کارگردانی صحنه‌های فوتبال آن تجربه‌ای بود که در زمینه حرفه خودم، برای سینما کردم.

من زمانی پیشنهادهایی برای کار در سینما هم دریافت کردم ولی پس از مقداری تأمل فهمیدم که شهرت در فوتبال را به شهرت در سینما ترجیح می‌دهم. به علاوه، از خصوصیات شخصیتی و ذاتی خودم هم اطلاع دارم و می‌دانم شخص محبوبی هستم که زیاد به درد کار در سینما به خصوص بازیگری نمی‌خورم و شاید نتوانم در سینما موفق باشم. آقایان علی عباسی، امیر شروان، ایرج قادری و خانم پوران درخشنده در قبل و بعد از انقلاب به من پیشنهاد بازیگری دادند. البته به خودم حق اظهار نظر علمی درباره سینما را نمی‌دهم ولی واضح است که پس از انقلاب فیلم‌ها و سریال‌ها پر محتواتر شده و دیگر از آلودگی‌هایی که اصولاً با فرهنگ ما مغایرت دارد در آن‌ها خبری نیست. شخصاً فیلم‌های «گوزن‌ها»، «ده فرمان»، «اسپارتاکوس» و بیشتر فیلمهای ابوالفضل پورعرب را دوست دارم. همانطور که گفتم زیاد در جریان سینمای روز نیستم و بیشتر فیلم‌های آموزش و تدریس فوتبال را تماشا می‌کنم ولی قدر مسلم آن که تا رسیدن به سینمای درجه یک جهان، راه درازی در پیش داریم.

تیم ملی فوتبال ما در آستانه حضور در جام جهانی است. به من حق بدهید که به علت علاقه و تعصب خاصی که به فوتبال دارم دلهره عجیبی داشته باشم. متاسفانه حدس می‌زنم که حضور موفقیت‌آمیزی نداشته باشیم به خصوص که تعویض مربی در موقعیتی چنین حساس کار بسیار اشتباهی است چون مربیان جدید وقت کافی برای خو دادن بازیگران به روش تازه را ندارند. نباید تماشاگر صدیق و عاشق فوتبال، و احساسات او را به بازی گرفت زیرا رکن اصلی و اساسی فوتبال -و اساساً هر ورزشی - تماشاگر است به خصوص تماشاگران ما که بسیار دقیق و باهوش هستند و کوچکترین حرکت بازیکنان در زمین از چشم‌شان پنهان نمی‌ماند و زیر ذره بین آن‌ها رد می‌شود.»