ایوب آقاخانی نویسنده و کارگردان تئاتر از پایان نگارش نمایشنامه «تکه های سنگین سرب» که درباره زندگی شهید چمران است، خبر داد.

 چارسو پرس:  آقاخانی درباره نگارش نمایشنامه‌های «تکه‌های سنگین سرب» و «کابوس شب نیمه آذر» گفت: به تازگی نگارش دو نمایشنامه «کابوس شب نیمه آذر» که درباره شهید احمد کشوری است و نمایشنامه «تکه های سنگین سرب» را که درباره بخشی از زندگی شهید چمران است، به پایان رسانده ام. نمایشنامه «کابوس شب نیمه آذر» را نزدیک به دو ماه قبل به پایان رسید اما آغاز پژوهش و طراحی «تکه های سنگین سرب» به دوره مدیریت قادر آشنا در اداره کل هنرهای نمایشی بازمی‌گردد.

وی ادامه داد: نگارش طرح، تحقیق و پژوهش درباره این سوژه و برخی صحنه‌های اولیه نمایشنامه از همان زمان شکل گرفت اما به خاطر سختی هایی که نگارش این متن به نویسنده تحمیل می کند و به دلیل گسستگی داستان و حساسیتی شخصی که می خواستم درباره اش بنویسم و البته دیده شدن فیلمی که تنها یک برش منفعل و خنثی از سایه کاراکتر شهید چمران به مخاطب نشان می داد، کار برایم سخت و پیچیده شد چون من باید تلاش می کردم رگ حیاتی‌تری را برای پرداختن به زندگی و فعالیت های شهید چمران پیدا کنم و اثری ساده تر و صادق تر به نگارش درآورم.

این کارگردان و بازیگر تئاتر بیان کرد: در نهایت تلاش کردم هر جا نمی توانم صادق باشم اصلا آن مقطع و مساله را کنار بگذارم. نگارش چنین نمایشنامه ای گاهی فراتر از نمایشنامه نویسی می رود و استراتژی ویژه ای طلب می کند اما این کار با تمام ملاحظاتی که درباره اش وجود داشت من را به سمت نگارش اثری روانشناختی و ملودراماتیک هدایت کرد تا اثری به‌گزین را روایت کنم.

کارگردان نمایش «شمعدانی ها» متذکر شد: این پروژه از ابتدا جزو سفارش های انجمن هنرهای نمایشی بود که با کناره گیری قادر آشنا لغو شد و من هم به دلیل همین تغییر مدیریت ها و دشواری هایی که ذکر کردم نگارش را متوقف کردم و با خوشحالی برای فرار از این سختی متن را به کناری گذاشتم اما شهید چمران و مطالبی که درباره وی خوانده بودم ذهنم را رها نکرد و تصمیم گرفتم فارغ از هرگونه سفارش و وعده و عیدی نمایشنامه را به اتمام برسانم. امروز مفتخرم که با قضاوت خودم نمایشنامه متفاوتی نوشته شده که تنها با دو شخصیت روایت می شود.

آقاخانی تصریح کرد: این نمایشنامه به نیت چاپ و اجرا نوشته شده و فکر می کنم امروز در مرحله ای هستم که بتوانم به اجرای آن فکر کنم. این نمایشنامه را تحویل دوستان در معاونت هنری داده‌ام و امیدوارم که شرایط اجرا برایش فراهم شود چون می توانم ادعا کنم که این نمایشنامه برای خودم اثری دوست داشتنی است و برگ قابل دفاعی در کارنامه ام به حساب می آید.

بازیگر نمایش «نویسنده مرده است» بیان کرد: معمولا تقارن تقدیری عجیب و غریبی هنگام نگارش متون مختلف برایم رخ می‌دهد که جالب توجه است. این بار نیز این اتفاق افتاد و تقریبا نگارش دو نمایشنامه درباره شهید کشوری و شهید چمران با وجود مستقل بودن شخصیت هر کدام همزمان با هم صورت گرفت. البته می‌دانیم که این دو شهید در یک دوره و با همکاری هم کوشش هایی را به سرانجام رساندند. در این دو نمایشنامه عملا دو حلقه از یک فضای دغدغه مند و متصل درباره جنگ ایران و عراق را به تصویر کشیده ام و البته این انگیزه را دارم که این نوشته ها را به سه گانه تبدیل کنم. البته باید روی شخصی که انتخاب می شود تحقیقات بسیاری انجام شود که در حد شهید چمران و شهید کشوری باشد.

این مدرس دانشگاه در پایان صحبت‌هایش عنوان کرد: متاسفانه ما وظیفه خودمان را در یادکردن از این افراد از یاد برده ایم و یادمان رفته در روایت های بیوگرافیکال باید عناصر تئاتری و دراماتیک مخاطب را به خود جذب کنند اتفاقی که در فیلم «چ» علی رغم زحمت زیادی که برای تولید آن کشیده شده، فراموش شده بود. چون این فیلم آسیب اصلی را از فیلمنامه خورده بود.