چارسو پرس: کاظم نظری با تاکید بر اینکه بحث ممنوعالفعالیتی در تئاتر محلی از اعراب ندارد، میگوید با وجود مخالفتهای بسیار با اجرای بعضی آثار نمایشی، از آن نمایشها دفاع جانانه کرده است.
او باور دارد که اتفاقا تئاتر میتواند جامعه را دچار بحران کند همچنانکه در فرانسه و روسیه چنین کرده و اگر در کشور ما نیز طبقات پایینتر از طبقه متوسط بخواهند از تئاتر استفاده کنند، احتمال بحرانسازی وجود دارد و همچنین از دشمنان زیاد کشورمان میگوید که در پی تصاحب ثروت مملکت ما هستند.
در این گفتگو تلاش کردیم تا از کلیگویی دوری کنیم و پرسشهایی جزیی و مصداقی را مطرح کنیم تا شاید آورده بهتری برای جامعه تئاتری داشته باشد. هرچند مدیر کل هنرهای نمایشی معتقد بود طرح بعضی از مباحث، کمک چندانی به توسعه تئاتر نمیکند، این گفتگو با تایید ایشان و با تغییراتی جزیی به انتشار میرسد.
در روزهایی صحبت میکنیم که به دلیل شرایط جامعه تعدادی از بچههای تئاتری به هر دلیلی نشد کار کنند. سال گذشته گفتید هنرمندانی را که از صحنه دور بودهاند، دعوت به کار میکنید. با توجه به اتفاقاتی که افتاده، چه برنامهای دارید تا کسانی را که از خانه خودشان فاصله گرفتهاند، به صحنه برگردانید؟
دقیقا همین است. وقتی شخص اول کشورمان، مقام معظم رهبری تمام کسانی را که مخالف و حتی در زندان بودهاند و جرم خود را پذیرفتهاند، مشمول بخشش عمومی کردهاند، یعنی فضا برای همه باز است. به هر حال اتفاقی افتاده است و باید مدیریت میشده و اگر جایی اشکالاتی بوده، باید مرتفع میشده . در تئاتر، دوستانی که به هر دلیلی قهر کردهاند، بدانند اینجا در به روی هیچ هنرمندی بسته نیست. همان فرایندها هم سر جای خود باقی است. یعنی باید متن ارایه کنند، شورای نظارت متن را بخواند و بعد از پذیرش متن و بازبینی، اجرای خود را انجام بدهند. همه هدف ما این است که بتوانیم دوستان را به کار کردن تشویق کنیم چون اقتصاد زندگیشان هم از راه اجراست و اگر آن را بگیریم، معیشت و اقتصاد گروههای نمایشی ما دچار بحران میشود که باز هم این مساله به سمت ما برمیگردد و دوباره گرفتار خواهیم بود. به همین دلیل اصلا ممنوعالکاری نداریم .کار من سیاستگذاری و تسهیل کردن است. یعنی شرایط را تسهیل کنم تا هنرمند کارش را به بهترین شکل انجام بدهد. اینکه هنرمند درک کند که چه کاری را و چگونه باید انجام بدهد، خودش بهتر از من و شما قوانین و مسائل اجرایی را میداند و ما هم به او کمک میکنیم. تا این لحظه که با شما گفتگو میکنم، به هیچ گروهی «نه» نگفتهایم. همچنانکه بودجه بسیار محدودی برای حمایت از تولید تئاتر داریم. بسیاری گفتهاند که این بودجه محدود را برای طیف خاصی بگذار ولی همه شاهدند که این بودجه متعلق به همه است. قرار نیست منِ نظری به دلیل خاص بودنم، پول بیشتری بگیرم و دیگری چیزی نگیرد. درباره اجرای گروههای نمایشی هم گفتهام که همه متن پیشنهادی خود را بیاورند و به تماشاخانهها ارایه دهند. این دادهها وارد سیستم میشود و من اصلا نگاه نمیکنم که بگویم فلان شخص باشد یا نباشد. اگر متنی قدرتمند و تاثیرگذار باشد و مسائل روز جامعه را مطرح کند، قطع به یقین حمایت خواهیم کرد و کسی محروم از کار نخواهد بود.
میفرمایید در به روی همه باز است، حتی کسانی که در این مدت واکنش داشتهاند اما در بخش نظارت چقدر این انعطاف هست؟ در این همین مدت تعدادی از جوانان خوش فکر تئاتر دوست داشتند کار کنند و میخواستند با گروهی همکاری کنند که حضورشان روی صحنه میتوانست رونقبخش تئاتر باشد، همان چیزی که شما و ما در پی آن هستیم. ولی تعدادی از آنان میگویند که در شورای نظارت این انعطاف وجود ندارد.
ـ اصلا این گونه نیست. صادقانه عرض میکنم چنین حرفی، بیتقوایی است. تا زمانی که من اینجا هستم، مطمئن باشید هیچ متنی را رد نمیکنیم. حق این کار را نداریم و اصلا چرا باید رد کنیم الا اینکه متن از نظر بار دراماتیک ضعیف باشد که این دیگر ارزیابی است و نه نظارتی. اینجا که حق داریم روی متنی سرمایهگذاری کنیم که بدانیم فروش دارد و مورد توجه عام قرار میگیرد و در رشد و تعالی تئاتر میتواند موثر باشد. متنی که مخاطبپسند نیست، غیر از هزینه و باری که برای آن سالن و مجموعه ایجاد میکند، چیز دیگری ندارد. این در همه جای دنیا هست. در کمپانیها اگر گروهی ضعیف عمل کند، سریع حذفش میکنند. اصلا تعارف ندارند چون اقتصاد این تماشاخانه بر مبنای فروش نمایشهاست. بنابراین اگر متن خوبی ارایه شود،مجوز می گیرد. تماشاخانههای ما هم به دنبال ارتقای تئاتر هستند. هرچقدر میزان استفاده و حضور تئاتر در سبد مصرف خانواده بیشتر شود، حظ را ما میبریم اعم از مدیر ، گروه نمایشی و تماشاخانه. هیچ هنرمند شاخصی در تئاتر متنش در اداره کل هنرهای نمایشی رد نشده است.
وقتی متنی رد میشود، دستخطی که به کارگردان داده نمیشود که بتوان ارایه کرد.
هیچ کجا دستخطی نمیدهند. در خارج از کشور هم چنین است. اینجا افراد را دعوت و با آنان صحبت میکنیم و دلایل رد شدن متن را توضیح میدهیم. تا این لحظه که با شما صحبت میکنم، متنی را رد نکردهایم. اشکالاتش را مشخص کرده و گفتهایم که از نظر ساختاری و محتوایی آنها را برطرف کند. اسنادش وجود دارد. اما هیچ سندی دال بر رد کردن متن نیست. چه کسی میتواند از ایبسن، چخوف یا شکسپیر متن رد کند الا اینکه منِ نظری متنی ضعیف نوشتهام و میخواهم با آن، جایگاهی برای خودم درست کنم.گاهی متن یک دانشجوی تازهکار رد و او شاکی میشود.
ولی خبرنگاران درباره این موضوعات با بچههای تازهکار مصاحبه نمیکنند. وقتی از چنین وضعیتی صحبت میکنیم، حتما درباره هنرمندی است که برای خود جایگاهی دارد که یک خبرنگار پیگیر کار اوست.
پس مطمئن باشید و به صراحت به شما میگویم که شورای نظارت چنین رویکردی ندارد. کسی که در راس شورای نظارت است، اولا خودش استاد دانشگاه ، پژوهشگر و هنرمند و آرتیست است. او درک میکند که یک هنرمند با چه عشق و علاقهای دست به قلم برده، در دنیای تجسم خودش بارها این نمایش را اجرا کرده. بنابراین نمیخواهد این سرمایه از بین برود. ما هم به این دوستان گفتهایم به گروههای نمایشی کمک کنید. حتی کاری بوده که به دلیل اشکالات زیادش رد شده. آقایان را صدا کردم و گفتم این اشکالات را به گروه بگویید. یا برطرف میکنند یا نه. نهایتش این است که گروه میگوید اجازه بازبینی بدهید و شخصا از کاری که متنش انتخاب نشده، با مجوز خودم اجازه بازبینی میدهم. به شورای نظارت هم میگویم وقت گروه را تلف نکنید چون هر روزی که اجرایش عقب بیفتد، هزینه دارد. بپرسید چند نمایش این گونه بازبینی و اجرا شدهاند ولی آیا گروهها این مسائل را به شما میگویند؟ ما در شورای نظارت اجازه نه گفتن به کسی ندادهایم.
البته بعضی از این گروهها میگویند که شیوه اجراییشان تایید نشده.
تا به حال چنین چیزی نداشتهایم، هیچ کاری رد نشده، حتی کارهای ضعیف. چون معتقدیم که کار ضعیف هم به تدریج پخته میشود ولی انتظار نداشته باشید ما به هر کار ضعیفی اجرا بدهیم.
درست میفرمایید و منظور من هم کارهای ضعیف نیست. درباره کسانی صحبت میکنم که سرمایه تئاتر محسوب میشوند و حالا به بهرهوری رسیدهاند ولی برای کارشان مانع هست.
لطفا این طور نگویید. اینجاست که من با شما هم نظر نیستم . شما یک نمونه از این افراد را مثال بزنید که نمایششان ثروت تئاتر این کشور بوده و ما مانع اجرای آن شدهایم. در این یک سال تا به امروز کار هیچ هنرمند شاخصی رد نشده.
مثلا صحبتی شده بود که نمایشی از سجاد افشاریان که قبلا ۳۰۰ شب روی صحنه رفته و از نظر مجوز مشکلی ندارد، در تالار اصلی تئاتر شهر اجرای دوباره داشته باشد ولی اجازه داده نشد.
اصلا تقاضایی نداده. آقای افشاریان کارگردانی است شاخص و با اخلاق و مخاطب هم دارد و ما هم دنبال این هستیم که چنین افرادی در جامعه تئاتری ما کار کنند. شاید گفته شده که این نمایش ۳۰۰ اجرا داشته و درآمد خود را کسب کرده است. از هنرمند شاخص انتظار داریم کار جدیدی تولید کند. شاید با این ادبیات با ایشان صحبت شده باشد. من صحبتی در این زمینه نکردهام.
ظاهرا در معاونت هنری صلاح نمیدانستند این نمایش اجرا شود. پرسش این است که در تئاتر چه کسی تصمیمگیرنده است؟
معلوم است که اداره کل هنرهای نمایشی تصمیم میگیرد . معاون هنری ما خود تئاتری و حامی هنرمندان است. تحصیلاتش تئاتر است. مگر میشود کسی که در حوزه نمایش کار کرده، مانع باشد؟ او مشوق است و مطمئن باشید این ماجرا صحت ندارد. اگر چنین چیزی بود، من باید مطلع باشم چون پیشنهادهای اجرا در شورای تماشاخانههای ما مطرح میشود. شاید به ایشان پیشنهاد شده نمایش دیگری کار کند چون بعد از ۳۰۰ شب، دیگر این کار نخنما شده است.
ولی نمایشی مانند «تله موش» ۵۰ و اندی سال است که اجرا میشود چون همچنان مخاطب دارد.
قبول دارم ولی اینجا ایران است . این کار بعد از ۳۰۰ اجرا نهایتا در حد ۱۰ شب دیگر میتواند تماشاگر داشته باشد چون جامعه تئاتری آن را دیدهاند ولی واقعا درباره این کار بحث مجوز نیست. حاضرم شهادت بدهم چون تئاتر شهر، سنگلج و تالار هنر اتفاقا دنبال مخاطب هستند.
کاملا درست میفرمایید همه سالنها اعم از دولتی و خصوصی دنبال مخاطب بیشتر هستند ولی سال گذشته هم که صحبتی داشتیم، فرمودید نمیتوانیم امکانات دولت را در اختیار کسانی بگذاریم که سیاهنمایی میکنند. یعنی آنچه ما به عنوان نقد از آن یاد میکنیم، به عنوان سیاهنمایی تلقی شد.
نقد با سیاهنمایی متفاوت است. در نقد همه وجوه مثبت و منفی بیان میشود که قابل پذیرش است اما اینکه صرفا انگشت بر چیزی بگذاریم که صحت و سقم آن مشخص نیست، مانند همین موضوعی که میگویید، درست نیست چون تا همین الان هیچ متنی رد نشده چراکه اصلا به شورای نظارت چنین اجازهای ندادهام. ممکن است یک کار چند نوبت رفته و آمده باشد تا بعد از اعمال تغییرات لازم مجوز بگیرد. فقط نمایش «خونینزار» رد شد چون کارگردانش گفت ۵۰۰ اجرا داشتهام و تمایلی به اعمال تغییرات ندارم.
این نمایش در چندین مقطع اجرا شده بود و اتفاقا کارگردانش تاکید کرد که شما نهایت تلاشتان را کردهاید تا نمایش مشکل حل شود ولی نهاد دیگری مخالف این اجرا بوده.
نه، هیچ نهاد دیگری مخالف نبود. یکسری مسائلی هست که شاید با تغییرات و جا به جاییها ایجاد شود. مثلا همین «خونینزار» پنج سال پیش اجرا شده ولی حالا جامعه تغییراتی داشته و خواستهها، نیازها و اهداف عوض شده است. حتی در تیتر و محتوای خبر هم این تغییرات ایجاد شده. با کارگردان این کار هم صحبتی کردیم که باید مواردی را تغییر میداد ولی تمایلی به این کار نداشت اما کار دیگری در تالار وحدت، تغییرات را اعمال کرد و اجرایش را ادامه داد. این سرمایه است و هیچ مدیری نیست که بخواهد سرمایه را از دست بدهد. این سرمایه مال من نیست بلکه مال مملکت من است، نیروی انسانی که عمر خود را برای تولید یک اثر هنری میگذارند و هیچ شخصی نمیتواند آن را تعطیل کند اما منِ نظری به عنوان متولی تولید تئاتر باید قوانین مربوط به اجرا را رعایت کنم. در هر حوزهای استانداردهایی هست که باید رعایت شود. هنرمندی که رعایت کرده، اجرایش را انجام داده و ما هم تشکر کردهایم. کسی هم که رعایت نکرده، بیاحترامی نکردهایم ولی گفتهایم برای اجرا باید رعایت کنید.
اما اگر قرار باشد بابت هر اتفاقی در کشور، قوانین تئاتر مدام تغییر کند، تکلیف گروهها چیست؟
حال انسان امروز با فردا تفاوت دارد. هنر هم مربوط به حال انسان است. در مسیر جامعه احتمال تغییرات بسیار زیاد است. ممکن است اثری در زمانی خوب جواب بدهد و در زمانی دیگر اصلا جواب ندهد. از هنرمند انتظار داریم همراه جامعه باشد. به عنوان هنرمند باید به تغییرات اجتماعمان توجه کنیم و برایش راهکار ارایه دهیم تا جامعه به درکی برسد و در زندگی اجتماعی خود از آن بهرهمند شود. اگر رعایت نکنیم و نمایشنامهای را که مال ۵۰ سال پیش است، با همان افکار ارایه دهیم، معلوم است که مخاطب پس میزند و آن کار فروش نخواهد کرد و دوباره همه این مشکلات به حوزه ما برمیگردد.
ولی «خونینزار» که مال ۵۰ سال پیش نبود.
مال سه چهار سال پیش بود. باز هم مانع اجرایش نشدیم. گفتیم مشکلاتی دارد که هر شب به تناسب حال مخاطب تغییر پیدا میکند چون تک بازیگر بود و بداههپردازی داشت که باید کنترل میشد.
به درستی فرمودید که هنرمند باید با حال جامعه خود همراه شود. این روزها جامعه ما حالی عجیب دارد و درگیر نوعی دوگانگی است. اگر بپذیریم که اساس تئاتر گفتگو است، آنچه امروز به جامعه ما آسیب میزند، این است که بستر گفتگو فراهم نیست و اتفاقاتی که میتوانست منطقیتر و کمهزینهتر حل شود به کف خیابان رسید که برای هر دو طرف آسیبزا بود. چقدر زمینه فراهم است که هنرمند ما بخواهد با نگاهی نقادانه و دلسوزانه به حال جامعه بپردازد؟
هم عقیده شما نیستم، از این جهت که حال جامعه را من و شما میتوانیم خوب یا بد کنیم. اگر گفتگوی خوبی داشته باشیم، حال جامعه خوب است. واقعیت این است که در جشنواره فجر حال بد کسی را ندیدم. حال هنرمندان خوب است.
ولی بعضی از آنان در جشنواره نبودند.
مسائل آنان چیز دیگری است و قرار نیست من مسائل آنان را برطرف کنم. خودشان میدانند چون تاثیراتی که برخی رسانههای معاند و افراد دیگری بر آنها گذاشتهاند، به عقیده من خیلی مناسب نبوده. بله جامعه بدون نقص نیست. اما این گفتگو باید منصفانه و توام با صداقت و درستی باشد نه اینکه مسائلی را مطرح کنیم که مبتنی بر سیاهنمایی و نادرستی باشد. وقتی چنین شود، شما هم نمیپذیرید. شما در دل جامعه هستید تلاش مسئولان را میبینید و مستحضر هستید که کشور ما کم دشمن ندارد. صغیر و کبیر یا ما را تحریم میکنند یا اذیت چون میخواهند ثروت مملکت ما را تصاحب کنند. شکی در این نیست. هنرمند هم باید حرفش را بزند ولی مهم این است که چگونه بگوید که جامعه را تحت تاثیر دروغ، شایعه یا بزرگنمایی نکند. در هیچ جای دنیا این اجازه را نمیدهند. کار هنری باید بر پایه حقیقتی باشد که منِ نوعی بفهمم از روی دلسوزی است و نه عناد.
معیار دلسوزی چیست؟ مثلا یک فعال محیط زیست ممکن است بابت ساخت سد در منطقهای خاص هشدار بدهد چون آن را مشکلساز میداند ولی یک مقام مسئول این کار را ضروری بداند. ایا آن کسی که هشدار میدهد باید سیاهنما قلمداد شود؟
معیار دلسوزی بر اساس دریافت نظرات کارشناسی است. یعنی شما اول حرف مرا بشنو و از همان اول نگو نه. وقتی شما مسائل مرا بشنوید و بعد نظرات خود را مطرح کنید، کدام عقل سلیمی این را عناد میداند؟ چه کسی بدش میآید راهکارهایی را که موجب تعالیاش میشود، به او بگویند. تا زمانی که گفتگو دو طرفه باشد و شما خوبیها را ببینید و مشکلات را هم مطرح کنید، گوش شنوا زیاد است ولی وقتی فقط بدیها را بگویید، اولین اتفاقی که میافتد این است که بر من تاثیر منفی میگذارد و گوش من دیگر نمیشنود. تا به الان خیلی با بیاخلاقی رو به رو شدهام چون مسائل بیش از اینکه برآمده از دل طرف مقابل باشد به این دلیل است که او دنبال تضعیف جایگاه من بوده.
قطعا باید انصاف را رعایت کنیم. کاری هم به دشمنانمان ندارم. درباره خودمان میگویم که همه کشورمان را دوست داریم. وقتی در همین کشور نقیصهای وجود دارد، چرا نباید درباره آن حرف بزنیم؟
چه کسی چنین چیزی گفته؟ معلوم است که باید درباره آن حرف بزنیم اما وقتی جامعهشناسان معضلی را مطرح میکنند، با یک جامعنگری، پیشینه و راهکارهایش را هم میگویند. در کشور ما برخی از هنرمندان فکر میکنند فقط باید بگویند بد است بد است بد است ولی اگر راهکارش را پیدا کنید، چه کسی میگوید بد است.
هنرمند که نمیتواند راهکار بدهد.
کار هنر همین است. هنرمند باید راهکار بدهد. خدا را شاهد میگیرم در آرژانتین که گرفتاریهای گوناگونی به لحاظ اقتصادی و اجتماعی دارد، با یک گروه نمایشی کار میکردم. هنرمندان تئاترش، نظرات خود را به سیاسیون منتقل میکردند. هنرمندی که نتواند راهکار بدهد، پس کارش چیست، مخاطب که خودش هر روز مشکلات را میبیند.
هنرمند با زبان هنرمندانه بیان میکند و هشدار میدهد.
بله هشدار دادن با تضعیف کردن خیلی متفاوت است. بعضی از دوستان به خاطر جذب تماشاگر و مطرح کردن خود متاسفانه به بیاخلاقیهایی دست میزنند که هم برای جامعه تبعات ایجاد میکند و هم برای خودشان. هنرمندی که با زبان هنر و افکار هنری خود معضلات جامعه را مطرح میکند، اصلا قرار نیست کسی جلوی او را بگیرد و این مساله هم حل شده است. در این یک ساله واقعا دچار چنین بحرانی نبودیم به جز کاری که خودشان هم پذیرفتند مشکلاتی داشته اما ما از آن دفاع جانانه هم کردیم. چرا آن را مثال نمیزنید؟
کدام کار؟
نمایش «مخاطب» که همه مملکت از دادستانی و ... مخالف اجرایش بودند ولی ما از وزیر تا آقای سالاری پای این کار ایستاده بودیم چون یک مساله اجتماعی را مطرح میکرد. چرا این را مطرح نمی کنید . ما پای این کارها میایستیم .به هر حال ما هم عمری پای این کار گذاشتهایم، سالهاست درس میدهیم و کار میبینیم. تفاوت کارها را متوجه میشویم. کاری که واقعا برای انسان و اجتماع تحولی ایجاد میکند، فقط یک آدم ناآگاه جلوی آن را میگیرد مگر اینکه سیاهنمایی و جامعه را دچار بحران کرده باشد که خوشبختانه تا به حال چنین کاری نداشتهایم. مثلا نمایش «شکوفههای گیلاس» که در تئاتر شهر اجرا داشت، فکر میکنید پشت این کار حرف نداشت؟ اگر میخواستیم مانع انتقال پیام باشیم که باید جلوی آن را میگرفتیم ولی چنین نکردیم چون مباحثی را مطرح میکرد که شاید من نمیپسندیدم ولی یک مساله انسانی محسوب میشد. دفاع کردیم و اجرا شد و مخاطب هم داشت. منظور این کار ترویج بودیسم نبود ولی مطالبی را مطرح میکرد که شاید بعضی تاب شنیدنش را نداشته باشند. اما چون کار خوبی بود و با فکر و زبان خوب با مخاطب حرف میزد، حمایتش کردیم. هیچ کس تاب نقد غیرمنصفانه و یکطرفه را ندارد. ما هم دوست داریم خودمان و جامعه را نقد منصفانه کنیم و کاری نکنیم جامعه دچار بحران شود. چون به خودی خود بحرانزده است.
تئاتر بحرانها را مطرح میکند ولی خودش که بحران نمیسازد.
اتفاقا در خیلی از کشورها تئاتر بحران ایجاد کرده مثلا در روسیه، فرانسه و ... اما در کشور ما جامعهای که از تئاتر بهرهبرداری میکند، طبقه متوسط به بالاست ولی اگر قشر پایینتری بخواهد از آن استفاده کند، میتواند جامعه را دچار بحران کند. با همه اینها اداره کل هنرهای نمایشی با اجرای کارهایی که شرایط را نقد کردهاند، مخالفت نکرده. حتی به اجرای چند اثر کمک کرده .
اگر به اول صحبتمان برگردیم، فرمودید که در برای همه باز است ولی ظاهرا به بچههایی که در صفحات خود نسبت به وقایع اجتماعی واکنش داشتهاند، تذکری داده شده درحالیکه آنان برای اجرای کار سلسله مراتب قانونی را طی میکنند و مجوزهای لازم را میگیرند.
ما از هنرمندمان انتظار داریم که به جامعه کمک کند و آن را از فشار و التهاب بیرون بیاورد نه اینکه خودش هم جامعه را تحریک کنند چون در این صورت هم خودشان ضرر میکنند و هم اطرافیانشان زیرا اغلب صحت و سقم مطالبی را که در فضای مجازی پخش میشود، نمیدانیم وگاهی بدون توجه به درستی مطلب فقط بازنشر میکنیم. ما از دوستان میخواهیم مطالبی را که از صحت و سقم آن مطمئن نیستند بازنشر نکنند، چون مدام آن مطلب دروغ در صفحات گوناگون تکرار میشود. از طرف دیگر چون هنرمندان الگوی جامعهاند، اگر تذکری بوده، به این دلیل است. خوشبختانه در جامعه تئاتری کمتر با این مساله مواجه شدهایم. اگر احساس شده مطلبی، فضای هنری و جامعه را تخریب میکند، تذکری دادهاند که اشکالی هم ندارد.
پیشتر فرمودید بدنه تئاتر از نظر اقتصادی خیلی ضعیف است. این شرایط چقدر شما را بر آن میدارد که برای ارتقای بودجه دنبال دیگر نهادها بروید؟ هرچند در دوره بسیار سختی مدیریت تئاتر را بر عهده گرفتهاید. ولی فراموش نکنیم مدیری مانند دکتر منتظری در دوره جنگ برای ارتقای بودجه تئاتر به مجلس رفت اما امروز این عزم را کمتر در مدیران هنری میبینیم.
این هم از همان حرفهایی است که گفتم. همه داریم تلاش میکنیم که در مجلس و سازمان برنامه و بودجه یک ردیف بودجه اختصاصی برای تئاتر داشته باشیم. چند جلسه با آقای وزیر داشتهایم. لطفا این وزیر جدید را با وزرای پیشین مقایسه کنید. ایشان چندین بار به سالنهای تئاتر آمده، در استانها سالنهای تئاتر و مراکز هنری را رونق میدهد. مثلا ارومیه سالنی تئاتری مانند تالار وحدت دارد. متاسفانه زیرساختهای تهران ضعیف است چون از قدیم بوده و بازسازی نشده یا دوستان حوزه مدیریت شهری بدون کارشناسی، مجموعههایی ساختهاند که حرفهای تئاتر نیست. دنبال این هستیم که با مسئولان فرهنگی کشور گفتگو کنیم و اهمیت و جایگاه تئاتر را نشان بدهیم و بر مبنای آن بودجه بگیریم. رقم بودجه پیشنهادی ما چندین برابر شده ولی مستلزم این است که تصویب بشود. امسال هم وزیر ارشاد و هم متولیان سیاستهای فرهنگی کشور متوجه شدهاند که باید به تئاتر توجه ویژه کنند چون برای افزایش بودجه تئاتر، مدام با آنان در حال گفتگو و پیگیری هستیم.
و رقم کمکهزینههایی که به گروهها تعلق میگیرد، خیلی ناچیز است.
قبلا کمک هزینه برای تعداد کار مشخصی بود. ما از کار ضعیف دبیرستانی تا کار حرفهای داریم حمایت میکنیم. الان ناگهان در باز شده و ازدحام بسیار زیادی برای کار به وجود آمده و همه هم کمک میخواهند و ناچاریم این کمکهزینه را به همه بدهیم ولی برای سال آینده حتما باید برنامهریزی داشته باشیم و کارهایی را حمایت کنیم که به اعتلای تئاتر کمک کند تا گروههایی که صرفا برای کمکهزینه کار میکنند و معلوم نیست فردا ادامه بدهند یا نه، کنار بروند و اجازه بدهند با بودجهبندی درست، بتوانیم کارهای خوب تولید کنیم.
///.
منبع: خبرگزاری ایسنا