نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر با بیان اینکه ما به نفع یک کاندیدا به صورت قانونی وارد فضای انتخابات ۸۸ شدیم و بعد از انتخابات وارد این فضاها نشدم گفت: مطلقا به دسته‌بندی‌هایی مثل سبز و غیر سبز اعتقادی ندارم.

پایگاه خبری تئاتر: فارس طی مصاحبهبلندی با محمد رحمانیان، با او درباره مسایل سیاسی سالهای اخیر و مواضع و عملکردش گفت و گو کرده است.

در ابتدای این مصاحبه آمده: چندی است حواشی درباره محمد رحمانیان نمایشنامهنویس و کارگردان و عملکرد او مطرح میشود به طوری که رحمانیان مدتی را در خارج از ایران (کانادا) مشغول به کار شد. اگرچه تقریبا تمام مصاحبههایی که تاکنون با وی صورت گرفته تمجید و تجلیل از مواضع رحمانیان بود، خبرگزاری فارس طی تماسی از وی خواست تا در نشستی به برخی موارد مطرح شده درباره خودش بپردازد. مواردی مانند حضور در فتنه 88، نمایشنامه «روز حسین»، استارت فیلمش با جعفر پناهی و یا مواردی درباره ممیزی و... او گفت که قانونی وارد انتخابات شده و از کسی که گمان میکرده بهتر است بصورت قانونی حمایت کرده و بعد از انتخابات هم وارد این فضاها نشده و به سبز و غیر سبز هم اعتقادی ندارد.

درباره ممیزی و نظارت هم با اعلام اینکه در تمام دنیا نظارت وجود دارد و این امر منحصر به ایران نیست به بیان خاطره جالبی از کار در خارج ایران میپردازد و میگوید که به خاطر اینکه نام بیمارستانی که در نمایشاش وجود دارد «آزادی» است و این اسم در پوستر آمده، آنجا حاضر نشدند پوسترش را توزیع کنند و گفتند که این سیاسی است. رحمانیان البته درباره نمایشنامه «روز حسین» هم مواردی را مطرح کرد که چون مصاحبهکننده به متن دسترسی نداشت، چالشی در میان نبود و تنها او حرفهایش را زد. رحمانیان موارد دیگری را هم مطرح کرد که بدون کم و کاست به مخاطبان محترم ارائه میگردد.

اهم سخنان رحمانیان به شرح زیر است:

*برداشتها از نمایشنامه «روز حسین» را درست نمیدانم

*من نمایشهای مذهبی دارم چطور میتوانم به ائمه توهین کنم

*به سبز و غیر سبز اعتقادی ندارم

*اگر جعفر پناهی فیلم می سازد و کسی هم کاری به او ندارد یعنی آدم مشکل داری نیست

*نرمش مقابل جعفر پناهی باید یک طرفه و فقط از سوی نظام باشد!/پناهی موضع سیاسی ندارد

* ما به نفع یک کاندیدا به صورت قانونی وارد فضای انتخابات شدیم/بعد از انتخابات وارد این فضاها نشدم

*نباید روشن کردن یک شمع روی مزار ندا آقاسلطان را سیاسی کنیم

*مهتاب نصیر پور مطلقا سیاسی نیست همانطوریکه من و جعفر پناهی نیستیم

*به این نوع نمایشنامه ها علاقمندم چه به توپ بستن مجلس باشد چه حوادث سیاسی سال 61 هجری

*اگر دیدگاه من غلط هم هست آن را تحمل کنید/شاید من چند سال دیگر یک دیدگاه دیگری پیدا کنم

*همه جای دنیا شورای نظارتی وجود دارد/در خارج ایران به خاطر عبارت آزادی حاضر نشدند پوستر نمایش ما را توزیع کنند

*به شخصیت های دینی و مذهبی توهین نکردم

 *برداشت ها از نمایشنامه «روز حسین» را درست نمی دانم

فارس: شما مصاحبه های زیادی با رسانه ها انجام دادید ولی برخی سئوالاتی در مورد شما وجود دارد که در مورد آن صحبتی نمی شود. امروز آمدیم این موارد را مطرح کنیم و حرف های شما را بشنویم...

خبرگزاری فارس ثابت کرده برای اینکه کسی را به دم تیغ ببرد به بهانه نیاز ندارد و قبلاً هم این کار را کرده است و اتفاقا در مورد من هم این کار را کرده است. با این حال من برای گفتگو آماده هستم و معقتدم وقتی آدمها برای گفتگو دور یک میز مینشینند ، دنیا جای بهتری میشود. ولی زدن اتهام، وارد کردن صهیونیسم و آمریکا به مسائل شخصی افراد مصاحبه نیست.

فارس: اگر فارس در مورد مسایل موضع خود را دارد ولی این مواردی که می گویید درست نیست و ناشی از تصور نادرست از خبرگزاری فارس است. اگر مصداقی هست بگویید.

احتمالاً بعد از داستانهای 88 بود. در این زمان تهمت هایی به من زده شد و این تهمت ها باعث شد من یکسال بازگشتم به ایران را عقب بیندازم چون گفتم خدایا،اگر آن طور که یکی از روزنامه ها در باره روز حسین میگوید و اینها هم مینویسند من اصلا دیگرنمیتوانم کار کنم.

-پس از جانب فارس نبودهاست.حالا ماجرای روز حسین چه بوده؟

راستش من اصلا حتی این آقای مدیر نشر چشمه را هم نمیشناسم و حتی یک بار هم او را ندیدم. تهمتزدند. از نمایشنامه روز حسین انتخاب گزینشی کردند، جملهای را که از زبان یک بیمار روانی بیمارستان شهید چمران نقل شدهبود و خودش را ابنزیاد فرض کردهبود به عنوان دیدگاه من آوردند و گفتند  این دیدگاه رحمانیان نسبت به عاشوراست.

*من نمایشهای مذهبی دارم چطور میتوانم به ائمه توهین کنم

این به معنای نشناختن نمایش و هنر نمایش است و اینکه در نمایش شخصیتهایی صحبت میکنند که الزاماً حرفهای آنها بازگوکنندة ذهنیات نویسنده نیست، همانطور که در تعزیه اینگونه است. یعنی ما در تعزیه استناد نمیکنیم به حرفهای شمر و یزید و ابنزیاد .در همه تعزیهها استناد ما و هدف ما روشن تر کردن سخنان اولیاء است.این گزینش نامنصفانه و فرصت پاسخگویی به آدم ندادن، خیلی دل آدم را به درد میآورد. من سالهاست دارم راجع به اهل بیت و حضرت علی و حضرت خدیجه و راجع و صدر اسلام مینویسم ، چطور شده که بعد از 88 احساس کردند که من قرار است توهین کنم؟

امیدوارم روزگاری نمایش روز حسین امکان چاپ پیدا کند و بنشینم راجع به آن صحبت کنیم و ببینیم کدام موردش آنها  را این همه آزرده است؟ و کدام موردش را به عنوان توهین به اولیا و انبیاء و خانم امالبنی قلمداد کردهاند؟

*به سبز و غیر سبز اعتقادی ندارم

اگر ثابت میشد من این کارها را کردم که الان در خدمت شما نبودم. حکم این چیزها در این کشور، حکم سادهای نیست. یک بصیرتی بوجود آمد و همان دوستان متوجه شدند داستان اینگونه نیست . من وقتی برگشتم با یکی از دوستان که در یک نهادی کار می کند گفتگویی چند ساعته داشتم و صحبت کردم که بسیاری از سوءتفاهمات حل شد.اما سوال اینجاست که چرا این گفتگو را قبلاً نیامدند انجام دهند و بپرسند که موضوع چیست؟ آیا موضوع غیر از برخورد سیاسی کردن با مسالة فرهنگی است؟ اتفاقاتی که در سال 88 افتاد و مرزبندیهایی که انجام شد از نظر من درست نبود، مطلقاً این مرزبندیهای را قبول نداشتیم که یک عده خوب هستند و یک عده بد هستند و یک عده سبز و ... مطلقاً شخص من اینها را قبول نداشتم به خاطر اینکه ما همه یک ملت هستم و داریم در یک کشور زندگی میکنیم.

فارس: پس شما قائل به مرزبندیهای اینگونه نبودید؟سبز و...

مطلقاً نبودم. ولی ما را وارد بازیهای سیاسی کردند. وقتی تو را در یک چارچوب از پیش تعیین شده قرار میدهند، هر انتخاب تو تبدیل میشود به یک انتخاب سیاسی. در مملکتی که همه چیز اش سیاسی است، چطور ممکن است یک نمایشنامه یا تئاتر یک فیلم سیاسی نباشد؟ یعنی مرزبندی سیاسی برای آن قائل نباشند. اما خود هنرمند قائل به این چیزها نیست او نوشتهاش را مینویسد. من همیشه میخواندم برشت کمونیست بوده، اما مطلقاً چیزی از کمونیسم در نوشتههای برشت ندیدیم، حتی در کمونیستی‌‌ترین شکلش که تبلیغ دارد اولش در مورد شوروی باز هم میبینیم نمایشنامه سیاسی نیست، یعنی کمونیستی نیست، یک دیدگاه دیگری است و این در مورد همه آدمها صدق میکند. یعنی یک جایی هنر میایستد و جدا از ایدئولوژی قرار میگیرد و حرف خودش را میزند و البته یک جاهایی هم  مناسبتهایی با ایدئولوژی دارد ولی صرفا زیر بار ایدئولوژی نمیرود چون هنرمند، هنرمند است و فرقش با سیاستمدار و حتی یک عالم دینی همین است.

*اگر جعفر پناهی فیلم میسازد و کسی هم کاری به او ندارد یعنی آدم مشکل داری نیست

فارس: آیا اینکه شما با استارت جعفر پناهی فیلم تان را شروع میکنید سیاسی نیست؟

جعفر پناهی الان فیلم میسازد، دو تا فیلم هم ساخته است. پس بنابراین مشکلی ندارد چون حکومت قبول کرده است که آقای پناهی فیلم بسازد با اینکه حکم زندانی دارد در خانهاش زندگی میکند الان و در همة مجامع هم شرکت میکند و دو تا فیلم هم ساخته است. مگر شما با این مساله مشکلی داشته باشید.

فارس: رویکرد ما مشخص است. جعفر پناهی هم یک فرد سیاسی است و ژست اپوزوسیون میگیرد...

همان دادگاهی که این حکم را برای ایشان داده میتوانست راحت بعد از ساختن این دو تا فیلم ایشان را دستگیر کند و نکرد، بنابراین من فکر میکنم سیاست کلی مملکت، قوة قضاییه به خصوص،ارگانهای ذیربط در واقع پذیرفتهاند که به هر حال آقای پناهی فیلمهای ساده خودش را بسازد و کارهای خودش را بکند. آقای پناهی هم در ایران است و کار خاصی نمیکند و همة فعالیتش رصد میشود.این فرق میکند با آدمی که در خارج از کشور است. به همة این دلایل من فکر میکنم آرزوی قلبیام است که بهزودی قوة قضاییه و باقی نهادهای به این نتیجه برسند که ایشان دوباره به کارش برگردد.

فارس: این مسجل است که فیلم های اخیر پناهی سیاسی هستند. فیلم اخیرش هم همین را می گوید...

من و آقای پناهی سالها با هم همکار بودیم.اگر این اتفاق هم نمیافتاد من حتما اولین کسی که از او خواهش میکردم آقای پناهی بود. او کارگردان شبکه دو بود و ما سالها در این شبکه با هم همکار بودیم. آن نامهرا هم که برای آزادیاو و درخواست آزادیبود به خاطر همین موضوع بود. آقای پناهی بادبادک سفید را ساخته و برای این مملکت افتخار آفریده است، شیر طلایی جشنوار ونیز را کسب کرده است .حالا به هر دلیلی سیاسی و هر چیز دیگری اتفاقاتی افتاده است .این درست. اما باید در برابر هنرمندان یک مقدار نرمشی باشد.

فارس: چرا این نرمش همیشه باید یکطرفه باشد و هنرمند نباید خودش را متعهد به قوانین بداند؟

آقای پناهی هنرمند است نمیتوانید از او انتظار داشته باشید. به نظرم این اتفاقی که الان افتاده که حکومت اجازه میدهد آقا پناهی فیلم بسازد و معترض ایشان نشده و فیلمهایشان میرود در جشنواره. به نظرم این اتفاق از همان روز اول باید میافتاد. وقتی با هنرمند زبان گفتگو را باز میکنی اتفاقهای خوب میافتد، این آدم با این خصوصیاتش شده است جعفر پناهی.

فارس: بله.اما جواب پناهی به این تعامل چه بود؟

آن نرمش باید همان موقع اتفاق بیفتد. نرمش درست اتفاقا همین جا باید اتفاق بیفتد. یعنی جایی که او بر سر مواضعاش بایستد.

*نرمش مقابل جعفر پناهی باید یک طرفه و فقط از سوی نظام باشد!/پناهی موضع سیاسی ندارد

فارس: یعنی این نرمش باید کاملا یکطرفانه و فقط از جانب نظام باشد؟ این منطقی است؟

بله. اگر او از مواضعش دور بشود و بعد حکومت نرمش نشان میدهد، این اسمش نرمش نیست این معنای دیگری دارد. الان این حرکت درست دارد اتفاق میافتد یعنی هنرمند بر سر مواضعش ایستاده و حکومت نرمش نشان میدهد. قرار هم نیست براساس مواضع یک کارگردان اتفاق پیچیدهای بیفتد چون این کارگردان اصلاً موضع سیاسی ندارد. موضع او موضع هنری است و موضع آدم هنرمندی است که لابد در یک جایی دچار مشکل شده است. اما انتخاب ما برای کلید زدن این کار به دلیل دوستی طولانیای است که من با ایشان داشتم، سالها ما در شبکة دو با هم همکار بودیم  و به نظر من در کنار آقای عباس کیارستمی یکی از افتخارآفرینان سینمای ایران هستند و واقعا خارج از کشور که بودم دیدم چقدر با احترام از اینها یاد میشود، از آقای کیارستمی، از آقای پناهی، از خانم رخشان بنیاعتماد .

در مورد این فیلم من هم آقای پناهی نه فیلمنامه را خوانده بود و نه فیلم را میدانست چیست و نه از ترکیب کار خبر داشت فقط میدانست من (کارگردان) دارم این کار را انجام میدهم. آن فیلم را هم گذاشتم در YouTube که مطلقاً شائبة سیاسی بودن این به وجود نیاید . آقای پناهی هم فقط  فرمان حرکت دارد . و البته امیدوارم فیلم بعدی را بتوانم با آقای تقوایی کلید بزنم، خیلی دلم میخواهد آقای تقوایی قبول کنند چون مدتهاست کار نکرده است و خیلی تاسف میخورم از این بابت.مطمئن باشید اولین صحبتی هم که با ایشان میکنم این است که ما در کانادا شروع میکنیم و شما افتخار میدهید که فرمان کلید زدن را بدهید؟ امیدوارم ایشان قبول کنند.

* ما به نفع یک کاندیدا به صورت قانونی وارد فضای انتخابات شدیم/بعد از انتخابات وارد این فضاها نشدم

فارس: فکر میکنم بخشی از مواردی که درباره شما مطرح می شود به این خاطر است که گفته میشود شما بعد از فتنه 88 روی مواضع سیاسیسفت و سخت ایستادید و در این مسیر حرکت میکنید.

اشتباه اینجاست . من مواضع سیاسی ندارم، بزرگترین اشتباه را دوستان مرتکب شدند که قضیه را به بحثهای سیاسی کشاندند. قضیه اصلاً سیاسی نبود. البته ما به نفع یک کاندیدا که فکر میکردیم بهتر است به صورت قانونی وارد فضای انتخابات شدیم.

*نباید روشن کردن یک شمع روی مزار ندا آقاسلطان را سیاسی کنیم

بعد از انتخابات هم وارد آن فضا نشدم.اما چیزی که خیلی من را آزار داد ، شبی بود که آن اتفاق برای همسرم افتاد، چون میدانستم که او اصلاً آدم سیاسی نیست و واقعا هم نبود. تعدادی از دانشجویانمان در این ماجرا آسیب دیدند و این برای ما دردناک بود و تحت تاثیر آن فضا بودیم. شبی که آن اتفاق افتاد و منجر شد به دستگیری همسرم مهتاب نصیرپور شد، ما خیلی جاها رفتیم و خیلی داستانها اتفاق افتاد که ببینیم داستان چیست؟ او در تظاهرات نبود و نیمه شب دستگیر شده بود .بعد فهمیدیم قرار بوده یک شمعی بر سر برای ندا روشن کنند. این همان است که اول گفتم. هنرمندان براساس این روحیاتشان است که هنرمند هستند، این را اگر بخواهیم بحث سیاسیاش بکنیم، راه به جای ناکجا میبرد.

*مهتاب نصیرپور مطلقا سیاسی نیست همانطوریکه من و جعفر پناهی نیستیم

مهتاب نصیرپور مطلقآ آدم سیاسی نیست همانطور که محمد رحمانیان نیست، همانطور که به اعتقاد من جعفر پناهی هم نیست. این روحیات آدمهاست که آنها را در یک واقعیتهایی قرار میدهد که این کارها را انجام بدهند یا انجام ندهند.

بعد از دستگیری من دیدم که همه را همان روز آزاد کردند اما به من اعلام کردند که او را بردند اوین. من خیلی تعجب کردم، گفتم چرا؟ او نه در تظاهرات بوده و حتی شمع را هم روشن نکرده. این واقعا دل من را شکست. همزمان همان شب از تلویزیون به من زنگ زدند و گفتند که یک چیزی است که شما باید امضا کنید.

من گفتم در شرایطی که همسر من دستگیر شده من چه چیزی را امضا کنم؟ چرا این کار را کردید؟ البته خیلی هم از شبکههای خارجی به من زنگ زدند برای مصاحبه و مطلقاً من این کار را نکردم.اما متاسفانه این داستانها خبرش پیچید،البته ما این خبررا اصلا اعلام نکردیم تا اینکه روزنامه جوان با اسم کوچک اعلام کردو گفت «م. ن» دستگیر شده است. حتی بعد از آن مادرم من و مادر او هم خبردار شدند، و او بعد از 8 روز آزاد شد.البته بعد صحبت شد که داستان باید از کف خیابان جمع شود. من هم فکر کردم بهتر است آدم تئاتر کار کند و پرسشهایش هر چه هست را به زبان تئاتر مطرح کند.

فارس: درباره روز حسین بگویید...

طرح اولیه نمایشنامه روز حسین، مورد تایید قرار گرفت، هر کس بگوید مورد تایید قرار نگرفته دروغ گفته، چون حتی به ما بهترین تالار شهر را دادند- تالار رودکی- و ما یک تهیهکنندهای را پیدا کردیم و شروع به کار کردیم. اواخر تمرین بود که داستانها اوج گرفت و به تبع مسائل سیاسی دوستان به ما زنگ زدند و مقدار زیادی حذفیات به ما گفتند که اجرایی نبود ولی حاضر بودیم گفتگو کنیم.

چون بخشی از حذفیات به دلیل نشناختن خود نمایش و به دلیل نشناختن تاریخی بود که درباره آن صحبت میکردیم و بعد بسیاری سوءتفاهمات و مسائل دیگر پیش آمد. ما حتی خواهش کردیم بیایند این نمایش را بازبینی کنند و این اتفاق هم نیفتد و منجر به این شد که نمایش توقیف شد. باز این ضربه دومی بود که آمد.

امیدوارم یک روز قانونی منتشر شود و همه بتوانند بخوانند. کسانی مثل آقای دری که تهمت زدند و مطمئن بودم این نمایشنامه را نخواندهاند. کاش حتی کار را به دست کارشناس دیگری که از مسائل تاریخی اطلاع بیشتری دارند می دادند که اینکار را هم نکردند.به هر حال امیدوارم این کار روزی چاپ شود و صحبت کنیم که چرا اینطور شد و مشکل از کجا بود؟ بخش عمدهاش به خاطر شائبه سیاسی بودن من بود که گفتم: من مطلقآ سیاسی نیستم و اصلا بلد نیستم سیاست چیست اما در سیاست مینویسم و از تاثیر سیاست بر  مردم میگویم.

*به این نوع نمایشنامهها علاقهمندم چه به توپ بستن مجلس باشد چه حوادث سیاسی سال 61 هجری

از جمله این کارها هم اولین نمایشنامه من عروسکها و دلقکها، نمایش سرود سرخ برادری درباره جنگ بود، راجع به طالبان نوشتم، راجع به الجزایر نوشتم، راجع به کشتار دانشجویان آمریکایی در دانشگاه.... نوشتم به نام« مانیفست چو» ولی این به معنای این نیست که من سیاسی هستم. به این نوع ادبیات نمایشی علاقمندم. یک طور خودم و تاریخم و زندگیام را در این تعریف میکنم.

حالا این تاریخ میتواند روز به توپ بستن مجلس باشد در نمایشنامه قلمشاد مطرب، یا مربوط به دورانهای قبل تر باشد. یا حتی تاریخ حوادث سیاسی در سال 61 هجری و... اینها همه چیزهایی است که مورد علاقه من است و دوست داشتم و دارم راجع به آنها بنویسم. شائبة سیاسی بودن و سیاسی شدن این داستانها هم تا بیش از این برایم اتفاق نیفتاده بود. برای نمونه من در این نمایش شخصیتی داشتم به نام امیرحسین همایون که رئیس تئاتر وقت آقای موسوی، به من گفت اسمش را گذاشتی امیرحسین، منظورت میرحسین است، گفتم امیرحسین همایون شخصیتی است در نمایشنامهای که 5 سال پیش نوشتم و توسط مرکز چاپ شد.،این همان شخصیت است، اصلا بخشی از مونولوگی که در آن نمایشنامه است در این نمایشنامه هم وجود دارد.

حالا شما چطور اینها را می گویید؟ این نمایش و این شخصیت  5 سال قبل از 88  اجرا شده و من جایزه گرفتم به خاطر آن. چرا فکر میکنید هر کس اسمش امیرحسین است آن آقاست؟ شما  خودتان نمایشنامه را قبلا خواندید، مرکز هنرهای نمایشی هم آن را چاپ کرده و اسم شخصیتش هم امیرحسین همایونی است. چرا شما از زاویه بسته به قضیه نگاه میکنید.

*اگر دیدگاه من غلط هم هست آن را تحمل کنید/شاید من چند سال دیگر یک دیدگاه دیگری پیدا کنم

فارس: یعنی شما میخواهید بگویید آدم سیاسی نیستند ولی نظرات سیاسی دارید و با ابزار نمایش آن را بیان میکنید؟

من میزان سیاسی بودنم بهاندازه کسی است که در صف نانوایی ایستاده و نظرات سیاسی میدهد . در همین حد است یعنی بلوغ سیاسی به آن معنا ندارم چون نمیخواهم داشته باشم اما تاثیر سیاست را در زندگی خودمان مینویسم به نظرم لازم است. من چند وقت پیش یک کاری دیدم به نام«یک تکه زمین» به خدا اگر یک هزارم این چیزهایی که در آن بود را من گفته بودم محدور الدم بودم. پس جامعه اینقدرها هم پیچیده نیست. اینها دارد گفته می شود و هیچ کس با هیچ کس پدر کُشتگی ندارد، وظیفهما همین است و اگر این کار را نکنیم، پس چرا کار می‌‌کنیم؟ اصلا حرف من غلط، اصلا دیدگاه من به عنوان یک نویسنده غلط است، این غلط را تحمل کنید چه اشکالی دارد؟ شاید من چند سال دیگر یک دیدگاه دیگری پیدا کنم. آقای کامو بیشتر از 5 یا 6 بار کالیگولا را بازنویسی کرده است. چون اساسا هر دفعه که مینوشت دیدگاهسیاسیاش تغییر میکرده است. بازنویسیهایش هم بازنویسی یک خط دو خطی نبوده، از ریشه بازنویسی میکرده. بله.اصلا فرض کنید من اشتباه میکنم برخورد خصمانه یا برخورد منجر به حذف درست نیست. استراتژی حذف در جهان جواب نمیدهد در این کشور هم جواب نمیدهد.

*همه جای دنیا شورای نظارتی وجود دارد/در خارج ایران به خاطر عبارت آزادی حاضر نشدند پوستر نمایش ما را توزیع کنند

فارسیعنی کلا نظارت را بی ثمر می دانید؟

به نظرم همه جای دنیا شورای نظارتی وجود دارد. امکان ندارد جایی نظارت نباشد. ما خودمان نمایشی داشتیم کار میکردیم خارج از ایران، آنجا اسم بیمارستان آزادی بود.چون میخواستیم مردم معنیاش را ببینند و بفهمند. من اسم «FREEDOM» ‌را نوشتم روی تابلوی بیمارستان. باور کنید آنهاحاضر نشدند پوستر ما را بچسبانند، چون فقط اسم آزادی داشت.، هرچه گفتم چه اشکالی دارد اسم بیمارستان آزادی تهران است، گفتند : نه.

این سیاسی است ما کار نمیکنیم. بنابراین این برخورد در همهجا وجود دارد. به نظرم چیزی که مهم است در شورای نظارت، وجود آدمهای خبره، تحصیلکرده، آشنا به کار و فن نمایش است. اتفاقی که درباره روز حسین افتاد به خاطر این بود که آشنا به فن نمایش نبودند، یعنی گفتند این دارد فلان حرفها را میزند،یعنی من رحمانی دارم این حرفها را میزنم و تاییدش میکنم،درحالیکه واقعا اینطور نبود.با این اوصاف یعنی به تعبیر آنها من که نمایشنامه صدام را مینویسم یعنی آن حرفها و رفتارهای صدام را تایید میکنم؟ 80 درصد نمایشنامهنامه من درباره آن شخصیت است مگر من آن را تایید میکنم؟تفاوت این دو تا را این دوستان باید متوجه شوند، شخصیت نمایشی یک چیزی میگوید که الزاماً مورد تایید نویسنده نیست، در مورد صدام که مطلقا نیست.

فارس: اثری از تمرین و کار شما در خارج از کشور در فضای مجازی پخش شد که در آن بازیگران شما پوششهای مناسبی نداشتند و این پوششها اصلا مناسب جامعه ایرانی و اسلامی نبود...

در مورد پوشش..بله. آن کار در خارج از کشور است و به هر حال در کشوری زندگی میکنند که این قانون نیست بنابراین بازیگر خودش را مقید نمیداند که پوشش را رعایت کند.ما کلاس با دانشجویان خارجی هم داریم. به هر حال من مدرس هم هستم و مدرس جدیای هستم و هر جا که حرف تئاتر  و تدریس تئاتر باشد طبیعتاً من تدریس خواهم کردم. در مورد پوشششان آنها هم طبق قوانین کشور خودشان زندگی میکنند. همانطور که من اینجا به پوشش کاری ندارم. من شخصا وظیفه خودم نمیدانم که تذکر دهم چون میدانم و اعتقاد دارم که نهادهای دیگر هستند که مسئول این امور هستند و وظیفهشان را انجام میدهند.

*به شخصیتهای دینی و مذهبی توهین نکردم

فارس: برگردیم به بحث نظارت...

به من گفتند چرا به آیه الله خمینی بیادبی کردهام؟ من تعجب کردم و گفتم به خدا من نگفتم. چرا من باید این حرف را بزنم، متن را آوردند گفتند: شما نوشتهاید «جوانکی ز خمین»، گفتم این جوانکی زخمین به معنی زخمی است، در مورد یکی از شخصیتها هم هست. میگفتند توهین به خانم« امالبنین» کردهام ، کجای این متن توهین است؟ گفت اینجا امالبنین میگوید نفسم بالا نمیآید بیمروت. گفتم خودش دارد به نفسش میگوید بیمروت برای اینکه باردار است. زمانی که حضرت عباس را باردار است  این جمله را میگوید. در این حد ممیزی صورت میگیرد. اگر تو بر این باور باشی که این آدم روز حسین را نوشته که توهین کند به اهل بیت یعنی از قبل حکم صادر شده است.

یکی از این نقش ها را علی سلیمانی بازی میکند. علی سلیمانی بچه نمازخوان و بچه مسجدی است و در بسیاری از جاها که بچهها نمیتوانستند آیات را بخوانند علی سلیمانی به آنها کمک میکرد. گفتم چطور شما باور میکنید یک بچه مسجدی نمازخوان معتقد بیاید نمایش غیرعقیدتی بازی کند؟

به هرحال بزرگترین مشکل را ممیزی سلیقهای میدانم وگرنه ممیزی که همیشه وجود داشته و صد سال دیگر هم وجود خواهد داشت.

 


منبع: خبرگزاری فارس