درحالی‌که تصور می‌شد با جدیت بسیاری که سازمان سینمایی در مقوله قاچاق فیلم به خرج داده و البته مدرن شدن ابزارهای شناسایی، دیگر شاهد پدیده شوم قاچاق فیلم در سینمای ایران نباشیم اما در کمال ناباوری، سومین ساخته سعید روستایی از صبح روز 26 اسفند، سر از شبکه‌های مجازی درآورد. 23 روز بعدش نیز جنگ جهانی سوم به بیرون درز پیدا کرد تا مشخص شود مافیای قاچاق در سینمای ایران با انتشار 2 فیلم مهم از سینمای ایران، دوره جدیدی از حیات خود را آغاز کرده است که طی آن، تمرکز روی انتشار فیلم‌های مهم سینمای ایران است که هنوز به روی پرده نرفته‌اند.

چارسو پرس: پدیده قاچاق در سینمای ایران عمر نسبتا طولانی دارد. اتفاقی که نخستین رگه‌های جدی آن را می‌توان در نیمه نخست دهه 80 مشاهده کرد. زمانی که نسخه کامل و بدون سانسور فیلم «مارمولک» همزمان با اکران محدود آن، به بیرون درز پیدا کرد و به دست مردم رسید. 2 سال بعد، فیلم «یک بوس کوچولو» در مسیر ارسال به جشنواره برلین، قاچاق شد و بیرون آمد. دو سال بعدش نیز «سنتوری» با آن سر و وضع، قاچاق شد و مهرجویی و تهیه‌کننده فیلمش را پیر کرد. 
این 3 فیلم، نخستین آثاری هستند که به شکلی مدون قاچاق شدند. تا پیش از این آثار، پدیده قاچاق، هیچ‌گاه تا این اندازه سهمگین نبود که بخواهد فیلمی در حال اکران یا فیلمی که نتوانسته بود راه به سینما پیدا کند را به بیرون انتشار دهد. اما این آثار، مسیری را هموار کردند که در دهه 90، به بلای جان سینما تبدیل شد و از آن زمان تاکنون هیچ‌گاه مشخص نشد که این اتفاق، کار چه فرد، افراد یا ارگان‌هایی است. 

امروز اما لایه‌ها و ابعاد قاچاق، قابل مقایسه با سال‌های گذشته نیست. بالا رفتن سرسام‌آور هزینه فیلمسازی سبب شده تا قاچاق یک فیلم، خسارت چندده میلیاردی را برای سازندگانش، سینمادار و پخش‌کننده به همراه داشته باشد. این وخامت اما باز هم سبب نشده تا گام‌هایی جدی در مسیر مبارزه با قاچاق فیلم برداشته شود. درنتیجه همین ساحل امن است که مشاهده می‌کنیم تنها طی 23 روز، 2 فیلم مهم از تولیدات سالانه سینمای کشور، خیلی راحت به بیرون درز پیدا کرده و باز هم مشخص نمی‌شود که این پدیده خانمان‌برانداز، از کدام سرچشمه آب می‌خورد. 
عجیب‌تر ماجرا آنکه در تمام این سال‌ها که سیستم مبارزاتی علیه جرم‌های حقیقی و مجازی، پیشرفته شده و حتی قرار است ابزارهای مدرنی را فعال کنند که بدحجاب‌های داخل خیابان شناسایی و برای آنها پیام صادر شود، چطور نمی‌توانند فرد یا نهادی که دست به کار بزرگی چون قاچاق فیلم می‌زند را شناسایی کرده و گلوگاه این فساد بزرگ در عرصه فرهنگ را ببندند! 
  2 قاچاق مهم در 23 روز
درحالی‌که تصور می‌شد با جدیت بسیاری که سازمان سینمایی در مقوله قاچاق فیلم به خرج داده و البته مدرن شدن ابزارهای شناسایی، دیگر شاهد پدیده شوم قاچاق فیلم در سینمای ایران نباشیم اما در کمال ناباوری، سومین ساخته سعید روستایی از صبح روز 26 اسفند، سر از شبکه‌های مجازی درآورد. 23 روز بعدش نیز جنگ جهانی سوم به بیرون درز پیدا کرد تا مشخص شود مافیای قاچاق در سینمای ایران با انتشار 2 فیلم مهم از سینمای ایران، دوره جدیدی از حیات خود را آغاز کرده است که طی آن، تمرکز روی انتشار فیلم‌های مهم سینمای ایران است که هنوز به روی پرده نرفته‌اند. 
اتفاقی که زنگ خطر بزرگی است برای تمام تولیداتی که هم‌اکنون در صف اکران به سر می‌برند. این زنگ خطر، زمانی جدی‌تر می‌شود که بدانیم برای اکران نوروزی امسال، کمتر از 10 فیلم نامزد شده‌اند و برای اکران عیدفطر که یک اکران بسیارخوب و بهترین زمان اکران برای سال 1402 است، این تعداد به کمتر از 20 فیلم رسید. 
بنابراین باید هوشیار بود که احتمال قاچاق برای انبوه آثاری که هنوز به روی پرده نرفته‌اند، وجود دارد و باید همین امروز نسبت به شناسایی مسببان و معرفی آنها اقدام کرد. وخامت اوضاع زمانی بیشتر می‌شود که می‌بینیم هیچ دلیلی برای قاچاق جنگ جهانی سوم وجود ندارد. باز این بهانه برای «برادران لیلا» فراهم بود که در اثر انتشار نسخه بلوری فیلم توسط پلتفرم فرانسوی، حالا نسخه قاچاق آن در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود اما وقتی فیلم هومن سیدی، بدون هیچ بهانه‌ای به بیرون درز پیدا کرد، باید نگران بود که این مافیای قدرتمند چگونه به این نسخه‌ها دست پیدا کرده و با چه هدفی، آن را منتشر می‌کند؟ 

  جنگ‌جهانی سوم چگونه سر از اینترنت درآورد؟
جدیدترین ساخته هومن سیدی که نماینده سینمای ایران در اسکار 2023 بود، تازه‌ترین قربانی این قاچاق است. فیلمی که یکی از بخت‌های اصلی اکران عیدفطر سینماها بود و این امیدواری وجود داشت که با نمایش این فیلم، چندده میلیارد به گیشه بهارانه سینمای ایران واریز شود اما در کمال تعجب و تنها ساعتی پس از آنکه عوامل این فیلم، در صفحات مجازی خود، از احتمال نمایش فیلم سخن گفتند، به‌ناگهان نسخه اورجینال اثر در کیفیت‌های مختلف از ساعت 2:30 دقیقه بامداد روز یکشنبه منتشر شد. 
این اتفاق، تنها چند ساعت پیش از آغاز جلسه شورای صنفی نمایش رخ داد که طی آن قرار بود اسامی فیلم‌های اکران عیدفطر نهایی شود. 
این احتمال وجود دارد که این قاچاق، کاملا سازمان‌یافته و با برنامه بوده است و هدف آن، عدم‌نمایش فیلم در مهم‌ترین اکران امسال بوده. اطلاعات «فرهیختگان» از برخی دوستان صمیمی هومن سیدی حاکی از آن است که این کارگردان، متحمل فشارهای عصبی بی‌سابقه‌ای شده و وضعیت روحی مساعدی ندارد. 
اینکه تلاش شده تا «جنگ‌جهانی سوم» به اکران فطر نرسد، به معنای خلل در پروسه یک اکران باشکوه است که وضعیت نرمال سینما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، آن‌هم برای فیلمی که پروانه نمایش قانونی داشته و در تمام حضورهای بین‌المللی خود، مجوزهای لازم را از وزارت ارشاد اخذ کرده است. فیلمی که به‌عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار 2023 انتخاب شده بود حالا در وضعیتی کاملا معلق قرار دارد. 
این قاچاق فرهنگی از جانب هر جریان یا فردی طراحی شده باشد، نتیجه‌ای جز بی‌اعتباری ساختارهای قانونی در سینمای کشور ندارد. بنابراین باید محکم در برابر این عمل غیراخلاقی ایستاد و آن را یک جنگ تمام‌عیار با کلیت وزارت ارشاد و ساحت فرهنگی مملکت تلقی کرد. 

  در پیش گرفتن یک راه‌حل فوری
فیلم با هر نیتی قاچاق شده است در حال حاضر و راهکاری که پیش‌روی این فیلم می‌توان قرار داد این است که هرچه سریع‌تر از کانال‌های قانونی در معرض مخاطبان قرار بگیرد. فیلمی که برخلاف برادران لیلا، قرار نیست مورد بازبینی قرار بگیرد و اساسا پروانه نمایش دارد بنابراین، تصمیم‌گیری درمورد اکران این فیلم باید خیلی زود صورت بگیرد. علی‌الخصوص آنکه باید بپذیریم شورای پروانه ساخت، دست به انتخاب‌های خوبی برای اکران عیدفطر نزد و بسیار بعید است که از بین این 4 فیلم معرفی شده، اثری بتواند به‌مانند فسیل، در مقام غافلگیری ظاهر شده و گیشه را به نفع خود مصادره کند. 
اکران جنگ‌جهانی سوم، با همین سر و شکل، یک ریسک پرسود است و قادر خواهد بود تا صدها هزار نفر را به سینماها بکشاند. هرگونه تاخیر در تصمیم‌گیری سبب گسترش بیشتر نسخه‌های قاچاق فیلم شده و فیلم را به مرحله «سوخت شدن» می‌کشاند. بنابراین در شرایط فعلی، یک تدبیر فوری با عنوان اکران سریع باید محقق شود و در تدبیر میان‌مدت، مسببان قاچاق این فیلم شناسایی و به شکلی عمومی معرفی شوند. 

  چگونه باید با قاچاق فیلم مبارزه کرد؟ 
روی کاغذ، شناسایی فرد یا کانالی که برای نخستین‌بار، لینک دانلود یک فیلم را بارگذاری می‌کند، کار چندان دشواری نباید باشد. ‌این، شیوه‌ای است که از طریق آن، به بسیاری از بزهکاری‌ها و شرارت‌های دیگر پی می‌برند. اینکه آیا ‌انگیزه‌ای برای مقابله با قاچاق در سینمای ملی وجود دارد یا خیر، یک بحث است و اینکه در صورت وجود اراده این کار، چگونه مرتکبین به این عمل، شناسایی نشده و به شکلی عمومی معرفی نمی‌شوند، یک بحث دیگر است. 
در موارد مختلف قاچاق، همواره شاهد یک نوع سروصدایی در همان نخستین‌روزها هستیم و این سروصداها نیز خیلی زود می‌خوابد و دیگر کسی پیگیر مراحل مختلف این اتفاق نمی‌شود. تا اینکه قاچاق دیگری صورت بگیرد تا اینکه بحث‌ها دوباره شروع شود. 

بنابراین بسیار لازم است حالا که کمیته‌ای تخصصی و دائمی در این ارتباط وجود ندارد، مسئولان امر، از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی گرفته تا نیروی انتظامی و پلیس فتا، با حداقل بیانیه‌ای، مراحل پیگیری خود را به اطلاع مردم برسانند. چطور می‌شود که یک سرقت بزرگ چندمیلیاردی صورت بگیرد و آن‌وقت، صدایی از کسی بلند نشود؟
قاچاق‌های پی‌درپی که حالا ساحت تولیدات مهم سینمای ایران را دربرگرفته‌اند و کار را به جایی رسانده‌اند که آثار بدون اکران سینمایی، روانه شبکه‌های مجازی می‌شوند، یک نوع زورآزمایی مراجع قضایی و نهادهای تصمیم‌گیر سینمایی است. اگر قرار بود فیلمی بدون اکران سینمایی، روانه خانه‌های مردم شود، کاش این شیوه از طریق یکی از پلتفرم‌های اینترنتی صورت می‌گرفت تا لااقل بخشی از خسارات چندده میلیاردی، جبران شده و صورت زشتی که از طریق قاچاق آثار به وجود می‌آید، برچیده شود. 

اکنون خواست بسیاری از سینماگران و دلسوزان سینما آن است که قدمی در مسیر حمایت از این آثار قربانی برداشته شود. قدمی که نخستین مرتبه آن، اکران عمومی است و گام دوم نیز پیگیری چگونگی قاچاق آثار و مسببان آن است که باید برای عموم مردم و هنرمندان مشخص شود. جز این باشد، در قاچاق‌ تا سالیان سال روی همین پاشنه خواهد چرخید و امنیت شغلی سینماگران در کنار سرمایه آنها، سوخت می‌شود. 

پدیده قاچاق در سینمای ایران عمر نسبتا طولانی دارد. اتفاقی که نخستین رگه‌های جدی آن را می‌توان در نیمه نخست دهه 80 مشاهده کرد. زمانی که نسخه کامل و بدون سانسور فیلم «مارمولک» همزمان با اکران محدود آن، به بیرون درز پیدا کرد و به دست مردم رسید. 2 سال بعد، فیلم «یک بوس کوچولو» در مسیر ارسال به جشنواره برلین، قاچاق شد و بیرون آمد. دو سال بعدش نیز «سنتوری» با آن سر و وضع، قاچاق شد و مهرجویی و تهیه‌کننده فیلمش را پیر کرد. 
این 3 فیلم، نخستین آثاری هستند که به شکلی مدون قاچاق شدند. تا پیش از این آثار، پدیده قاچاق، هیچ‌گاه تا این اندازه سهمگین نبود که بخواهد فیلمی در حال اکران یا فیلمی که نتوانسته بود راه به سینما پیدا کند را به بیرون انتشار دهد. اما این آثار، مسیری را هموار کردند که در دهه 90، به بلای جان سینما تبدیل شد و از آن زمان تاکنون هیچ‌گاه مشخص نشد که این اتفاق، کار چه فرد، افراد یا ارگان‌هایی است. 

امروز اما لایه‌ها و ابعاد قاچاق، قابل مقایسه با سال‌های گذشته نیست. بالا رفتن سرسام‌آور هزینه فیلمسازی سبب شده تا قاچاق یک فیلم، خسارت چندده میلیاردی را برای سازندگانش، سینمادار و پخش‌کننده به همراه داشته باشد. این وخامت اما باز هم سبب نشده تا گام‌هایی جدی در مسیر مبارزه با قاچاق فیلم برداشته شود. درنتیجه همین ساحل امن است که مشاهده می‌کنیم تنها طی 23 روز، 2 فیلم مهم از تولیدات سالانه سینمای کشور، خیلی راحت به بیرون درز پیدا کرده و باز هم مشخص نمی‌شود که این پدیده خانمان‌برانداز، از کدام سرچشمه آب می‌خورد. 
عجیب‌تر ماجرا آنکه در تمام این سال‌ها که سیستم مبارزاتی علیه جرم‌های حقیقی و مجازی، پیشرفته شده و حتی قرار است ابزارهای مدرنی را فعال کنند که بدحجاب‌های داخل خیابان شناسایی و برای آنها پیام صادر شود، چطور نمی‌توانند فرد یا نهادی که دست به کار بزرگی چون قاچاق فیلم می‌زند را شناسایی کرده و گلوگاه این فساد بزرگ در عرصه فرهنگ را ببندند! 
  2 قاچاق مهم در 23 روز
درحالی‌که تصور می‌شد با جدیت بسیاری که سازمان سینمایی در مقوله قاچاق فیلم به خرج داده و البته مدرن شدن ابزارهای شناسایی، دیگر شاهد پدیده شوم قاچاق فیلم در سینمای ایران نباشیم اما در کمال ناباوری، سومین ساخته سعید روستایی از صبح روز 26 اسفند، سر از شبکه‌های مجازی درآورد. 23 روز بعدش نیز جنگ جهانی سوم به بیرون درز پیدا کرد تا مشخص شود مافیای قاچاق در سینمای ایران با انتشار 2 فیلم مهم از سینمای ایران، دوره جدیدی از حیات خود را آغاز کرده است که طی آن، تمرکز روی انتشار فیلم‌های مهم سینمای ایران است که هنوز به روی پرده نرفته‌اند. 
اتفاقی که زنگ خطر بزرگی است برای تمام تولیداتی که هم‌اکنون در صف اکران به سر می‌برند. این زنگ خطر، زمانی جدی‌تر می‌شود که بدانیم برای اکران نوروزی امسال، کمتر از 10 فیلم نامزد شده‌اند و برای اکران عیدفطر که یک اکران بسیارخوب و بهترین زمان اکران برای سال 1402 است، این تعداد به کمتر از 20 فیلم رسید. 

بنابراین باید هوشیار بود که احتمال قاچاق برای انبوه آثاری که هنوز به روی پرده نرفته‌اند، وجود دارد و باید همین امروز نسبت به شناسایی مسببان و معرفی آنها اقدام کرد. وخامت اوضاع زمانی بیشتر می‌شود که می‌بینیم هیچ دلیلی برای قاچاق جنگ جهانی سوم وجود ندارد. باز این بهانه برای «برادران لیلا» فراهم بود که در اثر انتشار نسخه بلوری فیلم توسط پلتفرم فرانسوی، حالا نسخه قاچاق آن در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود اما وقتی فیلم هومن سیدی، بدون هیچ بهانه‌ای به بیرون درز پیدا کرد، باید نگران بود که این مافیای قدرتمند چگونه به این نسخه‌ها دست پیدا کرده و با چه هدفی، آن را منتشر می‌کند؟ 

  جنگ‌جهانی سوم چگونه سر از اینترنت درآورد؟
جدیدترین ساخته هومن سیدی که نماینده سینمای ایران در اسکار 2023 بود، تازه‌ترین قربانی این قاچاق است. فیلمی که یکی از بخت‌های اصلی اکران عیدفطر سینماها بود و این امیدواری وجود داشت که با نمایش این فیلم، چندده میلیارد به گیشه بهارانه سینمای ایران واریز شود اما در کمال تعجب و تنها ساعتی پس از آنکه عوامل این فیلم، در صفحات مجازی خود، از احتمال نمایش فیلم سخن گفتند، به‌ناگهان نسخه اورجینال اثر در کیفیت‌های مختلف از ساعت 2:30 دقیقه بامداد روز یکشنبه منتشر شد. 
این اتفاق، تنها چند ساعت پیش از آغاز جلسه شورای صنفی نمایش رخ داد که طی آن قرار بود اسامی فیلم‌های اکران عیدفطر نهایی شود. 

این احتمال وجود دارد که این قاچاق، کاملا سازمان‌یافته و با برنامه بوده است و هدف آن، عدم‌نمایش فیلم در مهم‌ترین اکران امسال بوده. اطلاعات «فرهیختگان» از برخی دوستان صمیمی هومن سیدی حاکی از آن است که این کارگردان، متحمل فشارهای عصبی بی‌سابقه‌ای شده و وضعیت روحی مساعدی ندارد. 
اینکه تلاش شده تا «جنگ‌جهانی سوم» به اکران فطر نرسد، به معنای خلل در پروسه یک اکران باشکوه است که وضعیت نرمال سینما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، آن‌هم برای فیلمی که پروانه نمایش قانونی داشته و در تمام حضورهای بین‌المللی خود، مجوزهای لازم را از وزارت ارشاد اخذ کرده است. فیلمی که به‌عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار 2023 انتخاب شده بود حالا در وضعیتی کاملا معلق قرار دارد. 

این قاچاق فرهنگی از جانب هر جریان یا فردی طراحی شده باشد، نتیجه‌ای جز بی‌اعتباری ساختارهای قانونی در سینمای کشور ندارد. بنابراین باید محکم در برابر این عمل غیراخلاقی ایستاد و آن را یک جنگ تمام‌عیار با کلیت وزارت ارشاد و ساحت فرهنگی مملکت تلقی کرد. 

  در پیش گرفتن یک راه‌حل فوری
فیلم با هر نیتی قاچاق شده است در حال حاضر و راهکاری که پیش‌روی این فیلم می‌توان قرار داد این است که هرچه سریع‌تر از کانال‌های قانونی در معرض مخاطبان قرار بگیرد. فیلمی که برخلاف برادران لیلا، قرار نیست مورد بازبینی قرار بگیرد و اساسا پروانه نمایش دارد بنابراین، تصمیم‌گیری درمورد اکران این فیلم باید خیلی زود صورت بگیرد. علی‌الخصوص آنکه باید بپذیریم شورای پروانه ساخت، دست به انتخاب‌های خوبی برای اکران عیدفطر نزد و بسیار بعید است که از بین این 4 فیلم معرفی شده، اثری بتواند به‌مانند فسیل، در مقام غافلگیری ظاهر شده و گیشه را به نفع خود مصادره کند. 
اکران جنگ‌جهانی سوم، با همین سر و شکل، یک ریسک پرسود است و قادر خواهد بود تا صدها هزار نفر را به سینماها بکشاند. هرگونه تاخیر در تصمیم‌گیری سبب گسترش بیشتر نسخه‌های قاچاق فیلم شده و فیلم را به مرحله «سوخت شدن» می‌کشاند. بنابراین در شرایط فعلی، یک تدبیر فوری با عنوان اکران سریع باید محقق شود و در تدبیر میان‌مدت، مسببان قاچاق این فیلم شناسایی و به شکلی عمومی معرفی شوند. 

  چگونه باید با قاچاق فیلم مبارزه کرد؟ 
روی کاغذ، شناسایی فرد یا کانالی که برای نخستین‌بار، لینک دانلود یک فیلم را بارگذاری می‌کند، کار چندان دشواری نباید باشد. ‌این، شیوه‌ای است که از طریق آن، به بسیاری از بزهکاری‌ها و شرارت‌های دیگر پی می‌برند. اینکه آیا ‌انگیزه‌ای برای مقابله با قاچاق در سینمای ملی وجود دارد یا خیر، یک بحث است و اینکه در صورت وجود اراده این کار، چگونه مرتکبین به این عمل، شناسایی نشده و به شکلی عمومی معرفی نمی‌شوند، یک بحث دیگر است. 
در موارد مختلف قاچاق، همواره شاهد یک نوع سروصدایی در همان نخستین‌روزها هستیم و این سروصداها نیز خیلی زود می‌خوابد و دیگر کسی پیگیر مراحل مختلف این اتفاق نمی‌شود. تا اینکه قاچاق دیگری صورت بگیرد تا اینکه بحث‌ها دوباره شروع شود. 

بنابراین بسیار لازم است حالا که کمیته‌ای تخصصی و دائمی در این ارتباط وجود ندارد، مسئولان امر، از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی گرفته تا نیروی انتظامی و پلیس فتا، با حداقل بیانیه‌ای، مراحل پیگیری خود را به اطلاع مردم برسانند. چطور می‌شود که یک سرقت بزرگ چندمیلیاردی صورت بگیرد و آن‌وقت، صدایی از کسی بلند نشود؟
قاچاق‌های پی‌درپی که حالا ساحت تولیدات مهم سینمای ایران را دربرگرفته‌اند و کار را به جایی رسانده‌اند که آثار بدون اکران سینمایی، روانه شبکه‌های مجازی می‌شوند، یک نوع زورآزمایی مراجع قضایی و نهادهای تصمیم‌گیر سینمایی است. اگر قرار بود فیلمی بدون اکران سینمایی، روانه خانه‌های مردم شود، کاش این شیوه از طریق یکی از پلتفرم‌های اینترنتی صورت می‌گرفت تا لااقل بخشی از خسارات چندده میلیاردی، جبران شده و صورت زشتی که از طریق قاچاق آثار به وجود می‌آید، برچیده شود. 

اکنون خواست بسیاری از سینماگران و دلسوزان سینما آن است که قدمی در مسیر حمایت از این آثار قربانی برداشته شود. قدمی که نخستین مرتبه آن، اکران عمومی است و گام دوم نیز پیگیری چگونگی قاچاق آثار و مسببان آن است که باید برای عموم مردم و هنرمندان مشخص شود. جز این باشد، در قاچاق‌ تا سالیان سال روی همین پاشنه خواهد چرخید و امنیت شغلی سینماگران در کنار سرمایه آنها، سوخت می‌شود. 

///.


منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: مجتبی اردشیری