در سال‌های اخیر دیگر مخاطب می‌داند که پولش را با تماشای این فیلم‌ها، دور می‌ریزد اما نیاز دارد لحظاتی خودش را از بن‌بست‌ها و گرفتاری‌های متعدد زندگی بیرون بکشد و رها شود. پس به تماشای این فیلم‌ها می‌نشیند.

چارسو پرس: با یک نگاه ساده و با پرهیز از قواعد و فرمول‌های سینمایی، فیلم کمدی تعریف مشخصی دارد و عمدتا به تولیداتی گفته می‌شود که موضوع و موقعیت‌های آن باعث خنداندن و شادی مخاطب شود و معمولا هم پایان خوشی دارد اما وقتی همین تعریف را با شکل و شمایل فیلم‌های کمدی در سینمای ایران مورد بررسی قرار می‌دهیم سیر متفاوتی از آنها را شاهدیم که بیشتر نشان از به هم ریختگی اوضاع این سینما دارد به‌طوری‌که نمی‌توانیم یک قالب استنتاجی مشخص را برای همه فیلم‌هایی که در طول چند دهه در سینمای ایران با لحن کمدی و شیوه بیان کمیک ساخته شدند در نظر بگیریم.

در دهه‌های اخیر نه تنها دیگر فیلم‌های کمدی صاحب جایگاهی نیستند که به شکل اغراق‌آمیز و فزاینده‌ای به سمت ابتذال گرایش پیدا کرده طوری‌که بی‌راه نیست اگر بگوییم که شاهد سقوط این نوع سینما هستیم. «شبه‌فیلم»هایی با فیلمنامه‌های یک‌بار مصرف که بخش عمده‌ای از آنها با بداهه سر صحنه، با مزه ریختن بی‌مزه بعضی بازیگران همراه است و خب سازندگان فکر می‌کنند به این شکل متاع مرغوب کمیکی در اختیار مردم گذاشته‌اند.

در سال‌های اخیر دیگر مخاطب می‌داند که پولش را با تماشای این فیلم‌ها، دور می‌ریزد اما نیاز دارد لحظاتی خودش را از بن‌بست‌ها و گرفتاری‌های متعدد زندگی بیرون بکشد و رها شود. پس به تماشای این فیلم‌ها می‌نشیند. 


 آرش خوشخو در همین باره می گوید: «به نظر من سینمای کمدی در ایران یک‌جور ژانر بومی به شمار می‌رود که با مختصات فرهنگی ایرانیان هماهنگ شده است. بازی‌های کلامی مهم‌ترین مولفه آن به شمار می‌رود و البته شوخی‌های جنسی که سنت مهمی در تاریخ طنازی و هزل‌نویسی ادبیات ایرانی دارد. از عبید زاکانی تا هزلیات سعدی و مولوی و قبل از انقلاب هم به شکلی مبالغه‌آمیز و زننده شاکله اصلی فیلم‌های کمدی فارسی ایرانی را تشکیل می‌دادند.

بعد از انقلاب تا دوره‌ای شوخی جنسی از ساختار و دیالوگ فیلم‌های کمدی حذف و کمدی‌ها بیشتر بر مبنای موقعیت ساخته می‌شود و خب تجربیات جورواجوری هم رقم می‌خورند. نظیر اجاره‌نشین‌ها، همسر، تحفه‌ها، لیلی با من است... که عموما از ساختار کمدی موقعیت تبعیت می‌کنند یا اغلب کمدی‌های آقای خمسه اگر چه در حال حاضر ممکن است رنگ و بوی کهنه گرفته باشد اما تلاش آقای خمسه و سازندگان آن فیلم‌ها بر نزدیکی به سبک فیلم‌های وودی آلن و پیترسلرز، تماشایی و مفرح بوده است. اما در دهه 90 به دلیل اینکه فضای ممیزی کمی بازتر می‌شود و البته سیر تحولات جامعه، دوباره شوخی‌های جنسی در فیلم‌ها باب می‌شود.

هم به عنوان مولفه‌ای پولساز و تضمین‌شده برای جلب مخاطب و هم به عنوان پارودی فضای ایدئولوژیک حاکم بر کشور. یک قرارداد پنهانی میان تماشاگر و فیلمساز.  در دهه 90 سینمای کمدی با بهره‌گیری از همین مولفه‌ها بر دیگر ژانرها سیطره پیدا می‌کند، دراین دهه فیلمنامه‌نویس‌ها به شکل انبوه به گرته‌برداری از سیت کام‌های فرنگی و سریال‌های کمدی پرداختند و مولفه‌های کمدی‌های فیلمفارسی قبل از انقلاب، با خطوط ممیزی رسمی و نوع پرداخت فیلم‌های کمدی امریکایی باهم تلفیق شدند. حالا با کمدی‌هایی سروکار داریم که از ضرباهنگ شوخی و چگالی شوخی در حد بالایی برخوردارند و در ضمن موقعیت‌های مشهور و کلیشه‌ای کمدی ایرانی را لحاظ می‌کنند. این فرمول موجب می‌شود تا تماشاگران سهل‌پسند اوقات مفرحی را در سالن‌های سینما سپری کنند.

اما حاصل عموما فیلم‌های ساده‌انگارانه و فاقد پیچیدگی‌های فنی و هنری است. چه در بازی‌ها و چه در اجرا. در واقع انباشت موقعیت‌های حساس در جامعه امروز ما، فرصتی بی‌نظیر برای خلق انواع و اقسام شوخی به وجود آورده که حاصلش انبوهی از فیلم‌های کمدی است که به راحتی و با دست گذاشتن بر این نقاط حساس بغرنج و دوگانه، از تماشاگر خنده می‌گیرند و فروش می‌کنند. حتی ابایی از لودگی هم ندارند. تابوهای جنسی، ‌جملات دوپهلو و طعنه‌آمیز باز هم با تکیه بر شوخی‌های جنسی، ‌تابوهای ایدئولوژیک حاکمیتی، استفاده از مولفه موسیقی و آواز و افزایش تعداد شوخی‌ها در هر فصل که از آموزه‌های سیتکام‌های مشهور است، فرمول مطمئنی برای سینمای تجاری ایران و گردش چرخه اقتصادی‌اش فراهم آورده که خب گاه به فیلم‌های قابل قبولی هم منتج شده. مثل خوک، ‌دراکولا، مصادره، ‌مادر قلب اتمی. حتی به نظرم نهنگ عنبر هم تجربه موفقی در این عرصه بود. اما در مقابل اینها انبوهی کمدی کم ارزش هم تولید شده که برای تاجران و تهیه‌کننده‌ها و ستاره‌های این نوع فیلم‌ها منافع مادی چشمگیری را به همراه آورده و برای انبوهی از تماشاگران هم قابل قبول و سرگرم‌کننده بوده که طبیعتا در عرصه نقد فیلم چندان فیلم‌های مهمی نیستند و فراموش هم خواهند شد. »


منبع: روزنامه اعتماد