اگر بدون توجه به آمار فروش فیلم‌ها به مسائل نگاه کنیم باید بگویم مردمی که این اندازه دل‌مُرده و پریشان‌حال هستند نباید به سینما بروند. طبیعی است که سینما در این شرایط از رونق افتاده باشد.

چارسو پرس: توقیفِ آبادانی‌ها، توقیفِ روز باشکوه، بیدارشو آرزو، کاناپه، خانه‌ی پدری… سال‌هاست که کلمه توقیف به نامِ «کیانوش عیاری» گره خورده است.

کارگردانی که متر و معیار فیلمسازی را با آثارش جا به جا کرده، همیشه در وضعیتی بین بودن و نبودن و ساختن و نساختن قرار گرفته است.

تعدادی از آثار عیاری امروز و نزدیک به ۷۲ سالگی‌اش همچنان در محاق توقیف به سر می‌برند؛ به همین بهانه‌ با «کیانوش عیاری» درباره ممیزی‌ها، کمبود تنوع ژانر، التهابات اخیر اجتماعی و… گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

بحران‌های اقتصادی، تنش‌های روحی و ناآرامی‌های اخیرِ کشور سینماگران را بلاتکلیف کرده است. عده‌ای علاقه‌ای به اکران آثارشان در این شرایط ندارند. در این وضعیت چه باید کرد؟ چه نگاه ویژه‌ای برای بهبود اوضاع سینما باید وجود داشته باشد؟
این روزها مردم با مشکلات اقتصادی حساس و آزاردهنده‌ای مواجه هستند. کشور ما در شرایط باورنکردنی به سر می‌برد. وضعیتی را که شاهدش هستیم در تاریخ بشر منحصر به فرد است. با این اوصاف مردم به چه دلیلی باید هزینه کنند و به سینما بروند؟ باور من این است که فرقی بین آثار کمدی و غیر آن وجود ندارد، در کل این سینما اگر فروش داشته باشد غیرطبیعی است.

ریزش دوباره‌ی مخاطبان سینما و بلاتکلیفی سینماگران بیش از پیش ملموس است. آیا می‌توان به آمار فروش برخی از فیلم‌ها دل خوش کرد؟

این که هنوز عده‌ای به سینما می‌روند و برخی آثار فروش خوبی دارند یکی دیگر از شگفتی‌های جامعه‌ی ایرانی است. روزهاست که شاهد حمله‌ی شیمیایی به مدارس و هدف قرار دادن دانش‌آموزان هستیم. اگر بدون توجه به آمار فروش فیلم‌ها به مسائل نگاه کنیم باید بگویم مردمی که این اندازه دل‌مُرده و پریشان‌حال هستند نباید به سینما بروند. طبیعی است که سینما در این شرایط از رونق افتاده باشد.

در ناآرامی‌ و اعتراضات اخیر کشور عده‌ای از سینماگران زن حجاب از سر برداشتند. این موضوع چه اندازه سینمای ما را تحت تاثیر خودش قرار داده است؟
حرکت فعلی زنان ایران با سایر خیزش‌ها متفاوت است. اگر از دوران باستان تا به امروز را در نظر بگیریم چنین اتفاقی در تاریخ رقم نخورده است. این مسئله باعث می‌شد که من به عنوان یک مرد احساس کنم که جامعه زنده است و خوشبختانه هنوز ما در مقابل شرایط کدر سیاسی و اجتماعی تسلیم نشده‌ایم. چندین سال پیش این موضوع را با «مهرانگیز کار» در میان گذاشتم. به ایشان گفتم شما خانم باسواد و فرهیخته‌ای هستید به نظرم بد نیست که مطالعه‌ای در خصوص پوشش بانوان ایران که در تاریخ بشر بی‌سابقه است داشته باشید. «مهرانگیز کار» از این موضوع استقبال کرد اما ایشان بعد از فوت همسرشان از ایران رفتند و این قضیه بی‌نتیجه ماند.

سال‌ها شاهد فهرستی از فیلم‌های توقیفی بودیم. آتشِ این توقیف‌ها از «چریکه‌ تارا»، «خط قرمز» و «آدم برفی» آغاز شد و به «خانه‌ی پدری» و «کاناپه» و «بودن و نبودن» شما رسید. در حقیقت نام «کیانوش عیاری» با توقیف گره خورده است…

درست می‌گویید. توقیف فقط شامل فیلم «خانه‌پدری» و «کاناپه» نمی‌شود. این گرفتاری با ساخت اولین فیلمم «تنوره دیو» آغاز شد. سخت است که بخواهم به تاریخ ۴۰ سال پیش بپردازم و مصائبی که برای این فیلم پیش آمد را بازگو کنم؛ اما اطمینان داشته باشید که این آزارها از ابتدا همراه من بود. فیلم «آن سوی آتش» هم تا ۲سال در تلویزیون توقیف بود تا بالاخره با کمک محمد بهشتی مدیرعامل وقت بنیاد فارابی توانستیم آن را از توقیف ۲ساله خارج کنیم. پس از آن آتشِ توقیف به فیلم سینمایی «آبادانی‌ها» رسید، در شرایطی که حق هیچگونه تبلیغی را به طور مطلق نداشتیم این فیلم هم فقط ۴روز روی پرده‌ی سینماها اکران شد.

برای اکران فیلم «روز باشکوه» در شهر مشهد هم همین اتفاق پیش آمد؟
متاسفانه بله، جماعتی ۲_۳هزار نفری به سمت سینما می‌رفتند که استاندار مشهد با مقامات بالای تهران تماس گرفتند و گفتند مخاطبان زیادی برای دیدن این فیلم به سینما می‌روند، باید چه کنیم؟ جواب آمد که صد در صد فیلم را پایین بکشید؛ چرا که می‌ترسیدند اتفاقات مهیبی که ۲ ماه قبلش در خراسان پیش آمده بود با اکران این فیلم‌ِ ناقابل مجدد تکرار شود. همین موضوع موجب شد این فیلم در اوج فروش فوق‌العاده‌‌اش پایین کشیده شود. به یاد دارم خانم فائزه هاشمی رفسنجانی با استاندار صحبت کردند و گفتند من این فیلم را دیده‌ام، مشکلی نداشته است اما استاندار در پاسخ گفتند ما تابع نظرات شما نیستیم و از بالا دستور می‌گیریم.

توقیف‌ همینطور رسید به «بیدار شو آرزو»، «خانه پدری»، «کاناپه» و…

همینطور است. «بیدار شو آرزو» از خود زلزله‌ی بم مخوف‌تر و دردآورتر بود. این اثر هم اجازه‌ی نمایش نگرفت و فقط در گروه سینماهای هنر و تجربه به روی پرده رفت. این موضوع ادامه داشت تا به «خانه‌ی پدری» رسید و بعد هم فیلم «کاناپه» که همچنان ۷ سال است که در محاق توقیف به سر می‌برد.

چه بر سرِ «بودن یا نبودن» آمد؟‌
سال ۷۶ که فیلم «بودن یا نبودن» را ساختم دختر آقای رفسنجانی گفتند که پدرشان فیلم را دیدند و نظرشان این بوده که این اثر مسلمانان را وحشی و مسیحی‌‌ها (ارامنه) را متمدن نشان می‌دهد. در حقیقت ذهنیت ایشان موجب شد که این فیلم فقط یک هفته در سینما آزادی نمایش داده شود. به یاد دارم سمنان مشغول ساخت فیلم دیگرم بودم که مدیر سینما آزادی با من تماس گرفت و گفت امروز آخرین روزِ نمایش فیلم شماست. نگاه‌ اشتباهی به فیلم من داشتند، آن زمان هرچه توضیح دادم فایده‌ای نداشت. در انتهای فیلم نشان می‌دهم که همان مسلمان که مرحوم «نورعلی لطفی» ایفاگر نقشش بود قلب پسر از دست رفته‌ی خودش را به آن دختر ارمنی می‌دهد. هرگز نفهمیدم کجای آن فیلم وحشی‌گری مسلمانان را نشان می‌داد.

با این اوصاف «کیانوش عیاری» باز هم عطش ساخت فیلم دارد؟
بله، قصد ساخت یک فیلم سینمایی و یک مینی‌سریال ۱۵قسمتی به نام «گروگان» را دارم.

جدیدترین ساخته‌ی شما «ویلای ساحلی» در چه وضعیتی است؟
فیلمبرداری «ویلای ساحلی» پنجم دی ماه تمام شد. من می‌توانستم فردای آن روز مونتاژ فیلم را آغاز کنم اما مسائل مربوط به سینک زدن پلان‌ها ۱۵ روز قبل از عید آغاز شد و این موضوع کار را عقب انداخت. این یکی از اتفاقات بسیار نادر فیلمسازی من است که تدوین فیلمی را ۳ماه پس از ساخت آن آغاز می‌کنم‌.

چه برنامه‌ای برای اکران فیلمتان دارید؟
قرار بود دوم اردیبهشت ماه همزمان با عید فطر این فیلم اکران شود اما متاسفانه تدوین را تازه آغاز کرده‌ایم و به احتمال زیاد «ویلای ساحلی» تابستان روی پرده‌های سینما خواهد رفت.

پرونده‌ی قاچاق فیلم‌ها هم گویا مجدد باز شده است. فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» ساخته‌ی «هومن سیدی» پیش از اکران روی پرده‌های سینما سر از کانال‌‌های تلگرامی درآورد. اتفاقی که برای فیلم شما هم پیش آمد. مقصر این وضعیت کیست؟
این‌ مسائل از بی‌کفایتی مسئولین است. چطور ممکن است فیلم‌ها لو بروند. من هم زخم‌خورده‌ی این اتفاق هستم، وقتی که فیلم «خانه‌ی پدری» برای دومین بار در سال ۹۸ توقیف شد، فردای همان روز شبکه‌های خارج از کشور فیلم را پخش کردند. فیلمی که سرمایه‌ی من بود و روی فروش آن حساب کرده بودم به راحتی نابود شد.

شوربختانه اخیرا «کیومرث پوراحمد» را ناباورانه از دست دادیم. جایی عنوان کردید که پوراحمد طرحی برای اثر جدیدش از شما خواسته بود. از این طرح و همکاری که در «ویلای ساحلی» داشتید برایمان بگویید.

نظرات کیومرث همیشه برایم محترم بود. چند روز پیش از فوتش با او تماس گرفتم و گفتم دوست دارم فیلم «کاناپه» را ببینی. کیومرث در جواب گفت: یکی از آرزوهایم دیدن این فیلم است. او رشت بود و برنامه این بود که تا ۳ روز دیگر به تهران بازگردد اما ۳ روز بعد خبر فوتش را شنیدم. اواخر آذر ماه یک هفته کنار ما بود. او در فیلم «ویلای ساحلی» نقش کارگردانی را به نام کیومرث پوراحمد بازی می‌کرد‌. اکثر شب‌ها را پیش هم بودیم. یک شب گفت: ممکن است طرحی برای فیلم بعدی‌ام داشته باشی، خیلی خوشحال شدم و در جواب گفتم: من ۲ طرح دارم، آن‌ها را بخوان، هر کدام را که دوست داشتی به شیوه‌ی فیلمسازی تو می‌نویسم. حقیقتا سال‌ها در ذهنم بود و دوست داشتم که با کیومرث کار کنم اما متاسفانه نشد.


منبع: سینما سینما
نویسنده: تبسم کشاورز