جای علیرضا نادری خیلی وقت است که در تئاتر ما خالی است؛ هنرمندی دلسوز ، حساس و تیزبین نسبت به مسائل اجتماعی کشور و به همان نسبت معلمی متعهد و خلاق.

چارسو پرس: حقیقتش این است که جای خالی امثال او این روزها که شرایط دشوارتر از گذشته شده، بیشتر هم به چشم می‌آید و قطعا اگر امثال او امروز در کنار جوانان تئاتری بودند، حال این جوانان و طبیعتا حال تئاتر ما خوش‌تر از این بود.

برای این یادآوری بهتر دیدیم بدون واسطه، بخشی از دغدغه‌های او را درباره سیستم آموزش و پرورش کشور مرور کنیم. دغدغه‌هایی که هنوز هم پررنگ است و اگر گوشه‌ای از آن اجرا شده بود، حالا وضعیت آموزش و پرورش کشورمان دگرگون شده بود.

نادری در گفتگوی نسبتا بلند خود با «فارس باقری» که سال‌ها پیش در ویژه‌نامه بزرگداشت علیرضا نادری با نام «پچپچه‌ها» منتشر شده است، درباره وضعیت تئاتر جنگ، توضیحات مفصلی داده. اما از آنجاکه بخش معلمی او همواره پررنگ بوده، در بخش کوتاهی از این گفتگو درباره بهره‌گیری از تئاتر در سیستم  آموزش و پرورش  چنین گفته:

«حتماً با من هم عقیده‌اید که آموزش تئاتر الزاما گذراندن مبانی و بعد تعیین گرایش و بعد ارائه پایان‌نامه نیست که اصولاً طلوع تئاتر در ایران بسیار طلوع غریب و غریبه‌ای است. هنوز در سرزمین ما کسانی در پی این هستند تا اثبات کنند در طول این صد، صدو بیست سال، تئاتر، هنری مسموم، فاسد و مخرب بوده است چرا که در روزگاران گذشته، تئاتر تندروی‌هایی کرده و بسیاری را آزرده، این گناه نابخشودنی تئاتر در نقد تند و بی‌پروای برخی باورها و اعتقادات و احیانا زیاده‌روی‌های فوق طاقت مردمان دیروز همچنان مثل کلاه بوقی روی سر تئاتر ماست و لذا در جامعه امروز که حتی برخی مدیران تئاتر با آن سر سازگاری و آشتی ندارند، چه انتظاری دارید که دستگاه‌های فرهنگی کشور از آموزش و پرورش آن هم از سطح کودکستان و آمادگی تا مقاطع تحصیلی راهنمایی و متوسطه و بعد دانشگاه به آن بپردازند و از طرف دیگر عرصه عمومی هم از تئاتر غافل نباشد؟

آقای نادری جای شما بدجوری خالی است!

 

سال‌ها در عرصه آموزش و پرورش آدم‌هایی از جمله خود من بر اهمیت و ضرورت دخالت  و سرایت هنرهای نمایشی در آموزش و پرورش اصرار و تاکید کرده‌ایم و آنها فکر کرده‌اند مقصود ما اجرای تئاتر در مدرسه است و وقتی گفته شده که خوب است آموزگاران و معلمان و دبیران با هنرهای نمایشی آشنا شوند، روش‌های ایجاد ارتباط را بدانند، بداهه‌سازی و بداهه‌پردازی را بلد شوند و ... دچار سوءتفاهم شده‌اند که ما می‌گوییم معلم‌ها سر کلاس تیارت! دربیارن، قرتی بشن و ... متوجه منظور نشده‌اند. یعنی خوب گوش نداده‌اند.

سال‌ها پیش با استفاده از دانش‌آموزان اخراجی از کلاس زبان در یک مدرسه راهنمایی، در طول یک ماه تمرین، یک نمایش به زبان انگلیسی اجرا کردیم که در آن بچه‌های اخراجی از کلاس زبان انگلیسی، بهتر از معلم‌شان انگلیسی حرف می‌زدند و از آن مهم‌تر تماشاگران که انگلیسی نمی‌دانستند، مفهوم و معانی کلمات را خوب درک می‌کردند. باور می‌کنید؟ در تالار سوره هم اجرا شد. وزیر وقت هم دید و گفت اگر ضرورتی در آموزش و پرورش وجود دارد، اولش همین نوع کارهاست. اما کی؟ کجا ؟ کی ؟ از فردا مجبور بودم برای توجیه غیبتم از مدرسه، گواهی پزشک ببرم که مریض بوده‌ام !

قاعده‌ای در تئاتر وجود دارد که بر اساس آن بازیگران نمایش با آنکه تمامی نمایش را پیشتر حفظ کرده‌اند، طوری وانمود می‌کنند که انگار همزمان و همراه با تماشاگران مشغول کشف یک مسئله هستند. کافی است معلم‌های مدارس همین قاعده را در تدریس‌شان به کار ببرند و خودشان هم‌زمان با شاگردانش متوجه بشوند که دو به اضافه دو می‌شود چهار. با یک انقلاب در آموزش مواجه خواهیم شد ... چند درصد بچه‌های مردم سر کلاس از معلمی که همه چیز را می‌داند و بچه‌ها هیچ چیز نمی‌دانند، چیزی یاد می‌گیرند؟ اگر بگویم هیچ باور کنید. چرا کتاب‌های شیرین و جذاب دبیرستان‌ها و مدارس ما برای بچه‌ها باطل اباطیل است. اعتقاد من این است که در کشور ما آموزش تئاتر مطلقا صورت نمی‌گیرد. پس ما تئاتر فراگیر نداریم، مدیران فرهنگی با تئاتر میانه‌ای ندارند دستگاه‌های ارتباطی فقط از هنرهای نمایشی استفاده‌شان را می‌برند از آدم‌های تئاتر، از نوشته‌ها و نویسنده‌ها تئاتر، از بازیگران تئاتر اما تئاتر در این میان گم شده است. بزرگترین مدیران فرهنگی این سرزمین نمی‌دانند آنچه که آنها درباره تئاتر فکر می‌کنند، در خوشبینانه‌ترین حالت، یکی از ابتدایی‌ترین تعاریف از این هنر پرورش دهنده است.»

لازم به یادآوری است که این ویژه‌نامه به مناسبت بزرگداشت علیرضا نادری منتشر شد اما از آنجاکه بر این مجلد تاریخی نگاشته نشده، نمی‌توانیم سال دقیق انتشار آن را اعلام کنیم ولی حدودا برای 10 سال قبل است.


منبع: خبرگزاری ایسنا
نویسنده: ندا آل‌طیب