«سیمرغ خودش ارزش دارد و برای ما آورده دارد، چرا آن را خراب می‌کنید؟ چرا باید به خاطر جایزه ارزش و اعتبار تنها جشنواره مهم‌مان را از بین ببریم؟ باید آن را حفظ کنیم، این جشنواره قرار است در سال‌های دیگر هم باشد چرا ما باید عادت کنیم و بگوییم اگر این سیمرغ را نگیریم سیمرغ وزیر را می‌گیریم و اگر آن را نگیریم سیمرغ دبیر جشنواره را خواهیم گرفت یا در نهایت سیمرغ شهرداری را می‌گیریم، این‌طور که نمی‌شود! این‌که دیگر جشنواره نیست به نظرم باید تلاش می‌شد تا ارزش سیمرغ حفظ شود اما این اتفاق نیفتاد یعنی از هر روزنه‌ای برای جایزه دادن استفاده کردند.»

در آخرین روزهایی اسفند گفت‌وگویی با جواد نوروزبیگی انجام دادیم که بخشی از آن با این تیتر به خاطر «برادران لیلا» در دادسرا پرونده دارم و با کفالت آزادم/ سینما مثل بازی مار و پله شده/ سینمای انحصاری تنوع را از فیلم‌ها گرفته است منتشر شد که در اوج انتشار غیرقانونی فیلم «برادران لیلا» بود، بخش دیگری از آن گفت‌وگو درباره جشنواره سال گذشته فیلم فجر، مدیریت سازمان سینمایی و... باقی ماند که در ادامه آن را می‌خوانید.

نوروزبیگی اولین فیلمش در مقام تهیه‌کننده را در سال ۸۵ ساخت، اگرچه کارش در سینما با فیلم سجاده آتش از سال ۱۳۷۲ کلید خورد. او در آن فیلم مشاور نظامی بود که آن هم از سابقه حضورش در سپاه پاسداران می‌آمد، او عضوی از لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله بود و به رزمنده بودنش در دوران جنگ افتخار می‌کند، آن را باعث مباهات می‌داند چرا که برای عقاید و سرزمینش در دفاع مقدس حضور داشته؛ اما او این روزها دل‌مشغولی اصلی‌اش سینمای ایران و مشکلات آن است،ه میشه جریانات اجتماعی روی سینما و جشنواره اثرگذار بوده‌اند با این همه مسئله این است، از یک سال قبل تقریباً همه‌چیز برگزارکنندگان جشنواره مشخص بوده است، دبیر، دبیرخانه و... در این یک سال وزارت ارشاد و سازمان سینمایی می‌توانستند با هنرمندان تعامل خوبی داشته باشند تا آن‌ها را در جشنواره نگه دارند اما این اتفاق نیفتاد، چرا؟ (سال ۹۸ در جشنواره فیلم فجر هم تجربه‌ای مشابه شکل گرفت، اشاره من به حضور فیلم «خون شد» آقای مسعود کیمیایی است و رفتار شما به‌عنوان تهیه‌کننده فیلم است.)

سال ۹۸ اتفاقاً شرایط دیگری پیش آمده بود و تظاهرات مربوط به بنزین را داشتیم که در آنجا هم عزیزانی کشته شدند. همین‌طور شهادت حاج قاسم و هواپیمای اوکراین را داشتیم یعنی در یک فاصله زمانی کم اتفاقات زیادی رخ داد (۲-۳ ماهه) اگر آقای کیمیایی انصراف می‌داد فحش نمی‌خورد، اگر آقای شهاب حسینی آن‌طور صحبت می‌کرد فحش نمی‌خورد و شرایطی بود که سینما با آن جریان کمی کنار آمده بود حتی در گذشته هم همین‌طور بود؛ اما امسال خیلی فرق کرد، به نظرم امسال خاک‌ریز کشیده شد، یعنی سازمان سینمایی از همان ابتدا مدل انتخاب جشنواره‌اش را مشخص کرد و گفت دبیر چه کسی باشد، شرایط چطور باشد، محصولات باید از چه کانالی عبور کنند و باید مرتبط با دولت باشند، خلاصه از همان اول این‌ها را مشخص کرد، این‌طرف (سینماگران) هم در ابتدا خاک‌ریز نکشیدند، از صحبت‌های رئیس سازمان سینمایی در جشنواره همین را می‌شد استنباط کرد.

به نظر شما مدیریت می‌توانست مثل آن سال درست برخورد کند؟

می‌توانست اما به نظرم مدیریت به سمت مقابله کردن رفت، این نظر من است و شاید اشتباه کنم ولی مقابله کرد، درصورتی‌که می‌توانست بگوید ما کنار هم هستیم، حرفتان را بزنید، به جشنواره بیایید، ببینید و نقد کنید، فیلم‌هایتان را بیاورید اما ما با انبوهی از ممنوع کاری روبه‌رو بودیم اگر من می‌خواستم بسازم نمی‌شد همین الآن هم بخواهم بسازم نمی‌شود، انبوهی از کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها و بازیگران ممنوع بودند، خب معلوم است که نمی‌شد چیزی ساخت، سرمایه‌گذار که نمی‌خواهد با یک‌ تعداد ممنوع کار، کار کند. بعضی‌ هم اگر ممنوع کار نبودند حالشان خوب نبود و برای گذران زندگی در پلتفرم‌ها شروع به همکاری کردند، واقعاً جای افسوس دارد که جشنواره‌ای که این همه سال برای آن زحمت کشیدیم، عاشق این بودیم که سیمرغ بگیریم و حتی اگر فیلمی نداشتیم به آنجا می‌رفتیم و فیلم‌های دوستانمان را می‌دیدیم و در اختتامیه برای دوستانی که جایزه می‌گرفتند دست می‌زدیم، این کمی خوب نبود! ما همیشه دیدیم که سالن پر بود و به ما اختصاص داشت، قرار نیست که از بیرون آدم بیاوریم! این اختتامیه برای ما است، برای سینما است و ما بچه‌های سینما هستیم و حتی باید به‌عنوان مدعو در آنجا بنشینیم.

مدعوین جشنواره هم غیر سینمایی بودند.

به نظرم مدیریت جشنواره به این نتیجه رسیده بود که حتی برای بچه‌های سینمایی هم دعوت‌نامه ندهد چون با خودشان گفته بودند که این‌ها نمی‌آیند.

حتی فرض را بر این نگرفته بود که وظیفه‌شان این است دعوت‌نامه بفرستند.

من منتظر بودم! حداقل از هزار دعوت‌نامه صد نفر می‌آمدند. چرا این چنین نشد؟ ‌ چرا در این جشنواره سینما دوست‌ها بودند و سینماگرها نبودند؟

تازه اگر واقعاً سینما دوست باشند.

ما می‌گوییم که بودند؛ اما اختتامیه جشنواره برای ما سینماگران است.

بخش دوم سؤال ما مربوط به این بود که از همان ابتدا مشخص بود دبیر جشنواره کیست و رویکرد جشنواره قرار است چه باشد، چرا نشد؟

معلوم بود، ببینید به مدیریت جشنواره ربط ندارد بلکه به محصول ربط دارد، قرار بود که محصول آن باشد و تولید هم تکلیفش معلوم بود، به نظرم احتیاط هم کردند و تا آخر هیئت انتخاب را معرفی نکردند و به عبارتی همه کار کردند تا یک آرامشی باشد و کار به هیچ حرف و فحشی نکشد ولی دوست دارم که از هیئت انتخاب و داورها بپرسم آیا فیلم‌های دیگری بودند که رد شدند و انتخاب نشدند؟ یا نه، در نهایت ته انتخاب همین بود؟ با کاشتی که کردند برداشتشان همان بود. محصولات سینما بیانگر یک جشنواره است اگر در سال قبل فیلم‌هایی برای اسکار بررسی شدند آیا امسال از این مدل فیلم‌ها داشتیم که سال دیگر برای اسکار معرفی کنیم؟

جشنواره‌ای که امسال برگزار می‌شود، نشان می‌دهد سال دیگر وضعیت سینما از لحاظ اکران و کیفیت فیلم‌ها چطور خواهد بود در جشنواره ۲۰ فیلم پخش شد که طبیعتاً امسال باید روی پرده سینما بروند و طبق گفته سازمان سینمایی اولویت با این فیلم‌ها است، آیا شما در جشنواره امسال فیلمی را دیدید؟

فرصت نشد اول اینکه بیمار بودم و واقعاً حالم خوب نبود و در خانه خوابیده بودم، در روزهای آخر که حالم بهتر شد، بررسی کردم و دوست داشتم فیلمی را ببینم که مرتبط با خودم بود یعنی مرتبط با آن مقطع ویژه‌ای می‌شد که «گردان» ما درگیر جنگ بود؛ اما فرصت نکردم آن را ببینم -اگرچه حتماً خواهم دید- اتفاقاً من اهل تحریم نیستم، ما می‌خواهیم چه چیزی را تحریم کنیم؟ ما داریم تلاش می‌کنیم سینما را حفظ کنیم و می‌خواهیم آن را احیا کنیم، من با تحریم مخالف هستم و نمی‌فهمم که برای چه باید تحریم کنیم، دقیقاً داریم چه چیزی را تحریم می‌کنیم؟ سینما را؟ خودمان را؟ مملکت را؟ سینما باید حفظ شود بالاخره برای آن زحمت کشیدیم برای چه باید تحریمش کنیم؟ در ذهن‌ها این‌طور شکل گرفت که باید تحریم شود و کسی نرود اما اگر شرایط جور بود من می‌رفتم.

ما رویکرد شما را می‌دانیم و می‌دانیم که اهل تحریم نیستید.

چون با معنای اینکه سینما تحریم شود کاملاً مخالف بودم و در اینجا دارم حرفم را علنی می‌زنم اتفاقاً وظیفه ما این است که در شرایط بحرانی و سخت حواسمان به سینما باشد آیا فکر نمی‌کنید عده‌ای دوست داشتند ما یا خیلی‌ها دیده نشویم و ما به این دیده نشدن کمک کردیم؟

احتمالاً از دوستانتان شنیده باشید که کیفیت برگزاری جشنواره و وضعیت فیلم‌های امسال چطور بوده می‌خواهم در مورد امسال سینما صحبت کنید.

من اختتامیه را از تلویزیون دیدم به نظرم اهدا جوایز به‌گونه‌ای بود که با که ارزش و جایگاه جایزه – سیمرغ و هدایا- را از بین برد و من ناراحت شدم.

چطور؟

انواع جایزه نباید داده می‌شد.

همه را راضی به خانه فرستادند.

ما برای رسیدن به این سیمرغ رؤیاها داریم و اگر راحت به آن برسیم تمام رؤیاهای ما به هم می‌ریزد اینکه همه را راضی نگه‌داریم خوب نبود، این حجم از دیپلم افتخار و این حجم از ...

تقریباً برای هر بخش ۷ کاندیدا وجود داشت...

من مخالف آن بودم و این نظر شخصی من است، می‌گویم جایگاه آن باید حفظ شود دلیلی ندارد که ماشین دهید، آن هم در موقعیتی که شرایط اقتصادی این‌طور است! همان سیمرغ خودش ارزش دارد و برای ما آورده دارد، چرا آن را خراب می‌کنید؟ چرا باید به خاطر جایزه ارزش و اعتبار تنها جشنواره مهم‌مان را از بین ببریم؟ باید آن را حفظ کنیم، این جشنواره قرار است در سال‌های دیگر هم باشد چرا ما باید عادت کنیم و بگوییم اگر این سیمرغ را نگیریم سیمرغ وزیر را می‌گیریم و اگر آن را نگیریم سیمرغ دبیر جشنواره را خواهیم گرفت یا در نهایت سیمرغ شهرداری را می‌گیریم، این‌طور که نمی‌شود! این‌که دیگر جشنواره نمی‌شود به نظرم باید تلاش می‌شد تا ارزش سیمرغ حفظ شود اما این اتفاق نیفتاد یعنی از هر روزنه‌ای برای جایزه دادن استفاده کردند.

انگار گفتند همین‌که شما آمدید و پشت ما را خالی نکردید جایزه‌ای به شما خواهیم داد و این رویکرد خیلی بدی بود.

مهم‌ترین جایزه، جایزه مردمی بود که آن را حذف کردند، چرا؟

آقای لطیفی گفتند این اتفاق افتاد تا از تقلب جلوگیری شود.

این خیلی غلط است.

در واقع صورت‌مسئله را پاک کردند بجای آن‌که حلش کنند.

این چه حرفی است؟ حداقل ۱۰ درصد یا ۲۰ درصد تقلب می‌شد اما رأی مخاطب را شامل می‌شد تا در نهایت یک رأی بالا برود، چرا باید آن را حذف کنند؟ مهم‌ترین جایزه این جشنواره را حذف کردند و آن رأی مردم است، چرا رأی مردم باید نادیده گرفته شود؟ بنده همچنان معتقد هستم که بین‌الملل باید جدا شود نباید جشنواره بین‌الملل فجر در کنار جشنواره داخلی باشد در واقع نتوانستند آن را درست پوشش دهند.

جواد نوروزبیگی

 

حرف‌وحدیث پشت سر شما زیاد است و شما جزو یکی از پر حاشیه‌ترین تهیه‌کننده‌های سینمای ایران هستید، بودجه فیلم‌ها به چه صورت تأمین می‌شود؟ مشخصاً منظورم فیلم «بی‌همه‌چیز» است زیرا این فیلم یک فیلم پر بازیگر و طبیعتاً پرهزینه بود چون همه دکورها زده شده بود و همه این موارد و همزمان سه فیلم دیگر هم ساخته شده بود، وقتی یک فیلم هنوز اکران نشده و پولی به‌اندازه پول ساخت آن فیلم هم درنیامده چطور فیلم‌های دیگر ساخته می‌شود، این فیلم هرچقدر هم بخواهد بفروشد نهایتاً در بالاترین حد خودش به‌اندازه فیلم دینامیت پنجاه میلیارد می‌فروشد، چطور این توازن برقرار می‌شود و چطور تهیه‌کننده میتواند خودش را به آن سطح برساند؟

فیلم بی همه چیز قبل از کرونا پیش‌تولید شد و داشتیم کارهایش را انجام میدادیم و بازیگرها را بسته بودیم و اقساط را داده بودیم و سینماها تقریباً برای ما تهیه‌کننده‌ها مشخص کرده بودند که چه مدت قرار است این فیلم در چه تعداد سینما اکران شود و به‌طورکلی برای همه این‌ها چرتکه را انداخته بودیم و بودجه‌ای که برای آن متصور بودیم یک بودجه‌ای بود که می‌شد تصورش کرد.

می‌شود مقدار بودجه را بگویید؟

برای بودجه اولیه ده میلیارد تومان در نظر گرفتیم و می‌دانستیم که این فیلم در فروش سی میلیارد تومان را رد می‌کند، چون اصلاً کرونایی نبود و نمی‌دانستیم که درگیر کرونا می‌شویم. خلاصه به جریان کرونا خوردیم و شرایط سخت شد و پول فیلمبرداری زیاد شد و بچه‌ها کرونا می‌گرفتند، با اینکه من سر صحنه آزمایشگاه زده بودم و دکتر و پرستار داشتم. خب همه این‌ها هزینه ما را بالا برد، تقریباً ما حدود هفده میلیارد تومان هزینه‌ کردیم. ما از اکران آن جلوگیری کردیم و گفتیم بگذاریم در شرایط خوب اکران شود، آن زمان پنجاه‌درصد مردم به سینما نمی‌آمدند چون از کرونا می‌ترسیدند، اگر در شرایط عادی بود ما پولش را درمی‌آوردیم و سود هم میکردیم؛ روزها گذشت و از شدت کرونا کم شد و گفتیم برای اکران برویم که باز سویه کرونا امیکرون شروع شد، وقتی امیکرون شروع شد باز برای ما پنجاه درصد و هفتاد درصد و این‌ها را اعمال کردند و این فیلم عملاً اولین آسیبش را از کرونا دید و با همین وجود باز حدوداً پنجاه‌درصد هزینهاش را این فیلم درآورد

یک جمله‌ای هست که می‌گوید در شرایط فعلی سینما ایران، سود سینما در ساخت فیلم است نه در فروش و اکران آن.

این جمله برای قبل است و برای الآن نیست چون بیشتر فیلمها از دولت ارتزاق میکردند و برآوردها یک‌طوری بسته میشد که در تولید برای تهیه‌کننده هم که ‌درصدی مشخص دستمزد می‌گیرد یک‌چیزی کنار گذاشته میشد.

حداقل امسال که در جشنواره این‌طور بود.

عموماً این فیلم‌ها را برای اکران نمی‌گذارند چون بعید می‌دانم که این فیلم‌ها زیر پانزده میلیارد تومان تمام شده باشد و همه ارقامش بالا است و معلوم است که پاسخی در اکران فیلم نمی‌گیرند، قبلاً هم این‌طور بود، اما در زمانی که سینما در اوج بود و بخش خصوصی حضور فعالی داشت.

مثلاً در همین جشنواره شاید سه یا چهار فیلم دولتی وجود داشت که از بخش خصوصی آمده بود و فعال بود ولی ما آنجا فقط به درآمد فکر می‌کردیم و به اینکه سودمان در تولید باشد فکر نمی‌کردیم و واقعاً این‌طور نبود ولی الآن من می‌دانم این چیزی را که شما می‌گویید الآن همین است و اگر خودم بخواهم هرکدام از این فیلم‌ها را برآورد بکنم باتجربه‌ام میگویم این‌قدر نیست ولی برایش این‌قدر بسته می‌شود و این‌قدر پول داده می‌شود چون باید در همین مسیر تولید پولش برای همه دربیاید اما عملاً تکلیف همه این‌ها در پخش نامشخص است یعنی در همین جشنواره امسال خودم که نبودم ولی از کسانی که سالن سینما داشتند میشنوم که مثلاً سایت بلیت‌فروشی‌مان بسته شده بلیتها خریداری شده اما در سالن سینما این تعداد آدم نیست، حالا شماها که در کار خبر هستید شاید این را شنیدهاید. افراد و سینماداران معتبری هم هستند که این حرف‌ها را گفتند.

من با آقای سجاد نوروزی هم که صحبت می‌کردم همین‌ها را می‌گفتند.

معلوم است که تعداد زیادی نمی‌آیند و استقبالی به این شکل نمی‌شود. هرچقدر از این سینما استقبال شود به نفع ما است ولی محصول خودش می‌گوید که از من استقبال نمی‌شود. یک‌بار به صورت آنلاین در تلویزیون اکران‌ شد و یک دفعه پول فیلم را درآورد.

فیلم اول جشنواره که این همه به آن جایزه دادند بگذارید اکران شود، چرا باید از تلویزیون پخش شود؟ این فیلم ساخته شده که اکران شود، بالاخره زیاد هم سیمرغ گرفته است. شاید باز با این پدیده مواجه شویم یعنی بالاخره این فیلم ارزشش را دارد که از تلویزیون پخش شود چون بخش خصوصی هم نیست و به درآمد هم فکر نمی‌شود بلکه به تعداد بیننده فکر می‌شود که درست است، تلویزیون یا پلتفرم و این‌ها هرچه تعداد بیننده‌اش بیشتر باشد بهتر است و آن هدفی که داشته‌اند و آنچه پشت این فیلم بوده دیده شود.

یکی از مواردی که در مورد آن بحث‌های زیادی وجود دارد و باآنکه هنوز وارد نشده در مورد ممنوع فعالیت شدن بازیگرهایش و ممنوع‌التصویری و... بحث شده است، پدر گواردیولا است، ماجرا تا چه اندازه جدی است؟

در واقع ما در حال رفع کردن این مشکل هستیم.

با ساترا صحبت کرده‌اید؟

در مذاکره هستیم. من خودم تهیه‌کننده‌اش بودم و خودم ممنوع‌الفعالیت یا ممنوع‌الکار شدم و دیگر نیستم و دوستان دیگر هستند که با یکدیگر در ارتباط هستیم و داریم تلاشمان را میکنیم تا آن دوستان را من راهنمایی کنم تا بروند و انجام دهند و من واسطه بین آن‌ها هستم.

من دوباره برمیگردم و این ماجرا را به صحبت آقای اسماعیلی ارجاع می‌دهم که گفتند اگر یک هنرمندی خطایی کرده باشد ما نمیگذاریم اثر آن به‌کل عوامل برسد.

صرفاً گفته‌اند.

پس روی این ماجرا هنوز این مسئله وجود دارد؟ و بیشتر روی کدام بازیگرها؟

اولین آن‌ها خودم هستم و بعدی آقای فرخ‌نژاد و آقای مدیری هستند که در این فیلم بازی کردند، خانم هنگامه قاضیانی و آقای ژوله هم بازی کردند. خانم ستاره اسکندری بازی کردند که البته ایشان مشکلی نداشته است، خانم مریم بوبانی بازی کردند که بی‌حجاب شدند، آرش و مسیح بازی کردند.

اگر موافقید با جشنواره گفت وگو را تمام کنیم، چه چیزی در این جشنواره باید می‌بود که نبود؟

در هر دوره از جشنواره یک استعدادی معرفی می‌شد و خیلی دوست داشتم امسال استعداد جشنواره‌مان را ببینم، البته همه خوب هستند و ما یک تعدادی فیلم اولی داشتیم اما من دوست داشتم بگوییم یک نفر دیگر آمد و به این سینما اضافه شد و ما الآن هم داخل و هم خارج حرفی برای گفتن داریم، اما فکر می‌کنم با این‌ها دیگر مواجه نباشیم و امیدوارم که همین امسال این اتفاق بیافتد و تمام همکارهای ما بیایند و کنار سینما قرار گیرند و هم جشنواره فجر خوبی داشته باشیم و هم در بین‌الملل حضور خوبی داشته باشیم و فضای مدیریت سینما به این سمت برود که حالا که همه بخشیده شدند و یک عفو عمومی خورد، برویم کنار یکدیگر قرار گیریم.

درواقع یک نوع دلجویی انجام شود و هرچه که هست با هم بتوانیم کنار بیاییم و سینما را باز به همان شکل درستش برگردانیم (همان شکل مورد علاقه مردم)، من نمی‌خواهم رد کنم چون فیلم‌هایی که امسال ساخته شدند، حداقل مورد علاقه من است و البته این را از دیدگاه شخصی‌ام می‌گویم و ما می‌گوییم، امیدوارم حداقل بتوانیم این کار را برای سینما انجام دهیم و هر کسی در هر شرایطی با مجوزها، با شرایط قانونی فیلم‌هایش را بسازد و از فیلم‌ها هم حمایت شود تا آثار بتوانند هم داخل و هم خارج فروش داشته باشند و از سینما دارها حمایت شود.

جریانی ایجاد شده بود که هر کسی در این کشور از هر گوشه‌ای می‌خواست مال یا پاساژی بسازد، حتماً باید یک طبقه‌اش را سینما می‌کرد این جریان را قدر بدانیم و کمک کنیم که بشود؛ چون یک جمعیت هشتادوپنج میلیونی باید حداقل سه، چهار هزار سالن سینما داشته باشد.

دوروبر ما کشورهایی مثل ترکیه دارند درصورتی‌که ما که مردم سینما دوست داریم نتوانیم این شرایط را برایشان ایجاد کنیم، ما ارزان‌ترین تفریحمان با همه این شرایط اقتصادی و مالی که می‌گوییم، سینما رفتن است و واقعاً نسبت به تئاتر و موسیقی، سینما ارزان‌ترین است.

امیدوارم این شرایط مهیا بشود، شاید سینما از تلویزیون هم کمتر باشد، در قبض‌های برق قدیمی حداقل می‌نوشتند که فلان مبلغ برای تلویزیون است درصورتی‌که الآن نمی‌دانم هنوز این‌ موارد در قبض‌ها ذکر می‌شود یا خیر؟

ولی این را می‌دانم که سینما کمتر است و اینکه اگر ما بتوانیم فکری کنیم و شرایط و سینما را نجات دهیم و در عرصه بین‌الملل جایگاه خوبی داشته باشیم و همه ژانرهای سینمایی ما، حتی سینمای کودکمان جایگاه خوبی داشته باشد و ساخته شود و فضایمان برای این‌ها بازتر شود. هنگامی که رهبر مملکت می‌آید می‌گوید مسئله ما دیگر بی‌حجابی و باحجابی نیست، من هم می‌خواهم بگویم در سینما با همین دیدگاه فکر کنیم، به‌هرحال این را بزرگ مملکت گفته است و رئیس‌جمهور هم بعد از ایشان در همین مسیر آمده‌اند پس چرا زیرمجموعه این مسیر را نمی‌روند؟ چرا آن بالا می‌بخشد و این پایین هنوز دارد یک مسیر دیگری را ادامه می‌دهد، به این‌ها فکر کنید چون به‌جایی می‌رسد که می‌گویند مسئله دیگر این‌ها نیست. شما هم‌فکر کنید و ببیند مسئله چیست و بیایید و بنشینید تا با یکدیگر گفتمان کنیم تا ببینیم مسئله چیست.


منبع: خبرآنلاین
نویسنده: حسین قره- مهسا بهادری