چارسو پرس: «رویای پاییزی» یکی از نمایشهای حاضر در در بخش بینالملل سی و سومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بود که 2 اجرا در تالار حافظ داشت. این اثر یکی از معدود تجربههای کارگردانی فریندخت زاهدی، استاد دانشگاه تهران است که با نمایشنامهای از فسه، به عنوان کار مشترک ایران و نروژ به روی صحنه رفت.
همایون ارشادی، مونا محمودزاده، مهران نائل،مریم بوبانی و ریحانه سلامت بازیگران «رویای پاییزی» بودند. علی هاشمی (مدیر تولید)، منوچهر شجاع (طراح صحنه)، کیوان جعفرنژاد (اجرای صدا و موسیقی)، آلاله نوایی (مدیر فنی) و جولیا ون للیوا (مشاور لباس) از جمله عوامل این نمایش بودند و علی فخرایی طراحی مجسمههای صحنه را برعهده داشته است.
مراقب باشید در صحنه فرو نروید!
فریندخت زاهدی که سابقه 30 سال تدریس در دانشگاه تهران را دارد، درباره وضعیت فعلی تئاتر ایران گفت: «من فکر میکنم تئاتر ایران به طور کلی تئاتر خیلی خوبی است ولی متاسفانه در یکی دو سال اخیر دارد رو به تنزل میرود. به خاطر این که سالنها زیاد مورد استفاده قرار میگیرند ولی اصلاً از نظر تکنیکی به روز نمیشوند».
او با اشاره به مشکلات سالنهای نمایش، اضافه کرد: «وسایل کهنه هستند. الان اگر در برخی از قسمتهای زمین همین سالن نمایش پا بگذارید، فرو میرود. ما هم در اجرای طراحی صحنه دچار مشکل شدیم. ما فضای فیزیکی و وسایل تکنیکی تئاتر خیلی کم داریم. همین وسایل موجود هم خیلی خیلی عقب مانده هستند».
زاهدی با تاکید بر این که برای برگزاری جشنواره بینالمللی و اجراهای متعدد توسط گروههای مختلف طی مدت کوتاه رویداد، به امکانات پیشرفته نیاز است، گفت: «هر روز یک گروه دو بار میخواهد اجرا برود و فقط چند ساعت این سالن را در اختیار دارد، وسایل باید آن قدر پیشرفته باشند که گروهها بتوانند در عرض سه، چهار ساعت عوامل فنی فضا را برای اجرا آماده کنند».
کارگردان نمایش «رویای پاییزی» با اشاره به دو اجرای این اثر در جشنواره سی و سوم، گفت: «اجرای اولمان افتضاح بود. برای این که نه نور بود و نه صدایمان میرسید! همه چیز به هم ریخته بود. نور و بقیه موارد را درست کردیم اما به هر حال اصلاً نصف کار را خود من که بین تماشاگران نشسته بودم، نمیدیدم».
به گفته نویسنده کتاب «رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن» داشتن ابزار و امکانات لازمه کار اجرا است و فعالان این عرصه میبایست تفکر زیرساختی داشته باشند.
تئاتر ابزار به تفکر واداشتن است نه سرگرمی!
«رویای پاییزی» با یک توضیح و درخواست آغاز شد. برای مخاطبان گفته شد که نمایش برای مخاطبانی که در دو طرف سالن نشستهاند طراحی شده بنابراین مخاطبان ردیف وسط دید مناسبی نخواهند داشت اما بازیگران به این امر واقفند و سعی میکنند تا حدودی حواسشان به مخاطبان این قسمت هم باشد. سپس با تاکید بر این که ریتم آرام است، از مخاطبان خواسته شد، 100 دقیقه وقت بگذارند و از سالن خارج نشوند تا تمرکز بازیگران به هم نخورد. نمایش با رویارویی زن و مرد جوانی که روزگاری عاشق بودهاند، در گورستان آغاز میشود. مرد بعد از این رویارویی ناگهانی، زن و فرزندش را ترک میکند تا با عشق قدیمی زندگی جدید را آغاز کند. مادر و پدر و زن اول مرد شخصیتهای دیگر نمایشنامه هستند و برعکس بخش اول که به گفت و گوی زن و مرد در گورستان اختصاص دارد، در باقی نمایشنامه زمان شکسته میشود و در آخر سه زن (مادر مرد، زن اول و زن دوم) را در کنار قبر مرد میبینیم.
فریندخت زاهدی در گفت و گو با سایت خبری تئاتر، درباره مضمون اثر گفت: «این طور نمایشنامهها معمولاً خط داستانی ندارند و شبیه کلاژی از چندین موقعیت هستند. این اثر پست مدرن و دراماتیک با ساختاری متفاوت بود و ویژگیهای متفاوتی نسبت به تئاتر ارسطویی و رئالیستی داشت هر چند که ما با نوعی رئالیسم شروع کردیم و به فرارئالیسم رسیدیم».
به گفته این کارگردان فارغالتحصیل دکترای درام تطبیقی از دانشگاه اسلو، سفارت نروژ حامی این نمایش بوده و به همین دلیل این اثر به عنوان کار مشترک ایران و نروژ در جدول اجراهای سی و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر آمده است.
زاهدی با تاکید بر نگاه متفاوت و معاصر نمایشنامه به توع زندگی رایج در جوامع فراصنعتی، گفت: «در این کشورها هر نوع رابطه عاطفی خانوادگی از هم پاشیده شده و انسانی که نمیتواند با عشق کنار بیاید با روابط خانوادگی و حتی با مادر و همسر و فرزند و پدرش نمیتواند کنار بیاید و دائم در روابطش دچار شکست میشود».
به گفته این استاد دانشگاه، «رویای پاییزی» از عدم وجود ارتباطات مداوم عاطفی در خانواده، مشکلات حاصل از شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و نبود معنویت که به از خودبیگانگی منجر میشود، صحبت میکند.
در شهرستانها استعدادهای بینظیری دیدهام
کارگردان نمایش «رویای پاییزی» درباره حضور تئاترهایی از شهرهای مختلف ایران در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، گفت: «متاسفانه نتوانستم کارهای زیادی ببینم ولی چون زیاد به عنوان داور منطقهای در شهرهای مختلف حضور دارم، میتوانم بگویم من استعدادهای بینظیری در شهرستانها دیدهام. خیلی از بچه هایی هم که الان در تئاتر تهران خیلی خوب کار میکنند، از شهرستانها آمدهاند».
او ادامه داد: «ولی به هر حال واقعیتش این است که در اغلب شهرستانها حتی یک سالن مناسب وجود ندارد و انواع و اقسام گرفت و گیرها را برای بچهها به وجود میآورند. علیرغم این، بچهها دارند کار میکنند؛ هم خوب مینویسند و هم بازیگران و کارگردانهای خیلی خوبی هستند. من بهشان افتخار میکنم که با این شرایط کار میکنند».
تئاتر هنر فرهیخته است
فریندخت زاهدی در گفت و گو با سایت خبری تئاتر، با تاکید بر اهمیت تئاتر به عنوان ابزاری برای به تفکر واداشتن، خواندن نمایشنامه و فلسفه، انتخاب آگاهانه آثار نمایشی و تماشای تئاتر را به نسل جوان توصیه کرد و گفت: «تحمل نشستن و دنبال کردن و تفکر کردن در مورد تئاتر را داشته باشید. وظیفه تئاتر به تفکر واداشتن است. تئاتر هنر فرهیخته است نه یک سرگرمی!»
این پژوهشگر فارغالتحصیل کارشناسی ادبیات نمایشی دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد اسطوره شناسی و فولکلور از دانشگاه یوسیالای ادامه داد: «البته یک نوع نمایش برای سرگرمی هم وجود دارد ولی تئاتر در معنای فرهنگی کلمه، هنر فرهیخته است و همه باید این را بدانند و برای این تئاتر هنر ترکیبی که مهمترین و قدیمیترین هنر جهان است و بیشترین تاثیر را در تاریخ تمدن بشری داشته. ارزش قایل شوند و با احترام به آن نگاه کنند نه این که به سالن نمایش بروند برای خندیدن!»
نمایشنامه «رویای پاییزی» اثر نمایشنامهنویس نروژی، یون فسه است و زاهدی در این نمایش سعی کرده نمایشنامه را بی کم و کاست به روی صحنه ببرد. او تاکید کرد: «من میخواستم فسه را آن طور که هست به روی صحنه بیاورم. ممکن است کسی از فلسفه فسه، نوع اجراها، شکست و پس و پیش شدن زمان و ریتم آرام که متناسب با فضای افسرده کار است، خوشش نیاید ولی من تاکید داشتم که عیناً فسه را نمایش دهم».
او تاکید کرد: «به هر حال ما هستیم که باید یک سری از معیارها را در تئاتر ایران معرفی کنیم. متاسفانه تئاتر ما الان یک مقدار تئاتر سرگرم کننده شده. تئاتری که حتماً باید تماشاگر را بخندانی تا بنشیند و تا آخر دنبال کند. حرکتهای غلو شده و تئاتر عجیب و غریب داشته باشی تا بتوانی مخاطب را نگه داری».
زاهدی اضافه کرد: «اما ما باید تحمل مخاطب را بالا ببریم. نباید اجازه دهیم فرهیختگی و لایههای فلسفی موجود در آثار امروز از دست بروند. این اتفاقی است که خیلی در ایران میافتد. من میخواستم حتماً این اتفاق نیفتد. با ریسک 100 درصد و آگاهی به این که میدانستم تماشاگر میتواند اصلاً تحمل نکند، این نمایش را به روی صحنه بردم. تماشاگر باید یاد بگیرد تئاترهایی را آنچنان که هستند، ببیند. مثلاً اگر میگوییم نمایشنامه فُسه، حتماً فُسه باشد و اگر ادعا میکنیم نمایشنامه کمدی، کمدی باشد».