چارسو پرس: به نقل از روابط عمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، سیاوش چراغیپور بازیگر سینما و تلویزیون گفت: از مسئولین و مدیران گروه سینمایی هنر و تجربه که این موقعیت را برای اکران فیلمهای هنر و تجربه ایجاد کردند و کارگاهها و ورکشاپهایی را برای سینمادوستان ایجاد کردند تشکر میکنم.
چراغیپور ادامه داد: باتوجه به اینکه مردم از سینما دور شدهاند تشکیل این کارگاهها اتفاق خیلی خوبی است. این مساله نیازمند یک برنامهریزی دقیق است که مسئولین ارشاد و هنر و تجربه بتوانند این فرصت را ایجاد کنند تا اهالی سینما دور هم جمع بشوند، گفتوگو و انتقال تجربه کنند. و این اتفاق بسیار خوشایند است به ویژه برای افراد تازه کار که میخواهند وارد عرصه سینما در شهرستانها شوند.
این هنرمند به محدودیت در شهرستانها پرداخت و گفت: امیدوارم از این گونه برنامهها دوباره برگزار شود. سینما نیاز به برنامهریزی درست دارد که به نظرم این برنامهها میتواند کمککننده باشد.
بازیگر فیلم "قطع فوری" تاکید کرد: موضوع این کارگاه در خصوص بازیگری و اصول بازیگری است. علت اینکه من را برای این موضوع انتخاب کردند این نیست که بهتر از من وجود ندارد خیلیها بهتر از بنده هستند من فقط وارث پیشکسوتان و قدیمیها هستم و قرار است تجربیاتی که از این بزرگان یاد گرفتهام را به شما انتقال بدهم.
این هنرمند بیان کرد: بازیگری یک مبحث جذاب و شیرین است که همه دوست دارند واردش بشوند. به نظرم ما از اول صبح که بیدار میشویم تا آن لحظهای که به خواب میرویم در حال بازیگری هستیم. از صبحانه خوردن تا گفتوگوهایمان، همه اینها بازیگری است. ولی این نوع بازیگری، بدون توجه به دوربین و نگاه به دوربین است و تا زمانی که دوربین نباشد این کار خیلی سخت نیست ولی همان موقع که دوربین وارد کار میشود کار سخت میشود.
وی افزود: به نظرم بازیگر کسی است که به نقشی که به او میدهند بُعد و زندگی ببخشد. بازیگر کسی است که بتواند متن را زنده کند و باید آن نقش را خلق کند و به جهان درون آن نقش برود و بتواند به شرایط بیرونی و درونی آن کاراکتر برسد. آن بازیگری موفقی است که بتواند شخص را بپروراند. بازیگر موظف است بارها بارها متنی که برایش انتخاب میشود را بخواند تا بتواند به جزئیات آن متن پی ببرد. متن را میخوانیم تا بتوانیم به نقش برسیم و بتوانیم اتفاقاتی که باید بیفتد را در لابلای متنها کشف کنیم.
این هنرمند گفت: ممکن است در یک خط چیزی وجود نداشته باشد ولی بازیگر باید به نانوشتهها پی ببرد. اصل بازیگری از اینجا شروع میشود. مهم این است که بتوانی به آن شخصیت و آن کاراکتری که به تو دادهاند برسی و نیازمند این است که بتوانی خودت را پرورش بدهی. همه چیز از فیزیک سالم شروع میشود و به بدن و زبان و درون می رسد. تمام این کارها را میتوانید با خواندن کتابهایی که در بازار وجود دارد و با دیدن فیلمها و مستندها به آن برسید.
چراغیپور با بیان اینکه بازیگری کار پیچیده و عجیب غریبی نیست تاکید کرد: تنها کار پیچیده در بازیگری صبر و تحمل و شکیبایی است که متاسفانه در نسل جدید یک مقدار این موضوع کمتر شده است و عجول هستند و دوست دارند یک شبه به نوک قله برسند در حالی که بازیگری نیازمند صبر است و من این مراحل را پله به پله طی کردم و تا به الآن یک نفر به عنوان دوست و پارتی دست من را نگرفته تا به پروژهای ببرد و معرفیام کند. هرچیزی که بوده است نتایج تلاش و زحمات خودم بوده. پس اگر کسی تلاش کنید و صبر کنید قطعا نتیجه میگیرید. بازیگری نیازمند بردباری و تلاش است و در کنار اینها نیازمند تمرین است.
این هنرمند ادامه داد: کلاسها و کارگاههای بازیگری فراوانی وجود دارد ولی به نظر من مهمترین مساله خود آدم است که میتواند به خودش کمک کند تا بازیگر خوبی بشود. بازیگر باید هدف داشته باشد تا جلوی صحنه برود و نقش را در بیاورد. یک بازیگر قبل از هر چیز، به بدنش احتیاج دارد. باید بدنی سالم داشته باشد که بتواند روی صحنه بایستد و جلوی دوربین نقش یک آدم سالم و یا یک دونده را بازی کند. پس مهمتر از هر چیزی، یک فیزیک سالم نیاز است برای بازیگری. وقتی بدنت سالم باشد اگر قرار باشد نقش یک شخص معلول را بازی کنی میتوانی ولی وقتی بدن ورزیده نداشته باشی نمی توانی حتی نقش یک آدم سالم را بازی کنی. در بیان هم همینطور است یک بازگیر خوب اگر راه درست نفسگیری را بلد نباشد بازیگر نیست.
وی گفت: در تئاتر باید طوری بازی کنی که صدایت را آخرین نفر سالن هم بشنود و باید جوری نقش را بازی کنی تا مخاطب بتواند به راحتی انتخاب کند که کجا را ببینید. اما در سینما تفاوت دارد و کارگردان تعیین میکند تماشاچی چه چیزی را ببیند. به قول یکی از دوستان، در تئاتر همه چیزت را باید بگذاری، در تلویزیون بخشی و در سینما هیچ چیزی نیاز نیست بگذاری بلکه باید فکر و تعقلت را بگذاری. در بازیگری چیزی که مهم است اخلاق بازیگری است که متاسفانه امروزه به فراموشی سپرده شده است. بازیگری خوب دیدن و شنیدن و حرف زدن است و بعد خوب فکر کردن است که در این موضوع فقیر هستیم چون برای این موضوع خوب تربیت نشدهایم.
در بیان هم همینطور است یک بازگیر خوب اگر راه درست نفس گیری را بلد نباشد بازیگر نیست.
در تئاتر باید جوری بازی بکنی که صدایت را آخرین نفر سالن هم بشنود و باید جوری نقش را بازی کنی تا مخاطب بتواند به راحتی انتخاب کند که کجا را ببینید. اما در سینما تفاوت دارد و کارگردان تعیین میکند تماشاچی چه چیزی را ببیند.
به قول یکی از دوستان در تئاتر همه چیزت را باید بگذاری، در تلویزیون بخشی و در سینما هیچ چیزی نیاز نیست بگذاری بلکه باید فکر و تعقلت را بگذاری. در بازیگری چیزی که مهم است اخلاق بازیگری است که متاسفانه امروزه به فراموشی سپرده شده است. بازیگری خوب دیدن و شنیدن و حرف زدن است و بعد خوب فکر کردن است که در این موضوع فقیر هستیم چون برای این موضوع خوب تربیت نشدهایم.