اتفاق قابل پیش بینی که می توانست در اجرای روز دوم سالن کوچک تالار هنر بیفتد، افتاد و ظرفیت کم این سالن و برخی بی تدبیری های دیگر باعث شد تا این بار تعداد زیادی از تئاتری ها پشت در بسته بمانند. چه در اجرای صبح و بیشتر در اجرایی که در بعد از ظهر در سالن کوچک بود، این اتفاق افتاد.حضور عده ای دعوتی پیش از باز کردن درهای سالن و راه یافتن عده محدود دیگری از راه های ورودی دیگر، باعث شد تا ظرفیت این سالن تکمیل شود

پایگاه خبری تئاتر: اتفاق قابل پیش بینی که می توانست در اجرای روز دوم سالن کوچک تالار هنر بیفتد، افتاد و ظرفیت کم این سالن و برخی بی تدبیری های دیگر باعث شد تا این بار تعداد زیادی از تئاتری ها پشت در بسته بمانند. چه در اجرای صبح و بیشتر در اجرایی که در بعد از ظهر در سالن کوچک بود، این اتفاق افتاد.

حضور عده ای دعوتی پیش از باز کردن درهای سالن و راه یافتن عده محدود دیگری از راه های ورودی دیگر، باعث شد تا ظرفیت این سالن تکمیل شود و حتی شهرانی، ناظر جشنواره هم در تمام مدت اجرای نمایش احسان فاضلی در لابی تالار هنر منتظر بماند. این جریانات و راه ندادن افراد منتظر باعث شد تا بسیاری از مخاطبین حاضر از اجرای جشنواره ناراضی باشند. شاید مسئولین تئاتر شهر ما در کنار بسیاری مشکلات دیگر، باید به فکر یک پلاتوی اجرایی با ظرفیتی بیشتر از سالن کوچک تالار هنر هم باشند.

 

نمایش خیال بی خیال

 جلد کهنه شناسنامه ام درد می کند

هاجر پورسینا، کارگردان جوانی که در جشنواره کمدی دو سال پیش خوش درخشیده بود، این بار با متنی درباره یک زن که دچار اختلالات روانی شده، به جشنواره استان آمده است.سوژه انتخابی او برای اجرای نمایش جالب است: زنی موفق که پس از مرگ شوهرش در گذشت زمان دچار مشکلات روحی می شود تا آنجا که چهره کهنسالش در آینه را زنی غریبه می پندارد. با وجود آنکه پورسینا می توانست با این متن، اجرای به مراتب بهتری را آماده کند؛ اما اشتباهاتی باعث شد تا شاهد یک اثر متوسط باشیم. انتخاب بازیگر در این نمایش با اشکالاتی روبرو بود و همین باعث شد تا کیفیت بازی مطلوبی وجود نداشته باشد؛ میزانسن ها و طراحی نور در لحظاتی از نمایش دلنشین نبود؛ بازیگر گاه در نقاطی از صحنه قرار می گرفت که نمی شد دلیل موجهی برای این  انتخاب ها یافت. هم چنین دکور "جلد کهنه شناسنامه ام درد می کند" هرچند فرمی مدولار داشت و می شد در میزانسن های مختلف، کاربرد متفاوتی از آن دید، اما تکرار استفاده از چنین دکورهایی، خاص و متفاوت بودنش را از دست داده است.

 

ای کاش دنیا می مرد

سید مرتضی طباطبایی، با متنی به نویسندگی خودش به جشنواره استانی آمد، و با وجود آنکه بسیاری تصور می کردند این کارگردان خوش سابقه اصفهان، یکی از مدعیان جشنواره استانی باشد، اما با نمایشی ضعیف همه را حیرت زده کرد. طباطبایی تلاش کرده بود وقایع کربلا و بخصوص داستان حضرت ابوالفضل را به طریقی جدید، و از دریچه نگاه یک پرنده به تصویر بکشد؛ اما تمامی ابزارهای او در این جریان ضعیف هستند. از دیالوگ های عجیب و غریب گرفته تا میزانسن های تکراری و قدیمی، تا بازی های بسیار بدی که به جای تاثیر روی مخاطبش، او را به خنده وا می دارد.

پشت بوم

حسین عبداللهی از آن دسته کارگردان هایی بود که با اثری بهتر نسبت به کارنامه خود، پای به میدان رقابت تئاتر استان گذاشت. "پشت بوم" که نماینده لنجان در این جشنواره بود، از متنی خوب، کارگردانی قابل قبول و بازی های متوسطی بهره می برد. آنچه در نمایش عبداللهی بیش از همه مخاطب را می آزرد، صدای زیاد موسیقی در حالی بود که صدای بازیگر شنیده نمی شد. تعویض صحنه های طولانی هم مشکل دیگری بود که در این نمایش دیده می شد. اما پس از "محاق" و "مردگان مشغول کارند"، این نمایش سومین نمایشی بود که از لهجه بهره می برد و در این امر هم نسبتا موفق عمل کرده بود.