نمایش «داستان باغ وحش» نوشته ادوارد آلبی و کارگردانی مسلم خراسانی اجرای خود را از 15 بهمن ماه در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان آغاز کرده است.

چارسو پرس: مسلم خراسانی کارگردان «داستان باغ وحش» درباره اجرای این اثر نمایشی گفت: نمایش «داستان باغ وحش» از جمله آثار شناخته شده ادوارد آلبی است که در آن نویسنده مضامین مهمی را مطرح می کند. این نمایش از چهارشنبه 15 بهمن ماه اجرای خود را در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان آغاز کرده است.

وی درباره تغییراتی که در متن اصلی برای اجرا داده است، توضیح داد: ما برای روی صحنه بردن این اثر نمایشی تقریبا به متن اصلی ادوارد آلبی وفادار بودیم و تغییرات زیادی در نمایشنامه داده نشده اما بیشتر تاکیدمان روی طراحی صحنه نمایش بوده است به این شکل که در صحنه فقط شاهد یک نیمکت هستیم که در انتهای سمت چپ صحنه  قرار دارد. با استقرار نیمکت در این مکان یک خط اریب در مقابل ایستایی بازیگر نقش جری در صحنه شکل می گیرد. تلاش کردیم با این طراحی و فضاسازی درون مایه اصلی اثر را به مخاطب نیز منتقل کنیم.

خراسانی درباره مضامینی که در این نمایش مطرح می شود، توضیح داد: تنهایی انسان معاصر یکی از اصلی ترین درون مایه های اثر است که به اندازه ای در شخصیت های نمایش شدت گرفته که به انزوا انجامیده است. این تنهایی را در تمام کاراکترهای نمایش شاهد هستیم. با وجودیکه از نظر فیزیکی تنها دو شخصیت روی صحنه حضور دارند اما با توجه به خاطراتی که جری از پدر و مادر، صاحب خانه و همخانه هایشان تعریف می کند ما با افراد مختلفی در داستان آشنا می شویم. در حقیقت فصل مشترک همه آدم های این داستان فرو رفتن آنها در تنهایی است.

این کارگردان در پایان صحبت هایش متذکر شد: درونمایه دیگری که در این نمایش مطرح می شود مساله اختلاف طبقاتی است که هم در خاطرات جری شخصیت اصلی نمایش وجود دارد و هم در نوع رابطه ای که با پیتر برقرار کرده مشهود است. چون تمام مضامین نمایش در هم تنیده هستند نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد بنابراین تلاش کردم روی همه این مضامین تاکید داشته و بازتاب تمام مفاهیم مطرح شده در متن نمایشنامه را به مخاطب انتقال دهم.

نمایش «داستان باغ وحش»  از تاریخ 15 بهمن لغایت 4 اسفند ساعت 16:30 در نمایشخانه استاد انتظامی روی صحنه می رود. حمید پاک نیا و مسلم خراسانی در این نمایش به ایفای نقش می پردازند.

در خلاصه داستان این اثر نمایشی آمده است: جری به پارک مرکزی شهر می رسد و در آنجا با پیتر که در گوشه ای خلوت روی یک نیمکت مشغول خواندن کتاب است آشنا می شود. علی رغم پاره ای سوتفاهمها  آن دو با یکدیگر گرم می گیرند و جری از حوادث بسیار زندگی اش می گوید. پیتر ماجرای زندگی جری را جدی نمی گیرد. جری میخواهد که پیتر آنجا را ترک کند ولی پیتر که نیمکت را مال خودش می داند راضی به این کار نمی شود آنها سعی دارند که برای تصاحب نیکمت با یکدیگر وارد جنگ شوند که ...