رویداد۲۴: وحید جلیلی برادر سعید جلیلی پس از سال‌ها انتقاد از صداوسیما بالاخره به آرزوی خود رسید و در جبهه فرهنگی اصولگرایان بهترین سمت خود را به دست آورد و با خروج علی عسگری ازصداسیما، به عنوان قائم مقام پیمان جبلی انتخاب شد. وحید جلیلی در خیال، خود را حاج کاظم آژانس شیشه‌ای می‌بیند که برای مبارزه با غرب‌گرایی، با اسلحه همه را گروگان بگیرد. با این دیدگاه بعید است ۵ سال دیگر، صدا و سیما همین مخاطبان اقلیت را هم حفظ کرده باشد.

چارسو پرس: در بسیاری از کشورهای دموکراتيک، منتقدان یک دستگاه بعد از یک دوره خود، پیروز انتخابات همان دستگاه می‌شوند. در ایران این اتفاق برعکس شده و تغییرات در نهادی انتصابی انتصابی رخ داده و منتقد مدیران سابق صدا و سیما حالا به عنوان مدیر ارشد منصوب شده است. 

البته سال‌هاست شخصیت‌های هنری و فرهنگی یا سیاسی و اساتید دانشگاه و نظریه‌پردازان زیادی از صدا و سیما انتقاد می‌کنند اما در هیچ مورد اما انتقادی مورد پذیرش است که منتقد آن، مورد تایید باشد. مثل وحید جلیلی که چند سال پیش به مناسبات درون‌گروهی مدیران صداوسیما پرداخت و از ضرغامی تا علی عسکری را گروه خشن نامید. او نوشته بود: «انگار فحش دادن و دروغ گفتن را هم، چونان بودجه‌های میلیاردی رسانه‌ی ملی ارث پدری خود می‌دانند و تنها آنانند که اجازه دارند نه به افراد معدود که به جامعه پی‌پناه ایران اسلامی فحش و ناسزا بگویند و آلاء الهی را تکذیب کنند و دروغ‌های دراماتیزه شده خود را به خورد ذهن و دل خانواده‌های هم وطن بدهند و اگر کسی بر این بی داد، ضجه‌ای زد؛ بانگ برآورند: اِوا! پرنسیبت کجا رفته است؟»

جلیلی همه مدیران صداوسیما را محصول یک تفکر خوانده و به گفته او همه آنها در یک مدرسه بوده‌اند و به همین دلیل تا این حد بهم وابستگی سیاسی دارند: «تیمی که نزدیک به سه دهه مناصب صداوسیما را بین خود دست به دست کرده‌اند و به طور کاملا اتفاقی همگی بچه‌های دو کلاس از یک دبیرستان در تهران دهه پنجاه‌اند! ملیجک‌های قسطنطنیه که برای لبخند‌نشاندن بر لب باند‌های قدرت، منتقدان حسین محمدی و مرتضی میرباقری و عزت ضرغامی و علی‌عسگری را با ابن‌ملجم برابر می‌کنند و برای‌شان شیشکی می‌کشند، به جمهور مردم که می‌ر‌سند، «میرغضب» می‌شوند و ابایی ندارند که مدت‌ها، ملت بی‌پناه را در اوج تحریم‌ها و فشار‌های اقتصادی با سادیسم پنهان و آشکار خود بچزانند و از همان اصحاب قدرت جایزه بگیرند. «عروس تاریکی» به شایستگی و روشنی محصول برنامه‌ریزی‌شده جماعتی است که بیش از دو دهه تجربه حاکمیت بر رسانه ملی را دارند. اگر کم‌هوش‌ترین و بی‌عرضه‌ترین مدیران هم از چنین فرصت عظیمی برای تجربه، آزمون و خطا برخوردار می‌شدند، قطعا پس از ۲۶ سال، نتیجه به‌مراتب از فاجعه امروز رسانه ملی بهتر می‌بود؛ به شرط آنکه به جای نصیحت اخلاقی دیگران ابتدا خود را از بخل، عجب، حسد و کبر خالی می‌کردند. آن‌ها که برای پروژه‌های ۳۰، ۴۰ میلیون تومانی، ماه‌ها و گاه سال‌ها بر در ارباب بی‌مروت دنیا در حوالی جام‌جم نشسته‌اند، سخن ساز کنید تا دریابید پروژه ۱۵ میلیارد تومانی «عروس تاریکی» نه یک اتفاق تصادفی، نه یک تپق ساده مدیریتی، نه یک خطای ناگزیر از سوی مدیریتی تازه‌کار و نورس؛ بلکه دقیقا و کاملا محصول طبیعی یک نظام برنامه‌ریزی فاسد در مدیریت رسانه ملی است.»

اشاره وحید جلیلی به دبیرستانی در نازی آباد بود. نازی آباد دو دبیرستان مشهور دارد. یکی «شهید الهی» که به نام دو معلم سابق آن، سعید حجاریان و عباس عبدی شناخته شده است. این مدرسه در ماه محرم معمولا میزبان آیت الله امجد بود و هنوز پایگاه اصلاح طلبی به شمار می‌رود. دیگری دبیرستان «شهید سید فاطمی» که حسین محمدی و عزت‌الله ضرغامی در آن درس خوانده که مورد طعن وحید جلیلی قرار گرفته‌اند.

حسین محمدی «معاون بررسی بیت رهبری» و عضو مجموع تشخیص مصلحت نظام است. او در دوره لاریجانی معاون سیاسی صداوسیما بود و با آنکه سال‌هاست در صداوسیما حضور ندارد، اما به زعم جلیلی هنوز تفکرات آنها در صداوسیما باقی است.  انتقاد جلیلی به محمدی واکنش تند جریان‌های فکری اصولگرایان را به دنبال داشت. همان زمان صفار هرندی که گویا ارتباط نزدیکی با محمدی دارد، در دفاع از او یادداشتی منتشر کرد؛ اما گویا این پایان ماجرا نبود و طرفین همچنان مجادلات قلمی تندی را با هم ادامه دادند.

محمدی به نوعی رابط نهاد‌های فرهنگی به ویژه صداوسیما با رهبر انقلاب است. در واقع او نقش رییس دفتر فرهنگی بیت را برعهده دارد و در تمام دوران انتخاب رییس سازمان صداوسیما یکی از نام‌های مطرح، «حسین محمدی» بوده است. با این حال او هیچ وقت به ریاست سازمان نرسید. در مورد نقش حسین محمدی در تحولات صداوسیما شایعات زیادی مطرح است. پیش از اظهارات اخیر وحید جلیلی، ادعاهایی توسط محمد سرافراز، رییس پیشین سازمان صداوسیما درباره محمدی مطرح شده بود. او در کتاب خاطراتش با عنوان «روایت یک استعفا» بار‌ها از نقش پشت پرده حسین محمدی در تحولات سازمان سخن گفته است.

اوج انتقاد به تیم علی عسگری در ماجرای سریال بوی باران بود؛ وحیدجلیلی نقد تندی بر آن نوشت و از نفوذ در صداوسیما سخن گفت. پس از جلیلی، علی اکبر رائفی پور نیز به انتقاد از سریال بوی باران پرداخت و از هزینه بالای تولید آن نوشت. به اعتقاد آنها این سریال با این بودجه، آموزش قدم به قدم تبدیل یک شهروند عادی به یک آشوبگر بوده است. به این ترتیب نقد اصولگرایان از آموزش فرهنگی صداوسیما شدت گرفت؛ چه آنکه این جریان اصولگرا معتقد است چون در آموزش فرهنگی صاحب سبک است، باید موضوع فرهنگ در اختیار آنها گذاشته شود؛ آنها خود را افسران «جبهه فرهنگی انقلاب» معرفی می‌کنند و اختلافا ژنرال‌های آنها در مقطعی بسیار بالا گرفت و پای چهره‌هایی همچون محمدحسین صفار هرندی، رضا غلامی، مهدی محمدی، پرویز امینی، یاسر جبرائیلی و محمد رضا زائری نیز به دعوا باز شد.

وجه اشتراک هر دو گروه این است که اطمینان وجود دارد که توانایی تولید اثر در بخش خصوصی را ندارند و باید بیت المال از آن‌ها حمایت کند، اما اختلاف اینجاست که بیت المال باید از کدام گروه بیشتر حمایت کند؟ و البته، چون رقم‌ها بالاست، این اختلاف‌ها هم خیلی خیلی جدی شده است؛ این اختلافات در دوره ریاست جمهوری روحانی البته به انشقاق میان آنها انجامید؛ چه اینکه در آن زمان منابع دولتی خیلی در اختیار آنها نبود. در آن مقطع یک دسته در حمایت از وحید جلیلی فعالیت می‌کردند، دسته‌ای دیگر منتقد او بودند و گروه سوم نیز مدام هشدار می‌دادند که حرف‌های درونی را به مردم نگویید. رضا غلامی که خود در بخش فرهنگی دفتر رهبری مسئولیت داشت، آن زمان به خاطر انتشار مطالبی از جنس نوشته جلیلی ابراز نگرانی کرد و آن را موجب «دودستگی بچه‌های انقلاب» دانست: «خیلی متاسفم که در شرایط خطیر فعلی که بیش از هر زمان به انسجام در جبهه انقلاب و باز کردن هوشمندانه گره‌ها نیازمندیم، باب مباحثی باز شده که نه تنها به اصلاح و ترقی صداوسیما منجر نخواهد شد، بلکه به عاملی برای ایجاد شکاف و چند دستگی میان بچه های انقلاب مبدل شده است.»

انتقادات وحید جلیلی به صداوسیما آنقدر ادامه یافت که عاقبت با خروج علی عسکری و با ریاست پیمان جبلی، وحید جلیلی برادر آقا سعید را با سابقه یک دوره کوتاه مدیریت (و ورشکسته کردن) مجله سوره به صدا و سیما آوردند تا طراحی نقشه‌های فرهنگی توسط او انجام شود؛ چه آنکه وحید جلیلی برای اصولگرایان حکم تئوریسن ارزشی را داشت که نگاهی استراتژیک به مسائل دارد. البته این نگاه استراتژیک هیچگاه نتیجه‌ای نداشت؛ چه در سال ۹۲ که بعد از شکست برادرش به مشهد رفت و معاون فرهنگی شهردار شد. در آن مقطع زوایای جدیدی از نبوغ و استعداد آقا وحید نمایان شد؛ از پوشیدن لباس شبیه فردوسی گرفته تا تهیه نقشه پراکندگی بدحجابی در مشهد. 

وحید جلیلی ظاهرا در جریان‌های سیاسی ایران، فقط برادر سعید را قبول دارد و لذا فقط دلبسته جبهه پایداری (مادامی که از برادرش حمایت کنند) به شمار می‌رود. او در وصف انتخابات شورا‌ها و لیست رفقای زاکانی نوشته بود کسانی که با چنین سازوکار فاسدی به شورا راه پیدا کنند، مهم‌ترین کارویژه‎شان چشم دوختن به دهان پدرخوانده‎ها و لیست‎بند‌ها خواهد بود و نه نگرانی برای مصالح و منافع واقعی مردم. نگاهی به انتخابات شورا‌ها در تهران و مشهد و تبریز و… نشان می‌دهد تلاش گسترده‎ای برای جلوگیری از برآمدن نسل تازه‎ای از آرمانخواهان در جریان است و محافظه‎کاران دارند تلاش می‎کنند کالبد فرسوده و پوسیده خود را با جراحی پلاستیک و جوان‎نمایی زنده نگه دارند.

البته این نقد زمانی نوشته شد که نام او در لیست تهران قرار نگرفت. قبل از انتخابات ۹۸ قرار بود نام وحید جلیلی با عنوان گمنامان در لیست مجلس تهران قرار بگیرد؛ مهرداد بذرپاش، وحید جلیلی، عمار صالحی، یاسر قالیباف، میثم مظفر، سوده نجفی، محمدرضا خضریان، رسول بابایی و مسعود پیرهادی از همین چهره‌ها بودند که برخی از آنها به مجلس رفتند و برخی دیگر هم پست‌های بهتر گرفتند و البته نام وحید جلیلی در این میان نبود و انتقادات او آنقدر ادامه یافت تا بالاخره پستی هم برای او دست و پا شد.

 وحید جلیلی چگونه به صداوسیما رفت؟

قبل از آن وحید جلیلی سال‌ها مدیریت مجله سوره را بر عهده داشت. در آن مجله با ادعای تداوم راه شهید آوینی انتقادات تندی به صدا و سیمای دوره لاریجانی و ضرغامی مطرح می‌شد. هر چند روشنفکران معتقد بودند صداوسیما به سانسور مورد اقبال نیست، مجله سوره صراحتا به دنبال سانسور بیشتر بود و از بی‌بند و باری در تلویزیون گلایه داشت.

جشنواره موسیقی ضدآمریکایی طبس و راهبری ده‌ها جریان فرهنگی دیگر محصول فعالیت‌های دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به مدیریت وحید جلیلی است. 

به گزارش رویداد۲۴ وحید جلیلی متولد ۱۳۵۲ کارشناسی ارشد خود را در رشته معارف اسلامی و اقتصاد از دانشگاه امام صادق (ع) اخذ کرد و اگر اصولگرایان حلقه امام صادقی‌ها را در وزارت خارجه و وزارت اطلاعات و قوه قضاییه تشکیل می‌دادند، او نیروهای امام صادقی‌ها را در نهادهای فرهنگی تقویت کرد.

جلیلی سابقه مسئولیت‌هایی چون سردبیری روزنامه ابرار، سردبیری مجلات سوره، مدیرمسئولی نشریه راه (که بعد از سوره به آن نقل مکان کرده بود و مثل سوره ورشکست شد) و مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را دارد.

جشنواره فیلم عمار یکی دیگر از اقدامات وحید جلیلی بود که در آن به دنبال تولید بیشتر فیلم علیه معترضان انتخابات سال ۸۸ بود. با ظهور گروه‌های دیگر منتقد سیستم در سال‌های بعد به خصوص در میان فیلمسازان و هنرمندان، به مرور جشنواره عمار به حاشیه رفت و تبدیل به دورهمی هنرمندان تندرویی بدل شد که آثارشان حتی در صدا و سیما هم به نمایش در نمی‌آمد، با این حال این باعث نشد بودجه جشنواره عمار قطع شود و برخی رسانه‌ها اسنادی منتشر کردند که نشان می‌داد در قالب کمک به اشخاص حقوقی غیردولتی مبالغی برای این جشنواره در نظر گرفته شده است.

جلیلی متخصص هزینه کردن بیت‌المال در پروژه‌های بدون نتیجه است؛ مثل جشنواره موسیقی ضدآمریکایی طبس که حتی خود اصولگرا‌ها هم تمایلی برای پوشش خبری آن نداشتند و بیشتر نان‌دانی برای چند خواننده خاص بود.

وحید جلیلی می‌گفت کسی که بیست سال قبل مطلب انتقادی در نشریه دانشحویی نوشته نباید در صداوسیما نویسنده باشد. متری که وحید جلیلی دارد، نه تنها عادل فردوسی پور که ده‌ها چهره دیگر را هم از دایره بیرون می‌کند. وحید جلیلی معتقد است هنرمندان به سه دسته روشنفکران، بی‌خاصیت‌ها و ارزشی‌ها (متعهدها) تقسیم می‌شوند و در همه این سالها، با وجود ممنوعیت برای روشنفکرها، فضای کار برای بی‌خاصیت‌ها فراهم بوده است. اما در تفکر جلیلی، بی‌خاصیت‌ها (هنرمندان غیر سیاسی) هم جایی ندارند. نگاه وحید جلیلی به فوتبال همانقدر سیاسی است که نگاه مسعود ده‌نمکی در مستند «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟»

وحید جلیلی در خیال، خود را حاج کاظم آژانس شیشه‌ای می‌بیند که برای مبارزه با غرب‌گرایی، با اسلحه همه را گروگان بگیرد. با این دیدگاه بعید است ۵ سال دیگر، صدا و سیما همین مخاطبان اقلیت را هم حفظ کرده باشد.

///.


منبع: رویداد۲۴