در این گزارش کنسرت‌های برگزار شده‌ در سال جاری و حواشی آن را مرور کرده‌ایم. از هنرمندانی که با این حواشی روبه‌رو بوده‌اند پرسیده‌ایم که برای برگزاری کنسرت چه مشقت‌هایی را تجربه کرده‌اند؟

چارسو پرس: برگزاری کنسرت‌ها و اجراها یکی از شیوه‌های ارایه آثار موسیقایی است که در آن رویارویی مستقیم هنرمندان با مخاطبان رخ می‌دهد و همین مواجهه، صحنه را برای هنرمندان موسیقی مهم می‌کند. صحنه به نوعی جولانگاه هنرمند است تا آنچه را در چنته دارد، بدون واسطه به مخاطب ارایه دهد. این رویارویی هم برای مخاطب و هم برای هنرمند اهمیت ویژه‌ای دارد، به ‌طور طبیعی هنگام اجرا هنرمند باید روی کار و هنرش تاکید و تمرکز داشته باشد؛ اما بارها دیده شده که این تمرکز به مسائل پیرامونی اجرا که غالبا هم ارتباط مستقیمی به هنرمند ندارد، هدایت می‌شود؛ اما در ایران مسائل پیش پا افتاده و اغلب بی‌ربط، خیلی‌وقت‌ها سد راه اجراهای زنده می‌شوند. لغو کنسرت‌ها در آستانه اجرا آن هم بدون ارایه دلیل یا با دخالت افراد ناشناس و اخلال در برگزاری کنسرت و از این دست مسائل، اتفاق نادری در ایران نیست. حتی گاه جنسیت هنرمندان روی صحنه هم می‌تواند در برگزاری یا لغو کنسرت موثر باشد! طُرفه اینکه پوشش و رفتارِ تماشاچیان هم در فهرست بلندبالای دلایل لغو کنسرت‌ها دیده شده. بنابراین دغدغه‌های یک هنرمند موسیقی برای اجرا روی صحنه، نمی‌تواند فقط کیفیت باشد. در این گزارش کنسرت‌های برگزار شده‌ در سال جاری و حواشی آن را مرور کرده‌ایم. از هنرمندانی که با این حواشی روبه‌رو بوده‌اند پرسیده‌ایم که برای برگزاری کنسرت چه مشقت‌هایی را تجربه کرده‌اند؟

 

قبل از اجرا قرص آرام‌بخش می‌خورم

محسن شریفیان می‌گوید اجرای زنده موسیقی چنان دشوار شده که قبل از اجرا قرص آرام‌بخش می‌خورد. او در سال جاری برای برگزاری کنسرت‌هایش با مشکلاتی مواجه شد. در اجرای اواخر خرداد ماه این هنرمند در تالار وحدت، افرادی سعی در ایجاد اخلال در برگزاری برنامه داشتند.

حواشی ایجادشده برای او که سال‌ها در حوزه موسیقی فولک و تلفیقی کار کرده، پررنگ‌تر از اجرایش شد. شریفیان معتقد است این حواشی به‌طور طبیعی هنرمند را از تمرکز بر ارایه هنرش دور می‌کند.

او در این باره به «اعتماد» می‌گوید: «اولین‌بار نیست که این اتفاقات رخ می‌دهد. من تجربه‌های زیادی در این سال‌های فعالیتم دارم؛ از لغو کنسرت‌ها در آستانه برگزاری گرفته تا قطع برق یا صدای سالن و گاه در حاشیه برگزاری اجراهایم درگیری اتفاق افتاده است. بخشی از این اتفاقات در هر جای دنیا هم ممکن است رخ دهد که آرتیست امکان پیش‌بینی آن را دارد اما مساله‌ای که در ایران داریم، استرس بیش از حدی است که از سمت بعضی مسوولان و مدیران برنامه به صورت ناخواسته وارد می‌شود. ما باید با آرامش روی صحنه برویم و اجرای خود را داشته باشیم ولی شاید باورتان نشود که در اغلب کنسرت‌هایی که برگزار می‌کنم، مجبور شده‌ام قرص آرام‌بخش استفاده کنم؛ چون به حدی فشار روی ما زیاد است که به ذهن کسی خطور نمی‌کند و این فشار قبل از اجرا، حین اجرا و بعد از آن ادامه دارد. من بعد از چندین کنسرتم یا بازخواست شده‌ام یا به دادگاه رفته‌ام. ما نمی‌خواهیم این مسائل گفته شود. نمی‌خواهیم خاطر مخاطب مکدر شود؛ اما همه اینها واقعیت است.»

می‌پرسم آیا دلایلی که در آن محاکم برای شما ذکر می‌شود، به شخص هنرمند و اجرایش مربوط است، پاسخ می‌دهد: «اصلا ارتباطی به من نداشته! حالا هم که من با شما صحبت می‌کنم به خاطر مسائلی که خردادماه سال جاری در تالار وحدت اتفاق افتاد، با وثیقه آزاد هستم. ما این مسائل را نمی‌خواهیم رسمی کنیم و اصلا دوست نداریم وارد اخبار شوند ولی این واقعیت روزگار ما هنرمندان است. قبل از برنامه به ما می‌گویند که این قسمت را حذف کن، این را بگو یا آن را نگو، این لباس را بپوش یا آن را نپوش، نور کم است یا زیاد؛ با این اوصاف، منِ هنرمند چگونه روی صحنه تمرکز داشته باشم؟ شرایط بقیه هنرمندان را نمی‌دانم ولی روی شخص من خیلی فشار هست که اکثر اوقات نمی‌توانم چیزی را که واقعا هستم، روی صحنه به نمایش بگذارم. به حد کافی سطح امکانات و زیرساخت‌ها برای اجراهای صحنه‌ای، روی منِ هنرمند فشار می‌آورد و دیگر توان مقابله با عوامل استرس‌زای بیرونی را ندارم.

البته من برای برخی از مسوولان احترام قائلم، آنها هم در فشار هستند، می‌دانم؛ ولی یک‌جایی باید این فشار کم شود. فرض کنید من می‌خواهم به روی صحنه بروم، ناگهان به من اطلاع می‌دهند که در بیرونِ سالن درگیری اتفاق افتاده است؛ همین کافی است که تمام ذهن و تمرکزم را بر هم بزند. از ابتدا که روی صحنه هستم تا انتهای آن، باید در این فکر باشم که بیرون سالن چه خبر است؟ از طرفی هم باید نگاه من به پشت صحنه باشد که فردی کاغذ می‌دهد که چه ‌شرایطی ایجاد شده، ویدیوی آن هم موجود است. سندی که همه می‌توانند ببینند و درباره میزان استرس ما خودشان قضاوت کنند. این اتفاقات همیشه رخ داده در این سی ساله که من روی صحنه بودم مدام با این مشکلات روبه‌رو بوده‌ام کم و زیاد شده اما همیشه بوده است.

دیگر برخی رویدادها برایم تکراری‌اند و قبلا با همین مختصات با آن مواجه شده‌ام؛ اینکه چقدر این موضوعات می‌تواند بر تمرکز من روی صحنه اثر بگذارد، سوالی است که با این تفاسیر پاسخش را همه می‌دانند.»

لغو کنسرت مجید سالاری در فرهنگسرای نیاوران و حواشی پس از آن یکی دیگر از اتفاقات خبرساز تیر ماه امسال بود. سالاری، خواننده بندرعباسی ابتدا اینجا و آنجا اعلام شد که علت لغو کنسرتش «صدای زنانه» بوده، بعد فرهنگسرای نیاوران بیانیه‌ای منتشر کرد که در آن عنوان شد: «علت لغو این کنسرت بی‌نظمی، عدم همکاری و تاخیر یک ساعته در شروع برنامه بوده.»

در این بیانیه مشکلات به وجودآمده متوجه تهیه‌کننده اعلام‌شده بود؛ از حمید خسروبیگی تهیه‌کننده این کنسرت درباره چند و چون این حواشی پرسیدیم. او عنوان می‌کند: «در این چندین ساله که به عنوان تهیه‌کننده موسیقی فعالیت دارم، هیچ‌گاه هیچ کنسرتی به دلیل تاخیر، لغو نشده است و این مساله به نظر من مشخصا از مدیریت نادرست فرهنگسرا بود و مستقیما از سوی ایشان این کنسرت لغو شد. اینکه کنسرتی که مجوز از وزارت و دفتر موسیقی دارد، توسط مدیر یک فرهنگسرا لغو شود، موضوع غیرعادی محسوب می‌شود.» او همچنین ادامه داد: «مساله این است که اساسا برگزاری کنسرت که یکی از راه‌های درآمد هنرمندان است، از دید جامعه یک امر جدی نیست، هم در کرونا و هم در اعتراضات هر کدام به شکلی، اشتغال به این کار محکوم به شمار می‌رفت. این «جدی نبودن موسیقی در جامعه» بزرگ‌ترین صدمه را به هنرمندان می‌زند.»

 

دغدغه زنان موزیسین: روی صحنه می‌رویم؟

نگار خارکن، نوازنده کمانچه که در کارنامه هنری‌اش همکاری با گروه شهناز به سرپرستی محمدرضا شجریان و گروه مولوی به سرپرستی شهرام ناظری دیده می‌شود، از چالش‌هایی که در برگزاری برنامه و تجربیات تلخش روی صحنه می‌گوید.

او عنوان می‌کند: «اولین و مهم‌ترین چالش از نگاه زنان موزیسین این است که آیا کنسرت‌شان برگزار می‌شود یا خیر؟ و اگر برگزار می‌شود ما هم در صحنه خواهیم بود یا نه؟ اگر روی صحنه برویم چه اخطارهایی می‌گیریم؟ از ابتدای فعالیتم در حوزه موسیقی یادم هست که صِرف حضور ما در این رشته خودش چالش بوده! وقتی 10 ساله بودم وارد هنرستان موسیقی شدم. از همان ابتدا گمانه‌زنی‌هایی برای حذف رشته موسیقی در هنرستان وجود داشت. در کلاس‌های بالاتر هنرستان، به دلیل چالش‌های مختلف شاهد ریزش هنرجویان بودیم.

در مورد اجراهای موسیقی هم همین‌طور بود؛ از زمانی که یادم می‌آید درگیر اتفاقات و مسائل پیش پا افتاده بودیم. تا وقتی کودک بودم چیزی متوجه نمی‌شدم اما کم‌کم دیدم ما زنان با مشکلات به مراتب بیشتری از مردان مواجهیم. یکی از چیزهایی که در آن زمان مرا متعجب می‌کرد، این بود که ما را مجبور به استفاده از هدبند می‌کردند! خب، واقعیت این است که این پوشش روی گوش‌هایم را می‌گرفت و واقعا صداها را واضح نمی‌شنیدم! اساس موسیقی حس شنیداری است و من با این پوشش مشکل داشتم. از سویی هر انسانی تمایل به زیبا بودن دارد. این یک امر طبیعی است. داشتن لباس‌های آراسته، با رنگ‌بندی زیبا که چیز بدی نیست! مگر لباس‌های اقوام مختلف ایران زیبا نیستند؟ کمربندهای زنان کرد، کارکردی به جز زیبایی دارند؟ زیبادوستی بخشی از خصلت انسان‌هاست اما حتی در این زمینه هم با چالش مواجه بودم و باور کنید یک بار به واسطه همین محدودیت‌های بی‌دلیل و اخطارها چنان استرس و احساسات منفی بر من غالب شد که اجرای بسیار بدی داشتم؛ حتی دوستانم از اجرای من متعجب شدند.»

خارکن ادامه می‌دهد: «به یاد دارم در یکی از اجراها هنگام رفتن روی صحنه به من پتویی دادند و من متعجب پرسیدم که این چیست، گفتند موقع ساز زدن روی پایت بینداز! من با یک پتو وارد صحنه شدم، فکر کنید... حالا این تذکرات و دستورات را کسی به منِ نوازنده می‌دهد که مطمئنم حتی اسم سازم را نمی‌داند چه برسد به اینکه بداند چه‌طور و با چه تکیه‌گاهی ساز کمانچه را می‌نوازند. هر فردی با این مسائل روبه‌رو شود آیا واقعا می‌تواند تمام توان و تمرکزش را روی اجرا بگذارد؟ محال است.»

او که اجراهای زیادی در خارج کشور داشته از تجربیاتش می‌گوید: «متاسفانه در اجراهای داخلی نمی‌شود و نمی‌گذارند دغدغه اصلی‌ات اجرا باشد. در سال‌های پیش که در گروه آقای همایون شجریان می‌نواختم اجراهایی در تهران داشتیم. وقتی خواستیم به شهرستان‌ها برویم با مشکل مواجه شدیم. شب قبل از رفتن به تبریز بود، نامه آمد که اگر می‌خواهید در اینجا اجرا کنید، باید خانم‌های گروه حذف شوند، ما دو نفر خانم در گروه آقای همایون شجریان بودیم که نوازندگی می‌کردیم، گلدان که نبودیم! آقای شجریان از این داستان بسیار عصبانی شدند و کلا اجرا لغو شد.»

خارکن با نگاهی به اجراها و کنسرت‌های اخیر در سال جاری عنوان می‌کند: «مشکلات همچنان در این حوزه ادامه دارد و در واقع هیچ اتفاق جدیدی رخ نداده است. این ما هنرمندان هستیم که در یک سوی ماجرا دخیلیم. من موزیسین هستم، درست است که قرار نیست لزوما کنشگر سیاسی باشم.

 

هنرمندان، حسگرهای جامعه

فرشاد فزونی آهنگساز است. او درباره مشکلات حاشیه‌ای اجراها و تجربه‌هایش می‌گوید: «زمانی که دانشجو بودم، کنسرتی در دانشگاه برگزار کردیم که در آن خواننده و آهنگساز بودم؛ در انتهای کار حراست آمد و عنوان کرد که خواننده، مخاطبان را تهییج می‌کند و حرکات موزون انجام می‌دهد. این در حالی بود که من گیتار دستم بود و میکروفن روی پایه که اصولا اجازه‌ حرکتی به من نمی‌داد! اما درباره «تهییج» باید گفت که اصولا اینکه خواننده بتواند روی احساسات تماشاگران تاثیر بگذارد جزو قابلیت‌های اوست. ‌اجرای دیگری هم در ایوان شمس داشتم که آن هم در میانه‌های کنسرت، نزدیک بود کنسل شود. دلیلش هم رفتار ‌ِ- به نظر حراست- نامتعارفِ تماشاگران بود. این مسائل، مشکل همیشگی ما هنرمندان موسیقی است. خواننده چگونه می‌تواند بی‌احساس بایستد و تکان نخورد در حالی که ریتم و موسیقی، اساسش حرکت است. به خاطر همین اتفاقات عجیب و پیش‌بینی‌ناپذیر دیگر اجرا و کنسرتی برگزار نکردم، مگر به صورت خصوصی.»

فزونی ادامه می‌دهد: «ما قوانین و زنجیرهای سخت و بدون انعطافی داریم که بخشی از آن به نظر برخی «عُرفی» و بخشی از آن از مسائل دیگر است. ببینید علمای دین و قانون هم درباره همین چیزهایی که صحبت می‌شود، اختلاف نظر دارند.

اساسا قانون باید برای هموار کردن راه شهروندان یک جامعه باشد. نباید خود قوانین و رفتارهای برخاسته از آن منجر به دعوا و درگیری شود بلکه باید برای منِ شهروند کمک‌کننده باشد. این مساله طبیعتا در حوزه موسیقی هم صادق است. باید توجه داشت که وقتی قوانین - چه گفته شود عرفی و چه غیرعرفی- به جای تسهیل، باعث زحمت انسان‌ها باشد، جوامع به سمت دروغ و تزویر می‌روند. وقتی منِ خواننده روی صحنه نتوانم احساساتم را بروز دهم که مبادا یک نفر بدون هیچ اطلاعاتی درباره موسیقی به من ایراد بگیرد، اگر این ریا نیست، چیست؟ مثلا موسیقی‌ای که من کار می‌کنم راک است، در جهانِ آزاد مگر چند نفر به این نوع موسیقی متال، راک و... توجه دارند؟ اکثر افراد در تمام جوامع به سمت موسیقی پاپیولار گرایش دارند، ترس از اینکه اگر نوعی از موسیقی اجرا شود کل جامعه را به آن سمت می‌برد غلط است، این وسط من که هنرمند نوع دیگری از موسیقی هستم یا منِ مخاطبِ این نوع موسیقی، کجا باید اثرم را ارئه کنم یا تماشاگر آن باشم. به هر حال همه که قرار نیست یک‌جور فکر کنند و یک‌جور علاقه‌مندی داشته باشند و البته که زیبایی جهان هم به این تکثر دیدگاه‌هاست.‌ وقتی که قوانین به صورت انسانی وضع شوند و انسانی هم اجرا شوند، طبیعتا من هم حق ارایه اثرم را دارم آن‌طوری که به عنوان خالق آن اثر صلاح می‌دانم.»

فزونی در پایان صحبت‌هایش عنوان می‌کند: «هنرمند از بطن جامعه می‌آید و بطن جامعه را برای شما نمایان می‌کند. هنرمندان، سنسورهای جامعه هستند. وقتی سنسورهای جامعه کور شوند، چه در موسیقی، چه در سینما، چه در تئاتر و... اول اینکه مسوولان و قانون‌گذاران دیگر متوجه نمی‌شوند، در جامعه چه می‌گذرد؛ دوم ارتباط کلی با جامعه از بین می‌رود؛ آیا این رخداد مطلوبی است؟ هر مخاطب دغدغه‌ای دارد و هزینه کرده و آمده کنسرت تا حالش بهتر شود که بتواند کارهای خودش را با حس بهتری دنبال کند؛ نیامده استرس بیشتری بگیرد. این اتفاقات عجیب و غریبی که در کنسرت‌ها شاهدش هستیم، واقعا درک ناپذیرند. امیدوارم این اتفاقات سهوی باشد که در این صورت شاید قابل حل باشد اما نباید فراموش کنیم که با این فرمان، اتفاقی که می‌افتد این است که دیگر توسعه‌ای رخ نمی‌دهد و وقتی افراد در هر حوزه‌ای چه در موسیقی چه در حوزه‌های دیگر مجبور باشند فقط یک‌جور نگاه و عمل کنند، قطعاً ریاکاری و تزویر زیاد می‌شود، چراکه تکثر در جامعه یک نیاز کاملا تعریف شده است. برای اینکه گرفتار این ماجراها نشوم، دیگر تمایلی به برگزاری کنسرت در این ‌سال‌ها نداشتم اما آیا این یأس در منِ هنرمند و شهروند، جامعه را رشد می‌دهد یا دچار تخریب می‌کند؟ »

 

اضطراب تا لحظه اجرا

حجت قیطاقی نوازنده دوتار می‌گوید: «نهم تیر ماه امسال در مشهد کنسرت داشتیم؛ در ابتدا بگویم در مشهد، با عنوان اجرای پژوهشی مجوز اجرا می‌دهند. در این اجرا همخوان زن داشتیم که برای همین مساله کلی اما و اگر هست، مثلا همراه یک خانم خواننده باید سه همخوان دیگر تعریف شود، وگرنه کلا باید صدای زن حذف شود. خنده‌دار است می‌گویند همخوانِ همخوان! بین دو پارت برنامه یکهو آمدند گفتند که صدای یکی از همخوان‌های خانم باید قطع شود و نباشد، گفتند میکروفنش را قطع کنید. ایشان که در گروه نوازنده و همخوان بودند، در این شرایط استرس بسیار شدیدی گرفته بودند. فکر کنید بین دو پارت به نوعی نفس تازه کردنِ گروه است، اما شرایط استرس‌زا می‌شود و همه گروه به جای استراحت، حواسشان به آب‌قند درست کردن و باد زدن هم‌گروهی‌شان پرت می‌شود. کجای این اجرا حرفه‌ای است؟ ایشان هم که هنوز جوان است و تنها 19 سال دارد با چنین تجربه‌ای مواجهه بعدی‌اش با صحنه چگونه است؟ در این گیر و‌دار و استرس شدید من کلا تکنوازی‌ام را فراموش کردم که اجرا کنم، درحالی که روی قطعات تمرین زیادی داشتم. متاسفانه این اتفاقات که شاهدش هستیم به اشکال مختلف برای ما روی می‌دهد و خب تماشاگر از کجا می‌خواهد این موضوعات پشت صحنه را متوجه شود.»

او می‌گوید: «اجراهای خراسان داستان دیگری دارند» و توضیح می‌دهد که هنرمندان تا لحظه اجرا نمی‌دانند مجوزشان باطل است یا نه. خودم یک بار یازده ترک برای اجرا آماده کرده بودم که هشت تای آن با کلام بود و مجوز هم داشتم صبح اجرا به من اعلام کردند که قطعات با کلام حذف شود! کجای دنیا این اتفاق می‌افتد؟»

 

این‌ همه لغو کنسرت و هیاهو برای چه؟

در همین مدت کوتاه 4 ماهه وقتی نگاهی به برگزاری کنسرت‌ها می‌کنیم آن‌قدر چالش‌های برگزاری یک برنامه عادی هنری متعددند که دیگر برگزار شدن یک برنامه بدون دردسر، دارای ارزش خبری می‌شود.

چرا که لغو کنسرت و چالش‌های برگزاری آن، دیگر موضوعی نخ‌نما شده است.

از لغو کنسرت فرج علیپور، خواننده و نوازنده کمانچه گرفته تا رضا بهرام که خواننده پاپ است، مشکلات پیش آمده برای کنسرت‌های مختلف در جای‌جای این کشور، دلیل لغو، نقص فنی سالن است یا صدای زنانه، رفتار تماشاچیان است یا جنسیت هنرمند روی صحنه، عوامل خودسرند یا مسوول سالن، هر چه که باشد معضل همچنان پابرجاست و هیاهو همچنان برقرار!

 ///.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: سیمین سلیمانی