سهیل دانش اشراقی می‌گوید: شاید در واقعیت به چشم نیاید ولی همه آنچه که در صحنه‌پردازی فیلم «بی‌مادر» مشاهده می‌کنید، فلسفه‌ای دارد.

چارسو پرس: سهیل دانش اشراقی، طراح صحنه و لباسِ سینما و تئاتر، طراح داستان مصور و مدیر هنری بازی‌های رایانه‌ای است. او در سال‌های اخیر با کارگردان‌ها و پروژه‌های متعدد سینمایی همکاری داشته است. در بین آثار او همکاری با فیلمسازانی چون «ابراهیم حاتمی کیا» و «مسعود کیمیایی» و تا همین اواخر طراحی صحنه و لباس نمایش «هفت خان اسفندیار» و «رهایم کن» دیده می‌شود. همزمان با اکران سراسری فیلم سینمایی «بی مادر» در سینماهای کشور، با سهیل دانش اشراقی گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

در مورد فیلم «بی‌مادر» و برای طراحی صحنه وقتی اولین بار داستان را خواندید، با توجه به فیلمنامه و اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد، چه ذهنیتی داشتید؟ چه چیزهایی برای شما در اتفاقات و رویدادها مهم بود؟

«مرتضی فاطمی» رفیق قدیمی من است. ما پیش‌تولید خوبی برای این کار داشتیم یعنی زمان خوبی در حدود ۳-۲ ماه برای پیش‌تولید گذاشتیم. جلسات زیادی داشتیم و صحبت می‌کردیم. در خصوص فیلمنامه اولیه، در جلسات بحث می‌شد. در مورد بخشی که مربوط به فضاسازی بود، پیشنهاداتی می‌دادیم و جلو می‌رفتیم. سعی می‌کردم پیشنهاداتی باشد که از نظر بصری به فیلم کمک کند و در راستای قصه حرکت نماید. اکثر لوکیشن‌ها «بی مادر» با وجود اینکه شاید به چشم نیاید؛ دکور هستند. در بیمارستان قدیمی دکور زدیم و کار کردیم تا تبدیل به بیمارستانی شد که می‌خواستیم.

خانه «پردیس پورعابدینی» را با دکور و کلی تغییرات ایجاد کردیم. حمام کاملاً دکور است و ما عملا وسط اتاق، حمام زدیم. ویلایی که «امیر آقایی» در آن زندگی می‌کند و بسیاری فکر کردند لوکیشن آماده است، در حقیقت ویلای خرابه‌ای بود و دکور در آن کامل و تمام چیدمان آن از صفر اجرا شد. حیاط خانه هم دکور و کار شده است.

تمام اینها در دوره پیش‌تولید بررسی شد. برای اینکه یک مورد خام برای ویلا پیدا کنیم، واقعا یک ماه و نیم گشتیم تا سرانجام آن را در «محمدشهر» پیدا کردیم و بعد، نزدیک ۲۰ روز طول کشید تا دکور را در آنجا اجرا کنیم تا به مرحله‌ای برسد که برای فیلمبرداری آماده شود. در «بی مادر» برای من یک جذابیت این بود که «مسعود سلامی» هم کنارم بود. ما قبلا هم ۳-۲ پروژه مشترک کار کرده بودیم و از نظر بصری سعی کردیم کار خاصی در فیلم انجام دهیم. مثلاً در پیش‌تولید به دو رنگ رسیدیم که رنگ «میترا حجار» چیست و رنگ «امیر آقایی» چیست. وقتی به دفتر «امیر آقایی» می‌روید همه چیز با رنگ‌های گرم و با استفاده از چوب و قهوه‌ای رنگ هستند. من از دفتر مطب «فروید» الهام گرفتم. مطب «فروید» خیلی برای من الهام بخش بود. استفاده از فرش، استفاده از عناصر چوبی و عتیقه و کتاب‌ها باعث شد دفتر «امیر آقایی» را آن طور دربیاورم. در بیمارستانی که «میترا حجار» بازسازی می‌کند رنگ‌ها آبی و به سمت بتون تمایل دارند. در خانه اینها در تقابل هم هستند. در هال خانه یکسری بلوک‌های بتونی کار کردم که کنار آن چوب حرکت می‌کند. یعنی زن و شوهر در خانه، تلاقی این دو رنگ را که بیرون داشتند، با هم دارند. تلفیق این دو با هم در کل کار مشهود است. مثلا در اتاق خواب رنگ زن، غالب است. در پیش‌تولید به همه اینها فکر کردیم. برای من «بی مادر» از نظر صحنه، به واسطه این امر و اینکه روی تمام نکاتی که در آن وجود دارد فکر کردم، کار خیلی جذابی بود. همه چیز اعم از خیابان، کوچه و غیره جذاب است. شاید در واقعیت به چشم نیاید ولی همه اتفاقاتی که افتاد، همراه با فلسفه‌ای بود.

جدای از اینکه با اساتید طراحی صحنه داخلی در ارتباط هستید و آن‌ها را می‌شناسید، آیا در سطح بین‌المللی هم با کسی در ارتباط هستید؟

بله کم و بیش با آن‌ها در ارتباط هستم. زمانی که طراح کانسپت بودم یک دوره طولانی زندگی خودم و نزدیک ۴ سال به طور تمام وقت برای برای فیلم‌های هالیوودی و امریکایی کانسپت زدم و با شرکت‌های مختلفی مثل یونیورسال پیکچرز و سونی کار کرده بودم. و برای اینها پروژه‌های زیادی کانسپت زدم، از گودزیلای دومی که «مایکل داورت» دو سه سال پیش ساخت، فیلم «کرامپوس» و یکسری سریال‌ها و کارهای دیگر که بعضی ساخته شد و بعضی ساخته نشد. من با طراحان کانسپت زیادی در ارتباط بودم. اینکه یکباره خواستم این کار را ادامه ندهم، همزمان شد با دعوت از من برای رفتن به امریکا! من نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد و دوست داشتم در اینجا کاری که دوست دارم را انجام بدهم. در بحث طراحی صحنه هم با برخی در ارتباط هستم. البته ابعاد کارهای آن‌ها متفاوت است ولی برخی مواقع وقتی یکسری کارهایی را که اینجا انجام می‌شود برای آن‌ها می‌فرستم تعجب می‌کنند. مثلا اجرا و دکورهایی که در فیلم «مسخره‌باز» و فیلم‌های مختلف زده شده، برای آن‌ها جای تعجب داشت. با این حال همانطور که سینمای آن‌ها حرفه‌ای‌تر و صنعتی‌تر است و به همان نسبت با ما تفاوت‌هایی دارد. ما یکسری سختی‌هایی اینجا داریم که آن‌ها ندارند. ولی در مجموع اصل کار یکسان است؛ یعنی سیستم و ساختار سینماست که باید از یک حدی بالاتر برود.

در برخی از کارهایی که تاریخی محسوب می‌شوند، یکسری المان‌ها می‌بینیم که خیلی جدید هستند.

این به خاطر این است که بیننده این اطلاعات را ندارد بنابراین فکر می‌کند یک چیزهایی در زمان قدیم نبودند. من هم همینطور بودم. در دهه ۵۰ خیلی چیزها بوده است مثلاً در لوکیشنی یک پست برق بود و ما گفتیم این جدید است و با استفاده از کروماکی آن را حذف کردیم. همان شب ویدئویی از دهه سی نگاه می‌کردم و فهمیدم همان پست برق با همان شکل وجود داشته اما ما و کارگردان فکر کردیم این پست برق جدید است و من اشتباه کردم. یکسری چیزها قدیم بوده ولی بواسطه اینکه تحقیق نکرده‌ایم و تخیلی از قدیمی بودن داریم، که فکر می‌کنیم اینها قدیمی است. مثلا در پلاک ماشین‌ها یک چیزهایی در ذهن ما هست که این شکلی بوده است در صورتی که واقعا این شکلی نیست.

شما برای اینکه این اتفاقات نیفتد اقدامات خاصی می‌کنید؟

بله. تحقیق می‌کنیم. مخصوصا درباره ماشین این اتفاقات زیاد رخ داده است. درباره کار آقای «کیمیایی»، حتی کارت ماشین و بدنه موتور را چک می‌کردیم. مثلا فردی که ماشین را اجاره می‌داد می‌گفت ماشین برای فلان سال است، ولی ما بدنه و موتور را چک می‌کردیم که اشتباه نباشد. این اتفاق زیاد می‌افتد. در سریال «رهایم کن» یک چیزی که خیلی‌ها گفتند گاف صحنه است چرخ‌های ماشین «محسن تنابنده» بود و همه می‌گفتند آن رینگ‌ها جدید هستند ولی با تحقیق روی رینگ آن ماشین متوجه شدم رینگ‌ها درست هستند. آن‌ها جدید نبودند ولی به چشم جدید می‌آمدند. ناخودآگاه فکر می‌کنیم در آن زمان‌ها نباید یک چیزهایی باشد در صورتیکه تولید می‌شده و بوده و وارد ایران هم شده است.

وجود یکسری چیزها در آن زمان، منطقی به نظر می‌رسند ولی همینکه تحقیق می‌کنید، جالب است. یکسری رفرنس‌ها وجود دارد و می‌توانید بگویید مثلا در فلان فیلم بوده و من هم استفاده می‌کنم، ولی از این روش استفاده نمی‌کنید و تحقیق خود را انجام می‌دهید.

بله، من و دستیاران و اعضای تیم در پیش‌تولید، دنبال تحقیق و عکس دیدن و جمع کردن اطلاعات هستیم. مثلا یکسری از بچه‌ها هستند که کتاب‌ها و پیشینه را می‌خوانند که چرا این اتفاق افتاده و به چه دلیل بوده و غیره!

تیم شما چند نفره است؟

متفاوت است. در پروژه‌های مختلف دستیاران مختلفی می‌گذارم ولی تیم متفاوت است. تیم دکور جدا هستند. ولی دستیاران از ۵-۴ نفر شروع می‌شود و در برخی جاها به ۱۱-۱۰ نفر هم می‌رسد.


منبع: خبرگزاری ایلنا