چارسو پرس: «مسعود جعفرى جوزانى» نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون ایران، در مراسم تشییع پیکر روانشاد «فردوس کاویانی» بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون ایران که در فضای باز خانه هنرمندان ایران در شهر تهران برگزار شد، گفت: وقتی یکی از کسانی که دوستش داریم و عاشقش هستیم؛ از ما خداحافظی میکند، لحظه تلخی است. اما من باور دارم هنرمندانى که آدمها دوست دارند و در قلب مردم زندگى مىكنند میرا نیستند؛ در رگ و پى ما جارياند، هميشه با ما هستند، تا هستیم در وجودمان حضور دارند، در سکوت کنارما ن راه مىروند، در قلب و خاطرات ما جاودان هستند. هر وقت و در هركجا بخواهيم مىتوانيم ملاقاتشان كنيم، کافی است که دلمان را باز کنیم؛ آنجا هستند، حضور دارند. مثل این دی.ان.ای DNA که بسیار در مورد آن تحقیق شده است، احتمالاً خاطره هم یک چیزی باید باشد؛ شاید نشود آن را لمس کرد يا نشود آنرا چشيد و دید. اما وجود دارد چون در اطرافمان حضورش را حس مىكنيم. یکوقتهايى انگار دور مىشود، اما هر لحظهای که اراده كنيم و بخواهيم حاضر است. وقتی که اینگونه افراد از این جهان و از پیش ما میروند، هر وقت اراده کنیم؛ زودتر از عالم واقعيت، کنارمان ظاهر میشوند.
جوزانی سازنده سريال تاریخی «در چشم باد» در ادامه اظهار داشت: خوبیها، مهربانیها و همکاریهای «فردوس کاویانی» هرگز فراموش نمیشود و شاید به جرأت میتوانم بگویم تنها کسی است که در زندگی دیدهام که هرگز بد کسی را پیش من نگفت. هرگز ضعف کسی را پیش من اشکار نکرد. بيشترمان ميدانيم كه اینگونه بودن خیلی سخت است. بيشترمان ناخواسته گاهی این کار زيانبار را انجام میدهیم و خیلی زود از کرده خودمان پشیمان میشویم و احساس گناه میکنیم، که چرا این کار را انجام دادیم. ولی من از فردوس نشنیدم، چون او ارزش كلمه را ميدانست، بیخود به این دنیا نیامده بود. آدمهایی مثل «فردوس کاویانی» زندگی را برای ما قابل تحمل و ممکن میکنند. یکسری انسانهای خودخواه عجیب و غریبی در این دنیا هستند؛ امیدوارم که همه ماهایی که در اینجا حضور داریم جزو آنها نباشیم، صرفاً یک هدفی دارند؛ این هدف یا مادی است و یا اصطلاحاً معنویبازى است، اميدوارم شیطان را با خدا اشتباه نگرفته باشند. همه تمرکزشان روی آن است و اطرافشان و آدمهای کنارشان را نمیبینند.
کارگردان فیلمهای سینمایی «شیر سنگی» و «جادههای سرد» در ادامه سخنانش تأکید کرد: «فردوس کاویانی» از آن دست هنرمندها بود که واقعاً به معنی واقعی هنرمند بود؛ به مفهوم اینکه دلهای خشک و بىثمر و بیآب را آبیاری میکرد. دلهايى را كه با عرفان بازيهاى سطحى و متظاهرانه، باتلاقهای گندیدهای شده بودند، مىخشكاند و به زمينهاى پرحاصل تبديل مىكرد. او با بازی، پراحساس، اشارات و حركات و با آن طنازى ناب و درخشانی که در درونش بود؛ نقش آدمهاى شبيه ما را زنده مىكرد. تا تجربه كنيم و اشتباهاتى كه ديگران كردهاند را تكرار نكنيم.
وقتی در میان ایل قشقایی و در بیابانهاى آن منطقه فيلم «در مسير تندباد» را فیلمبرداری میکردیم؛ در روز دوم وقتی که از کنارآقای کاویانی رد شدم او را نشناختم فکر کردم جزو اهالی آنجاست. صبح زود از خواب بیدار میشد، پیش آدمهای آن منطقه میرفت و پیش کسانی میرفت که روی ساج، نان میپختند و با آنها همصحبت میشد. از آنها سؤال میکرد و حتی به ریزهکارهای روی لباسش هم اهمیت میداد و نکاتی که نمیدانست را از مردم آن منطقه میپرسید.
وی همچنین گفت: یعنی وقتی قصد این را داشت که شخصیتی را زنده بکند و در او روح بدمد؛ به بهترین شکل این کار را انجام میداد، چون فردوس نقش آدمهای متعددی را بازی کرد. ما در یک زمانی به دنیا میآییم و به ناچار در یک زمانی هم از این دنیا خداحافظی میکنیم. اما بازیگرها این شانس را دارند که دهها نقش را زندگی کنند و با تمام وجود، خود را تجربه کنند و در نهایت، این تجربه را هم به دیگران منتقل میکنند.
جعفرى جوزانى در ادامه سخنانش تصریح کرد: من باور دارم که اکثریت مردم دنیا زمینهای خشکی هستند که این هنرمندها و بخصوص بازیگرهای ناب، آنها را آبیاری میکنند. به همین دلیل است که ما آنها را دوست داریم. واقعاً بعضی وقتها در خلوت خودم حس میکنم که خیلی نزدیکتر از فامیلهای خودم به من هستند. از خودت سؤال میکنی که برای نمونه چرا آدمی مثل «فردوس کاویانی» را دوست دارم؟ یکسری از آدمها در این دنیا وجود دارند که دوستشان داری ولی ممکن است هیچ رابطه خویشاوندی هم با آنها نداشته باشی، یا شاید در زندگی هیچوقت آنها را نبینی. شخصیتهایی مثل دوست عزیزم «فردوس کاویانی» از این دست هستند و همیشه برای ما اهمیت ویژهای دارند. اینقدر مهربان بود که حاضر نبود غمش به دل کسی بنشیند.
وی افزود: «فردوس کاویانی» سنتها و آیینهایی که بر حسب نیاز پدید آمدهاند و مثل «نوروز» جاودانه شدهاند؛ را به خوبی میشناخت و آن را خیلی دوست داشت. هر وقت صحنهای بود که در آن از نمادهای این گونه سنتها و آیینهایی استفاده میشد؛ با حس غریب ایرانی آنها را بازی میکرد.
کارگردان فیلمهای سینمایی «سایه خیال» و «در مسیر تندباد» با بازی «فردوس کاویانی» در پایان سخنانش تأکید کرد: هنرمندانی مثل «فردوس کاویانی» بازیگران واقعی هستند که با تمام وجودشان افراد و شخصیتهای متعدد را احساس میکنند و با بازی خود در آن نقشها، آنها را به خانهها و قلبهای ما میآورند. به همین دلیل، فردوس هرگز نمرده است و هر وقت بخواهم در کنارم است؛ فقط کافی است که دلم را باز کنم. هنرمندها سیاسیون و سیاستباز نیستند؛ اینها در دل ملت جای دارند و کسانی که در دل ملت جای دارند هرگز نمیمیرند ممکن است از جسم خارج بشوند و ما نتوانیم حضوری آنها را لمس بکنیم؛ ولی قطعاً در دل ملت، حضوری جاودان دارند.
///.