اردیبهشت و در مراسم تولد آتیلا پسیانی، چهره تکیده‌اش خبر از بیماری جدی داد. در مراسمی که در خانه هنرمندان برگزار شد، هننرمندان زیادی از آتیلا پسیانی گفتند و از خاطرات سال‌ها فعالیت تئاتری او. تنها پنج ماه بعد از این مراسم، آتیلا پسیانی در بیمارستانی در فرانسه درگذشت.

چارسو پرس: همان اردیبهشت ماه و در حالی که نگرانی‌های زیادی در باره وضعیت سلامتی آتیلا پسیانی وجود داشت، با آروند دشت‌آرای که این روزها نمایش پدر را برای بار دوم روی صحنه دارد، در باره او گفت‌وگو کردیم. آروند دشت آرای چند همکاری با آتیلا پسیانی داشته است. از جمله نمایش باغبان مرگ با کارگردانی دشت آرای و با بازیگری آتیلا پسیانی. در نمایش کلاغ و دوچرخه کار آتیلا پسیانی هم آروند دشت آرای به عنوان بازیگر حضور داشته است. در این گفت‌وگو دشت‌آرای از جایگاه آتیلا پسیانی در تئاتر ایران صحبت کرده و معتقد است او در حوزه‌های مختلف بر تئاتر ایران تأثیرگذار بوده و آن را خلاق‌تر و به‌روزتر کرده است.

جایگاه آتیلا پسیانی در تئاتر ایران کجاست؟

اگر منظور جایی است که او تأثیرگذار بوده، باید بگویم آتیلا پسیانی از ابتدایی که شروع به کار کرده و به خصوص بعد از انقلاب جریان و نوع نگاه متفاوتی نسبت به بقیه هم نسلانش پیش گرفته است. در دهه شصت و هفتاد هیچکدام از جوان‌ها و تازه‌نفس‌های تئاتر حمایت نمی‌شدند. آتیلا پسیانی علاوه بر این به دلیل شکل تئاتری که کار می‌کرد چندان هوراکش نداشت و خیلی‌ها حتی با طعنه و کنایه با او رفتار می‌کردند و تئاترش را دوست نداشتند چون همیشه برخلاف جریان عمومی ‌تئاتر کار می‌کند. کار دیگری که برخلاف جریان معمول آن روزها انجام می‌دهد این است که تئاترهای جوان‌ها را می‌بیند، در دوره‌ای از آنها حمایت می‌کند، در نشست‌هایشان شرکت می‌کند و سعی می‌کند به آنها صدا بدهد و کاری کند که حمایت شوند. این کار را در شرایطی که اصلا شبیه امروز نبود انجام می‌داد. چون اصلا معمول نبود که در سنین خیلی پایین وارد تئاتر شوند.

به خوبی یادم است که در آن دوران یکی از اولین کسانی که از یک ایده و حرف متفاوت حمایت می‌کرد و کمک می‌کرد، آتیلا پسیانی بود. جایگاه آتیلا پسیانی از نظر تأثیرگذاری در تئاتر امروز ما، بسیار بلند است. جایگاه او در بین المللی شدن تئاتر ایران است. گروه او از اولین گروه‌هایی بود که بین‌المللی شد و در خارج از ایران اجرا کرده و تئاتر ایران را معرفی کرده است. در کتاب‌هایی که در باره تئاتر ایران نوشته شده، اسم گروه تئاتر بازی و آتیلا پسیانی ثبت شده است. او پیش از انقلاب یک جریان متفاوت را شروع می‌کند و این همان میراثی است که بعدتر به گروه‌های دیگر می‌رسد، یعنی فرهنگ کمپانی و گروه داشتن. گروه تئاتر بازی با توجه به شکل و ریخت شناسی و شمایل خودش جزو اولین شکل‌هایی بوده که می‌شده به عنوان یک گروه منسجم روی آن اسم گذاشت.

گروه تئاتر بازی از اول یک نوع نگاه و یک فلسفه وجودی و مرامنامه داشته و به این نگاه و فلسفه وجودی وفادار بوده است. این‌ها همه آرام‌آرام و به سختی تمرین شده و به نسل‌های بعدی منتقل شده است و امروز می‌بینیم گروه‌های تئاتری وجود دارند و به بقایشان ادامه می‌دهند. این تأثیری است که می‌توانیم بگوییم آتیلا پسیانی بر تئاتر ایران داشته است و بعد یک چیز مهم‌تر شیوه و نوع کار کردن اوست. همیشه یک نویسنده مطرح در کنار گروه بوده یا متن‌های نویسندگان بزرگ خارجی به فارسی ترجمه می‌شده‌اند. خدمتی که آتیلا پسیانی به نمایشنامه‌نویسی ایران می‌کند این است که نوشتن متن در کنار تمرین و اضافه شدن یک جور دراماتورژ- نویسنده و دراماتورژ- کارگردان به فرایند تولید تئاتر را صورت می‌دهد. این کار در پیش از انقلاب هم صورت گرفته بود، اما کسی که آن را زنده نگه می‌دارد و علی رغم مخالفت‌ها و نگاه‌های متفاوتی که به این شیوه کار کردن وجود داشته، آن را حفظ می‌کند، آتیلا پسیانی است. زمانی که تئاتر دراماتورژی و کارگاه –اجرا در دنیا داشت مطرح می‌شد، در ایران به دلایل زیادی از همه این جنبش‌ها و تئوری‌های تئاتر فاصله داشتیم. ولی ولی آتیلا پسیانی به این شیوه کار کرد و با محمد چرمشیر تجربیات درخشانی دارد. این کار به تئاتر ما شکل و شیوه‌شناسی به‌روزی را معرفی کرد. بخش زیادی از فشردگی و انبساط و خط‌کش‌هایی که در تئاتر همیشه وجود داشته و باید طبق آنها می‌کردید و دقیقا مخالف خلاقیت بوده را آتیلا پسیانی و گروه تئاتر بازی عوض کردند.

فکر می‌کنم اگر بخواهیم جایگاهی برای آتیلا پسیانی متصور شویم، او جایگاه بلندی به خودش اختصاص داده و نسل من و بعد از من به او مدیونند. او میراثی را با خود به تئاتر آورد که تئاتر ایران را به کلی متحول کرد و آن را خلاق‌تر و زنده‌تر، پویاتر و به روزتر کرد. تئاتر او توانست با قشر زیادی از جوانان ارتباط برقرار کند؛ جوانانی که فکر می‌کردند تئاتر همین است که یک نفر گوشه‌ای بایستد و در باره مسائل بزرگ و غیرقابل فهم فریاد بکشد. او تئاتر را به زندگی روزمره آورد و کسانی هم بعد از او و تجربیات او فهمیدند می‌شود این طور هم کار کرد.

بنابراین من جایگاه او را بسیار درخشان می‌بینم و فکر می‌کنم سال‌ها طول خواهد کشید که کسی مثل او پیدا شود که بر جریان تولید تئاتر به این شکل تأثیر بگذارد و بتواند در زمینه تأثیرگذاری روی نسل بعد و تئوریزه کردن یک شکل تئاتر و کار گروهی و در حمایت از تئاتری‌ها به این شکل کار کند. بسیاری از تئاتری‌های بزرگ ما کار خودشان می‌کردند و علاقه‌ای به کار صنفی نداشتند. آتیلا پسیانی کارهای صنفی زیادی انجام داده و تلاش‌های زیادی برای توسعه تئاتر ایران کرده است. همیشه هم با موانع و مخالفت‌ها و دشمنی‌ها روبه‌رو بوده است، ولی به هر حال جنگیده و روحیه مبارزی دارد و به کاری که می‌کند، اعتقاد و باور دارد و عاشقانه آن را انجام می‌دهد و به نسل بعدی خودش خیلی چیزها یاد داده است.

به او لقب بازی‌ساز داده‌اند. این عنوان تا چه حد کار او را تعریف می‌کند؟

بله. به دلیل نام گروه بازی و هم به خاطر این که آتیلا بازیگر درجه یکی است و هم این که کلا بازیگوشی و شیطنت کودکانه جزو جدایی ‌ناپذیر آثار تئاتری اوست و کودک درونش همیشه زنده است، این عنوان را به او داده اند. من از خودش نقل می‌کنم که می‌گوید من در تئاتر یک اسباب بازی دارم که آن را جلوی تماشاچی می‌گذارم و او اگر خواست با آن بازی می‌کند و اگر نخواست بازی نمی‌کند، ولی می‌تواند بازی کردن من را تماشا کند. او بازیگری با دیسیپلین بالا و درجه یک است. همزمان بازیگران زیادی در کار او متحول شدند و از آن قید و بند و آموزه‌های دست و پاگیر نجات پیدا کرده‌اند.

من امیدوارم هر بازیگری یک بار این شانس را داشته باشد که با آتیلا کار کند تا این امکان را پیدا کند که از این قیود آموخته‌شده و چارچوب‌مند رها شود و فرایند متفاوتی را تجربه کند. این فرایند متفاوت ناشی از تجربه سال‌ها کار کردن آتیلا پسیانی است، از کار کردن با پیتر بروک و شرکت در ورک شاپ‌های مختلف بگیرید تا تجربه آموخته تا امروز در صحنه تئاتر. او هم فضایی برای بازیگوشی تماشاگر می‌سازد و هم برای خودش و آثار عجیب و غریبی که همیشه جلوتر از زمان خودش بوده، گویای این فرایند و بازیگوشی بودن است. این بازی‌ساز بودن معانی مختلفی تولید می‌کند، ولی برای من بازی‌سازی آتیلا بیشتر این است که تو را در یک بازیگوشی جذاب و زیبای کودکانه قرار می‌دهد. البته بچه‌ها هم وقتی بازی می‌کنند یک وقت‌هایی با هم دعوایشان می‌شود، ولی همین هم لذت‌بخش است. این بازی یک بازی بی‌پایان و لذت بخش است که همزمان آدم را به فکر می‌برد. پشت تئاترهای او همیشه یک فکر و مفهوم قدرتمند وجود داشته است که به بهترین شکل به تماشاگر منتقل شده است.

اگر بخواهیم تمام تئاتر آتیلا پسیانی را در یک کلمه خلاصه کنیم، به نظر می‌رسد آن کلمه «تجربه» است؛ تجربه‌ای که در هر نمایش شکل و فرم جدیدی دارد که باعث می‌شود از نمایش قبلی متفاوت باشد. در باره این تجربه گرایی بگویید.

خیلی کار سختی است که آدم‌هایی مثل آتیلا پسیانی را در یک کلمه خلاصه کرد. در دوره‌ای تئاتر تجربی می‌توانست شکل کار آتیلا پسیانی و گروه بازی را توضیح دهد. اما من تصور می‌کنم او فراتر از تئاتر تجربی که می‌شناسیم کار کرده و تجربه‌گرایی و جستجوگری و ماجراجویی منحصربه فرد آتیلا و نترسیدن از زمین خوردن و خطر کردن جزو مهم‌ترین چیزهایی است که او به تئاتر ایران یاد می‌دهد. این که می‌توانید برخلاف جریان پذیرفته‌شده رسمی ‌هم حرفی برای گفتن داشته باشید. او یاد داده علی رغم این که ممکن است به شما حمله شود و جریان رسمی ‌فشاور بیاورد، می‌توانید آرام‌آرام کار خودتان را بکنید.

می‌گویند گاوهای پیشانی سفید از گله خودشان طرد می‌شوند، چون می‌گویند شبیه ما نیستید. آنها یک مدت افسرده و تنها هستند. اما به تدریج همدیگر را پیدا می‌کنند و گله گاوهای پیشانی سفید را تشکیل می‌دهند. به نظر من آتیلا در این خلاف جهت جریان رسم ی‌حرکت کردن به افراد دیگر جسارت داده تا آنها هم بتوانند این راه را ادامه دهند. این یعنی یک تفکر جدید. یعنی حرف زدن با مخاطب امروزی. من جای تجربه شاید بتوانم بگویم ماجراجویی. چیزی که همیشه برای من حسرت بار بوده این است که ما هیچوقت نشده کاری که آتیلا پسیانی کرده و راهی را که از اول آمده، تدوین کنیم و در باره آن تحقیق کنیم تا نسل‌های بعدی دیگر مجبور به تجربه‌های تکراری نشوند و بدانند آتیلا پسیانی در ساختار و اجرا و بازیگری و فرایند ارتباط با مخاطب چه کرده است و بتوانند به آن چیزی به آن اضافه کنند.

خیلی وقت‌ها نبود پژوهش در حوزه تئاتر و کاگردان‌ها و گروه‌های متخلف، باعث شده افرادی دو باره همان کار را بکنند و احساس کنند همه چیز را از ابتدا کشف کرده‌اند. این تکرار مسیر، برای تئاتر برای مسیر رو به جلوی تئاتر یک کشور حیف است. امیدوارم یک روزی هر گروه تئاتری و کارگردان بزرگی کنار خودش یک پژوهشگر خوب داشته باشد تا تجربیاتش را ثبت کند.

آتیلا پسیانی را ادامه نسل کارگاه نمایش و ادامه دهنده همان تئاتر آزمایشگاهی می‌دانند. به نظرتان چقدر کارها و خط فکری‌شان شبیه است؟

بله. آتیلا فرزند کارگاه نمایش محسوب می‌شود و همیشه هم راجع به آن صحبت می‌کند و اصلا همانجا نگاه و نوع تئاترش شکل می‌گیرد و بعد هم احساس مسئولیت می‌کند که این راه را ادامه بدهد و به آن تجربیات وفادار بوده است. سعی می‌کرده تا همان تفکرات را در کارش دنبال کند. او یکی از معدود کسانی بوده که آن تجریبات را که می‌توانست اصلا منحط و نابود شود، بعد از انقلاب ادامه می‌دهد که آرام‌آرام ریشه می‌دهد و اتفاقات مهمی‌ می‌افتد.

نمایش‌هایی که با محمد چرمشیر کار کرده شاخص‌ترین کارهای او هستند. علت این اتفاق به نظرتان چیست؟

ارتباط بین محمد چرمشیر و آتیلا پسیانی به عنوان نمایشنامه‌نویس و کارگردان همانطور که قبلا هم گفتم بر تئاتر ایران تأثیرگذار است. بعد هم که البته فرهاد مهندس‌پور به آنها اضافه می‌شود. به طور کلی فرایند نوشتن حین تمرین و ایده‌محور بودن از همین جا و همکای این دو نفر شروع می‌شود و آنها مشق‌های زیادی می‌کنند و تمرین‌های بسیاری انجام می‌دهند و خروجی‌های عجیب و غریبی هم از این تجربیات به وجود می‌آید. یکی از دلایلش هم ممارست و تمرین کردن و تلاش برای تجربیات جدید در حوزه ساختار در نمایشنامه است که محمد چرمشیر دست به آن زده است.

چرمشیر پر از دانش و آگاهی و مطالعه و سواد و پژوهش است که تئاتر تجربی همیشه به آن احتیاج دارد. او ماجراجو و جست‌وجوگر و نترس است و دنبال کارهای جدید است. این دو به هم پیوند می‌خورند و ساختارهای جدید در نمایشنامه نویسی و ایده‌های درخشان در حوزه اجرا به وجود می‌آورند که قابل مقایسه با دیگر کارهایی که در دوره خودشان اجرا می‌شده، نیستند و تأثیر عمیقی بر تئاتر ایران گذاشته اند.

آتلا پسیانی در دو تا از کارهای شما بازی کرده است. به عنوان کارگردانی با ایده‌های نو آیا کاملا در خدمت کارگردان است یا در مورد کار ایده پردازی می‌کند؟

آتیلا پسیانی در پروانه و یوغ (اجرای فرانسه) و باغبان مرگ بازی کرده است. ولی در کنار او پروژه‌های دیگری را هم تجربه کرده‌ام. او یکی از بی نظیرترین بازیگرانی است که با آنها کار کرده‌ام. همیشه به او گفته‌ام مثل جعبه ابزار خیلی بزرگ هستی. جعبه‌ای که کلی کلید و دکمه دارد. مثل دستگاه آمپلی فایر که می‌توانی صدا را با آن کنترل کنی و حالت‌های مختلف به آن بدهی. وقتی به آتیلا می‌گویی یک کم خشم این جمله را بیشتر کن و  یک کم ابهتش را زیاد کن یا یک کم هم متمایل به چپ شو، تمام این جزییات را عینا اجرا می‌کند. این نسل بازیگران دیگر به نظر من اصلا به وجود نیامدند. یکی از ویژگی‌های این نسل دیسیپلین است. او همیشه نیم ساعت زودتر از بقیه گروه سر تمرین حاضر می‌شود و کاملا مطیع کارگردان است، انگار نه انگار که خودش کارگردان است. فقط منتظر است که چیزی از او بخواهی و همزمان خودش هم برای نقش خودش ایده می‌دهد.

خوشحالم بگویم یکی از درخشان‌ترین بازی‌های تئاتری او در «باغبان مرگ» بوده که محمد چرمشیر نوشت و من کارگردانی کردم. واقعا یکی از ناب‌ترین بازیگرانی است که تا امروز با او کرده‌ام. او واقعا بازیگر است. تسلطی که روی حس‌شناسی و بدن و عضلات صورتش دارد، در کمتر بازیگری دیده‌ام و من با خیلی از بازیگران کار کرده‌ام.


منبع: همشهری آنلاین