چارسو پرس: کارگاه «یافتن بهترین میزانسن برای مفهوم سکانس» با حضور آرش قاسمی و مسیح سراج امروز شنبه ۱۵ مهرماه در کتابخانه مرکزی اصفهان در حاشیه سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان برای دانشجویان و دانشآموزان علاقهمند به فیلمسازی، بهصورت رایگان برگزار شد.
سراج در ابتدای این کارگاه گفت: اگر شما فیلمی بسازید که تصویر خوبی داشته باشد اما از نظر صدا، کیفیت مناسبی نداشته باشد، مخاطب فکر میکند که فیلمساز از ابتدا قرار نبوده است، فیلم خوبی بسازد چراکه بخش زیادی از اطلاعات فیلم از صدا میآید. ممکن است که خیلی از فیلمسازان در همان ابتدا خیلی جدی درباره اهمیت صدا نکاتی را یادآور شوند اما باید تجربه کنیم تا بدانیم اهمیت این مساله چگونه خواهد بود. در مرحله اول صدابرداری، وقتی میخواهیم لوازم صدا را تهیه کنیم، اتصال دستگاهها بسیار اهمیت دارد و باید آنها را چک کنیم تا بتوانیم صدای درستی ضبط کنیم و درنهایت خسارتی پرداخت نکنیم.
او ادامه داد: میکروفونها براساس زاویه، جنس صدا و قدرت شبیهسازیشان دستهبندی میشوند که این مسائل در قیمت آنها نیز تاثیرگذار است. میکروفونهایی که به صورت فابریک در هاشفها قرار دارند، حساسیت و زاویه بالاتری و در بعضی از شرایط قدرت خوانش بازسازی پایینتری دارند. در آثار مستند و تلویزیونی میکروفونهایی که صدای تیزی داشته باشند، اشکالی ندارد. گاهی وقتها نیاز است که بدانیم توان میکروفونی که داریم، چیست و بتوانیم آن را مدیریت کنیم.
این صدابردار تاکید کرد: میکروفونهای مینیگان، زاویههای بازتری دارند و میتوانند میدان وسیعتری را تحت پوشش قرار دهند، صداهای نرمتری دارند و برای صداهای حجم بالاتر قابل استفاده هستند. در فیلمهای مستند به میکروفونی احتیاج داریم که زاویه بازتر و حساسیت مطلوبی دارند. داستان انتخاب میکروفونها برای انواع فیلم بسیار متفاوت است.
سراج افزود: میکروفونهای شاتگان زاویه بازتری دارند و صداهای بخشی از اطراف را میتوانند دریافت کنند پس اگر در جایی قرار داشتیم که صدای اطراف زیاد است و ما تنها صدای محدوده موردنظرمان را مد نظر داریم باید از اینگونه میکروفونها استفاده کنیم. وقتی اینگونه میکروفونها را برای صدابرداری انتخاب میکنیم باید شخصی آن را حمل کند که مهارت بالاتری هم داشته باشد. از طرف دیگر میکروفونهای وی اچ اف برد بیشتر و پهنای باند کمتری دارند، هرچه برد دستگاهها بالاتر باشد، تداخل و امنیت کمتری دارند. در فیلمها چون ممکن است به دستگاههای فرستنده و گیرنده زیادی نیاز داشته باشیم، بهترین باند فرکانسی که میتوانیم با آن کار کنیم و اقتصادی باشد، یو اچ اف است.
او در ادامه صحبتهایش درباره تفاوت هاشف و زون تصریح کرد: HFها فرستنده و گیرنده میکروفون و زونها ریکوردر آن هستند. به وسیله هاشف، صدا را ارسال و دریافت میکنیم اما نمیتوانیم آن را ضبط کنیم، این ویژگی وظیفه زونهاست. اگر قرار باشد سوژه تکان بخورد و ما صدای او را ضبط کنیم، میکروفونهای بیسیم مورد توجه خواهند بود.
این صدابردار در بخش دیگری از صحبتهایش درباره وظایف صدابردار بیان کرد: کارهایی که ما به عنوان صدابردار وظیفه داریم که انجام دهیم؛ صدا را به شکلی ضبط کنیم که محدوده پایینترین صدای گوینده و بالاترین آن را خوب بشنویم، به اصطلاح به آن میگویند رعایت کردن میزان صدایی که شخص دارد و به خوبی باید آن را ضبط کنیم. از طرف دیگر حفظ جنس صدای گوینده بسیار اهمیت دارد، باید به بازیگر یادآوری کنیم که صدایش چه حس و چه جنسی داشته است.
در ادامه آرش قاسمی درباره انواع صداهایی که صدابردار ضبط میکند، اظهار کرد: صدای صحنه؛ صدایی که بدون آلودگی صوتی و صدای مزاحم، توسط میکروفون مناسب و فاصله درست میکروفون از منبع صوت ضبط و برای صداگذاری استفاده میشود. صدای آف؛ بعد از اینکه صدابرداری انجام شد و به هر دلیلی نتوانستیم صدای خوبی ضبط کنیم، صدابردار، دوباره را با شرایط مناسب دوباره ضبط میکند، از آنجایی که دوربینی در ضبط صدای دوباره وجود ندارد، به آن آف میگوییم. صدای شاهد یعنی ما شرایط ایدهآل برای صدابرداری فراهم نکردهایم و صدای ما دارای آلودگیهای صوتیست.
سراج تاکید کرد: فیلمسازان جوان باید بدانند، اگر میخواهیم فیلم خوبی بسازیم باید باتوجه به شرایط اثر، میکروفونهای مورد نظرمان را فراهم کنیم، نباید برای پایین آوردن هزینهها برخی از مسائل حذف شوند چراکه کیفیت خروجی اثر را پایین میآورد. به عنوان یک فیلمساز مطالبهگر باشید و تمام شرایط را درنظر بگیرید تا خروجی بهتری داشته باشید.
این صدابردار خاطرنشان کرد: معمار اصلی صدا در فیلم، طراح صدا است؛ ممکن است شما در شرایط سختی، صداهایی را ضبط کنید اما صداگذار از صداهای ضبط شده استفاده نکند و به جای آنها از موسیقی و نریشن استفاده کند. صداگذار حتما نباید از تمام صداهایی که ضبط کردهایم، استفاده کند، بلکه تدوینگر تعیین میکند که در کدام صحنه به چه چیزی احتیاج داریم و صداگذار میتواند با انتخابات خود به روح فیلم کمک کند. باید بدانیم چه چیزی در نتیجه به صداگذار کمک میکند و اثر خوبی را به وجود میآورد.
او تاکید کرد: برای صدابردار، کار کردن در فیلمهایی که دیالوگهای کمتری دارند، سختتر و طراحی صدای بیشتری مورد نیاز است. وظیفه من به عنوان صدابردار در اینگونه فیلمها ضبط حس و حال و صداهای درونی موجود در صحنه است، تفکیک اجزای صوتی کاریست که باید انجام دهیم تا طراح صداگذار در انتها به انتخاب میان آنها بپردازد.
آرش قاسمی در بخش دیگر این کارگاه گفت: وظیفه صدابردار در درجه اول ضبط دیالوگهای فیلم و در درجه دوم ضبط افکتهاست. ممکن است صداگذار در آرشیو خود برخی صداها را داشته باشد اما صدایی که فیلمبردار در صحنه مورد نظر ضبط میکند، مناسبتر است.
او ادامه داد: ما سه مدل صداگذاری داریم؛ صداگذاری داخل قاب یعنی هر صدایی را که در قاب فیلمبردار میبینیم، به بهترین شکل ممکن جایگذاری میکنیم تا توجه بیننده را نسبت به اجزای صدای فیلم جلب کنیم. صداگذاری پیرامون قاب نوع دیگر صداگذاریست مثلا خیابان را میبینیم پس صدای آن را در فیلم قرار میدهیم. میخواهیم مفهومسازی کنیم یعنی کاری کنیم که بیننده با گوش تصویرسازی کند که در پیرامون سوژه چه اتفاقی میافتد. صداگذاری درون ذهنی نوع سوم این کار است که ما به عنوان صداگذار خودمان را جای بازیگر میگذاریم که ببینیم وقتی کاری انجام میدهد، صداهای اطراف خود را چگونه میشوند و چه حسی دارد.
قاسمی در پایان درباره نکاتی که صداگذار باید بداند، تصریح کرد: اگر میخواهید افکتگذاری کنید از افکتهای روزمره و تکراری استفاده نکنید چراکه شنونده وقتی صدای تکراری میشوند، برایش جذابیتی ندارد، در صداگذاری جسارت داشته باشید، صداگذار شما طراح صدا نیست بلکه نویسنده این وظیفه را برعهده دارد، صدابردار میتواند مشاور صوتی شما در فضای فیلمبرداری باشد. صدابردار باید به جنس و حس صداهای موجود در فیلم توجه داشته باشد تا پیام بازی را به درستی بیان کند.