کارگردان مستند «یک حضور» عنوان کرد که ۱۱ سال در انتظار اکران این مستند بوده است و علیرغم همه همکاری‌هایی که برای پخش این مستند از تلویزیون انجام شده، این فیلم اجازه پخش از تلویزیون نگرفته است.

چارسو پرس: سی و پنجمین نشست «مستندات یکشنبه» که در سینماتک خانه‌ هنرمندان ایران برگزار می‌شود، به اکران و نقد و بررسی فیلم «یک حضور» که مستندی درباره جعفر والی (هنرمند فقید تئاتر و سینما) است و با کارگردانی مجتبی سعادت در سال ۱۳۹۱ ساخته شده، اختصاص داشت.  

این مستند با حضور مجتبی سعادت، کارگردان این اثر و آنتونیا شرکا، منتقد سینما شامگاه یکشنبه هفتم آبان برگزار شد.

مجتبی سعادت که فیلم «یک حضور» را درباره زنده‌یاد جعفر والی، هنرمند باسابقه تئاتر و سینما ساخته، افزود: سال ۹۴ که خبر فوت آقای والی را شنیدم، با شبکه مستند تماس گرفتم و گفتم حاضرم این فیلم را به صورت رایگان از شبکه شما پخش کنم. پس از آن، مدیر شبکه مستند با من تماس گرفت و طی صحبت‌هایی قرار شد که این کار را انجام دهیم اما میزان سانسورها، از تغییر عنوان فیلم تا موارد دیگر به قدری زیاد بود، که حد نداشت. با این همه به احترام آقای والی نسخه‌ای ۲۰ دقیقه‌ای آماده کردم که همه مواردی که گفته بودند، در آن رعایت شده بود، زیرا می‌خواستم این مستند چهلم ایشان از تلویزیون پخش شود تا مردم بیشتری او را بشناسند اما باز هم آن را پخش نکردند.

بنا بر اعلام روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در آغاز نشست آنتونیا شرکا گفت: آقای سعادت در این مستند، سوژه به موقع و به جایی را انتخاب کرده است. زیرا با گذشت دو سال از پروسه ساخت این فیلم، آقای جعفر والی از دنیا رفت. به همین دلیل شاید این مستند مهم‌ترین اثری باشد که از ایشان به جا مانده است. بنابراین فارغ از اینکه بخواهیم از لحاظ تکنیکی و فنی درباره مستند صحبت کنیم، کاراکتر جعفر والی به قدری زبان شیرینی دارد و گنجینه‌ای از خاطراتی است که بخشی از آنها با تاریخ سینما و تئاتر ما گره خورده که مخاطب را با خود همراه می‌کند. در واقع شنیدن  این خاطرات از زبان شیرین زنده‌یاد جعفر والی در مستندی ۴۶دقیقه‌ای به هیچ وجه خسته‌کننده نیست.

او تمرکز این مستند را بر کلام و جای خالی تصاویر فعالیتهای هنری زنده‌یاد جعفر والی را از جمله ایرادهای این مستند برشمرد و عنوان کرد که بهتر بود در کنار سخنان والی، با تعدادی از هرمندانی که با او همکاری داشته‌اند، نیز گفتگو می‌شد به ویژه که این هنرمند در تئاتر همکاری‌های بسیار زیادی با غلامحسین ساعدی داشت و در سینما نیز با هنرمندانی چون داریوش مهرجویی، امیر نادری، مسعود کیمیایی و ... همکاری کرده بود.

شرکا همچنین ابراز تاسف کرد که بسیاری از تله تئاترهای والی که به اجرای آثار ساعدی اختصاص داشته، در آرشیوهای هنری وجود ندارد و خوب بود که این تصاویر در این مستند دیده می‌شد تا مخاطبان با آن آشنا شوند.

 این منتقد افزود: با این همه باید بگویم تا همین جا هم این مستند کار مهمی انجام داده است؛ زیرا با همه کاستی‌هایی که دارد، کمک می‌کند تا ما چهره‌ای از زنده‌یاد جعفر والی را ببینیم که کمتر آن را می‌شناسیم. شخصا او را با سینمای بعد از انقلاب و در فیلم‌هایی چون «مریم و میتیل» و «ناخدا خورشید» می‌شناسم؛ در حالی که خودش به تجربه‌های گذشته و دور خود که پیش از انقلاب بوده است، اشاره می‌کند.

مجتبی سعادت، کارگردان مستند «یک حضور» نیز در بخش دیگری از این نشست درباره دلیل تاخیر در اکران این مستند گفت: این اولین نمایش مستند «یک حضور» پس از ۱۱ سال است. زنده‌یاد والی شخصیت بسیار عجیبی داشت؛ به صورتی که آدم‌ها شیفته او می‌شدند.

این مستندساز همچنین درباره دلیل نبودن بخش‌های آرشیوی همچون فیلم تئاترهای آقای والی در این مستند، توضیح داد: در این فیلم بخشی داشتیم که آقای والی از نامه‌نگاری صحبت می‌کند که با غلامحسین ساعدی داشته است. قرار بود که این نامه‌ها را به دست من برسانند تا از آن فیلمبرداری کنم. همچنین بخش دیگری وجود داشت که آقای والی درباره شکل‌گیری نمایشنامه «آی بی‌کلاه، آی باکلاه» صحبت می‌کرد.

سعادت ادامه داد: درباره اینکه چرا تک‌گویی آقای والی را داریم، باید بگویم؛ من با افراد مختلفی چون زنده‌یادها داریوش مهرجویی، جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی و داوود رشیدی، مصاحبه‌های مفصلی درباره زنده‌یاد والی گرفته‌ام ولی وقتی نسخه نهایی را پیش آقای والی بردم؛ ایشان گفت که خیلی دوست دارم که در این مستند تنها باشم ولی تو هر طور دوست داری عمل کن. من هم گفتم تلاش می‌کنم مستند آنطور که شما دوست دارید باشد. به همین دلیل اینطور عمل کردم اما راش‌ها وجود دارد و شاید سال‌ها بعد نسخه بلند مستند او را اکران کنیم.

او همچنین درباره مخاطبان هدف این مستند گفت: آقای والی در این مستند نکته جالبی را بیان می‌کند، می‌گوید ما عده‌ای بودیم که در همه جا حضور داشتیم. این باعث می‌شد که نویسنده با کارگردان و کارگردان با بازیگران در ارتباط باشد و کارها خیلی خوب پیش برود.  این مواجهه اکنون وجود ندارد. دیگر آن هم‌اندیشی گذشته وجود نداشته و ما از یکدیگر دور هستیم. قطعا فیلم ایرادات زیادی دارد اما حرف‌های آقای والی خیلی مهم است و برای افراد در قشرهای مختلف می‌تواند مفید و تاثیرگذار باشد.

در این نشست ایرج راد ، بازیگر تئاتر و سینما که با زنده‌یاد والی همکاری داشته و از حاضران در سالن بود نیز در بخشی از این نشست در صحبت‌هایی پیرامون شخصیت زنده‌یاد جعفر والی گفت: خوشحالم از اینکه بالاخره فیلم مستندی درباره جعفر والی، بزرگمرد تئاتر ایران دیدیم. متاسفانه از بسیاری هنرمندان گرانمایه ما که افتخار این مملکت و از چهره‌های ملی بودند که زحمات بسیاری در راه تئاتر کشیدند و با کارهای بسیار با ارزشی که به خصوص در تالار سنگلج، اداره تئاتر و تالار۲۵ شهریور انجام دادند، آن را زنده نگه داشتند، آنچنان که باید یاد نمی‌شود. زمانی که اولین تلویزیون وارد ایران شد، مدتی برنامه‌ها زنده پخش می‌شد و آقای والی در چندین برنامه زنده تلویزیون آن زمان حضور داشت و تله‌تئاترهای بسیاری را بازی کرده است. با این همه کمتر جوان‌ها و حتی کسانی که اکنون علاقمند به تئاتر هستند و کار تئاتر می‌کنند، شخصیت‌هایی چون او را می‌شناسند.

این کارگردان ابراز تاسف کرد: بسیاری جعفر والی را نمی‌شناختند. متاسفانه حتی در دانشگاه‌ها در مورد افرادی چون زنده‌یاد والی و نوع کارشان، جایگاه تئاتری و شیوه بازیگری‌شان صحبت نمی‌شود. در حالی که آنها جز تاریخ نزدیک تئاتر این مملکت هستند. حتما باید در این زمینه فکری کرد. تشکر می‌کنم از کسانی که با هزینه خودشان تلاش می‌کنند کاری در این زمینه انجام دهند.

او افزود: چند سال پیش، قبل از اینکه استاد (زنده‌یاد جعفر والی) فوت شود، قصد داشت نمایش «در گوش سالمم زمزمه کن» را که در گذشته ضبط تلویزیونی و برای صحنه نیز آماده کرده بود، دو مرتبه به صحنه ببرد. ایشان این کار را یک بار با آقای مشایخی و یک بار با استاد انتظامی بازی کرده بود و کار بسیار جالبی به شمار می‌آمد. آقای والی از من و هرمز هدایت برای بازی در این نمایش دعوت کرد. به این ترتیب با وجود اینکه در آن زمان آقای والی بیمار بود، شروع به تمرین کردیم اما وقتی برای تمرین در خانه ایشان را می‌زدیم، با کسی مواجه می‌شدیم که مانند جوانی ۱۸ ساله بود. متاسفانه در اواسط تمرین حال ایشان بد شد و از میان ما رفت. اما من دِینی را بر گردن خود می‌دیدم و حتما باید این کار را به صحنه می‌بردم که در نهایت با حضور سعید امیر سلیمانی، نمایش را اجرا کردیم که بسیار مورد توجه قرار گرفت.