حالا آقاخانی پس از سه دهه، علاوه بر پختگی قدم به قدم در بازیگری، تبدیل به یک کارگردان قابل اعتنا ژانر کمدی شده. او در اکران نوروزی با فیلم «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی حضور دارد و به این بهانه سراغ مسیر کاری او رفتهایم.
چارسو پرس: حالا دیگر بیش از سه دهه از پخش سریال طنز و اپیزودیک «ساعت خوش» میگذرد. سریالی که نه تنها در روزهای پخش و پس از آن از متفاوتترین و پربینندهترین محصولات تلویزیونی در سالهای پس از پایان جنگ بود، بلکه عدهای از افراد را به دنیای بازیگری معرفی کرد که هنوز هم جزو مهمترین چهرههای ژانر کمدی ایران هستند. یکی از این بازیگران، سعید آقاخانی بود. او کارش را در تئاترهای مدرسهای و دانشگاهی شروع کرد و به واسطه نقش دوستداشتنی که در «ساعت خوش» داشت، به شهرت زیادی رسید. اما مسیر کاری او با افت و خیزهای فراوانی روبرو بود. حالا آقاخانی پس از سه دهه، علاوه بر پختگی قدم به قدم در بازیگری، تبدیل به یک کارگردان قابل اعتنا ژانر کمدی شده. او در اکران نوروزی با فیلم «تمساح خونی» ساخته جواد عزتی حضور دارد و به این بهانه سراغ مسیر کاری او رفتهایم.
سال ۱۳۷۲ را شاید بتوان یکی از نقاط عطف در مسیر کاری تلویزیون ایران پس از انقلاب دانست. در این سال دو مجموعه «نوروز ۱۳۷۲» و «پرواز ۵۷» توسط داریوش کاردان و مهران مدیری ساخته شد. این مجموعهها اپیزودی و طنز بودند و اتفاق متفاوتی در تلویزیون محسوب میشدند. اما به نوعی هم میشود آنها را محلی برای آزمون و خطای این سبک سریالسازی در تلویزیون دانست. پس از این دو مجموعه سال ۱۳۷۳، مهران مدیری با استفاده از همان چهرههای مجموعه قبلی که بیشترشان هم تازه از رشتههای تئاتر سینمای دانشگاهها فارغالتحصیل شده بودند، «ساعت خوش» را جلوی دوربین برد. این مجموعه تا جایی به شهرت و محبوبیت رسید که صدای جریان مخالف و اعتراضی را بلند کرد و سازندگان این سریال تا مدتها تحت فشار و ممنوعالکاری قرار گرفتند.
سعید آقاخانی در این سریال علاوه بر اپیزودهای مختلف در یک اپیزود ثابت بازی داشت که با نام «سعید و خاندایی جون» شهرت پیدا کرده بود. او با فیزیک یک مرد جوان، در واقع نقش یک کودک را برعهده داشت و نحوه حرف زدن و تکه کلامهایش میان مردم شهرت پیدا کرده بود. اما این شهرت همانقدر که برای بازیگران «ساعت خوش» لذتبخش بود، تا مدتها باعث فاصله آنها از فضای هنری شد.
بعد از یک دوره ممنوعالفعالیت بودن گروه بازیگران و سازندگان «ساعت خوش»، سال ۱۳۷۶ و با روی کارآمدن دولت جدید، آقاخانی هم مانند دیگر اعضای این گروه اجازه فعالیت دوباره پیدا کردند. در این سال فیلم «کلید ازدواج» به کارگردانی داود موثقی، ساخته شد و اولین حضور سعید آقاخانی در سینما با این فیلم رقم خورد.
حضور در یک اپیزود سریال «داستان یک شهر» ساخته اصغر فرهادی در سال ۱۳۷۹ و پس از در یک نقش کوتاه و متفاوت در مجموعه «پشت کنکوریها» ساخته پریسا بختآور در سال ۱۳۸۱، نشان از بازگشت سعید آقاخانی به تلویزیون داشت. او در سال ۱۳۸۳ با بازی متفاوت در یکی از نقشهای اصلی سریال «من یک مستاجرم» نشان داد میتواند بار بازی در نقش اول را هم در یک مجموعه بر دوش داشته باشد. اما در آن سالها او مانند سالهای ابتدایی شروع فعالیت حرفهایاش، هنوز هم به نویسندگی و کارگردانی بیشتر فکر میکرد تا بازیگری.
یک سال پس از «خانه به دوش»، دوباره عطاران و آقاخانی سریالی را برای پخش در ماه مبارک رمضان آماده کردند. اینبار اما آقاخانی علاوه بر نویسندگی، بازی در این مجموعه را هم بر عهده داشت. او پس از بازی در نقشهای افراد فقیر و خلافکاری که در آثار اصغر فرهادی و همسرش به او سپرده شده بود، در «متهم گریخت» اتفاقا یک نقش اصطلاحا اتوکشیده را برای خودش برداشته بود. این سریال آنقدر میان عامه مردم محبوب بود که هنوز هم پس از گذشت دو دهه بخشهایی از آن در شبکههای اجتماعی وایرال و دیده میشود.
سال ۱۳۸۶ برای سعید آقاخانی سالی متفاوت است او برای اولینبار به عنوان کارگردان یک مجموعه تلویزیونی پشت دوربین قرار میگرد. با وجود اینکه این کارگردانی مشترک با مهدی مظلومی بود، اما به آقاخانی جرات داد تا قدمهای محکمتری در این مسیر بردارد. «روزگار خوش حبیب آقا» در نوروز ۱۳۸۶ پخش شد و به عنوان اولین تجربه کارگردانی یک سریال بلند در کارنامه سعید آقاخانی به ثبت رسید.
پس از آن ساخت تله فیلم پر مخاطب «هنداونه شب یلدا» در همان سال، نشان داد او دیگر میتواند به تنهایی هم از پس کارگردانی به خوبی بربیاد. اما او همچنان تجربه کردن و یادگرفتن را به سریع مسیری را طی کردن ترجیح میداد. به همین دلیل تصمیم گرفت باز هم در کنار کارگردانی مثل سیروس مقدم، بیشتر از کارگردانی یاد بگیرد. در «پیامک از دیار باقی» و بعدتر «چهار دیواری» به عنوان بازیگر و بازیگردان در کنار مقدم بود. او تجربههایی را که کسب کرده بود در اولین سریالسازی مستقلش، در نوروز ۱۳۸۸ با سریالی به نام «عید امسال» روی صندلی کارگردانی نشست. با وجود اینکه این سریال در قیاس با مجموعههایی که بعدتر آقاخانی کارگردانی کرد، از سطح متوسط هم پایینتر بود، اما به هرحال او داشت مسیر پختگی را آهسته و پیوسته طی میکرد.
سال ۱۳۹۳، آقاخانی تصمیم گرفت اولین فیلم سینمایی بلند خود را با نام «لامپ صد» با موضوع اعتیاد بسازد. این فیلم تنها اثر سینمایی کارگردانی شده توسط آقاخانی تا امروز است. فیلمی که به او ثابت کرد تا کارگردانی یک فیلم بلند سینمایی پرمخاطب هنوز به تجربه بیشتری نیاز دارد. اما سال ۱۳۹۳، علاوه بر این تجربه، شروع مسیری تازه در بازیگری هم برای سعید آقاخانی بود. او در دو فیلم بسیار متفاوت یعنی «خداحافظی طولانی» و «من دیگو مارادونا هستم» بازی کرد. آقاخانی که سالها جز طنز و خلق موقعیتهای کمدی مخاطب از او چیز دیگری ندیده بود، به دعوت فرزاد موتمن در «خداحافظی طولانی» در یک نقش کاملا جدی و درام بازی کرد. بازی او آنقدر مورد توجه منتقدان و مخاطب قرارگرفت که جایزه بهترین بازیگر مرد از سی و سومین جشنواره فیلم فجر را برای او به همراه داشت.
تجربه حضور در نقش جدی، تا پایان دهه ۹۰ روزهای متفاوتی را در کارنامه کاری سعید آقاخانی رقم زد. «اروند»، «آبا جان»، «پیلوت»، «کامیون»، «بنفشه آفریقایی»، «قسم» و.. همچنین در سالهای پایانی این دهه در ۱۳۹۸ حضور در فیلم تراژیک «خون شد» ساخته مسعود کیمیایی، وجهی از بازیگری سعید آقاخانی را به نمایش گذاشت که مخاطب و منتقدان را هربار شگفتزده میکرد. او که دیگر پا به میانسالگی گذاشته بود و از سعید لوس «ساعت خوش» تبدیل به فضلی در «خون شد» شده بود. مرد خسته و فراری که برای انتقام آمده بود و هیچ اثری از لطافت در بازیاش دیده نمیشد.
سعید آقاخانی مسیر طولانی را برای کسب تجربه در زمینه کارگردانی از سر گذارند، تا اینکه در سال ۱۳۹۸ با فیلمنامهای نوشته امیر وفایی، وارد فصل جدیدی از کارگردانی و تولید سریال شد. مجموعه «نون خ» که داستانش در کرمانشاه و در میان مردم کُرد میگذشت، به نوعی تبدیل به رقیبی برای سریال «پایتخت» که آن روزها یکهتاز تلویزیون بود، شد. این مجموعه با همان لحن خودمانی که آقاخانی در تلاش بود سالها آن را در سریالهایش حفظ کند، علاوه بر خلق موقعیتهای کمدی، به مسایل روز جامعه مانند گرانی، کرونا، مشکلات ازدواج و… میپرداخت.
از ویژگیهای مهم «نون خ»، که پیش از آن آقاخانی تجربه نکرده بود، حضور خودش به عنوان بازیگر نقش اصلی سریال بود. او علاوه بر کارگردانی، بازی در نقش شخصیت نورالدین خانزاده را هم بر عهده داشت. شخصیتی که در همان قسمتهای ابتدایی فصل اول این مجموعه به محبوبیت زیادی میان مردم رسید. از آنجایی که معمولا وقتی مجموعهای پرمخاطب میشود، تلویزیون به فکر ساخت چندین فصل از آن میافتد. ساخت «نون خ» تا فصل چهارم ادامه پیدا کرد.
سعید آقاخانی و امیر وفایی تنها در تلویزیون و ساخت سریال «نون خ» با هم همکاری نداشتند. آنها نتیجه همکاری خود را به شبکه نمایش خانگی هم بردند. همراه با موج سریال سازی در پلتفرمها، سال ۱۴۰۰ آقاخانی هم به این موج پیوست. نتیجه این تصمیم، ساخت سریالی کمدی به نام « راز بقا» بود. آقاخانی از بسیاری از بازیگران بومی «نون خ» در این مجموعه استفاده کرده بود، اما بار کمدی سریال بر روی دوش بهرام افشاری و پس از آن حسن معجونی گذاشته شده بود. خود آقاخانی هم در نقش یک حاجآقای مذهبی در این مجموعه حضوری متفاوت داشت. «راز بقا» در میان حجم تولیدات شبکه نمایش خانگی توانست مخاطب خودش را پیدا کند و به عنوان اولین تجربه آقاخانی در این مدیا، به موفقیتی نسبی رسید.
در پایان باید گفت سعید آقاخانی هنرمند و سینماگری بیحاشیه است و راهش را هم آهسته و پیوسته ادامه داده. او ترجیح داد از مصاحبه و حرف زدن درباره کارش فاصله داشته باشد و خودش را در آثارش نشان دهد. آقاخانی در این سه دهه بر روی یک مسیر صعودی با شیب کند حرکت کرد و حالا به محبوبیت عام رسیده.
منبع: دیجیمگ
شروع مسیر حرفهای
سعید آقاخانی در یکی از شهرهای استان کردستان به اسم بیجار، در سال ۱۳۵۰ به دنیا آمد. جنگ که تمام شد او هم به سن ۱۸ سالگی رسیده بود و به دلیل علاقه زیادی که به بازیگری داشت، در رشته تئاتر دانشگاه تهران پذیرفته شد و به پایتخت آمد. او بیشتر دنبال نویسندگی و کارگردانی تئاتر بود، اما یک اتفاق او را به بازیگری تلویزیون کشاند. رضا بابک او را در تئاتری دید و اولین نقشی که به آقاخانی داده شد، یک بازی کوتاه در سریال «محکمه عدالت» به کارگردانی بابک بود.سال ۱۳۷۲ را شاید بتوان یکی از نقاط عطف در مسیر کاری تلویزیون ایران پس از انقلاب دانست. در این سال دو مجموعه «نوروز ۱۳۷۲» و «پرواز ۵۷» توسط داریوش کاردان و مهران مدیری ساخته شد. این مجموعهها اپیزودی و طنز بودند و اتفاق متفاوتی در تلویزیون محسوب میشدند. اما به نوعی هم میشود آنها را محلی برای آزمون و خطای این سبک سریالسازی در تلویزیون دانست. پس از این دو مجموعه سال ۱۳۷۳، مهران مدیری با استفاده از همان چهرههای مجموعه قبلی که بیشترشان هم تازه از رشتههای تئاتر سینمای دانشگاهها فارغالتحصیل شده بودند، «ساعت خوش» را جلوی دوربین برد. این مجموعه تا جایی به شهرت و محبوبیت رسید که صدای جریان مخالف و اعتراضی را بلند کرد و سازندگان این سریال تا مدتها تحت فشار و ممنوعالکاری قرار گرفتند.
سعید آقاخانی در این سریال علاوه بر اپیزودهای مختلف در یک اپیزود ثابت بازی داشت که با نام «سعید و خاندایی جون» شهرت پیدا کرده بود. او با فیزیک یک مرد جوان، در واقع نقش یک کودک را برعهده داشت و نحوه حرف زدن و تکه کلامهایش میان مردم شهرت پیدا کرده بود. اما این شهرت همانقدر که برای بازیگران «ساعت خوش» لذتبخش بود، تا مدتها باعث فاصله آنها از فضای هنری شد.
بعد از یک دوره ممنوعالفعالیت بودن گروه بازیگران و سازندگان «ساعت خوش»، سال ۱۳۷۶ و با روی کارآمدن دولت جدید، آقاخانی هم مانند دیگر اعضای این گروه اجازه فعالیت دوباره پیدا کردند. در این سال فیلم «کلید ازدواج» به کارگردانی داود موثقی، ساخته شد و اولین حضور سعید آقاخانی در سینما با این فیلم رقم خورد.
حضور در یک اپیزود سریال «داستان یک شهر» ساخته اصغر فرهادی در سال ۱۳۷۹ و پس از در یک نقش کوتاه و متفاوت در مجموعه «پشت کنکوریها» ساخته پریسا بختآور در سال ۱۳۸۱، نشان از بازگشت سعید آقاخانی به تلویزیون داشت. او در سال ۱۳۸۳ با بازی متفاوت در یکی از نقشهای اصلی سریال «من یک مستاجرم» نشان داد میتواند بار بازی در نقش اول را هم در یک مجموعه بر دوش داشته باشد. اما در آن سالها او مانند سالهای ابتدایی شروع فعالیت حرفهایاش، هنوز هم به نویسندگی و کارگردانی بیشتر فکر میکرد تا بازیگری.
سالهای شروع نویسندگی و کارگردانی
سال ۱۳۸۳ بود که با سریال «خانه به دوش» دوباره نام این بازیگر در تیتراژ دیده شد، اما اینبار در مقام نویسنده. این مجموعه به کارگردانی رضا عطاران، یار دیرینه آقاخانی از زمان دانشجویی، ساخته شده بود. البته بعدها شایعاتی درباره اینکه طراح فیلمنامه این سریال اصغر فرهادی بوده، منتشر شد که واقعیت ماجرا هنوز در هالهای از ابهام است. اما به هرحال بازگشت آقاخانی به تلویزیون بسیار مورد توجه قرار گرفت.یک سال پس از «خانه به دوش»، دوباره عطاران و آقاخانی سریالی را برای پخش در ماه مبارک رمضان آماده کردند. اینبار اما آقاخانی علاوه بر نویسندگی، بازی در این مجموعه را هم بر عهده داشت. او پس از بازی در نقشهای افراد فقیر و خلافکاری که در آثار اصغر فرهادی و همسرش به او سپرده شده بود، در «متهم گریخت» اتفاقا یک نقش اصطلاحا اتوکشیده را برای خودش برداشته بود. این سریال آنقدر میان عامه مردم محبوب بود که هنوز هم پس از گذشت دو دهه بخشهایی از آن در شبکههای اجتماعی وایرال و دیده میشود.
سال ۱۳۸۶ برای سعید آقاخانی سالی متفاوت است او برای اولینبار به عنوان کارگردان یک مجموعه تلویزیونی پشت دوربین قرار میگرد. با وجود اینکه این کارگردانی مشترک با مهدی مظلومی بود، اما به آقاخانی جرات داد تا قدمهای محکمتری در این مسیر بردارد. «روزگار خوش حبیب آقا» در نوروز ۱۳۸۶ پخش شد و به عنوان اولین تجربه کارگردانی یک سریال بلند در کارنامه سعید آقاخانی به ثبت رسید.
پس از آن ساخت تله فیلم پر مخاطب «هنداونه شب یلدا» در همان سال، نشان داد او دیگر میتواند به تنهایی هم از پس کارگردانی به خوبی بربیاد. اما او همچنان تجربه کردن و یادگرفتن را به سریع مسیری را طی کردن ترجیح میداد. به همین دلیل تصمیم گرفت باز هم در کنار کارگردانی مثل سیروس مقدم، بیشتر از کارگردانی یاد بگیرد. در «پیامک از دیار باقی» و بعدتر «چهار دیواری» به عنوان بازیگر و بازیگردان در کنار مقدم بود. او تجربههایی را که کسب کرده بود در اولین سریالسازی مستقلش، در نوروز ۱۳۸۸ با سریالی به نام «عید امسال» روی صندلی کارگردانی نشست. با وجود اینکه این سریال در قیاس با مجموعههایی که بعدتر آقاخانی کارگردانی کرد، از سطح متوسط هم پایینتر بود، اما به هرحال او داشت مسیر پختگی را آهسته و پیوسته طی میکرد.
پوست اندازی در بازیگری
سالهای پایانی دهه ۸۰، علاوه بر حضور در تلویزیون، روزهای پرکار آقاخانی در سینما هم بود. او با فیلم «بعدازظهر سگی سگی» به کارگردانی مصطفی کیایی در سال ۱۳۸۸ و پس از ۸ سال به سینما بازگشت و تا سال ۱۳۹۳ در ۴ فیلم کمدی حضور پیدا کرد. بازی رئال او و تجربهای که در بازیگری پیدا کرده بود حتی نقشهای مکملی که بر عهده او گذاشته میشد را دیدنی میکرد.سال ۱۳۹۳، آقاخانی تصمیم گرفت اولین فیلم سینمایی بلند خود را با نام «لامپ صد» با موضوع اعتیاد بسازد. این فیلم تنها اثر سینمایی کارگردانی شده توسط آقاخانی تا امروز است. فیلمی که به او ثابت کرد تا کارگردانی یک فیلم بلند سینمایی پرمخاطب هنوز به تجربه بیشتری نیاز دارد. اما سال ۱۳۹۳، علاوه بر این تجربه، شروع مسیری تازه در بازیگری هم برای سعید آقاخانی بود. او در دو فیلم بسیار متفاوت یعنی «خداحافظی طولانی» و «من دیگو مارادونا هستم» بازی کرد. آقاخانی که سالها جز طنز و خلق موقعیتهای کمدی مخاطب از او چیز دیگری ندیده بود، به دعوت فرزاد موتمن در «خداحافظی طولانی» در یک نقش کاملا جدی و درام بازی کرد. بازی او آنقدر مورد توجه منتقدان و مخاطب قرارگرفت که جایزه بهترین بازیگر مرد از سی و سومین جشنواره فیلم فجر را برای او به همراه داشت.
تجربه حضور در نقش جدی، تا پایان دهه ۹۰ روزهای متفاوتی را در کارنامه کاری سعید آقاخانی رقم زد. «اروند»، «آبا جان»، «پیلوت»، «کامیون»، «بنفشه آفریقایی»، «قسم» و.. همچنین در سالهای پایانی این دهه در ۱۳۹۸ حضور در فیلم تراژیک «خون شد» ساخته مسعود کیمیایی، وجهی از بازیگری سعید آقاخانی را به نمایش گذاشت که مخاطب و منتقدان را هربار شگفتزده میکرد. او که دیگر پا به میانسالگی گذاشته بود و از سعید لوس «ساعت خوش» تبدیل به فضلی در «خون شد» شده بود. مرد خسته و فراری که برای انتقام آمده بود و هیچ اثری از لطافت در بازیاش دیده نمیشد.
کارگردانی مجموعههای پر مخاطب
سعید آقاخانی همانطور که در دهه ۹۰ در سینما مشغول بازی در نقشهای جدی و متفاوت بود، در تلویزیون کارگردانی سریالهای کمدی را بر عهده داشت. سریالهایی که در ادامه مسیر کارگردانیاش از دهه ۸۰ به پختگی در ساخت آنها رسیده بود. او در سالهای ۸۹ تا ۹۳ چند مجموعه منابستی برای نوروز را کارگردانی کرد مثل «زن بابا»، «خروس»، «روزهای بد به در»، «بیمار استاندارد» و… این سریالها همه یک پیرنگ واحد داشتند و بیشتر حول مسایل خانوادههای سطح متوسط جامعه روایت میشد. موقعیتهای کمدی که در بستر ملودرام قرار میگرفت و سعید آقاخانی را تبدیل به یک کارگردان پر کار در این ژانر کرده بود. اما شاید متفاوتترین مجموعه ساخته شده توسط آقاخانی در این دوران «دزد و پلیس» باشد. سریالی که با فیلمنامهای از مهراب قاسمخانی جلوی دوربین رفت و به یکی از مجموعههای پر بیننده دهه ۹۰ تبدیل شد.سعید آقاخانی مسیر طولانی را برای کسب تجربه در زمینه کارگردانی از سر گذارند، تا اینکه در سال ۱۳۹۸ با فیلمنامهای نوشته امیر وفایی، وارد فصل جدیدی از کارگردانی و تولید سریال شد. مجموعه «نون خ» که داستانش در کرمانشاه و در میان مردم کُرد میگذشت، به نوعی تبدیل به رقیبی برای سریال «پایتخت» که آن روزها یکهتاز تلویزیون بود، شد. این مجموعه با همان لحن خودمانی که آقاخانی در تلاش بود سالها آن را در سریالهایش حفظ کند، علاوه بر خلق موقعیتهای کمدی، به مسایل روز جامعه مانند گرانی، کرونا، مشکلات ازدواج و… میپرداخت.
از ویژگیهای مهم «نون خ»، که پیش از آن آقاخانی تجربه نکرده بود، حضور خودش به عنوان بازیگر نقش اصلی سریال بود. او علاوه بر کارگردانی، بازی در نقش شخصیت نورالدین خانزاده را هم بر عهده داشت. شخصیتی که در همان قسمتهای ابتدایی فصل اول این مجموعه به محبوبیت زیادی میان مردم رسید. از آنجایی که معمولا وقتی مجموعهای پرمخاطب میشود، تلویزیون به فکر ساخت چندین فصل از آن میافتد. ساخت «نون خ» تا فصل چهارم ادامه پیدا کرد.
سعید آقاخانی و امیر وفایی تنها در تلویزیون و ساخت سریال «نون خ» با هم همکاری نداشتند. آنها نتیجه همکاری خود را به شبکه نمایش خانگی هم بردند. همراه با موج سریال سازی در پلتفرمها، سال ۱۴۰۰ آقاخانی هم به این موج پیوست. نتیجه این تصمیم، ساخت سریالی کمدی به نام « راز بقا» بود. آقاخانی از بسیاری از بازیگران بومی «نون خ» در این مجموعه استفاده کرده بود، اما بار کمدی سریال بر روی دوش بهرام افشاری و پس از آن حسن معجونی گذاشته شده بود. خود آقاخانی هم در نقش یک حاجآقای مذهبی در این مجموعه حضوری متفاوت داشت. «راز بقا» در میان حجم تولیدات شبکه نمایش خانگی توانست مخاطب خودش را پیدا کند و به عنوان اولین تجربه آقاخانی در این مدیا، به موفقیتی نسبی رسید.
این روزها
نوروز ۱۴۰۳، روزهایی است که سعید آقاخانی هم روی پرده سینماها دیده میشود و هم در تلویزیون خواهد بود. او سال گذشته در اولین ساخته جواد عزتی در سینما یعنی فیلم «تمساح خونی» حضور داشته. فیلمی که در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و حالا قرار است به عنوان گزینه اکران نورزی، از پایان اسفند ماه روی پرده برود. از طرفی آقاخانی چندین ماه است درگیر ساخت فصل پنجم «نون خ» است. او این مجموعه را از میان بحرانهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چند سال اخیر عبور داد و حالا مدیران تلویزیون امیدوارند که با بازگشت نورالدین خانزاده و خانوادهاش به تلویزیون، شاید مخاطب هم برای دیدن تلویزیون در نوروز ترغیب شود.در پایان باید گفت سعید آقاخانی هنرمند و سینماگری بیحاشیه است و راهش را هم آهسته و پیوسته ادامه داده. او ترجیح داد از مصاحبه و حرف زدن درباره کارش فاصله داشته باشد و خودش را در آثارش نشان دهد. آقاخانی در این سه دهه بر روی یک مسیر صعودی با شیب کند حرکت کرد و حالا به محبوبیت عام رسیده.
منبع: دیجیمگ
https://teater.ir/news/58054