سریال «مسئلهی سه جسم» (۳ Body Problem) اقتباسی است از سری کتابهای معروف به نام «یادآوری گذشتهی زمین» (The Remembrance of Earth’s Past) نوشتهی نویسندهی چینی لیو سیشین (Liu Cixin) که داستان خود را در دنیایی علمی-تخیلی در سه کتاب دنبال میکند: «مسئلهی سه جسم» (The Three-Body Problem)، «جنگل تاریک» (The Dark Forest) و «پایان مرگ» (Death’s End). اکنون و تنها چند سال پس از موفقیتهای چشمگیر دیوید بنیاف و دی. بی. وایس با «بازی تاج و تخت» حالا این زوج هنری با همراهی الکساندر وو سازندگان اصلی این سریال تازه هستند.
چارسو پرس: سازندگان سریال «بازی تاج و تخت» این بار هم با اقتباسی از یکی از محبوبترین مجموعه کتابهای سالهای اخیر بازگشتهاند. «مسئلهی سه جسم» سریال تازهی نتفلیکس است که از زمان انتشار آن از تقریبا دو هفتهی پیش از جای خودش در آن بالاهای فهرست پربینندهترین سریالهای نتفلیکس تکان نخورده است. سریال «مسئلهی سه جسم» (۳ Body Problem) اقتباسی است از سری کتابهای معروف به نام «یادآوری گذشتهی زمین» (The Remembrance of Earth’s Past) نوشتهی نویسندهی چینی لیو سیشین (Liu Cixin) که داستان خود را در دنیایی علمی-تخیلی در سه کتاب دنبال میکند: «مسئلهی سه جسم» (The Three-Body Problem)، «جنگل تاریک» (The Dark Forest) و «پایان مرگ» (Death’s End). اکنون و تنها چند سال پس از موفقیتهای چشمگیر دیوید بنیاف و دی. بی. وایس با «بازی تاج و تخت» حالا این زوج هنری با همراهی الکساندر وو سازندگان اصلی این سریال تازه هستند.
حال مشکل را به صورت کلی تصور کنید. سه جسم سماوی با جرم مشابه را در مداری درهمتنیده در نظر بگیرید، مثلا سه ستاره. حالا کدام جسم حول کدام یکی میچرخد؟ الگوی چرخش آنها چگونه است؟ آیا اصلا الگویی وجود دارد؟ چند بار تکرار میشود؟ اصلا آیا این الگو تکرار میشود؟ چه پیشبینی دقیقی از این الگو میتوان ارائه داد و آیا اصلا میتوان این الگوی چرخش را به طور دقیق پیشبینی کرد؟ اینها سوالات کلیدی است که شخصیتهای کتاب و اقتباس مبتنی بر آن را درگیر خود میکنند. اما برای اینکه بفهمید واقعا در داستان چه اتفاقی میافتد لازم است دربارهی کتاب بیشتر بدانید.
پس از «مسئلهی سه جسم» کتابهای بعدی این مجموعه به ترتیب طولانیتر و عجیبتر از قبلی میشوند و آنقدری سروصدا کردند که اولین آنها برندهی جایزهی هوگو برای بهترین رمان سال ۲۰۱۵ میلادی شد. این اولین باری بود که یک کتاب نوشتهی یک نویسندهی آسیایی به این جایزه دست یافت؛ کتابی که نه فقط در چین، که حتی در ایالات متحده نیز به لیست پرفروشترین کتابها راه پیدا کرد. پس از انتشار و محبوبیت «مریخی» (The Martian) نوشتهی اندی ویر، میتوان گفت این «مسئلهی سه جسم» بود که به مهمترین کتاب در ژانر ادبیات علمی-تخیلی سخت در آن سالها تبدیل شد.
محبوبیت «یادآوری گذشتهی زمین» همزمان با صعود کشور چین به عنوان یکی رقیبان قدرتمند ایالات متحده از نظر فرهنگی و ژئوپلیتیکی بسیار قابل توجه است. لیو سیشین خود در دههی ۶۰ میلادی در منطقهی شانشی در شمال چین در میانهی انقلاب فرهنگی به دنیا آمد که تأثیر خود را بر این نویسنده گذاشت؛ به طوری که انقلاب فرهنگی به واقعهای مهم در کتاب اول تبدیل شده و در کتابهای بعدی حتی اهمیت آن از نظر پسزمینهی تاریخی بیشتر هم میشود. شاید برایتان جالب باشد که بدانید لیو پیش از آنکه راه نویسندگی را طی کند، یک مهندس کامپیوتر بود که برای چندین دهه در نیروگاهی در شانشی کار میکرد. او اغلب از لئو تولستوی و استنلی کوبریک به عنوان منابع الهام در نوشتن خود یاد کرده است.
پاسخ دادن به این سوال که در «مسئلهی سه جسم» دقیقا چه اتفاقی میافتد بدون فاش کردن بخشهایی از داستان کار بسیار دشواری است. نسخهی سادهسازی شده و مبهماش این است که «مسئلهی سه جسم» سریالی علمی-تخیلی است دربارهی اولین تماسهای بشر با یک گونهی بیگانه. درواقع، گروهی از دانشمندان، مهندسان، فیلسوفان و سیاستمداران به یک سری تحرکات فرازمینی پاسخ میدهند و این مقدمهی ورود به دنیایی پیچیده و فنی است. شاید در ابتدا فکر کنید این پیشفرض آنقدرها هم چیز عجیبی نیست و تاکنون فیلمها و سریالهای زیادی دربارهی آن ساختهاند؛ اما داستان زمانی پیچیده میشود که میبینید این تماس اولیه به طرز عجیبی به یک بازی ویدیویی واقعیت افزوده (Virtual Reality) ربط دارد و حتی ممکن است با مرگهای مرموز برخی از دانشمندان برجستهی جهان ارتباط پیدا کند. این داستان در کتاب با زبانی بسیار طولانیتر و فنیتر باز میشود؛ داستانی مملو از فیزیک ابعاد، مکانیک کوانتومی، نظریهی ریسمان، علوم کامپیوتر و نظریهی بازی. علاوه بر اینها، اشارات زیادی به تاریخ بشر و ماهیت انسان و طبیعت آن نیز داریم.
این ما را به جنبههای تاریخی و سیاسی داستان میکشاند که اغلب خوانندگان را وادار کرده است تا این سهگانه را بیش از حد چینی توصیف کنند. کتاب اول، «مسئلهی سه جسم»، با یک تشریح طولانی از پکن دههی ۶۰ میلادی آغاز میشود که صحنهی افتتاحیهی سریال هم هست. اگر تاکنون سراغ این مجموعه رفته باشید شاید محبوبیت گستردهی کتابهای لیو سیشین در چین و اشتیاق دولت چین برای تبلیغ آنها برایتان چیز عجیبی به نظر برسد؛ به ویژه که سیشین در به تصویر کشیدن ماهیت مائوییسم از هیچ چیز دریغ نمیکند. به طور کل این موضوع پیچیدهای است اما خلاصهاش این است که رهبران مدرن چین دیدگاه مبهمی نسبت به انقلاب فرهنگی در این کشور دارند و از این رو، انتقاد از این دوره را آن قدرها هم موضوع ممنوعهای تلقی نمیکنند. علاوه بر این، کتابهای دوم و سوم انتقادهای اساسی از ایدهآلهای اجتماعی و سیاسی ارائه میدهند که اغلب با دنیای غرب و سیستم غربی گره خوردهاند و از این رو، تضاد دیدگاههای ژئوپلیتیکی در این داستان بسیار مشهود است و عجیب نیست که ببینیم «مسئلهی سه جسم» بین گروههای مختلف جنجالهایی به راه انداخته باشد. در حقیقت سیشین برای انتشار داستان خود مجبور بود از سد سانسور دولت چین بگذرد و از این رو در یک بازی موش و گربه ماجراهای مربوط به انقلاب فرهنگی چین را در فصلهای میانی داستان پنهان کرد. اما اقتباس نتفلیکس از نشان دادن آن در همان اوایل کار ابایی ندارد. اغلب اوقات دولت چین به دنبال کماهمیت جلوه دادن یا انکار کامل وقایع مربوط به این دههی مملو از تحولات خشونتآمیز بوده است. نگارش یک اثر ادبی که در دوران این رویداد تاریخی اتفاق میافتد خود میتواند در حکم یک بیانیهی سیاسی تلقی شود و جای تعجب ندارد که ببینیم عدهی زیادی از به تصویر کشیده شدن آن در سریال ناراضی بودهاند.
با اینکه نتفلیکس به طور رسمی در چین فعالیت نمیکند، اما مردم از طرق مختلف این سریال را دیدهاند و نظرات مختلفی دربارهاش داشتهاند؛ برخی این اقتباس را به حد دیدگاهی غربزده تقلیل دادهاند که میخواهد وجههی بدی از تاریخ چین نشان دهد، و برخی دیگر آن را اقتباسی موبهمو از منبع اصلی میدانند که نه تنها به متن کتاب، که به تاریخ فرهنگی چین وفادار است. حتی یکی از کارگردانان این مجموعه، درک تسانگ، اعلام کرد که از فرزندان افرادی که خود انقلاب فرهنگی چین را تجربه کردهاند پرسوجو کرده است تا اطلاعات موجود در فیلمنامه دربارهی این برههی حساس را راستیآزمایی کند. الکساندر وو نیز پیش از او گفته بود که هیچ یک از عواملی که در اقتباس «مسئلهی سه جسم» نقش داشتهاند هیچ پدرکشتگی با چین ندارد و تنها هدف آنها بازسازی شور و وحشت موجود در داستان اصلی سیشین به نحوی شایسته بوده است.
از همان آغاز، اقتباس از داستانی در ژانر علمی-تخیلی سخت که دربارهی دنیای کمونیستی پساجنگ حرف میزند کار دشواری به نظر میرسد؛ پس دور از ذهن نیست که فیلمنامهی آن برای سریال بسیار سادهتر شده باشد. بنیاف و وایس از آزادیهای هنری خود نهایت استفاده را بردهاند و نتیجهاش شده داستانی که بسیار با منبع اصلی تفاوت دارد و چه خوشتان بیاید و چه نه حال و هوای متفاوتی از کتاب اصلی القاء میکند.
شاید بارزترین تفاوت بین سریال «مسئلهی سه جسم» با کتاب آن در زمانبندی داستانگویی آن باشد و دلیلش آن است که این سریال از عناصر و شخصیتهای موجود در هر سه کتاب استفاده میکند؛ بگذارید این طور بگوییم که سریال اساسا داستان را دوباره از اول تنظیم میکند؛ برای مثال، تحولات مرحلهی آخری که در کتاب اول در اواخر داستان اتفاق میافتند، در سریال در همان اوایل قسمت دوم آشکار میشوند. لازم به ذکر است که داستان سریال از کتاب اول فراتر میرود؛ برای نمونه، عنوان اپیزود هشتم «والفیسر» (Wallfacer) است که مفهومی است که در کتاب دوم یعنی «جنگل تاریک» معرفی میشود و تازه باید صد صفحهای در کتاب جلو بروید تا به این مفهوم برسید. برخی شخصیتهای مهم سریال اساسا کاراکترهایی هستند که در کتابها وجود دارند، اما در داستان اصلی هیچ وقت با هم ملاقات نمیکنند. سریال همچنین درگیری اصلی داستان «مسئلهی سه جسم» را بسیار سریعتر از کتاب اصلی آشکار میکند. میتوان اینطور گفت که سریال بیشتر با این قضیه سروکار دارد که «چگونه» باید با مسئله کنار آمد، نه این پرسش که مسئله اساسا «چیست».
علاوه بر اینها، یک تغییر اساسی دیگر سریال نسبت به کتاب به شخصیتهای داستان بازمیگردد. از میان کاراکترهای اصلی سریال تنها دو نفر از کتاب اول گرفته شدهاند و تنها یکی از آنها نام خود را از کتابها حفظ کرده است. یک کاراکتر از کتاب «جنگل تاریک» داریم و بقیهی آنها را هم میتوانید اینجا و آنجا در «پایان مرگ» پیدا کنید. سریال «مسئلهی سه جسم» یک گروه اصلی از شخصیتها را معرفی میکند که در کتاب اول نیستند اما همه به شخصیت مهمی ارتباط پیدا میکنند به نام وانگ میائو که یک فیزیکدان است و در کتاب اول با او آشنا میشویم. همچنین اخترشناس دیگری به نام لو جی کاراکتر اصلی این سریال است که اصلا در کتاب دوم معرفی میشود. اگر برایتان سوال است که چگونه میتوان شخصیتهایی را از کتاب سوم به داستان کتاب اول وارد کرد باید بگوییم که داستان «پایان مرگ» بیشتر در یک خط زمانی اتفاق میافتد که همزمان با داستان کتاب اول و دوم است.
یک سری شخصیتهای جدید هم داریم که یک گروه تقریبا بیست نفره از رفقای گرمابه و گلستان کاراکترهای اصلی از آکسفورد را شکل میدهند. به نظر میرسد که این کاراکترهای فرعی بیشتر به خاطر مخاطبان عامی به داستان اضافه شدهاند؛ کسانی که لزوما با داستان کتابهای اصلی آشنا نیستند و با عبارات و اصطلاحات فنیتر داستان به سختی کنار میآیند. الکساندر وو اخیرا به «هالیوود ریپوتر» گفته بود که سازندگان سریال از همان آغاز هدف خود را بر این قرار دادند تا اقتباسی تهیه کنند که بتواند در سطح جهانی با مخاطبان ارتباط بگیرد و تنها برای بینندگان چینی نباشد؛ در عین حال، ماهیت چینی داستان و شخصیتها در که بطن کتاب و فلسفهی آن وجود دارد حفظ شود.
این توضیح مشخصا ما را به تفاوت دیگر سریال با کتاب سوق میدهد و آن زبان فیلمنامه است که همانطور که انتظار دارید به پیچیدگی کتابها نیست. البته هر دوی آنها، چه کتابها و چه سریال، در ژانر تریلر علمی-تخیلی میگنجند؛ اما کتابها تأکید بیشتری بر بخش علمی-تخیلی دارند و سریال بیشتر روی بخش هیجان و تریلر تمرکز میکند. نمیتوان گفت یکی بر دیگری برتری دارد، اما برای کسانی که هواداران پروپاقرص کتابهای اصلی بودهاند و توقع همان حال و هوا را از سریال دارند باید گفت که نباید انتظار دیالوگهای پیچیده و توضیحات و اصطلاحات فنی را داشته باشید.
همانطور که گفته شد، «مسئلهی سه جسم» نتفلیکس یک سریال پرهیجان است. پیش از آنکه بنیاف، وایس و وو بخواهند دست به اقتباس از کتابهای سیشین بزنند، هیچکس فکر نمیکرد که کسی هرگز بتواند این داستان را برای سینما یا تلویزیون اقتباس کند. نسخهی نتفلیکس اما نشانی است از نقطهی قوت هالیوود. این سریال ارائهی بسیاری از مفاهیم را سادهتر کرده است که در غیر این صورت باید سراغشان را در جزوههای دانشگاهی میگرفتید. این را از این جهت میگوییم که نشان دادن برخی از مفاهیم پیچیدهی اخترفیزیک به جای توضیحات نوشتاری با استفاده از تصاویر پویا جذابتر و قابل درکتر میشود. البته که این تکنیک خوبیها و بدیهای خودش را دارد. اگر از طرفداران کتاب باشید میدانید که برخی از مفاهیم واقعا به طرز زیبا و شگفت انگیزی در کتاب توصیف شدهاند. یکی از بخشهای جذاب کتاب «مسئلهی سه جسم» اصلا به پاراگرافهایی بازمیگردد که در آن سیشین با عبارات فنی به توضیح مفاهیم مهندسی کامپیوتر میپردازد و خب شکی در آن نیست که سریال فرصت توضیح این گونه مسائل را ندارد. در مقابل، بنیاف، وایس و وو بخشهای دیگری از کتابها را به تصویر میکشند که نتیجهی نهایی یک محصول کاملا تماشایی از آب درآمده است.
ایزا گونزالس به عنوان آگوستینا «آگی» سالازار بر اساس شخصیت وانگ میائو بازی میکند. این ستارهی مکزیکی را از فیلمهای پرفروش هالیوودی مثل «آلیتا: فرشتهی جنگ» (Alita: Battle Angel) و «هابز و شاو» (Hobbs & Shaw) یا همان «سریع و خشن ۹» میشناسیم. شخصیت لو جی را جوان آدپو اجرا کرده است که در واقع در سریال سائول دوراند نام دارد. جوان آدپو از ستارههای جوانی است که شاید بازی او را در سریال «نگهبانان» (Watchmen) HBO به یاد داشته باشید.
جان بردلی در نقش جک رونی، بندیکت وانگ در نقش کلارنس شی بر اساس شخصیت شی کیانگ در داستان اصلی، جاناتان پرایس به عنوان مایک ایوانز، جس هونگ به عنوان کاراکتر جین چنگ بر اساس شخصیت چنگ شین ایفای نقش کردهاند.
همانطور که پیش از این گفته شد دیوید بنیاف و دی. بی. وایس با همکاری الکساندر وو سازندگان اصلی سریال هستند. نام بنیاف و وایس را احتمالا به خاطر سریال «بازی تاج و تخت» شنیدهاید، وو نیز سابقهی کار روی سریالهای موفقی مثل «منهتن» (Manhattan)، «خون حقیقی» (True Blood) و «واندرفالز» (Wonderfalls) را در کارنامهاش دارد.
با اینکه تاکنون هیچ اعلام رسمی از سمت نتفلیکس یا سازندگان سریال مبنی بر ساخت فصل دوم «مسئلهی سه جسم» نداشتهایم، اما تحقق آن به نظر دور از ذهن نمیآید. داستان فصل اول با چندین خط داستانی باز به پایان میرسد. پروژهی «والفیسر» تازه شروع شده و پاسخ بشریت به تهدیدها نیز نامشخص است. این پایان باز نشان روشنی است که خبر از زمینهسازی برای فصلهای بعدی میدهد. نقدها و واکنشهای مثبت هر دو مخاطبان و منتقدان نیز میتواند نتفلیکس را به این بکشاند تا با سرمایهگذاری روی این سریال توقعات بینندگان را برآورده کند.
امتیاز کاربران در وبسایت IMDb به سریال «مسئلهی سه جسم» تاکنون ۶.۸ از ۱۰ بوده است. این سریال در وبسایت «راتن تومیتوز» به میانگین امتیاز ۷۵ درصد رسیده که نشان میدهد منتقدان به طور کل نظر مثبتی به مجموعهی تازهی نتفلیکس داشتهاند. یکی از جنبههای قابل توجه سریال جلوههای بصری خیرهکنندهی آن است. هر چقدر هم که به نحوهی روایت آن ایراد بگیریم، نمیتوانیم از جلوههای ویژهی این مجموعه سرسری رد شویم که توانسته دنیای علمی-تخیلی سیشین را به زیبایی زنده کند. از مناظر شهری آیندهنگرانه گرفته تا جهانهای بیگانه هر یک توانسته دنیاسازی بینقص ارائه دهد. توجه به جزئیات در فناوریها، تکنولوژیها، لباسها و تفاوتهای فرهنگی مربوط به هر دوره جای تحسین دارند. دربارهی فیلمبرداری و قابهای چشمنواز آن نیز باید گفت که دستتنها بر زیبایی بصری سریال افزودهاند و در پیشبرد داستان نقشی اساسی دارند.
علاوه بر زیبایی بصری، یکی از ویژگیهای سریال در مقایسه با کتابها که منتقدین زبان به تحسین از آن گشودند در لحن روایت و همهشمول بودن آن خلاصه میشود. تاکنون «مسئلهی سه جسم» توانسته تحسین منتقدان و مخاطبان بینالمللی را به دست بیاورد که نشان میدهد هر کسی با هر زمینهای میتواند این سریال را ببیند و از آن لذت ببرد و لازم نیست متخصص تاریخ چین یا علوم کامپیوتر باشید تا بتوانید از داستان سر در بیاورید. در عین حال، فرهنگ و تاریخ چین با عناصر علمی-تخیلی به نحوی در فیلمنامه آمیخته شده که ماهیت داستان اصلی از دست نرفته است و آن را به مجموعهای جذاب برای مخاطبان غربی و شرقی تبدیل میکند.
«مسئلهی سه جسم» سریالی است زیبا با داستان علمی-تخیلی جذاب که در بطن خود موضوعاتی را بررسی میکند که میتواند با هر نوع مخاطبی ارتباط بگیرد. این مجموعه همچنین میتواند دریچهای باشد برای آشنایی مخاطبان تازه با دنیای مجموعهی «یادآوری گذشتهی زمین» لیو سیشین که از دیدگاهی جذاب به روایت داستان این نویسنده مینگرد که روزی برچسب «غیرقابل اقتباس» را روی کتابهایش چسبانده بودند.
منبع: دیجیمگ
مسئلهی سه جسم چیست؟
شاید یکی از اولین سوالاتی که برایتان پیش میآید این باشد که اصلا نام سریال چه معنی دارد. مسئلهی سه جسم یک پرسمانی قدیمی در علم اخترفیزیک است که با تعیین مدار سه جسم سماوی با استفاده از موقعیت و سرعت اولیهی آنها سروکار دارد؛ برای مثال، ماه، زمین و خورشید را در نظر بگیرید. ماه به دور زمین میچرخد و زمین به دور خورشید میچرخد. اما ماه به سادگی با زمین و همزمان با آن به دور خورشید نمیگردد؛ بلکه در مسیر خاص خود دور خورشید میچرخد. بااینکه خورشید بسیار بزرگتر از ماه است، ماه هنوز هم جرم زیادی دارد و بنابراین مقداری تأثیر گرانشی بر روی زمین هم میگذارد؛ چیزهایی از این قبیل باعث شده برهمکنش این سه جسم کمی پیچیدهتر از فرمولی باشد که میگوید x حول y میچرخد و y هم حول z میگردد.حال مشکل را به صورت کلی تصور کنید. سه جسم سماوی با جرم مشابه را در مداری درهمتنیده در نظر بگیرید، مثلا سه ستاره. حالا کدام جسم حول کدام یکی میچرخد؟ الگوی چرخش آنها چگونه است؟ آیا اصلا الگویی وجود دارد؟ چند بار تکرار میشود؟ اصلا آیا این الگو تکرار میشود؟ چه پیشبینی دقیقی از این الگو میتوان ارائه داد و آیا اصلا میتوان این الگوی چرخش را به طور دقیق پیشبینی کرد؟ اینها سوالات کلیدی است که شخصیتهای کتاب و اقتباس مبتنی بر آن را درگیر خود میکنند. اما برای اینکه بفهمید واقعا در داستان چه اتفاقی میافتد لازم است دربارهی کتاب بیشتر بدانید.
این سریال از چه کتابی اقتباس شده است؟
حدود یک دههی پیش بود که «مسئلهی سه جسم» به یک پدیدهی مهم ادبی در سطح جهان تبدیل شد. این داستان نگاهی تازه به موضوعی کلاسیک و کلیشهای در داستانهای علمی-تخیلی داشت، پیشفرض تکراری برخورد اولیهی انسان با گونههای بیگانه. اما «مسئلهی سه جسم» داستانی گسترده و جذاب از چندین نسل بشریت روایت میکند که با تهدیدی ترسناک از سوی موجودات فرازمینی مواجه شدهاند و برای زنده ماندن روی زمین مبارزه میکنند. این کتاب اولین بار در سال ۲۰۰۸ میلادی منتشر شد و اولین کتاب از سهگانهی علمی-تخیلی سخت (Hard science fiction) لیو سیشین است. ژانر علمی-تخیلی سخت مثل «مسئلهی سه جسم» به ژانر ادبی اشاره دارد که ذهن شما را به چالش میکشد. متن آن صفحات زیادی را به شرح کارهای پیچیدهی شخصیتهای بسیار باهوشش اختصاص میدهد که در این میان میکوشند معماهای بسیار مبهمی را حل کنند. این البته به این معنی نیست که «مسئلهی سه جسم» برای افرادی که به علوم به ویژه اخترفیزیک علاقهای ندارند جذابیت نخواهد داشت؛ اما با این مجموعه باید خودتان را برای کمی توضیحات علمی آماده کنید. البته یکی از نقاط قوت داستان این است که با یک تراژدی شخصی و کوچک آغاز میشود که ماجرایش سراسر رمان را دربرمیگیرد. این عنصر انسانی درک اتفاقات تکاندهندهی بعدی را آسانتر میکند و با تأکید بر یک المان آشنا، مخاطب تازه را به هستهی داستان اصلی میکشاند.پس از «مسئلهی سه جسم» کتابهای بعدی این مجموعه به ترتیب طولانیتر و عجیبتر از قبلی میشوند و آنقدری سروصدا کردند که اولین آنها برندهی جایزهی هوگو برای بهترین رمان سال ۲۰۱۵ میلادی شد. این اولین باری بود که یک کتاب نوشتهی یک نویسندهی آسیایی به این جایزه دست یافت؛ کتابی که نه فقط در چین، که حتی در ایالات متحده نیز به لیست پرفروشترین کتابها راه پیدا کرد. پس از انتشار و محبوبیت «مریخی» (The Martian) نوشتهی اندی ویر، میتوان گفت این «مسئلهی سه جسم» بود که به مهمترین کتاب در ژانر ادبیات علمی-تخیلی سخت در آن سالها تبدیل شد.
محبوبیت «یادآوری گذشتهی زمین» همزمان با صعود کشور چین به عنوان یکی رقیبان قدرتمند ایالات متحده از نظر فرهنگی و ژئوپلیتیکی بسیار قابل توجه است. لیو سیشین خود در دههی ۶۰ میلادی در منطقهی شانشی در شمال چین در میانهی انقلاب فرهنگی به دنیا آمد که تأثیر خود را بر این نویسنده گذاشت؛ به طوری که انقلاب فرهنگی به واقعهای مهم در کتاب اول تبدیل شده و در کتابهای بعدی حتی اهمیت آن از نظر پسزمینهی تاریخی بیشتر هم میشود. شاید برایتان جالب باشد که بدانید لیو پیش از آنکه راه نویسندگی را طی کند، یک مهندس کامپیوتر بود که برای چندین دهه در نیروگاهی در شانشی کار میکرد. او اغلب از لئو تولستوی و استنلی کوبریک به عنوان منابع الهام در نوشتن خود یاد کرده است.
داستان سریال «مسئلهی سه جسم» چیست؟
پاسخ دادن به این سوال که در «مسئلهی سه جسم» دقیقا چه اتفاقی میافتد بدون فاش کردن بخشهایی از داستان کار بسیار دشواری است. نسخهی سادهسازی شده و مبهماش این است که «مسئلهی سه جسم» سریالی علمی-تخیلی است دربارهی اولین تماسهای بشر با یک گونهی بیگانه. درواقع، گروهی از دانشمندان، مهندسان، فیلسوفان و سیاستمداران به یک سری تحرکات فرازمینی پاسخ میدهند و این مقدمهی ورود به دنیایی پیچیده و فنی است. شاید در ابتدا فکر کنید این پیشفرض آنقدرها هم چیز عجیبی نیست و تاکنون فیلمها و سریالهای زیادی دربارهی آن ساختهاند؛ اما داستان زمانی پیچیده میشود که میبینید این تماس اولیه به طرز عجیبی به یک بازی ویدیویی واقعیت افزوده (Virtual Reality) ربط دارد و حتی ممکن است با مرگهای مرموز برخی از دانشمندان برجستهی جهان ارتباط پیدا کند. این داستان در کتاب با زبانی بسیار طولانیتر و فنیتر باز میشود؛ داستانی مملو از فیزیک ابعاد، مکانیک کوانتومی، نظریهی ریسمان، علوم کامپیوتر و نظریهی بازی. علاوه بر اینها، اشارات زیادی به تاریخ بشر و ماهیت انسان و طبیعت آن نیز داریم.
این ما را به جنبههای تاریخی و سیاسی داستان میکشاند که اغلب خوانندگان را وادار کرده است تا این سهگانه را بیش از حد چینی توصیف کنند. کتاب اول، «مسئلهی سه جسم»، با یک تشریح طولانی از پکن دههی ۶۰ میلادی آغاز میشود که صحنهی افتتاحیهی سریال هم هست. اگر تاکنون سراغ این مجموعه رفته باشید شاید محبوبیت گستردهی کتابهای لیو سیشین در چین و اشتیاق دولت چین برای تبلیغ آنها برایتان چیز عجیبی به نظر برسد؛ به ویژه که سیشین در به تصویر کشیدن ماهیت مائوییسم از هیچ چیز دریغ نمیکند. به طور کل این موضوع پیچیدهای است اما خلاصهاش این است که رهبران مدرن چین دیدگاه مبهمی نسبت به انقلاب فرهنگی در این کشور دارند و از این رو، انتقاد از این دوره را آن قدرها هم موضوع ممنوعهای تلقی نمیکنند. علاوه بر این، کتابهای دوم و سوم انتقادهای اساسی از ایدهآلهای اجتماعی و سیاسی ارائه میدهند که اغلب با دنیای غرب و سیستم غربی گره خوردهاند و از این رو، تضاد دیدگاههای ژئوپلیتیکی در این داستان بسیار مشهود است و عجیب نیست که ببینیم «مسئلهی سه جسم» بین گروههای مختلف جنجالهایی به راه انداخته باشد. در حقیقت سیشین برای انتشار داستان خود مجبور بود از سد سانسور دولت چین بگذرد و از این رو در یک بازی موش و گربه ماجراهای مربوط به انقلاب فرهنگی چین را در فصلهای میانی داستان پنهان کرد. اما اقتباس نتفلیکس از نشان دادن آن در همان اوایل کار ابایی ندارد. اغلب اوقات دولت چین به دنبال کماهمیت جلوه دادن یا انکار کامل وقایع مربوط به این دههی مملو از تحولات خشونتآمیز بوده است. نگارش یک اثر ادبی که در دوران این رویداد تاریخی اتفاق میافتد خود میتواند در حکم یک بیانیهی سیاسی تلقی شود و جای تعجب ندارد که ببینیم عدهی زیادی از به تصویر کشیده شدن آن در سریال ناراضی بودهاند.
با اینکه نتفلیکس به طور رسمی در چین فعالیت نمیکند، اما مردم از طرق مختلف این سریال را دیدهاند و نظرات مختلفی دربارهاش داشتهاند؛ برخی این اقتباس را به حد دیدگاهی غربزده تقلیل دادهاند که میخواهد وجههی بدی از تاریخ چین نشان دهد، و برخی دیگر آن را اقتباسی موبهمو از منبع اصلی میدانند که نه تنها به متن کتاب، که به تاریخ فرهنگی چین وفادار است. حتی یکی از کارگردانان این مجموعه، درک تسانگ، اعلام کرد که از فرزندان افرادی که خود انقلاب فرهنگی چین را تجربه کردهاند پرسوجو کرده است تا اطلاعات موجود در فیلمنامه دربارهی این برههی حساس را راستیآزمایی کند. الکساندر وو نیز پیش از او گفته بود که هیچ یک از عواملی که در اقتباس «مسئلهی سه جسم» نقش داشتهاند هیچ پدرکشتگی با چین ندارد و تنها هدف آنها بازسازی شور و وحشت موجود در داستان اصلی سیشین به نحوی شایسته بوده است.
سریال چه تفاوتی با کتاب «مسئلهی سه جسم» دارد؟
از همان آغاز، اقتباس از داستانی در ژانر علمی-تخیلی سخت که دربارهی دنیای کمونیستی پساجنگ حرف میزند کار دشواری به نظر میرسد؛ پس دور از ذهن نیست که فیلمنامهی آن برای سریال بسیار سادهتر شده باشد. بنیاف و وایس از آزادیهای هنری خود نهایت استفاده را بردهاند و نتیجهاش شده داستانی که بسیار با منبع اصلی تفاوت دارد و چه خوشتان بیاید و چه نه حال و هوای متفاوتی از کتاب اصلی القاء میکند.
شاید بارزترین تفاوت بین سریال «مسئلهی سه جسم» با کتاب آن در زمانبندی داستانگویی آن باشد و دلیلش آن است که این سریال از عناصر و شخصیتهای موجود در هر سه کتاب استفاده میکند؛ بگذارید این طور بگوییم که سریال اساسا داستان را دوباره از اول تنظیم میکند؛ برای مثال، تحولات مرحلهی آخری که در کتاب اول در اواخر داستان اتفاق میافتند، در سریال در همان اوایل قسمت دوم آشکار میشوند. لازم به ذکر است که داستان سریال از کتاب اول فراتر میرود؛ برای نمونه، عنوان اپیزود هشتم «والفیسر» (Wallfacer) است که مفهومی است که در کتاب دوم یعنی «جنگل تاریک» معرفی میشود و تازه باید صد صفحهای در کتاب جلو بروید تا به این مفهوم برسید. برخی شخصیتهای مهم سریال اساسا کاراکترهایی هستند که در کتابها وجود دارند، اما در داستان اصلی هیچ وقت با هم ملاقات نمیکنند. سریال همچنین درگیری اصلی داستان «مسئلهی سه جسم» را بسیار سریعتر از کتاب اصلی آشکار میکند. میتوان اینطور گفت که سریال بیشتر با این قضیه سروکار دارد که «چگونه» باید با مسئله کنار آمد، نه این پرسش که مسئله اساسا «چیست».
علاوه بر اینها، یک تغییر اساسی دیگر سریال نسبت به کتاب به شخصیتهای داستان بازمیگردد. از میان کاراکترهای اصلی سریال تنها دو نفر از کتاب اول گرفته شدهاند و تنها یکی از آنها نام خود را از کتابها حفظ کرده است. یک کاراکتر از کتاب «جنگل تاریک» داریم و بقیهی آنها را هم میتوانید اینجا و آنجا در «پایان مرگ» پیدا کنید. سریال «مسئلهی سه جسم» یک گروه اصلی از شخصیتها را معرفی میکند که در کتاب اول نیستند اما همه به شخصیت مهمی ارتباط پیدا میکنند به نام وانگ میائو که یک فیزیکدان است و در کتاب اول با او آشنا میشویم. همچنین اخترشناس دیگری به نام لو جی کاراکتر اصلی این سریال است که اصلا در کتاب دوم معرفی میشود. اگر برایتان سوال است که چگونه میتوان شخصیتهایی را از کتاب سوم به داستان کتاب اول وارد کرد باید بگوییم که داستان «پایان مرگ» بیشتر در یک خط زمانی اتفاق میافتد که همزمان با داستان کتاب اول و دوم است.
یک سری شخصیتهای جدید هم داریم که یک گروه تقریبا بیست نفره از رفقای گرمابه و گلستان کاراکترهای اصلی از آکسفورد را شکل میدهند. به نظر میرسد که این کاراکترهای فرعی بیشتر به خاطر مخاطبان عامی به داستان اضافه شدهاند؛ کسانی که لزوما با داستان کتابهای اصلی آشنا نیستند و با عبارات و اصطلاحات فنیتر داستان به سختی کنار میآیند. الکساندر وو اخیرا به «هالیوود ریپوتر» گفته بود که سازندگان سریال از همان آغاز هدف خود را بر این قرار دادند تا اقتباسی تهیه کنند که بتواند در سطح جهانی با مخاطبان ارتباط بگیرد و تنها برای بینندگان چینی نباشد؛ در عین حال، ماهیت چینی داستان و شخصیتها در که بطن کتاب و فلسفهی آن وجود دارد حفظ شود.
این توضیح مشخصا ما را به تفاوت دیگر سریال با کتاب سوق میدهد و آن زبان فیلمنامه است که همانطور که انتظار دارید به پیچیدگی کتابها نیست. البته هر دوی آنها، چه کتابها و چه سریال، در ژانر تریلر علمی-تخیلی میگنجند؛ اما کتابها تأکید بیشتری بر بخش علمی-تخیلی دارند و سریال بیشتر روی بخش هیجان و تریلر تمرکز میکند. نمیتوان گفت یکی بر دیگری برتری دارد، اما برای کسانی که هواداران پروپاقرص کتابهای اصلی بودهاند و توقع همان حال و هوا را از سریال دارند باید گفت که نباید انتظار دیالوگهای پیچیده و توضیحات و اصطلاحات فنی را داشته باشید.
همانطور که گفته شد، «مسئلهی سه جسم» نتفلیکس یک سریال پرهیجان است. پیش از آنکه بنیاف، وایس و وو بخواهند دست به اقتباس از کتابهای سیشین بزنند، هیچکس فکر نمیکرد که کسی هرگز بتواند این داستان را برای سینما یا تلویزیون اقتباس کند. نسخهی نتفلیکس اما نشانی است از نقطهی قوت هالیوود. این سریال ارائهی بسیاری از مفاهیم را سادهتر کرده است که در غیر این صورت باید سراغشان را در جزوههای دانشگاهی میگرفتید. این را از این جهت میگوییم که نشان دادن برخی از مفاهیم پیچیدهی اخترفیزیک به جای توضیحات نوشتاری با استفاده از تصاویر پویا جذابتر و قابل درکتر میشود. البته که این تکنیک خوبیها و بدیهای خودش را دارد. اگر از طرفداران کتاب باشید میدانید که برخی از مفاهیم واقعا به طرز زیبا و شگفت انگیزی در کتاب توصیف شدهاند. یکی از بخشهای جذاب کتاب «مسئلهی سه جسم» اصلا به پاراگرافهایی بازمیگردد که در آن سیشین با عبارات فنی به توضیح مفاهیم مهندسی کامپیوتر میپردازد و خب شکی در آن نیست که سریال فرصت توضیح این گونه مسائل را ندارد. در مقابل، بنیاف، وایس و وو بخشهای دیگری از کتابها را به تصویر میکشند که نتیجهی نهایی یک محصول کاملا تماشایی از آب درآمده است.
بازیگران و عوامل سریال چه کسانی هستند؟
ایزا گونزالس به عنوان آگوستینا «آگی» سالازار بر اساس شخصیت وانگ میائو بازی میکند. این ستارهی مکزیکی را از فیلمهای پرفروش هالیوودی مثل «آلیتا: فرشتهی جنگ» (Alita: Battle Angel) و «هابز و شاو» (Hobbs & Shaw) یا همان «سریع و خشن ۹» میشناسیم. شخصیت لو جی را جوان آدپو اجرا کرده است که در واقع در سریال سائول دوراند نام دارد. جوان آدپو از ستارههای جوانی است که شاید بازی او را در سریال «نگهبانان» (Watchmen) HBO به یاد داشته باشید.
جان بردلی در نقش جک رونی، بندیکت وانگ در نقش کلارنس شی بر اساس شخصیت شی کیانگ در داستان اصلی، جاناتان پرایس به عنوان مایک ایوانز، جس هونگ به عنوان کاراکتر جین چنگ بر اساس شخصیت چنگ شین ایفای نقش کردهاند.
همانطور که پیش از این گفته شد دیوید بنیاف و دی. بی. وایس با همکاری الکساندر وو سازندگان اصلی سریال هستند. نام بنیاف و وایس را احتمالا به خاطر سریال «بازی تاج و تخت» شنیدهاید، وو نیز سابقهی کار روی سریالهای موفقی مثل «منهتن» (Manhattan)، «خون حقیقی» (True Blood) و «واندرفالز» (Wonderfalls) را در کارنامهاش دارد.
این سریال چند قسمت دارد؟ آیا فصل دوم آن تأیید شده است؟
سریال «مسئلهی سه جسم» هشت قسمت دارد که در تاریخ ۲۱ مارس ۲۰۲۴ میلادی (۲ فروردین) از نتفلیکس پخش شدند. بنیاف اخیرا به وبسایت «کولایدر» گفته بود که برای به تصویر کشیدن کل داستان به حداقل سه یا شاید چهار فصل نیاز است. الکساندر وو نیز گفته با توجه به اینکه رمانها هر بار طولانیتر میشوند نمیتوان دقیقا مشخص کرد چند فصل برای به تصویر کشیدن کل داستان لازم است. اما ارادهی قوی از سوی سازندگان اصلی برای به پایان بردن داستان وجود دارد، مهم نیست چند فصل طول بکشد.با اینکه تاکنون هیچ اعلام رسمی از سمت نتفلیکس یا سازندگان سریال مبنی بر ساخت فصل دوم «مسئلهی سه جسم» نداشتهایم، اما تحقق آن به نظر دور از ذهن نمیآید. داستان فصل اول با چندین خط داستانی باز به پایان میرسد. پروژهی «والفیسر» تازه شروع شده و پاسخ بشریت به تهدیدها نیز نامشخص است. این پایان باز نشان روشنی است که خبر از زمینهسازی برای فصلهای بعدی میدهد. نقدها و واکنشهای مثبت هر دو مخاطبان و منتقدان نیز میتواند نتفلیکس را به این بکشاند تا با سرمایهگذاری روی این سریال توقعات بینندگان را برآورده کند.
واکنشها به سریال «مسئلهی سه جسم» تاکنون چگونه بوده است؟
نقدهای اولیه از سریال «مسئلهی سه جسم» بسیار مثبت بودهاند و انتقادات اصلی همانهایی بود که پیش از این خودمان به آنها اشاره کردیم؛ ایراداتی که بیشتر متوجه تغییر لحن و زبان ارائهی داستان به نسبت کتابها است که در نهایت موجب شده سریال حتی برای مخاطبان معمولی نیز جذاب شود.امتیاز کاربران در وبسایت IMDb به سریال «مسئلهی سه جسم» تاکنون ۶.۸ از ۱۰ بوده است. این سریال در وبسایت «راتن تومیتوز» به میانگین امتیاز ۷۵ درصد رسیده که نشان میدهد منتقدان به طور کل نظر مثبتی به مجموعهی تازهی نتفلیکس داشتهاند. یکی از جنبههای قابل توجه سریال جلوههای بصری خیرهکنندهی آن است. هر چقدر هم که به نحوهی روایت آن ایراد بگیریم، نمیتوانیم از جلوههای ویژهی این مجموعه سرسری رد شویم که توانسته دنیای علمی-تخیلی سیشین را به زیبایی زنده کند. از مناظر شهری آیندهنگرانه گرفته تا جهانهای بیگانه هر یک توانسته دنیاسازی بینقص ارائه دهد. توجه به جزئیات در فناوریها، تکنولوژیها، لباسها و تفاوتهای فرهنگی مربوط به هر دوره جای تحسین دارند. دربارهی فیلمبرداری و قابهای چشمنواز آن نیز باید گفت که دستتنها بر زیبایی بصری سریال افزودهاند و در پیشبرد داستان نقشی اساسی دارند.
علاوه بر زیبایی بصری، یکی از ویژگیهای سریال در مقایسه با کتابها که منتقدین زبان به تحسین از آن گشودند در لحن روایت و همهشمول بودن آن خلاصه میشود. تاکنون «مسئلهی سه جسم» توانسته تحسین منتقدان و مخاطبان بینالمللی را به دست بیاورد که نشان میدهد هر کسی با هر زمینهای میتواند این سریال را ببیند و از آن لذت ببرد و لازم نیست متخصص تاریخ چین یا علوم کامپیوتر باشید تا بتوانید از داستان سر در بیاورید. در عین حال، فرهنگ و تاریخ چین با عناصر علمی-تخیلی به نحوی در فیلمنامه آمیخته شده که ماهیت داستان اصلی از دست نرفته است و آن را به مجموعهای جذاب برای مخاطبان غربی و شرقی تبدیل میکند.
«مسئلهی سه جسم» سریالی است زیبا با داستان علمی-تخیلی جذاب که در بطن خود موضوعاتی را بررسی میکند که میتواند با هر نوع مخاطبی ارتباط بگیرد. این مجموعه همچنین میتواند دریچهای باشد برای آشنایی مخاطبان تازه با دنیای مجموعهی «یادآوری گذشتهی زمین» لیو سیشین که از دیدگاهی جذاب به روایت داستان این نویسنده مینگرد که روزی برچسب «غیرقابل اقتباس» را روی کتابهایش چسبانده بودند.
منبع: دیجیمگ
https://teater.ir/news/59385