شخصیت هوملندر با نقش آفرینی استادانه آنتونی استار اعمال بیرحمانه و شرارتبار بسیاری را در مجموعه تلویزیونی The Boys رقم زده است.
چارسو پرس: با افت کیفیت آثار ژانر ابرقهرمانی در سینما و تلویزیون، ساخت و پخش مجموعه تلویزیونی The Boys (پسران) توسط کمپانی آمازون را میتوان به عنوان یک موهبت آسمانی قلمداد کرد که در سال ۲۰۱۹ میلادی وارد میدان شد و نه تنها تعریف متفاوتی از مقوله ابرقهرمانی را به تصویر کشید که دوست داران این ژانر را به وجد آورد، بلکه یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای تاریخ تلویزیون یعنی هوملندر را نیز با نقش آفرینی بینظیر و استادانه آنتونی استار به مخاطبین معرفی نمود که در ظاهر یک قهرمان، به اعمالی شرورانه و وحشتناک دست زده تا حدی که به راحتی کلیشههای رایج ژانر خود را به چالش کشیده است.
هوملندر در دنیای سریال The Boys پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی و نوجوانی سراسر تحقیر، آزار و اذیت و تنهایی، به قدرتهای خداگونهای دست پیدا کرده که به معنای واقعی کلمه کمتر کسی حتی توان رویارویی با وی را در خود میبیند. مردی که به عنوان رهبر گروه ابرقهرمانی “هفت” شناخته شده و به واسطه برخورداری از تواناییهای بیحد و اندازه دست به شرارتهایی زده که در مقاله امروز به سراغ ۱۰ تا از بیرحمانهترین آنها رفتهایم.
او با ایجاد حسی مادرانه و در عین حال برانگیختن احساسات هوملندر، خشم و کینه بیحد و اندازه وی را در مسیر جاهطلبیهایش تحت کنترل درآورده است. با این حال این زن باهوش و غیرقابل پیش بینی هوملندر را دست کم گرفته بود و تصور میکرد که او از اهداف و کمکهای مخفیانهاش به بوچر مطلع نخواهد شد و چنین رویکردی سبب گشت تا دروغها و بازیهای روانی بالاخره برملا شده و هوملندر در حالی که جمجمه مدلین استیلول را در دستانش گرفته بود، با چشمان لیزری سر وی را ذوب کرده و یکی از دردناکترین و وحشتناکترین مرگهای این مجموعه تلویزیونی را رقم زند تا نشان دهد که حتی به نزدیکترین افرادش نیز رحمی نشان نخواهد داد.
ابرقهرمان بیعرضه و کله شقی که دوستی نزدیکی با موجودات آبزی داشته و یکی از آنها هشتپای کوچکی به نام تیموتی نام دارد که در تنهایی با او خلوت کرده و درد و دل مینماید. با این حال هوملندر گاه و بیگاه هوس میکند تا قدرت رهبری خود را به رخ باقی اعضای گروه هفت کشیده و در یکی از قسمتها به سراغ دیپ بخت برگشته رفته و وی را تهدید و مجبور میکند تا دوستش تیموتی را زنده زنده بخورد! سکانسی چندش آور و وحشتناک برای دیپ و جذاب برای هوملندر که از تماشای شکنجه روحی و روانی همکارش و تحقیر وی لذت برده و نشان میدهد که با ابرقهرمانی نامتعادل از لحاظ روانی طرف هستیم.
کویین میو یکی از معدود ابرقهرمانان قدرتمند و باهوش دنیای سریال The Boys به شمار میرود که از مفهوم “وجدان” بهرهمند بوده و به سبب تواناییهای فیزیکی کمتر از بقیه نسبت به هوملندر ترس و وحشت دارد؛ مسئلهای که بارها و بارها سبب شده تا آنها رو در روی یکدیگر قرار گرفته و شروع به رجزخوانی نمایند. با این حال هوملندر غیرقابل پیش بینی در لحظهای که انتظارش را ندارید به سراغتان آمده و از نقطه ضعف شما برای ضربه زدن استفاده میکند. به همین سبب نیز در یک برنامه تلویزیونی زنده که با کویین میو در مقابل دوربین حضور پیدا کرده بود، به ناگاه بحث احساسات مخفیانه این زن ابرقهرمان را پیش کشید و وی را تحقیر نمود تا نشان دهد که رئیس کیست و همه باید خواسته یا ناخواسته به او احترام بگذارند.
یکی از شوکهکنندهترین و تلخترین سکانسهای سریال The Boys به زمانی مربوط میشود که یک دختر بیگناه و معصوم قصد خودکشی از بالای ساختمان بلندی را داشته و در مقابل چشم مردم، هوملندر افتخار آمیز وارد میدان شده تا او را نجات دهد. با این حال با رسیدن هوملندر به بالای ساختان و دور از چشم مردم و دوربین خبررسانیها، او که رفتار دختر را احمقانه و بیارزش تصور میکند، نه تنها تمایلی به نجات وی نشان نمیدهد، بلکه با چشمانی قرمز و اهریمنی مجبورش میکند تا خود را از آنجا به پایین پرت کرده و عملاً کشته شود. سکانسی که برای چندمین بار ثابت میکند جان مردم عادی پشیزی برای رهبر گروه هفت ارزشی نداشته و بالعکس تماشای مُردن آنها یک سرگرمی برایش به شمار میرود.
هوملندر این موجود را مجبور میکند تا خود را تبدیل به مدلین استیلول کرده و ساعتها پای حرفها و درد و دلهایش بنشیند تا بلکه کمی آرام بگیرد. این تغییر شکل دهنده در تصمیمی خودسرانه به شکل هوملندر و همزاد وی درآمده تا بلکه با دیدن خودش بتواند کمی به آرامش رسیده و بتواند خودش را دوست داشته باشد. تصمیمی که برخلاف موجودیت هوملندر بوده، زیرا او از خود و عالم و آدم تنفر داشته و با دیدن همزادش نه تنها آرامش پیدا نمیکند، بلکه در عملی وحشیانه گردنش را شکسته و او را میکشد. یک تغییر شکل دهنده که آزاری برای کسی نداشته و ساعتها از عمر خود را برای بودن در تنهایی هوملندر سپری کرده، برای هیچ و پوچ کشته شده و مخاطب را در بهت و حیرت فرو میبرد.
رایان به عنوان فرزند هوملندر به شکل بیولوژیکی از قدرتهای فرابشری برخوردار بوده و از کودکی تواناییهایش را به معرض نمایش گذاشته است. با این حال برخلاف پدرش، به لطف برخورداری از مادری دلسوز به نام ربکا، از انسانیت و وجدان بهرهمند شده است؛ ویژگیهایی که هوملندر به هیچ عنوان خواهان برخورداری وی از آنها نبوده و به همین منظور نیز بارها و بارها با تحقیر رایان و رقت انگیز خطاب کردن وی سعی دارد تا جنبه مثبت و خیر را به ورطه نابودی کشانده تا هیولایی همچون خود را به وجود بیاورد؛ البته به مرور و به شکلی ناخواسته احساس پدرانه در وی شکل گرفته و از روحیه سفت و سخت بر علیه فرزندش کوتاه آمده و یاد میگیرد که بتواند یک نفر را از عمق وجودش دوست داشته باشد.
او همانطور که پیشتر اشاره کردیم؛ از عالم و آدم تنفر داشته و هربار که گروهی از طرفدارانش را مشاهده میکند، آرزو دارد که بتواند تمامشان را با چشمان لیزری تکه تکه نماید؛ رویکردی که حتی یکبار در ذهنش نیز به وقوع پیوست و سکانسی دیوانهوار را به ارمغان آورد. با این حال جنون رفتاری وی بالاخره کار دستش داد و زمانی که برای نخستینبار از فرزندش رونمایی کرد، یکی از معترضان چیزی را به سمت رایان پرتاب کرد که خشم پدرانه هوملندر را برانگیخت و برای نخستینبار مقابل چشم همگان، فرد مورد نظر را به خاک و خون کشید. عملی که در کمال شگفتی با بازخورد مثبتی از سوی مردم روبرو شد و قتل یک انسان بیگناه و صرفاً خشمگین، مورد تشویق حاضرین قرار گرفت تا هوملندر شادمان از چنین قتلی، بیش از پیش به سمت دیوانگی و جنون قدم بردارد.
هوملندر در سیر شیفتگی انسانهای نادرست، در دام استورمفرانت گرفتار شد و بدون آن که اطلاع داشته باشد، ارتباطی عاشقانه را با یک نازی شروع کرد. با این حال برملا شدن هویت واقعی این زن، هوملندر را مجاب کرد تا در برنامههای تلویزیونی و مصاحبههای گوناگون حضور پیدا کرده و از داشتن حس عاشقانه نسبت به او ابراز پشیمانی نماید. یک ظاهرسازی که در باطن همچنان شیفته استورمفرانت بود و حتی تیمی ۲ نفره را تشکیل دادند تا دست به اعمال شرورانه وحشتناکی زده و دشمنان و رقبایشان را از میدان به در کنند. حتی با وجود نابودی استورمفرانت، هوملندر همچنان مخفیانه به اتاق محل نگهداریاش سر میزد تا بتواند احساسات عاطفی خود را نسبت به وی بروز دهد.
او دست راست هوملندر به شمار رفته و رابطهای برادرانه میان آنها برقرار بوده است. با این حال پس از پیدا شدن سر و کله سولجربوی و فاش شدن این حقیقت که او پدر هوملندر به شمار میرود، رهبر گروه هفت را به سرحد جنون کشاند و از دروغی که بلک نوآر برای سالها از وی مخفی کرده به خشمی بیاندازه دچار شد و در کسری از ثانیه پس از سکانسی احساسی و دردناک، با نهایت قدرت به بلک نوآر ضربه زد و اجزای درونی بدن وی را بیرون ریخت تا در ظاهر او را به کشتن داده باشد. البته که با توجه به تصاویر و ویدیوهای فصل چهارم این سریال میدانیم که بلک نوآر زنده بوده و باید دید که رابطه شکرآب او و هوملندر به چه سمت و سویی کشیده خواهد شد.
شاید در دنیای دیسی سوپرمن بتواند یک هواپیما را عین آب خوردن از آسمان بر روی زمین فرود بیاورد اما دنیای The Boys از معادلات متفاوت و شاید واقع گرایانهتری بهره برده است. در جریان فصل نخست متوجه میشویم که هواپیمای مسافربری Flight 37 دچار حمله تروریستها شده و هوملندر و کویین میو برای نجات جان مسافرین وارد عمل شده و به داخل هواپیما ورود میکنند تا تروریستها را از بین ببرند. با این حال قصور هوملندر سبب میشود تا خلبان هواپیما کشته شده و راهی برای فرود وجود نداشته باشد. درحالی که کویین میو التماس میکند تا هوملندر هواپیما را کنترل کرده و جان مسافرین را نجات دهد، او مخالفت کرده و فاش میکند که تواناییهایش چنین اجازهای به وی نداده و میتواند هواپیما را متلاشی کند. در نهایت نیز رهبر گروه هفت تصمیم میگیرد تا تمامی مسافرین را تنها گذاشته و در حالی که کویین میو خواستار نجات جان حداقل کودکان بوده، هوملندر اعلام میکند که نمیتواند شاهدی باقی بگذارد و همه را با چشمان لیزری خود تهدید کرده که در صورت کوچکترین دخالتی، تکه تکهشان خواهد کرد. در نهایت نیز به بیرحمانهترین شکل ممکن هواپیما سقوط کرده و هوملندر بدون ذرهای ترحم و پشیمانی، مرگ دهها انسان بیگناه را از آسمان تماشا میکند.
هوملندر در دنیای سریال The Boys پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی و نوجوانی سراسر تحقیر، آزار و اذیت و تنهایی، به قدرتهای خداگونهای دست پیدا کرده که به معنای واقعی کلمه کمتر کسی حتی توان رویارویی با وی را در خود میبیند. مردی که به عنوان رهبر گروه ابرقهرمانی “هفت” شناخته شده و به واسطه برخورداری از تواناییهای بیحد و اندازه دست به شرارتهایی زده که در مقاله امروز به سراغ ۱۰ تا از بیرحمانهترین آنها رفتهایم.
۱۰. کشتن مدلین استیلول
در فصل نخست The Boys با معاون ارشد رئیس ووت اینترنشنال به نام مدلین استیلول آشنا میشویم که در پشت پرده برنامهها و شیوه کاری گروه هفت را تعیین کرده و جزو معدود افرادی محسوب میشود که توانسته هوملندر را تحت کنترل خود داشته باشد.او با ایجاد حسی مادرانه و در عین حال برانگیختن احساسات هوملندر، خشم و کینه بیحد و اندازه وی را در مسیر جاهطلبیهایش تحت کنترل درآورده است. با این حال این زن باهوش و غیرقابل پیش بینی هوملندر را دست کم گرفته بود و تصور میکرد که او از اهداف و کمکهای مخفیانهاش به بوچر مطلع نخواهد شد و چنین رویکردی سبب گشت تا دروغها و بازیهای روانی بالاخره برملا شده و هوملندر در حالی که جمجمه مدلین استیلول را در دستانش گرفته بود، با چشمان لیزری سر وی را ذوب کرده و یکی از دردناکترین و وحشتناکترین مرگهای این مجموعه تلویزیونی را رقم زند تا نشان دهد که حتی به نزدیکترین افرادش نیز رحمی نشان نخواهد داد.
۹. خوراندن تیموتی به دیپ
یکی از اعضای گروه هفت، دیپ نام دارد که اساساً ورژن احمقانهای از آکوامن در دنیای سریال The Boys به شمار میرود که پس از رفتار زنندهاش نسبت به استارلایت، تمام سعی خود را به کار گرفته تا مسیر رستگاری را در پیش بگیرد.ابرقهرمان بیعرضه و کله شقی که دوستی نزدیکی با موجودات آبزی داشته و یکی از آنها هشتپای کوچکی به نام تیموتی نام دارد که در تنهایی با او خلوت کرده و درد و دل مینماید. با این حال هوملندر گاه و بیگاه هوس میکند تا قدرت رهبری خود را به رخ باقی اعضای گروه هفت کشیده و در یکی از قسمتها به سراغ دیپ بخت برگشته رفته و وی را تهدید و مجبور میکند تا دوستش تیموتی را زنده زنده بخورد! سکانسی چندش آور و وحشتناک برای دیپ و جذاب برای هوملندر که از تماشای شکنجه روحی و روانی همکارش و تحقیر وی لذت برده و نشان میدهد که با ابرقهرمانی نامتعادل از لحاظ روانی طرف هستیم.
۸. تحقیر کویین میو
هوملندر ثابت کرده که فرقی ندارد دوست و همکار نزدیک او باشید یا دشمن خونی و رقیب سرسختش، دیر یا زود نوبت شما هم برای حساب بردن از وی خواهد رسید.کویین میو یکی از معدود ابرقهرمانان قدرتمند و باهوش دنیای سریال The Boys به شمار میرود که از مفهوم “وجدان” بهرهمند بوده و به سبب تواناییهای فیزیکی کمتر از بقیه نسبت به هوملندر ترس و وحشت دارد؛ مسئلهای که بارها و بارها سبب شده تا آنها رو در روی یکدیگر قرار گرفته و شروع به رجزخوانی نمایند. با این حال هوملندر غیرقابل پیش بینی در لحظهای که انتظارش را ندارید به سراغتان آمده و از نقطه ضعف شما برای ضربه زدن استفاده میکند. به همین سبب نیز در یک برنامه تلویزیونی زنده که با کویین میو در مقابل دوربین حضور پیدا کرده بود، به ناگاه بحث احساسات مخفیانه این زن ابرقهرمان را پیش کشید و وی را تحقیر نمود تا نشان دهد که رئیس کیست و همه باید خواسته یا ناخواسته به او احترام بگذارند.
۷. اجبار به خودکشی
اگر در دنیای دیسی یا مارول فردی قصد خودکشی داشته باشد، سریعاً یک ابرقهرمان وارد میدان شده و شما را نجات خواهد داد. با این حال در دنیای خلق شده توسط گارث انیس و داریک رابرتسون خبری از این کلیشهها نبوده و باید دعا کنید که ابرقهرمانی همچون هوملندر برای به اصطلاح نجات شما وارد میدان نشود!یکی از شوکهکنندهترین و تلخترین سکانسهای سریال The Boys به زمانی مربوط میشود که یک دختر بیگناه و معصوم قصد خودکشی از بالای ساختمان بلندی را داشته و در مقابل چشم مردم، هوملندر افتخار آمیز وارد میدان شده تا او را نجات دهد. با این حال با رسیدن هوملندر به بالای ساختان و دور از چشم مردم و دوربین خبررسانیها، او که رفتار دختر را احمقانه و بیارزش تصور میکند، نه تنها تمایلی به نجات وی نشان نمیدهد، بلکه با چشمانی قرمز و اهریمنی مجبورش میکند تا خود را از آنجا به پایین پرت کرده و عملاً کشته شود. سکانسی که برای چندمین بار ثابت میکند جان مردم عادی پشیزی برای رهبر گروه هفت ارزشی نداشته و بالعکس تماشای مُردن آنها یک سرگرمی برایش به شمار میرود.
۶. کشتن همزاد
پس از کشتن بیرحمانه مدلین استیلول، هوملندر از سر کمبود عاطفی و شاید هم عذاب وجدان، به سراغ یکی از جهش یافتههای دنیای سریال The Boys میرود که از قابلیت تغییر ظاهر برخوردار میباشد. انسانی که نه تنها ظاهر، بلکه حتی شیوه رفتار و صدای فرد مورد نظر را میتواند تقلید نماید.هوملندر این موجود را مجبور میکند تا خود را تبدیل به مدلین استیلول کرده و ساعتها پای حرفها و درد و دلهایش بنشیند تا بلکه کمی آرام بگیرد. این تغییر شکل دهنده در تصمیمی خودسرانه به شکل هوملندر و همزاد وی درآمده تا بلکه با دیدن خودش بتواند کمی به آرامش رسیده و بتواند خودش را دوست داشته باشد. تصمیمی که برخلاف موجودیت هوملندر بوده، زیرا او از خود و عالم و آدم تنفر داشته و با دیدن همزادش نه تنها آرامش پیدا نمیکند، بلکه در عملی وحشیانه گردنش را شکسته و او را میکشد. یک تغییر شکل دهنده که آزاری برای کسی نداشته و ساعتها از عمر خود را برای بودن در تنهایی هوملندر سپری کرده، برای هیچ و پوچ کشته شده و مخاطب را در بهت و حیرت فرو میبرد.
۵. تحقیر رایان
زندگی در دنیایی که هوملندر در آن وجود داشته باشد، به خودی خود یک جهنم به شمار میرود و حال آن که چنین مرد قدرتمندی صاحب فرزند نیز باشد، کابوس وحشتناکی به شمار رفته که شرایط را بیش از پیش غیرقابل تحمل جلوه میکند.رایان به عنوان فرزند هوملندر به شکل بیولوژیکی از قدرتهای فرابشری برخوردار بوده و از کودکی تواناییهایش را به معرض نمایش گذاشته است. با این حال برخلاف پدرش، به لطف برخورداری از مادری دلسوز به نام ربکا، از انسانیت و وجدان بهرهمند شده است؛ ویژگیهایی که هوملندر به هیچ عنوان خواهان برخورداری وی از آنها نبوده و به همین منظور نیز بارها و بارها با تحقیر رایان و رقت انگیز خطاب کردن وی سعی دارد تا جنبه مثبت و خیر را به ورطه نابودی کشانده تا هیولایی همچون خود را به وجود بیاورد؛ البته به مرور و به شکلی ناخواسته احساس پدرانه در وی شکل گرفته و از روحیه سفت و سخت بر علیه فرزندش کوتاه آمده و یاد میگیرد که بتواند یک نفر را از عمق وجودش دوست داشته باشد.
۳. تکه تکه کردن یک معترض
کلیت مجموعه تلویزیونی The Boys فارغ از مقوله نبرد خیر و شر، نمایش مسیر به جنون کشیده شدن هوملندر بوده که فصل به فصل شدت آن افزایش پیدا کرده و به طبع هربار اعمال شرورانهتری را رقم زده است.او همانطور که پیشتر اشاره کردیم؛ از عالم و آدم تنفر داشته و هربار که گروهی از طرفدارانش را مشاهده میکند، آرزو دارد که بتواند تمامشان را با چشمان لیزری تکه تکه نماید؛ رویکردی که حتی یکبار در ذهنش نیز به وقوع پیوست و سکانسی دیوانهوار را به ارمغان آورد. با این حال جنون رفتاری وی بالاخره کار دستش داد و زمانی که برای نخستینبار از فرزندش رونمایی کرد، یکی از معترضان چیزی را به سمت رایان پرتاب کرد که خشم پدرانه هوملندر را برانگیخت و برای نخستینبار مقابل چشم همگان، فرد مورد نظر را به خاک و خون کشید. عملی که در کمال شگفتی با بازخورد مثبتی از سوی مردم روبرو شد و قتل یک انسان بیگناه و صرفاً خشمگین، مورد تشویق حاضرین قرار گرفت تا هوملندر شادمان از چنین قتلی، بیش از پیش به سمت دیوانگی و جنون قدم بردارد.
۲. همکاری با یک نازی شرور
یکی از شخصیتهای منفور و خبیث مجموعه تلویزیونی The Boys زنی به نام استورمفرانت نام داشته که در جریان فصل دوم به مخاطبین معرفی شده است. یک آنتاگونیست به تمام معنا و نژاد پرست که در اصل هویت وی به عصر نازیها برگشته و از قدیم الایام عادت به کشتن سیاه پوستها داشته است.هوملندر در سیر شیفتگی انسانهای نادرست، در دام استورمفرانت گرفتار شد و بدون آن که اطلاع داشته باشد، ارتباطی عاشقانه را با یک نازی شروع کرد. با این حال برملا شدن هویت واقعی این زن، هوملندر را مجاب کرد تا در برنامههای تلویزیونی و مصاحبههای گوناگون حضور پیدا کرده و از داشتن حس عاشقانه نسبت به او ابراز پشیمانی نماید. یک ظاهرسازی که در باطن همچنان شیفته استورمفرانت بود و حتی تیمی ۲ نفره را تشکیل دادند تا دست به اعمال شرورانه وحشتناکی زده و دشمنان و رقبایشان را از میدان به در کنند. حتی با وجود نابودی استورمفرانت، هوملندر همچنان مخفیانه به اتاق محل نگهداریاش سر میزد تا بتواند احساسات عاطفی خود را نسبت به وی بروز دهد.
۲. کشتن بلک نوآر
اگر کتابهای کمیک The Boys و هویت واقعی بلک نوآر را نادیده بگیریم، در سریال اقتباسی او ابرقهرمان بیچارهای بود که تمام بدنش در جریان یک انفجار کامل سوخت و بخشی از مغزش را نیز از دست داد و حال به عنوان یک هیولا غیرقابل توقف، عضوی از گروه هفت بوده و اوامر هوملندر را بیچون و چرا انجام میدهد.او دست راست هوملندر به شمار رفته و رابطهای برادرانه میان آنها برقرار بوده است. با این حال پس از پیدا شدن سر و کله سولجربوی و فاش شدن این حقیقت که او پدر هوملندر به شمار میرود، رهبر گروه هفت را به سرحد جنون کشاند و از دروغی که بلک نوآر برای سالها از وی مخفی کرده به خشمی بیاندازه دچار شد و در کسری از ثانیه پس از سکانسی احساسی و دردناک، با نهایت قدرت به بلک نوآر ضربه زد و اجزای درونی بدن وی را بیرون ریخت تا در ظاهر او را به کشتن داده باشد. البته که با توجه به تصاویر و ویدیوهای فصل چهارم این سریال میدانیم که بلک نوآر زنده بوده و باید دید که رابطه شکرآب او و هوملندر به چه سمت و سویی کشیده خواهد شد.
۱. قتل عام مسافرین هواپیما
در نهایت نوبت به بیرحمانهترین رفتار هوملندر در مجموعه تلویزیونی The Boys میرسد که بزرگترین تفاوت دنیای این مجموعه با آثار دیسی و مارول را به معرض نمایش گذاشته است.شاید در دنیای دیسی سوپرمن بتواند یک هواپیما را عین آب خوردن از آسمان بر روی زمین فرود بیاورد اما دنیای The Boys از معادلات متفاوت و شاید واقع گرایانهتری بهره برده است. در جریان فصل نخست متوجه میشویم که هواپیمای مسافربری Flight 37 دچار حمله تروریستها شده و هوملندر و کویین میو برای نجات جان مسافرین وارد عمل شده و به داخل هواپیما ورود میکنند تا تروریستها را از بین ببرند. با این حال قصور هوملندر سبب میشود تا خلبان هواپیما کشته شده و راهی برای فرود وجود نداشته باشد. درحالی که کویین میو التماس میکند تا هوملندر هواپیما را کنترل کرده و جان مسافرین را نجات دهد، او مخالفت کرده و فاش میکند که تواناییهایش چنین اجازهای به وی نداده و میتواند هواپیما را متلاشی کند. در نهایت نیز رهبر گروه هفت تصمیم میگیرد تا تمامی مسافرین را تنها گذاشته و در حالی که کویین میو خواستار نجات جان حداقل کودکان بوده، هوملندر اعلام میکند که نمیتواند شاهدی باقی بگذارد و همه را با چشمان لیزری خود تهدید کرده که در صورت کوچکترین دخالتی، تکه تکهشان خواهد کرد. در نهایت نیز به بیرحمانهترین شکل ممکن هواپیما سقوط کرده و هوملندر بدون ذرهای ترحم و پشیمانی، مرگ دهها انسان بیگناه را از آسمان تماشا میکند.
https://teater.ir/news/61309