احمدرضا معتمدی با ابراز تعجب از سرکوب فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» به دلیل بهره‌گیری از اقتباس گفت: دغدغه من همواره فلسفه بوده و با وارد کردن ضرب‌المثل‌های موجود در زبان به این فیلم تلاش داشتم تا اثبات کنم که ما در کشور، شاهد نوعی مدرنیته بی‌ریشه هستیم.
چارسو پرس: فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» سومین فیلم سینمایی احمدرضا معتمدی است که سال ۱۳۸۱ ساخته شد و پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر دوره بیست‌ویکم سه سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول زن (نیکی کریمی) و بهترین موسیقی (مجید انتظامی) را دریافت کرد.

در این فیلم پرویز پرستویی، نیکی کریمی، زنده‌یاد عزت‌اله انتظامی و علی نصیریان بازی کرده بودند و طبق گفته فیلمساز در نشست مطبوعاتی همان سالی که در جشنواره رونمایی شد، تنها صحنه‌ برداشت شده آن از فیلم «دیوانه‌ از قفس پرید» میلوش فورمن، پایان شگفت‌انگیز آن بوده است.

موزه سینما از هفته گذشته برنامه‌ای را پس از بزرگداشت این کارگردان با نمایش برخی آثارش برپا کرد که نمایش و نشست نقد و بررسی فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» با حضور جواد طوسی منتقد سینما، محمود بشیری استاد دانشگاه، بهروز بختیاری استاد دانشگاه و مهرداد غفارزاده فیلمساز در سالن فردوس موزه برگزار شد.

غفارزاده: احمدرضا معتمدی یک مؤلف واقعی در سینماست
مهرداد غفارزاده مدیر نشست در ابتدای این جلسه گفت: درباره این فیلم نقدهای زیادی نوشته شده و احمدرضا معتمدی کتاب «مدرنیته و عقلانیت» را بر اساس این فیلم به چاپ رسانده است. معتمدی همواره همراه فیلم‌های خود باقی مانده و نسبت به آن حساسیت زیادی دارد. او یک مؤلف واقعی در سینما است و تعصب زیادی به مجموعه فیلم‌های خود دارد.  از مجموعه آثار معتمدی می‌توان به این نتیجه رسید که او صاحب سبک است و این فیلم یکی از بهترین آثار در کارنامه کاری فیلمساز است. «دیوانه‌ای از قفس پرید» فیلمی خوش ساخت بوده و فیلمبرداری و بازی‌های درخشانی دارد.

معتمدی: سرکوب «دیوانه‌ای از قفس پرید» به دلیل بهره‌گیری از اقتباس عجیب بود
احمدرضا معتمدی کارگردان فیلم نیز بیان داشت: صحنه‌ای مهمی از جمله عروسی یلدا در فیلم وجود داشت که (پرویز) پرستویی با صندلی چرخ‌دار در آن حضور داشت و یعقوب از او درخواست گروگان‌گیری کرد. او در «آژانس شیشه‌ای» این کار را انجام داد و برای من سوال است فردی که روزی جان خود را برای مردم گذاشت، چگونه فردی را گروگان می‌گیرد؟ در صورتی که او در این فیلم به شکلی دیگر رفتار می‌کند.

وی افزود: دراین فیلم و به مدت شش ماه به همراه مجید انتظامی روی موسیقی این فیلم کار کردیم. من ناراحت بودم که چرا نسبت به ادبیات بی‌توجه هستیم درحالی که استفاده از آن در ساحت سینما و تئاتر دنیا وجود دارد و حتی پست مدرن‌ها به شکلی پیچیده از ادبیات استفاده می‌کنند. امروزه در دنیا رمان‌هایی نوشته می‌شوند تا در ادامه فیلم‌هایی بر مبنای آن ساخته شوند. ما نباید نسبت به پیشینه ادبیات خود بی‌توجه باشیم.

معتمدی با بیان اینکه سرکوب این فیلم به دلیل بهره‌گیری از اقتباس برای من بسیار عجیب بود، افزود: دغدغه من همواره فلسفه بوده و حدود پنجاه سال است که در این زمینه مشغول تحقیق و پژوهش هستم. من تلاش کردم ضرب‌المثل‌های موجود در زبان را وارد فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» کنم و تلاش داشتم تا اثبات کنم ما در کشور شاهد نوعی مدرنیته بی‌ریشه هستیم.

طوسی: موجودیت و جایگاه واقعی سینما در رسالت فرهنگی و اجتماعی‌اش کجاست؟
جواد طوسی، منتقد سینما با بیان این مطلب که جدا از دغدغه‌های فرهنگی در زمینه «عدالتخواهی» با احمد رضا معتمدی فصل مشترک دارد و بخشی از این مسئله به سابقه قضایی‌اش در دادگستری و مسیر بعدی طی شده در حوزه وکالت بازمی‌گردد، گفت: نکته کنایه آمیز فیلم «دیوانه‌ای که از قفس پرید» این است که در چارچوب نگاه دغدغه‌مند معتمدی وآینده نگری هوشمندانه او در جامعه‌ای زیست می‌کنیم که باید به عدالت توجه جدی داشته باشیم. در این میان، باید دید موجودیت و جایگاه واقعی رسانه‌ای با بُرد وسیع و فراگیر «سینما» در رسالت فرهنگی و اجتماعی‌اش کجاست؟

وی ادامه داد: شخصیت روزبه ایرانی در این فیلم یک نمونه عینی وشمایل دست یافتنی در حیطه سینمای ملی به شمار می‌رود.  در تعادل و توازن میان فرم و محتوا، معتمدی در یک مقطع حساس تاریخی (بعد ازساخت فیلم های «هبوط» و «زشت و زیبا»)، به فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» رسیده که بشّدت فرزند زمانه خود است و واقعیت‌های عینی و بی‌واسطه دوران خودش را مطرح کرده ودر عین حال از نوعی آینده نگری عمیق و دلسوزانه برخوردار است.
 طوسی خاطرنشان کرد: معتمدی در این فیلم از تکثیر شدن افراد فرصت طلب و منحطی چون مستوفی و فراست صحبت کرده‌ و در امتدادش به افرادی خرده پا وبی ریشه می‌پردازد که با مدار عدالت در تعارض هستند.

این منتقد سینما افزود:به عقیده من تصویر و نشانه‌ای از «روزبه ایرانی» در شخصیت فرهنگی - اجتماعی احمدرضا معتمدی وجود دارد. گویی او خودش یکی از قربانیان جامعه فرهنگیِ معاصر است. معتمدی به اتکاء دغدغه‌های فلسفی‌اش، فیلمسازی معترض است که دیدگاه و جهان بینی عمیق دارد. او به تدریج تلاش کرد در گستره سینمای اجتماعی ایران، پیشنهادی نوین و سازنده را مطرح کند ونگاهی مطالبه‌گر داشته باشد.



طوسی خاطرنشان کرد: در فیلم «زشت و زیبا» و «دیوانه ای از قفس پرید» و تا حدی «آلزایمر» شاهد تعادل فرم و محتوا هستیم اما در کارهای دیگر او فرم و نشانه شناسی و نمادپردازی خودشان را به اثر تحمیل می‌کنند. البته احمد رضا معتمدی با اتکاء به دانسته‌ها وتعلقات فلسفی‌اش، به دنبال نوعی آسیب شناسی اجتماعی است. در عین حال به عنوان یک فیلمساز ایرانی تلاش می‌کند قابلیت های بصری یک اثر سینمایی را به نمایش گذاشته و با وجود برخی ارجاعات و مقایسه‌ها، مرعوب نِحله‌های فلسفی امثال هایدگر و میشل فوکو نشود و با قلّه‌های اینجایی همچون شهاب الدین سهروردی بیشتر محشور شود و این نمونه‌ها و مصادیق در کلیّت فیلم «دیوانه‌ای که از قفس پرید» مشهود است.

وی بیان داشت: رکن اصلی این اثر «کلام» است که به شکلی فرهیخته از ناحیه طیف‌ها وطبقات مختلف اجتماعی مطرح شده است. معتمدی بدون گارد گرفتن در برابر سنّت، به نقد مدرنیته می‌پردازد و با مفاهیم پست‌مدرن نیز دمساز می‌شود. در نگاه کنشگر و کنمشند معتمدی، مرید و مراد نهایی و واقعی، یلدا و روزبه ایرانی هستند. فیلم در این زمینه و از زاویه دید یلدا، به نوعی رسیدن از تردید به باور ویقین را به نمایش می‌گذارد. من ناخود آگاه با دیدن این فیلم  یاد «دیوانه‌ای از قفس پرید» میلوش فورمن افتادم. به نظرم شخصیت روزبه ایرانی و موقعیت بحرانی و ضربه زننده‌ای که برای او ایجاد می‌شود ورابطه یلدا با روزبه، یاد آور مک مورفی و دوست سرخپوستش چیف بورمدن است.
طوسی در ادامه سخنانش گفت: صدای شیون بچه در انتهای فیلم، نشان از تولد یک نسل تازه دارد اما مشخص نیست چه وضعیتی درانتظار این نسل خواهد بود.

امروزه تولیدات انبوهِ سینمای ایران باعث شده تا سلیقه مخاطب به شکل اجتناب ناپذیر عوض شود. فیلم‌هایی مانند «هتل» و «فسیل» و سه گانه «تگزاس» در دسته چنین آثاری جای می‌گیرند. به نظر می‌رسد همچنان صورت مسئله به درستی درک نشده است. اگر بخواهیم «عدالت فرهنگی» را بدرستی بنا کنیم، لزوماً باید در شرایطی که این جنس فیلم‌های کمدی در چرخه تولید سالانه سلیقه ساز هستند و حضوری سیطره آمیز دارند، فیلم‌هایی همچون «دیوانه ای از قفس پرید» نیز دیده شوند و بخش خصوصی به تولید این گونه آثار که دغدغه اجتماعی دارند بپردازد.

طوسی ادامه داد: عده‌ای عقیده دارند سینما در بطن التهابات اجتماعی نمی‌تواند تغییری ایجاد کند و نقش محرّک و پیش برنده داشته باشد.  اما توجه داشته باشیم زمانی که یک اثرسینمایی به‌درستی بنا شود و زبان نمایشی پالوده‌ای پیدا کند، می‌تواند دارای تاثیرگذاری بهنگام باشد و این را تجربه‌های تاریخی مختلف نشان داده است. فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» در یک شرایط حساس تاریخی به دنبال خوانشی متفاوت نسبت به سینمای اجتماعی بود.
وی افزود: معتمدی در تلاش بوده تا از طریق رسانه سینما تئوری را با عمل تلفیق و نگرش فلسفی‌اش را زمینی‌تر و بی تکلف‌تر کند. او به دنبال پیشنهاد یک خوانش متفاوت در حوزه‌های فلسفی و اجتماعی است و این اتفاق در فیلم «دیوانه‌ای که از قفس پرید» رخ داده است. برپایه همین دغدغه‌مندی موجود در ذات اثر برخی منتقدین در آن زمان از فیلم استقبال کردند. امروزه بهترین فرصت است تا از طریق افراد دلسوز و زمانه شناسی همچون معتمدی آسیب شناسی به موقعی در حوزه‌های اجتماعی سیاسی و فرهنگی صورت بگیرد، در صورتی که شاهدیم درسینمای عامه پسند تنها لحظه وحال وخنداندن تماشاچی به هر قیمتی اهمیت دارد.

طوسی در بخش دیگری از صحبت‌هایش بیان داشت: معتمدی درفیلم «قاعده بازی» مفاهیم فلسفی را با برخی مولفه‌های ژانر کمدی در هم آمیخته و به شماری از آثار تاریخ سینما ادای دین داشته و اثر متفاوتی خلق کرده است. دغدغه‌مندی فلسفی در عمده آثار معتمدی وجود دارد و تلاش او این بوده تا نگاه ودنیا وروایتی متفاوت را در دل سینمایی کلیشه پرداز تجربه کند.

 بشیری:‌ قوت فیلم به واسطه جادوی زبان شکل گرفته است
محمود بشیری استاد رشته ادبیات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی بیان داشت: معتمدی آثاری معناگرا و با طعم فلسفه را کارگردانی می‌کند که این موضوع مورد پسند من است. ‌کار او در این فیلم بسیار برجسته بوده و به عنوان نمونه انتخاب اسامی شخصیت‌ها در این فیلم دارای نوعی تعامد است و با هوشمندی انتخاب شده‌اند. یلدا واژه‌ای عبری به نام تولد است و این نام به صورت آگاهانه برای یکی از شخصیت‌ها انتخاب شده است. یلدا در پایان فیلم به مسیر اصلی خود بازمی‌گردد و این یک تولد دوباره است. مسائل بینامتنی در ارتباط فیلم با متون گذشته بسیار مشهود و قابل بررسی است.

وی ادامه داد: جمال زاده در مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» هم مواردی را مطرح کرده و تذکره الاولیا نیاز حاوی بن‌مایه‌های داستانی بوده که ما به ازای آن در فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» وجود دارد.

بشیری افزود: از نظر نشانه شناسی این فیلم شباهت‌هایی با «آژانس شیشه‌ای» دارد و نکته مهم در این فیلم، زبان و گفت و گو است و قوت فیلم به واسطه جادوی زبان شکل گرفته است. از نظر ادبی فیلمی که شاهد آن بودیم اثری خوب و ارزنده‌ای است و ای کاش معتمدی فرصت پیدا می‌کرد تا به این مسیر ادامه دهند. نکته قابل توجه این است که معتمدی نگاهی گیرا به مسائل جنگ و پیامد آن داشته است.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: شکل و شمایل علی نصیریان در فیلم نیز جالب توجه است و او گریمی خاص دارد. ضرب‌المثل‌ها در این فیلم در ارتباط با شخصیت پردازی کاراکترهاعمل کرده و بسیار حساب شده و منسجم‌ انتخاب شده‌اند.
بختیاری: معتمدی در تربیت فرهنگی مخاطب تلاش زیادی کرده است
 بهروز محمودی بختیاری استاد گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران نیز بیان داشت: این فیلم در جشنواره بیست و یکم فیلم فجر سه سیمرغ به خود اختصاص داد و در شش رشته نامزد بوده است. فیلمبرداری این فیلم بسیار درخشان است. در کتاب «آقای بازیگر» عزت‌الله انتظامی از فیلم دفاع می‌کند و آن را اثر مورد علاقه خود دانسته و داستان آن را برجسته می‌داند. کاربرد قابل توجه عبارت و اصطلاحات و کنایات زبان فارسی در فیلم مشهود بوده و از جمله جذابیت‌های فیلم به شمار می‌رود.

وی ادامه داد: سرعت ارائه اطلاعات در این فیلم برای من کمی آزار دهنده بود و برایم جالب بود که این افراد به یکدیگر سلام نمی‌کنند و این موضوع در فرهنگ ما امری آشنا نیست. مسئله نام شناسی در فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» بسیار ویژه است و برای نمونه نام روزبه، بیانگر یک اندیشه ایرانی است.

وی ادانه داد: در فیلم جمله‌های جذابی وجود دارند اما از نطر روایت شناسی هضم آن آسان نیست. طبق علم روانشناسی فرد نمی‌تواند هنگام لطمه روحی جملات پاکیزه‌ای را عنوان کند اما در عین حال این عبارات از منظر درام‌نویسی بسیار برجسته هستند. سطح فرهنگ مخاطب بر اساس خوراک فرهنگی که دریافت می‌کند شکل می‌گیرد و معتمدی تلاش کرده در تربیت فرهنگی این مخاطب کوشش کند.

بختیاری افزود: یلدا و روزبه دارای مشکلات زیادی هستند اما به نظر می‌رسد یلدا علاقه زیادی به آرمان‌های فردی  روزبه دارد. انتظامی در این فیلم تکرار کننده شمایلی است که از او سراغ داریم و او بازی درخشانی ارائه کرده است و حتی نصیریان و حاتمی و کریمی هم بازنمایی نقش‌های پیشین خود را ارائه کرده‌اند. برای درک و آگاهی نسبت به این فیلم، شناخت پیکره سینمای ایران، امثال و حکم و ضرب‌المثل‌های ایرانی می‌تواند مفید باشد.

مهبد مکّی پژوهشگر حوزه موسیقی نیز گفت: انتظامی همواره از ساز پیانو بهره خاصی برده است و این موضوع در فیلم «کانی مانگا» هم چشمگیر است و در عوض موسیقی اپیک، از افکت- موسیقی بهره برده است. انتظامی دید ویژه‌ای به سازهای بادی دارد و دارای هوش موسیقایی سرشاری است که موفق می‌شود باعث تعمیق کشش‌های دراماتیک شده و لایه‌های پنهان فیلم را آشکار کند. شاخصه اصلی موسیقی فیلم این است که به اندازه کافی در فضای فیلم شنیده شود و این موضوع نیز به صورتی ویژه در اثر وجود دارد.

در این نشست هنرمندانی همچون عزیزاله حمیدنژاد، امیر راضی، محمدرضا بایرامی و… حضور داشتند.