در طول سالهاي گذشته در هيچ دولتي، هيچ حمايت جدي - و بدون طمع به اعمال نظارت بيشتر - از موسيقي هنرمندانه انجام نشده است.
۱- سالهاست که مضایق شدید گریبانگیر موسیقیدانان شریف ایران است. منظورم البته هنرمندان و فرهیختگانی است که به موسیقی پاکیزه و انواع هنرمندانه آن میپردازند. کسانی که عاشقانه موسیقی هنرمندانه و محترم ایران را بهرغم هزاران مشکل و گرفتاری زنده نگه داشتهاند. اعمال محدودیتها و اجبار به دریافت مجوز برای برگزاری کنسرت موسیقی ایرانی توسط محترمترین و شناختهشدهترین استادان این هنر که در طول زندگی هنری خود هرگز معیارهای هنرمندانه و اخلاقمدارانه را فرو نگذاشتهاند، یکی از روشنترین مصادیق آشتیناپذیری سیاستگذاران فرهنگی کشور با انواع موسیقی هنرمندانه است. در مقابل تولیدکنندگان مبتذلترین و بیارزشترین انواع موسیقی دست گشادهای دارند و گاه به گاه از آنها تجلیلی هم میشود و تولیدات آنها به عنوان نمونههای «تراز» معرفی میشوند.
سخن از «نینوا»ی استاد حسین علیزاده گفتن آن هم از سوی نامزد محترمی( سعید جلیلی) که همفکرانشان مسببین اصلی اعمال مضایق و محدودیتهای شدید بر موسیقی هنرمندانه و هنرمندان فرهیخته هستند، البته موجب شگفتی فراوان است.
در طول سالهای گذشته در هیچ دولتی، هیچ حمایت جدی – و بدون طمع به اعمال نظارت بیشتر – از موسیقی هنرمندانه انجام نشده است. در تمامی دنیا این نوع موسیقی که سبب پالایش روح و روان و ترویج اخلاق و پاکیزگی و فرهنگ و هنر است، تحت حمایت دولتها قرار دارند. برای ارکسترها بودجه درنظر گرفته میشود، سالنهای رسمی کشور به برگزاری کنسرتهای آنها اختصاص پیدا میکند تا گوش مردم به شنیدن آثار باارزش عادت کند و سطح سلیقهشان فزونی بگیرد.
جای خوشبختی ماست که بسیاری از مردم چنان فرهیختگی ذاتی و علاقهمندیای به فرهنگ اصیل دارند که سره را از ناسره تشخیص میدهند و به موسیقی ملی و انواع دیگر موسیقی هنرمندانه مانند موسیقی کلاسیک اقبال نشان میدهند.
دستگاه فرهنگی کشور براساس نظارت و فشار دایمی بر اهل فرهنگ و هنر – البته کسانی که با خط فکری رسمی کاملا انطباق ندارند- برنامهریزی شده است و اساسا نمیتواند نگاه دیگری داشته باشد. از ابتدا این دستگاه مردم را فاقد توان تشخیص دانسته و خود را قیم و دانای کل پنداشته است. بنا بر همین نگرش، طی سالهای گذشته، همواره عدهای که کمترین آشنایی با موسیقی یا شاخههای دیگر فرهنگ و هنر داشتهاند، بر کار داناترین، هنرمندترین، محترمترین و فرهیختهترین ایرانیان اعمال نظارت کردهاند!
۲- هر دو جریان اصلی سیاسی کشور در حوزه میراث فرهنگی کارنامه خوشایندی ندارند. انتصاب افرادی که کوچکترین آشنایی با موضوع بسیار مهم میراث فرهنگی و گردشگری ندارند – از دولت آقای احمدینژاد گرفته تا دولت حاضر – فجایع عمیق و زخمهای جبران نشدنی بر پیکر میراث فرهنگی و تاریخی کشور وارد کرد. در حوزه گردشگری، بیشتر از آنکه برای توسعه این صنعت در کشور سرمایهگذاری شود، با نگاهی سلبی تلاش شد تا موانعی بر سر راه آن ایجاد شود، بهطوری که امروز تقریبا توریستی که به کشور وارد شود و چرخ صنعت گردشگری را بچرخاند، وجود ندارد. راههای عجیب و غریبی مثل ترویج استفاده از جت اسکی و اسکان رایگان در اماکن اقامتی دولتی و مانند اینها، در واقع آزمون و خطا به هزینه خزانه ملی و به ضرر توسعه و راه انداختن چرخ این صنعت در کشور مستعد ماست. حساب این وعدهها تمام و کمال از جیب ما ملت پرداخت خواهد شد. پرداخت یارانه برای «گردشگری عفیفانه» یعنی از جیب ما بر میدارند، بعد با منت و تحقیر به ما اجازه میدهند که در چارچوبی که آنها تعیین میکنند، سفر کنیم! مثل ارزان کردن بنزین، مثل توزیع رایگان طلا. مصداقِ خرج که از کیسه مهمان بود، حاتم طایی شدن آسان بود.
۳- در حوزه محیطزیست هیچ کدام از دولتهای گذشته تا امروز کارنامه روشن و قابل دفاعی ندارند. سازمان محیطزیست هرگز نتوانسته از معضلات بسیار خطرناک و کشندهای که آرام آرام موجودیت طبیعت و حیات را در کشورمان به مخاطره انداخته، جلوگیری کند. اندک فعالیتهایی که با سختی فراوان توسط نیروهای زحمتکش این سازمان به بار نشسته، مرهون ابتکارات فردی و سعی و تلاش بدنه محترم و مظلوم آن و کمک نیروهای داوطلب بوده است. سازمان محیطزیست در دولت قبل توسط فردی اداره میشد که خود را بالاتر از پاسخگویی میدید، همیشه بیحوصله و متفرعن در انظار دیده میشد و تصمیماتش غالبا به ضرر طبیعت و محیط زیست ایران بود، البته که میدانست هرگز او و هیچ رییس سازمان دیگری را برای اهمال در مدیریت، کارنابلدی، تصمیمات نابخردانه و هزینهبر بازخواست نخواهند کرد.
۴- موضوعات میراث تاریخی، فرهنگ و هنر و محیطزیست در نگاه همه سیاسیون، موضوعاتی زینتی و لوکس به حساب میآیند. در نگاه بیشتر آنان ساختن یک پالایشگاه یا نیروگاه در میان یک زیستگاه یا احداث سد در یک منطقه تاریخی، هیچ اشکالی ندارد. آنها یک سطر در کارنامه دوره مسوولیت خود نیاز دارند. برای آن سطر اضافه شده در کارنامهشان، چندان نگران پیامدهای ناشی از آن نیستند. البته که هزینههای تصمیمات آنها از خزانه ملی و میراث تاریخی و طبیعی و فرهنگی و جان و روان مردم پرداخت میشود.
********
همچنین محمدفاضلی، جامعه شناس، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: عجیب ترین گفته که در این مناظره ها شنیدم اشاره آقای جلیلی به فرصت فرهنگی آلبوم موسیقی نی نوا بود. سازنده نی نوا استاد حسین علیزاده اگر بخواهد در این مملکت کنسرت بدهد، باید مجوز بگیرد. ساکتان در برابر فیلترینگ، محوز و ممیزی و محدود کردن آزادی فرهنگی چگونه از این حرف ها می زنند؟
منبع: روزنامه اعتماد
https://teater.ir/news/62480