«شوگون» یکی از رقبای اصلی بهترین سریال تلویزیونی سال ۲۰۲۴ میلادی است. به محض انتشار این سریال، همه آن را به خاطر نویسندگی، کارگردانی و بازیگری عالی آن ستودند؛ اما سازندگان «شوگون»، به طرفداران اطمینان خاطر دادند که داستان سریال با فصل اول تمام می‌شود. در این زمان بیانیه‌ای آمد که نشان می‌داد سازندگان «شوگون» می‌خواهند آن را از دسته‌ی بهترین مینی‌سریال در امی به بهترین درام تغییر دهند که یعنی سریال محدود به همین اپیزودها نخواهد ماند.
چارسو پرس: خب می‌دانید که بحث تجارت از هنر جداست و وقتی فرصتی دست می‌دهد که محبوبیت سریالی مثل «شوگون» را برای چندین سال ادامه داد، خب چراکه نه؟ ازاین‌رو، سازندگان مجموعه از آن موقع تاکنون اعلام کرده‌اند که نه یکی، که دو فصل دیگر برای «شوگون» ساخته خواهد شد. اما سوال اینجاست، داستان «شوگون» که تمام شده، پس چگونه می‌خواهند آن را ادامه دهند؟

طبق اعلام پلتفرم پخش آنلاین FX، سریال «شوگون» فصل دوم و سوم نیز خواهد داشت و توسعه‌ی این فصل‌های جدید از همین حالا آغاز شده است. فصل اول «شوگون» توانست به امتیاز ۹۹ درصد در وبسایت راتن تومیتوز برسد و همین می‌تواند به شما نشان دهد که بینندگان و منتقدان هر دو از «شوگون» راضی بوده‌اند و خود این موضوع می‌تواند نقش مهمی در بازگشت سریال داشته باشد.

اما باید در نظر داشت که فصل اول مراحل پیش‌تولید خود را از سال ۲۰۱۸ میلادی آغاز کرده بود. سازندگان سریال، جاستین مارکس و ریچل کوندو با وسواس زیاد پنج سال صرف آماده‌سازی، بازبینی و اصلاح «شوگون» کردند و حالا نوید ساخت دو فصل دیگر را به بینندگان می‌دهند. سوال دیگر اینجاست که چند سال باید برای اپیزود تازه‌ای از «شوگون» صبر کرد؟

فعلا دراین‌باره مطمئن هستیم که داستان با کمک نویسندگان سریال «شوگون» و محتوای منبع اصلی برای فصل اول، یعنی کتاب جیمز کلاول، نوشته خواهد شد و فصل‌های آینده بسیاری از مهره‌های کلیدی فصل اول را بازمی‌گردانند؛ از جمله خالقان اصلی سریال، تهیه‌کنندگان، نویسندگان، جاستین مارکس و ریچل کندو، مایکل کلاول و تهیه‌کننده و ستاره‌ی سریال هیرویوکی سانادا که نقش لرد یوشی توراناگا را در «شوگون» بازی می‌کند.

خوب است بدانید داستان فصل اول سریال «شوگون» اقتباسی از رمان جیمز کلاول به همین نام است که در ابتدا در سال ۱۹۷۵ منتشر شد. داستان این فصل کل رمان (بسیار طولانی) کلاول را اقتباس می‌کند و باعث شده که این سوال مطرح شود که «شوگون» دقیقا در دو فصل بعدی چه چیزی را پوشش خواهد داد.

هشدار؛ در ادامه داستان سریال «شوگون» لو می‌رود

یکی از گزینه‌های احتمالی این است که سازندگان سراغ دیگر آثار کلاول بروند. با وجود اینکه که «شوگون» بی‌تردید محبوب‌ترین کتاب در میان این کتاب‌ها به حساب می‌آید، کلاول در واقع سه رمان دیگر در حماسه‌ی آسیایی خود دارد که داستان‌هایشان از شرق آسیا تا خاور دور را دربرمی‌گیرد و «شوگون» اولین رمان بین آن‌ها از نظر زمانی محسوب می‌شود. در حماسه‌ی آسیایی کلاول کتاب «تای-پان» (Tai-Pan) را داریم که داستان دو تاجر را روایت می‌کند که در دهه‌ی ۱۸۴۰ پس از جنگ اول تریاک وارد هنگ کنگ می‌شوند؛ کتاب سوم، «گای-جین» (Gai-Jin)، دنباله‌ای بر «تای-پان» است که داستانش ۲۰ سال بعد و بیشتر در ژاپن می‌گذرد، و «خانه اشرافی» (Noble House) کتاب بعدی است کلاول است که داستان را به سال ۱۹۶۳ به هنگ کنگ بازمی‌گرداند.

ریچل کندو و جاستین مارکس، خالقان سریال، پیش از این اعلام کرده‌اند که دوست دارند حداقل یک رمان دیگر از حماسه‌ی آسیایی را اقتباس کنند؛ به طور ویژه «تای-پان» که داستانش نزدیک به ۲۰۰ سال پس از وقایع سریال «شوگون» اتفاق می‌افتد. با اینکه جزئیات قراردادی که سانادا برای ادامه‌ی بازی در «شوگون» امضا کرده هنوز مشخص نیست، اما اقتباس داستان «تای-پن» مانع حضور او در سریال احتمالی «تای-پان» نخواهد شد. شاید به سانادا شخصیت دیگری از دنیای کلاول محول بشود.

در زمانی که داستان کتاب در آن دوره اتفاق می‌افتد، ژاپن هنوز کشوری بسته به حساب می‌آمد، اما هنگ کنگ یک مرکز تجاری بود که مردم را از سراسر آسیای شرقی به خود جذب می کرد، به ویژه بازرگانان ژاپنی را. در حالی که تمرکز رمان بیشتر بر خانواده‌های متخاصم بریتانیایی است، اما قطعا جایی برای شخصیت‌های تازه وجود دارد، به خصوص اگر بازیگر بااستعدادی مانند سانادا نقش آن‌ها را بازی کند.

مارکس درباره‌ی امکان شخصیت‌های تازه گفته: «سوالات زیادی وجود داشت که احساس می‌کردیم هنوز در داستان بی‌پاسخ مانده‌اند. اینجاست که تاریخ به کمک آدم می‌آید. ما با یکی از مشاوران تاریخی خود حرف زده‌ایم و از او خواستیم اطلاعات بیشتری درباره‌ی ویلیام آدامز و توکوگاوا ایه‌یاسو به ما بگوید؛ اینکه سراغ چه شخصیت‌ها و رویدادهای تازه‌ای می‌توانیم برویم. درست است که در ادامه کتاب «شوگون» ما را همراهی نمی‌کند و مسیر مشخصی وجود ندارد، اما پایان‌بندی در ذهن داریم و می‌دانیم که چگونه به آن برسیم که از تاریخ هم برآمده باشد. ما داریم آن را [داستان فصل‌های بعدی] با همکاری یکدیگر می‌سازیم.»

این تنوع رمان‌ها می‌تواند مبنای محکمی برای چندین فصل باشد که هر فصل در زمان و مکان مشخصی اتفاق می‌افتد. با این حال، این مشکلات بسیاری از جمله مسائل مربوط به دقت فرهنگی را به همراه خواهد داشت. هر دو مارکس و کوندو بارها تأکید داشته‌اند که دقت تاریخی و فرهنگی سریال «شوگون» اهمیت برجسته‌ای دارد و حتی بارها صحنه‌هایی را بازنویسی کرده‌اند تا فرهنگ ژاپنی بهتر و دقیق‌تر منعکس شود. حالا اینکه داستان را یک‌دفعه از ژاپن به یک کشور کاملا متفاوت، با فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت ببریم تغییری بزرگ خواهد بود و بی‌شک روند «شوگون» را بسیار تغییر می‌دهد. اگرچه کاری نشدنی نیست.

اقتباس از کتاب «تای‌-پان» می‌تواند از چندین نظر مورد توجه باشد؛ مهم‌ترین وجه آن، قابلیت ادغام داستان «تای-پان» با «شوگون» است. اگرچه داستان این دو کتاب قرن‌ها با یکدیگر فاصله دارد، اما رمان نهایی در حماسه‌ی آسیایی به ژاپن بازگشته و داستان را به دوره‌ی پایانی ادو می‌برد؛ زمانی که قبیله‌ی توراناگا هنوز به عنوان شوگونات بر ژاپن حکومت می‌کنند. در واقع، یکی از نوادگان لرد توراناگا با یکی از نوادگان خانواده استروان رابطه دارد. بنابراین هیرویوکی سانادا می‌تواند برای بازی در یک توراناگای دیگر بازگردد و حماسه‌ی خانوادگی‌اشان را در برهه‌ای مهم از تاریخ ژاپن به پایان برساند.



اگر اعلام ساخت فصل‌های دوم و سوم «شوگون» برای تعجب ما کافی نبود، خبر بازگشت سانادا از آن هم عجیب‌تر بود. با بازگشت این بازیگر افسانه‌ای ژاپنی به سریال و بازی فوق‌العاده‌اش در نقش توراناگا، که یکی از جنبه‌های برجسته فصل اول سریال است، به نظر می‌رسد مارکس، کوندو و بقیه‌ی عوامل سازنده ترجیح بدهند تا داستان را در ژاپن نگه دارند و داستانی بنویسند که دنباله‌ی مستقیمی بر «شوگون» به حساب بیاید. خوشبختانه این دوره از تاریخ ژاپن هیچ کمبودی از نظر موضوعات جذاب و پیچیده برای سریال ندارد. سانادا درباره‌ی ادامه یافتن سریال گفته: «درست است که ما دیگر [برای فصل‌های بعدی] ادامه‌ی رمان جیمز کلاول را نداریم، اما لحن و روح نوشتار او را داریم و شمه‌ای از داستان‌گویی‌اش را چشیده‌ایم. در حال حاضر، حفظ کیفیت سریال ارجحیت دارد.»

با اینکه رمان اصلی کلاول نام شخصیت‌های تاریخی مشهور ژاپنی را تغییر می‌دهد، اما همچنان بر اساس تاریخ واقعی این کشور است؛ به این معنی که ما نیز می‌توانیم به تاریخ ژاپن نگاهی بیندازیم تا ببینیم چه چیزهایی ممکن است در ادامه برای سریال «شوگون» اتفاق بیفتد. توراناگا بر اساس توکوگاوا ایه‌یاسو، یک دایمیو واقعی ژاپنی و اولین شوگون از شوگونات قدرتمند توکوگاوا ساخته شده که از سال ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ بر کشور حکومت می‌کرد.

توکوگاوا پس از دهه‌ها درگیری داخلی تقریبا بدون وقفه بین جنگ‌سالاران متخاصم، دوره‌ی جدیدی از صلح را در ژاپن آغاز کرد، دوره‌ای که به دوره‌ی ادو معروف شناخته می‌شود. نقش شوگون اساسا نقشی نظامی است، بنابراین صلح در سراسر ژاپن از طریق توکوگاوا و قدرت نظامی قبیله‌اش برقرار شد و در نتیجه‌ی آن، ژاپن به انزوا کشانده شده و از سایر کشورهای جهان دور افتاد.

در فصل اول دیدیم که ورود یک ملوان بریتانیایی به نام جان بلک‌ثورن (کازمو جارویس) در طول جنگ داخلی این انزوا را به هم ریخته و سروصدای زیادی به پا کرد؛ همتای واقعی او ویلیام آدامز است که ورودش به ژاپن هشداری بود برای سران شوگونات مبنی بر اینکه حاکمیت ژاپن در معرض تهدید کشورهای اروپایی قرار گرفته است که می‌خواستند به کمک مذهب مردم را به سمت خود جلب کرده و از این کشور به عنوان بازاری برای کسب منافع خود استفاده کنند.

فصل اول با توراناگا در آستانه‌ی تصرف قلعه‌ی اوزاکا به پایان می‌رسد، کاری که ایه‌یاسوی واقعی انجام داد (البته کمی زودتر از سال ۱۶۰۰). بنابراین، اگر جدول زمانی تاریخ ژاپن همان چیزی باشد که سریال قصد دارد دنبال کند، فصل بعدی احتمالا درباره‌ی پیامدهای تصمیم توراناگا برای به دست گرفتن آشکار قدرت خواهد بود. در زندگی واقعی، ایه‌یاسو با مقاومت بسیار زیادی به ویژه از سوی رقیب خود، ایشیدا میتسوناری مواجه شد که رهبری ارتش مخالف با ایه‌یاسو را بر عهده گرفت و ژاپن را وارد یک جنگ داخلی کرد. ایده‌ی جنگ داخلی می‌تواند زمینه‌ی مناسبی برای داستان فصل‌های بعدی «شوگون» را فراهم کند.



با این حال، فصل دوم احتمالا نمی‌تواند از حضور چندی از بهترین شخصیت‌هایش استفاده کند، مثل ماریکو (آنا ساوای)، یابوشیگه (تادنوبو آسانو) و هیروماتسو (توکوما نیشیوکا). آنا ساوای اعلام کرده که شخصیت او برای فصل دیگری از این سریال بازنخواهدگشت؛ هرچند اگر در فیلمنامه بخش‌هایی در قالب فلش‌بک وجود داشته باشد، ساوای در آن‌ها حضور پیدا می‌کند؛ برای مثال، «شوگون» می‌تواند بازگشتی به گذشته داشته و رابطه‌ی ماریکو با اوچیبا نو کاتا را نشان دهد؛ یا حتی در قالب روحی که مدام بر بلک‌ثورن ظاهر می‌شود همچنان در سریال حضور داشته باشد تا طرفداران هم راضی شوند.

این بازیگر، که در فیلم‌هایی چون «سریع و خشن ۹» (F9) و سریال «پاچینکو» (Pachinko) نیز بازی کرده، از محبوب‌ترین کاراکترهای فصل اول سریال «شوگون» بود و عدم حضورش در فصل‌های بعدی بی‌شک احساس خواهد شد. البته ساوای مشخصا تأکید کرده ترجیح می‌دهد نویسندگان سریال بدون دلیل و تنها به خاطر برگرداندن کاراکترهای محبوب در فیلمنامه‌ی «شوگون» دست نبرند.

با وجود آنکه در فصل‌های بعدی دیگر از حضور شخصیت‌هایی مثل ماریکو بهره‌مند نخواهیم بود، در مقابل، فصل دوم می‌تواند داستان را با نبرد سکیگاهارا و سقوط لرد ایشیدو شروع کند که به طور کامل در پایان سریال نشان داده نشد و این راهی عالی برای شروع فصل جدید است.



گفتیم که فصل اول «شوگون» بر استراتژی توراناگا برای به قدرت رسیدن تمرکز داشت؛ فصل دوم می‌تواند استقرار شوگونات در اولین مراحل آن را نشان دهد و احتمالا سری هم به داستان فرعی مسیحیت از فصل اول بزند؛ زیرا مسیحیت یک دهه یا بیشتر پس از ایجاد شوگونات توکوگاوا به دست خودش ممنوع شد. این فرصتی برای برخی از شخصیت‌های کمتر توسعه‌یافته مانند پدر مارتین فراهم می‌کند تا داستان بیشتر به آن‌ها بپردازد. در این حالت، فصل سوم «شوگون» احتمالا بر محاصره‌ی اوزاکا تمرکز خواهد کرد، که نبرد نهایی است که شوگونات قدرتمند توکوگاوا را در ژاپن فئودال مستحکم کرد.

پایان «شوگون» نشان داد که توراناگا ایشیدو را به دامی کشانده است که مستلزم فداکاری‌های بزرگ از سوی برخی از وفادارترین افراد او از جمله ماریکو و هیروماتسو بود. توراناگا حتی پسرش را در یکی از اپیزودها از فصل اول «شوگون» از دست داد، اما گفته شده که او پسران دیگری دارد که احتمالا نقش مهمی در فصل‌های آینده‌ی سریال ایفا خواهند کرد. اگر بین فصل ۱ و ۲ «شوگون» یک جهش زمانی وجود داشته باشد، به احتمال زیاد این فاصله حدود ۱۰ تا ۱۴ سال خواهد بود که کمک می‌کند تا داستان به تهدید فزاینده‌ی مزدوران مسیحی و محاصره‌ی اوزاکا، که بین سال‌های ۱۶۱۴ و ۱۶۱۵ اتفاق افتاد، بپردازد.

گسترش و نفوذ مسیحیت در سراسر ژاپن موضوع اصلی سریال «شوگون» بود، به ویژه با استفاده از شخصیت لیدی ماریکو. تلاش‌ها برای ساخت پایتخت جدید ژاپن، ادو یا توکیوی امروزی، نیز می‌تواند یکی از جنبه‌های کلیدی فصل دوم «شوگون» باشد؛ زیرا توکوگاوا ایه‌یاسو در زندگی واقعی یک روستای ماهیگیری کوچک را از پایه بنا و دست‌تنها آن را به یکی از مهم‌ترین شهرهای آن زمان در جهان تبدیل کرد. در سال ۱۶۱۴، توکوگاوا ایه‌یاسو به شدت نگران نفوذ مزدوران مسیحی از اسپانیا و پرتغال و منافع سرزمینی آن‌ها در ژاپن بود و ازاین‌رو فرمان اخراج مسیحیان را داد. موضوع اخراج مسیحیان منحصر به سریال «شوگون» نیست و می‌توانید رد آن را در داستان فیلم‌هایی مثل «سامورایی چشم‌آبی» (Blue Eye Samurai) محصول نتفلیکس و حماسه‌ی مذهبی «سکوت» (Silence) مارتین اسکورسیزی هم پیدا کنید.

از این زمان، دیگر مسیحیت در ژاپن ممنوع اعلام شد که به برکناری تمام مبلغان خارجی مسیحی انجامید. داستان می‌تواند به پدر مارتین اجازه دهد تا دهه‌ی اول قرن هفدهم را در یک ادو در حال توسعه باقی بماند. با این حال، همانطور که در فصل اول دیدیم، سوءظن توراناگا به پدر مارتین برقرار است و ممکن است او را به عنوان دشمن خود و شوگونات فرض کند؛ همانطور که بلک‌ثورن به توراناگا گفته بود. درباره‌ی بلک‌ثورن هم باید گفت که احتمال حضور در فصل دوم و سوم «شوگون» بسیار زیاد است؛ زیرا از نظر تاریخی ویلیام آدامز، که گفتیم کاراکتر بلک‌ثورن مبتنی بر اوست، تا پایان عمرش در ژاپن ماند.

بیشتر بخوانید: اگر سریال Shōgun را دوست دارید این فیلم ها را تماشا کنید


سال ۱۶۱۴ برای توکوگاوا ایه‌یاسو (توراناگا) سال مهمی بود که فرمان اخراج مسیحیان را به اجرا درآورد و در عین حال، تلاش‌ها برای سرنگونی حکومت شوگونی او خود را ناکام گذاشت. در زمینه‌ی داخلی، پس از چندین دهه درگیری بی‌وقفه، مدتی طول کشید تا توکوگاوا فرصت نفس کشیدن پیدا کند. پیش از توکوگاوا، تویوتومی هیدیوشی وارثی از خود به جای گذاشت که پس از تثبیت حکومت شوگونات به سن بلوغ رسید و یک جنگ داخلی کوتاه بینشان درگرفت. در سریال «شوگون»، این شخصیت تاریخی در قالب ناکامورا یاچییو جوان (سن مارس)، پسر تایکو و لیدی اوچیبا نو کاتا (فومی نیکایدو) نشان داده شده است. با این حال، در آن زمان توکوگاوا عنوان شوگون را به پسرش داده بود، البته هنوز هم فرمانروای واقعی خودش بود که به او اختیار عمل می‌داد تا این شورش را سرکوب کند.
با وجود اینکه لرد ایشیدو پس از نبرد سکیگاهارا از صحنه خارج خواهد شد، اوچیبانوکاتا نشان داد که قدرت واقعی را در اوزاکا در اختیار دارد و احتمالا به پسرش، به اصطلاح وارث، انگیزه می‌دهد تا آنچه را که توسط توراناگا از آن‌ها گرفته شده پس بگیرد. به همین ترتیب فصل‌های بعدی می‌توانند تمرکز خود را روی بازسازی حمله‌ی اوساکا بگذارند که البته با توجه به مرگ توکوگاوا در سال ۱۶۱۶ تا حدودی با محدودیت زمانی مواجه می‌شود. بنابراین، زمینه‌ی تاریخی زیادی برای ادامه‌ی بالقوه داستان توراناگا وجود دارد.

اما آن چیزی که فصل اول «شوگون» را از بسیاری از سریال‌های دیگر حال حاضر متمایز می‌کند روابط سه قهرمان اصلی آن است؛‌ یعنی لرد توراناگا، جان بلک‌ثورن و لیدی تودا ماریکو. خطوط داستانی این سه کاراکتر به نحوی با هم درآمیخته که نمی‌توان یکی را بدون دیگری تصور کرد؛ هر اتفاقی که برای یکی از این سه بیفتد، به ناچار دوتای دیگر را هم درگیر می‌کند. اما پایان فصل اول عملا داستان توراناگا و بلک‌ثورن را می‌بندد و داستان ماریکو هم در اپیزود پیش از آن، با مرگ او به پایان می‌رسد. بنابراین، سوال دیگری که ایجاد می‌شود این است که «شوگون» چگونه می‌خواهد بدون این شخصیت‌ها و ارتباطات آن‌ها داستان سریال را ادامه دهد.



از نظر روایی، مشخصا «شوگون» هیچ تعهدی برای پیگیری دقیق وقایع تاریخی ندارد. حتی اگر ماریکو مرده باشد می‌توان به کاراکتر شوهرش، تودا هیروکاتسو یا بونتارو (شینوسوکه آبه)، رجوع کرد که هنوز زنده است و به توراناگا وفادار. در «شوگون» دیدیم که بونتارو شخصیت پیچیده‌ای دارد و پسر یکی از نزدیک‌ترین متحدان توراناگا محسوب می‌شود. در فصل اول بونتارو همیشه بین وفادار نگه‌داشتن ماریکو به خود و وظایف‌اش نسبت به توراناگا در تضاد بود که او را به سمت یک درگیری دائمی با بلک‌ثورن سوق می‌داد. اکنون که دیگر خبری از ماریکو نیست، او باید جای جدیدی در میان زیردستان توراناگا پیدا کند و رابطه‌ی او با بلک‌ثورن نیز می‌تواند مسیری کاملا متفاوت داشته باشد.
مرگ کاشیگه یابوشیگه (تادانوبو آسانو) موجب می‌شود کاشیگه اومی (هیروتو کانای) به عنوان ارباب دهکده و یکی از متحدان کلیدی توراناگا در منطقه بنشیند. با اینکه یابوشیگه فضای داستان را عوض می‌کرد، اما همیشه یک تهدید احتمالی برای اربابش بود که شاید به عنوان مأمور مخفی برای دشمنانش کار می‌کند. حالا در فصل دوم و سوم این پتانسیل وجود دارد که ببینیم وارث او هم آیا همین مسیر را دنبال خواهد کرد یا خیر. اگر بخواهیم به تاریخ رجوع کنیم، به سن بلوغ رسیدن یاچیو می‌تواند انگیزه و تهدید مهمی باشد که به ویژه با وجود مادر تیزبین او، لیدی اوچیبا تشدید خواهد شد.

با نزدیک شدن ژاپن به اروپایی‌ها، درگیری با مبلغان پرتغالی نیز می‌تواند یک درگیری مهم روایی برای داستان «شوگون» داشته باشد؛ برای مثال، پدر مارتین آلویتو (تامی باستو)، همیشه از بلک‌ثورن گله می‌کرد که چرا ماریکو را از رابطه‌ی نزدیکی که با مسیحیت داشت جدا کرده است؛ بنابراین دیدن تعامل این کاراکترها نیز می‌تواند فرصت‌های داستانی دیگری برای فصل‌های بعدی «شوگون» فراهم کند. البته از آنجا که سازندگان فصل اول سال‌ها صرف بازنویسی و اصلاح فیلمنامه‌ی «شوگون» کردند تا از نظر تاریخی بی‌نقص باشد، رفتن به یک مسیر تخیلی کمی بعید به نظر می‌رسد.

جاستین مارکس و ریچل کندو، خالقان سریال «شوگون» اعلام کرده‌اند که مراحل اولیه برای نوشتن فصل‌های بعدی آغاز شده است. کندو به هالیوود ریپوتر گفته: «آشوب به پا شده، البته آشوب هنری. هر چه [موضوع] دم دست داریم بررسی می‌کنیم تا ببینیم کدام داستان به نتیجه می‌رسد. این همزمان هیجان‌انگیز و اعصاب‌خردکن بوده، زیرا بدیهی است که راهی که در آن قدم برداشته‌ایم نامشخص است و ما نقشه‌ی راهی نداریم. فقط تاریخ را داریم.»

به گفته‌ی این زوج، آن‌ها به ژاپن سفر کرده و به طور دقیقی روی کتاب‌های جیمز کلاول کار کرده‌اند تا بفهمند او چگونه از رویدادها و شخصیت‌های واقعی برای رمان خود بهره برده است. مارکس اشاره کرده که تئوری توطئه‌های زیادی در طول ادوار پیدا می‌شوند که هر کدامشان تاریخ را به نحوی متفاوت روایت می‌کنند. این‌ها زوایایی تاریک‌تر همان چیزی است که «شوگون» می‌تواند در آن‌ها کاوش کند. مارکس درباره‌ی فصل دوم و سوم توضیح داده است: «سریال دیگر با فصل سوم تمام می‌شود. می‌دانیم داستانش از کجا آغاز شده و ره به کجا می‌برد و مشخصا می‌دانیم چه شخصیت‌هایی در این سفر وجود خواهند داشت. ولی در حال حاضر فقط روی فصل دوم تمرکز کرده‌ایم تا مطمئن شویم واقعا به آن نقطه در داستان فصل سوم می‌رسیم. اما می‌دانیم که فصل دوم [نسبت به فصل اول] داستان تاریک‌تری دارد.»

البته، تا زمانی که FX به طور رسمی اعلام نکند، بی‌شک نمی‌دانیم که این فصل‌های آینده‌ی سریال «شوگون» دقیقا بر اساس چه چیزی خواهند بود؛ اما می‌دانیم که بدون توجه به این موضوعات پایش خواهیم نشست. فعلا تاریخ مشخصی برای انتشار فصل دوم «شوگون» اعلام نشده و سازندگان سریال تأکید کرده‌اند که نمی‌خواهند برای نوشتن آن عجله کنند و حتی اگر نتوانند داستانی در حدواندازه‌های فصل اول روی میز بیاورند اصلا فصل‌های بعدی را نمی‌سازند. البته مارکس گفته مراحل پیش‌تولید طولانی فصل اول به کمک فصل‌های بعدی آمده و حداقل یک سالی از زمان تولید آن‌ها خواهد کاست. بنابراین و با توجه به وسواس مارکس، کندو و سانادا برای حفظ کیفیت سریال، تاریخی در سال ۲۰۲۶ تا ۲۰۲۷ میلادی برای پخش «شوگون» منطقی به نظر می‌رسد.
منبع: دیجی‌مگ