چارسو پرس: سعید رجبی فروتن در روزنامه اعتماد نوشت:
یکی از ویژگیهای سینِمای ایران در سالیان اخیر رشد سرمایهگذاری و مشارکت دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی و حاکمیتی در تولید فیلم است. اگر در گذشته کانون پرورش ، شهرداری ، بنیاد سینمایی فارابی و حوزه هنری به عنوان سرمایهگذار در تیتراژ فیلمهای سینمایی بیشتر دیده میشد، حالا موسسه رسانهای اوج، ارتش، بنیاد شهید ،بنیاد روایت نیز به جرگه سرمایهگذاران تولید فیلم سینمایی پیوستهاند. (نگاه کنید به جدول پیوست این یادداشت)
حجم سرمایهگذاری این دستگاهها از منابع عمومی کشور رقم چشمگیری است اما اغلب فیلمهایی که تاکنون به نمایش درآمدهاند، سرمایه خود را برنگردانده و در گزارش مالی و حسابرسی سازمانهای سرمایهگذار، آورده مالی به عنوان هزینه قطعی در ذیل حمایت و مصارف فرهنگی سند میخورد. به تعبیری سازمانهای دولتی و نهادهای عمومی چشمداشتی به سود و بازگشت سرمایه ندارند و همین که فیلمهایی به نام و حمایت آنها تولید شود، رسالت خود را انجام شده تلقی کرده و لازم هم نمیبینند که برای اکران و دیده شدن فیلمهایشان به آب و آتش بزنند.
بیشتر بخوانید: ارگانها در جشنواره فیلم فجر قبول یا رفوزه؟
حضور پررنگ و معنادار فیلمهای حکومتی با صرف هزینههای قابل توجه، عملا سینمای ایران را به طیفی از فیلمهای ارزان و متوسط با سرمایه بخش خصوصی و فیلمهای گران و پر هزینه دولتی منقسم کرده است. اوج حضور فیلمهای ارگانی در چهلودومین جشنواره فیلم فجر نمودار شد. در جشنواره گذشته بنیاد سینمایی فارابی از ۱۲ فیلم که با مشارکت مالی آن نهاد تولید شده بودند، رونمایی کرد و پس از آن حوزه هنری با ۷ عنوان و موسسه اوج با ۴ فیلم در رتبههای بعدی قرار داشتند. البته از آنجا که بعضی از فیلمها با مشارکت دو و گاه سه ارگان تولید شدهاند، مشکل بتوان بعضی از فیلمها را محصول اختصاصی یک ارگان محسوب کرد. مضافا که بنیاد سینمایی فارابی نیز برای خالی نبودن عریضه همیشه درصدی را برای مشارکت بخش خصوصی کنار میگذارد!
ضریب سرمایهگذاریهای دولتی و عمومی در سینِما درحالی سیر صعودی به خود گرفته است که توان بخش خصوصی متناسب با آن رشد نکرده است و صاحبان سرمایه به دلیل شرایط موجود اقتصادی، سینِما را عرصه جذابی برای سرمایهگذاری محسوب نمیکنند. اکران فقط نیمی از تولیدات سالانه و خواب سرمایه ناشی از انتظار طولانی مدت برای عرضه فیلم، یکی از موانع جدی در مسیر سرمایهگذاری است. به دلیل تورم ۴۰درصدی در اقتصاد ایران، ترجیح بسیاری از سرمایهگذارانی که گرایش فرهنگی دارند، تامین مالی پروژههایی مانند سریال و شوهای مخاطبپسند با حضور چهرههای مشهور سینمایی و تلویزیونی در نمایش خانگی است. نگاهی به میزان سرمایهگذاری صورت گرفته برای هر قسمت از یک سریال و مقایسه آن با تعداد فیلمهایی که هر ساله در سینِما تولید میشود، نشاندهنده این ادعاست که حجم سرمایه در گردش نمایش خانگی از سینِما بیشتر است. مزیت دیگر نمایش خانگی به سینِما آن است که فاصله تولید تا نمایش در آن بسیار کوتاه است و شم و دانش اقتصادی مدیران پلتفرمهای اینترنتی، باعث شده است تا یک بازی دو سر برد برای تهیهکنندگان و ناشران محتوا رقم بخورد.
ازسوی دیگر اقتصاد بسته سینمای ایران و عدم رابطه آن با سینمای جهان که میتوانست در تولید مشترک یا اکران فیلم خارجی در ایران و نمایش فیلمهای ایرانی در سینماهای دنیا مجسم شود، عملا باعث شده تا سینمای ایران حکایت ماهی خرد و کوچکی را پیدا کند که نه در دریا بلکه در یک حوض رشد کرده است. دل خوش کردن به صدها جایزه از جشنوارههای ریز و درشت سینمایی در اقصی نقاط عالم نیز نتوانسته برای این سینِما به اندازه سالهای دور، بزرگی و سیادت در جهان رقابتی کنونی ایجاد کند.
بیشتر بخوانید: گسترش نفوذ نهادهای حاکمیتی در سینما طی پنج سال اخیر
از جنبههای اقتصادی که بگذریم فاصله و شکاف دولت و ملت که در انتخابات اخیر ریاستجهموری نمود یافت، کار را برای سینمای ایران با مشکل روبهرو میکند. سینِما به تماشاگر زنده است و سینما و قصههایش اگر راوی زمانه خود نباشد، نمیتواند صرفا با اکران پیدرپی فیلم کمدی عامهپسند برای خود مشروعیت کسب کند. حالا همانقدر که جای خالی اکثر واجدان شرایط در بزنگاه انتخابات احساس میشود، نبود سینماگران اندیشمند و فراهم نبودن زمینه کار برای آنها به دلیل اختلافنظر و دیدگاه با دولتمردان و گفتمان آنها نیز قابل درک است. گرم کردن تنور فیلمهای ارگانی نمیتواند به تنهایی به سینِما شور و گرمی بخشد. نهال سینِما از اندیشه و خلاقیت سینماگران متفکر و آزاداندیش تغذیه میکند و رشد مییابد. مادام که بیشه سینِما خالی از شیران بماند، کارکرد سینِما به «محض خنده» و قصههای کمجان محدود میماند و کمکی به رشد تفکر نخواهد کرد. اگر برای حکمرانان پیام انتخابات اخیر و «صدای خاموشان» به قدر کافی عبرتانگیز است، خالی بودن سبد سینِما از آثار تاملبرانگیز و ماندگار با سویه انتقادی و هشداردهنده نیز از نظرها پنهان نخواهد ماند.
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان/ ایوان مداین را آیینه عبرت دان