سایت خبری تئاتر از ایسنا: این پیشکسوت تئاتر شامگاه گذشته 3 مرداد ماه در اولین جلسه از سلسله نشستهای «تئاتر از نگاه سنگلج»، با موضوع بررسی تاریخ شفاهی تئاتر ایران، گفت: بسیار خوشحالم که بعد از 50 سال دوباره به جایی که در آن نشو و نما کردهام، بازگشتهام. این تالار گرچه پیر است و 50 سال قدمت دارد اما هنوز بهترین و درستترین معماری برای تئاتر یک مملکت را دارد.
جوانمرد دربارهی پیشینهی تئاتر سنگلج یادآور شد: در دهه 40 اقدامات جدی برای ایجاد یک سالن اپرا با نام تالار رودکی در تهران صورت گرفته بود که امروز آن سالن را به عنوان تالار وحدت میشناسیم. در آن زمان مشخص شده بود که در پروسه ساخت بنا، پول زیادی حیف و میل شده است پس از آن دستور توقف ساخت آن بنا از سوی مقامات صادر شد. در آن زمان احتیاج به یک محل اجرا بسیار محسوس بود و با تمهید یکی از اعضای بلندپایهی اداره هنرهای زیبای آن زمان به مدیر کمپانی سازنده پیشنهاد شد که با ساخت یک سالن تئاتر کوچکتر در گوشهای از تهران میتواند، پروژه تالار رودکی را نیز به اتمام برساند.
وی ادامه داد: در آن سالها شهرداری تهران، خانههای محلهی قدیمی سنگلج را برای احداث پارک شهر تخریب کرده بود و پس از ساخت این پارک، تکه زمین قناصی از آن پروژه باقی مانده بود که تالار «سنگلج» با نام پیشین «تالار 25شهریور» در این زمین ساخته شد. به این ترتیب میتوان گفت این ساختمان باجی است که تئاتریها از کمپانی سازندهی تالار رودکی گرفتند.
این هنرمند خاطرنشان کرد: از آن زمان تاکنون، سالنهای زیادی از فرهنگسراها گرفته تا سالنهای شیک و پرخرج و زیبا در کشور ساخته شده اما عموماً غلط ساخته شدهاند و هنوز این بنا درستترین سالن تئاتر ایران است.
عباس جوانمرد که کارش را پیش از ساخت اولین سالنهای تئاتر در کشور آغاز کرده است، دربارهی نقشش در تأسیس بنای تالار سنگلج گفت: من کارمند اداره هنرهای زیبا بودم که از طرف رئیس کل این اداره (پهلبد) مأمور نظارت بر روند ساخت تالار سنگلج شدم. وقتی که بنای در حال ساخت را دیدم، متوجه اشکالاتی شدم از جمله اینکه عمق صحنه کم بود و ستونهای دو طرف صحنه هم مانع دید، تماشاگران بود و حتی اتاق تعویض لباس مجزا برای بانوان و دستشویی برای بازیگران در نظر گرفته نشده بود که با اصرار من به مهندس ناظر پروژه، این ایرادات رفع شد و ساختمان به شکل فعلی ساخته شد.
او که بنیانگذار اولین جشنوارهی تئاترهای ایرانی است درباره نیم قرن فعالیت حرفهای خود گفت: 50 سال کار کردم اما صادقانه میگویم که کار اصلی و با ارزش من کارهایی که روی صحنه اجرا کردم نبوده بلکه تأثیری است که در شکلگیری و پیشرفت گروههای تئاتری در دهه 40 داشتم. در سالهای پس از کودتای 28 مرداد دوره فترت تئاتر اجرایی ایران بود که هیچ حرکتی دیده نمیشد و کار مهمی که من کردم، ایجاد حرکت در این تئاتر مرده بود.
کارگردان نمایشهای ماندگار «پهلوان اکبر میمیرد» و «سگی در خرمنجا» دربارهی چگونگی فعالیتش در آن دوران اظهار کرد: با ورود اولین تلویزیون به ایران توسط «ثابت پاسال»، اداره کلاسهای کارگردانی و گویندگی را به عهده گرفتم و اولین تئاترهای تلویزیونی را هم در همان سالها در تلویزیون «ثابت» اجرا کردم. با آشنایی که با کار تلویزیون پیدا کرده بودم، دریافتم که در دنیا تلویزیون آسیب بدی به سینما و تئاتر وارد کرده اما گمان میکردم در ایران تلویزیون میتواند بسیار مفید باشد چرا که بطور مجانی در میان تودههای مردم نفوذ دارد.
او ادامه داد: بنابراین تصمیم به تشکیل گروههای تئاتری برای اجرا در تلویزیون گرفتم. گرچه از طرف مسئولان تئاتر آن زمان این کار امری محال به نظر میرسید اما هدف ما این بود که پس از مدتی تعدادی نویسنده و کارگردان و بازیگر جدید در عرصه تئاتر معرفی شوند و افرادی مثل بهرام بیضایی و اکبر رادی و غلامحسین ساعدی از همان زمان کار خود را آغاز کردند.
این نویسنده و پژوهشگر هنرهای نمایشی با بیان اینکه معتقدم هر کاری که توسط ادارههای دولتی دستمالی شود کارش لنگ خواهد بود، گفت: با اصرار من برای انجام این طرح، سرانجام شش گروه تئاتری که با سرپرستی افراد وارد و اهل کاری مثل عزتالله انتظامی، علی نصیریان، نصرت کریمی، فخری خوروش، جعفر والی و... اداره میشدند، شکل گرفت که هرگروه هم از بازیگران جوانی بهره میبردند که به علت علاقه و احساس مالکیتی که نسبت به کار داشتند در کمتر از سه ماه، شش نمایش برای اجرا آماده کردند و تا شش ماه بدون وقفه هر هفته یک نمایش بطور زنده از تلوزیون پخش شد؛ هرچند متأسفانه هیچکدام از آن نمایشها ضبط نشد.
عباس جوانمرد درباره تأثیرات مثبت این کار در آن زمان گفت: این روند توانست ثمرات خوبی به بار بنشاند، از جمله اینکه بازیگران و نویسندگان بسیاری پیدا شدند و جوانها هم راغب به کار شدند و مردم هم به مرور با دیدن نمایشها از تلویزیون به دیدن نمایش در سالن تئاتر علاقهمند شدند. پس از این جریانها بود که ماجرای باجگیری از آن کمپانی و ساخت تالار سنگلج پیش آمد و این تالار ساخته شد.
این هنرمند درباره چگونگی شکلگیری اولین جشنواره تئاترهای ایرانی نیز توضیح داد: زمانی که نمایشها را در تلویزیون اجرا میکردیم، همه میگفتند این کار عملی نیست چون احتیاج به پیِس (نمایشنامه) فرنگی داریم، اما من میگفتم که اولویت با تئاتر ایرانی است و همین امر باعث شد مقدمات اولین جشنواره نمایشهای ایرانی فراهم شود که آن جشنواره هم در همین سالن توسط افرادی که هیچکدام هم اداری نبودند بخوبی اجرا شد، اما بعدها با کنار رفتن آن گروه، دیگر این جشنواره امکان اجرا پیدا نکرد و در این راه دخالت نهادهای اداری آفت اصلی بود.
در ادامه این جلسه که با حضور هنرمندان نسلهای مختلف تئاتر کشور برگزار میشد، در فضایی صمیمانه، سوالاتی دربارهی تاریخچه تئاتر ایران از این هنرمند باسابقه پرسیده شد.
عباس جوانمرد در پاسخ به این سوال که پیش از سال 44 و تأسیس تالار سنگلج گروههای تئاتری کجا تمرینات خود را انجام میدادند؟ گفت: در اداره هنرهای زیبای آن زمان سالنی وجود داشت که جلسات کانون فیلم هم توسط فرخ غفاری در همان مکان اجرا میشد. این سالن مخصوص تمرین ارکسترهای اداره هنرهای زیبا بود و ما مجبور بودیم، برای تمرین تمام وسایل و صندلیهای ارکستراسیون را بیرون ببریم، به این شرط که بعد از تمرین هم دوباره آنها را سر جایشان برگردانیم! در اصل پیش از تأسیس تالار «سنگلج» تئاتریها مکان مشخصی برای کار تئاتر نداشتند.
این پیشکسوت تئاتر که با 87 سال سن قریب به پنجاه سال سابقهی فعالیت هنری دارد، درباره شرایط فعلی تئاتر ایران نیز ادامه داد: به ندرت میشود که برنامه گروههای جوان را نبینم و همه امید من به نسل جوان است و از آنها چیز یاد میگیرم. به نظر من هنر در هر زمینهای فقط از ناخودآگاه انسان برمیآید و هر گاه هنر زادهی خودآگاهی شود،"کُمِیتش" میلنگد. جوانها هم با کمک ناخودآگاه خود آفرینش میکنند و امیدوارم که در این کار هرگز به خودآگاهی نرسند. توصیه من به آنها این است که پس از آفرینش اثرشان منتظر بهرهوری و سوددهی آن نباشند.
عباس جوانمرد در پایان سخنانش خبر از نگارش کتاب خاطرات 50 سال فعالیت هنری خود داد و گفت: این کتاب حدود 700 صفحه است که تمامش شامل بررسی اشکالات و اشتباهات من است. این کتاب اکنون زیر چاپ است. هر چند همتایان من وقتی از گذشته خود مینویسند انگار جهان هستی به آنها ختم شده است، اما من سعی کردم با بررسی اشتباهات گذشتهی خودم راهنمای علاقهمندان جوان تئاتر باشم.
در انتهای این مراسم که به همت تماشاخانه «سنگلج» و با حضور مهدی شفیعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی، برگزار شد، یک قطعه کاشی منقش به طرح سردر تماشاخانهی سنگلج، به رسم یادبود توسط خسرو حکیمرابط -نمایشنامهنویس پیشکسوت- به عباس جوانمرد اهدا شد.
درباره نمایش «اولئانا» به کارگردانی علیاکبر علیزاد/ درباب منفور بودن قدرت
همایش ملی گفتمان تئاتر دینی آغاز به کار کرد
«کافه فرانسه» با دو روز تأخیر به صحنه میرود
خلق عروسکهای غولپیکر ایرانی در ساحل اروند
«چلچراغ » استاد محمد خوانش میشود
خوانش «سرمه» در فرهنگسرای سرو
«عشق سالهای وبا» شنبه هم اجرا میشود
آغاز اجرای «تارتوف» از ۴ مرداد
«فرشته نگهبان» در چایخانه اداره تئاتر خوانش میشود
همراهی «تیه گراف» با نمایش «ستوان اینیشمور»
آخرین فرصت ارسال اثر به فراخوان پوستر جشنواره کودک و نوجوان
یادداشت کیومرث مرادی برای بازگشت محسن علیخانی به تئاتر