هوش مصنوعی، انقلاب خاموشی است که دنیای سینما را به چیز دیگری تبدیل می‌کند. آثار علمی- تخیلی بسیار بیشتر و فراتر از روایت‌های معمولی و هیجان‌انگیز با فناوری‌های پیشگامانه تماشاگران مخاطبان را شگفت‌زده و مجذوب می‌کنند و حتی با ترکیب بسیاری از ابزارهای پرطرفدار صنایع گوناگون را به تحولی شگرف می‌رسانند. هوش مصنوعی قادر است مرزهای آنچه فناوری می‌تواند به آن دست پیدا کند را تغییر داده و غیرممکن‌ها را ممکن کند.
چارسو پرس: رابرت داونی‌جونیور، بازیگر آمریکایی برنده اسکار با حضور در پادکست on with kara swisher گفت اگر مدیران استودیو مارول از هوش مصنوعی برای بازگرداندن تونی استارک (یکی از شخصیت‌های مارول کامیکس که داونی‌جونیور نقش آن را در قالب مردآهنی بازی می‌کند) استفاده کنند، مجبور می‌شود آن‌ها را مورد بازخواست قرار داده و از ایشان شکایت کند. بیان این مسئله توسط داونی‌جونیور برای بار دیگر مسئله استفاده از هوش مصنوعی در سینما را به میان آورده و نظر موافقان و مخالفان، درخصوص استفاده از این تکنولوژی پیشرفته را به صحنه اصلی بحث‌های سینمایی کشاند. حال این سؤال به میان می‌آید که استفاده از هوش مصنوعی چه آثار مثبت و مخربی در پی خواهد داشت و طرفداران و مخالفان آن چه استدلال‌هایی در این زمینه از خود ارائه می‌دهند. در این گزارش به ظهور و بروز تکنولوژی هوش مصنوعی خواهیم پرداخت و بیم و امیدهای موجود در مورد بهره بردن از این امکان در صنعت سینما را برای شما مطرح می‌کنیم.

هوش مصنوعی؛ آنگونه که می‌خواهد باشد 
پیش از اینکه به بحث ورود هوش مصنوعی به پروسه تولید فیلم ورود پیدا کنیم باید در ابتدا هدف ظاهری و تأثیر آن بر تولید آثار سینمایی را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم. هوش مصنوعی یا همان‌artificial intelligence  قرار است در طول فرایند نوشتن فیلمنامه نقش بسزایی ایفا کند و کارهای دیگری نظیر ویرایش ویدئو، تولید CGI و حتی طراحی و ارائه بازیگران مجازی و کمک به توسعه فرایند استفاده از جلوه‌های ویژه میدانی را هم به سامان برساند. درواقع استفاده از هوش مصنوعی، هنر و صنعت سینما را توأمان دگرگون می‌کند و عصر جدیدی را رقم می‌زند که تأثیرش اگر از ناطق شدن این مدیوم در اواخر دهه 20 میلادی بیشتر نباشد، به‌هیچ‌وجه کمتر نیست. این جریان روند کار را ساده‌تر پیش می‌برد و هزینه‌های تولید فیلم را به‌مراتب کاهش می‌دهد و فیلمسازان را قادر می‌سازد تا بتوانند به رؤیاها‌ی‌شان رنگ واقعیت بزنند، اما این تنها روایت بخشی از داستان است و برای تماشای آنچه زیر آب قرار دارد باید از کوه یخ به اعماق ماجرا سرازیر شویم و با مسائل ریز و درشت به‌صورت ریشه‌ای روبه‌رو شویم. برای مرور تاریخچه استفاده از هوش مصنوعی در سینما باید به دل تاریخ بزنیم و با مرور آثار مهم سینمایی در آن دوران حضور تکنولوژی‌های نوین را در صنعت سینما مورد بررسی قرار دهیم. برای اولین‌بار، فریتز لانگ، کارگردان سرشناس آلمانی- آمریکایی با ساخت فیلم اکسپرسیونیستی «متروپلیس» (1927) مسئله حضور هوش مصنوعی را به‌عنوان یک بازیگر اصلی در آینده مناسبات میان انسان و ماشین به‌گونه‌ای تیره و تار مطرح کرد. او در این فیلم نشان داد یک ربات چگونه می‌تواند با استفاده از ظاهری انسانی، دیگران را بفریبد و مقدمات تسخیر جهان را به نفع سازنده‌اش فراهم کند. متروپلیس اولین فیلم «بلند» سینمایی در گونه علمی- تخیلی (سای‌فای) بود و توانست آینده این ژانر سینمایی را تا حدود بسیار زیادی به حضور خود گره بزند. لانگ دوران ابتدایی کارش در حوزه سینما را در آلمان گذراند و متروپلیس را هم در کشور خود خلق کرد. نگرش پیش‌گویانه او درمورد وضع جهان به‌قدری دیستوپیایی و رعب‌آور بود و کمتر کسی گمان می‌برد که زندگی مردم در سال‌های بعد در نتیجه استفاده از تکنولوژی‌های مختلف آنقدر متحول شود که با صدسال پیش خود به اندازه هزارسال تفاوت ایجاد کند! حتی نگاه سیاه و تار لانگ به آینده، تحت لوای هوش مصنوعی دور از واقعیت نیست و وضعیتی که او صدسال پیش در فیلمش ترسیم کرده بود، اکنون در حال تعبیر است.

صنعت سینما در دنیا، بالاخص آمریکا و هالیوود، پس از ساخت فیلم متروپلیس به بازتولید آرزوهای فریتز لانگ در قالب سینمای ژانر پرداخت و هوش مصنوعی را در قالب شخصیتی متمایز و تا حدودی مهارنشدنی و قائم به ذات به متن تصویر انتقال داد، اما این مدل از استفاده چندان قرابت و نزدیکی‌ای به روح آثار لانگ نداشت و فقط در موارد معدودی نسبت به آنچه در آینده تمام شئون زندگی انسان مدرن را تخریب می‌کرد همسو با روح جاری در متروپلیس بود. فیلم‌هایی همچون «بلید رانر»، «ماتریکس»، «بیگانه»، «2001: ادیسه فضایی» و... مثل متروپلیس با اتخاذ رویکرد انتقادی، وضعیت مدرن انسان امروزی را مورد قضاوت قرار می‌دادند ولی این اتفاق در مورد دیگر فیلم‌ها چندان صادق نبود، چون آن‌ها از امکان تکنولوژی برای اعتبار دادن به کسب‌وکار خود در بازار استفاده می‌کردند و قرار هم نبود که خواب زمستانی مخاطبان هدف‌شان را به هم بزنند. درحقیقت آینده‌نگری درمورد شرایطی که می‌تواند نحوه زیست ابنای بشر را زیر و زبر کند به‌خاطر کسب سود بیشتر تعطیل شد و سینمای صنعتی آمریکا نیز از تکنولوژی جلوه‌های ویژه کامپیوتری و درنهایت هوش مصنوعی برای بال و پر دادن به بازار کساد سینما استفاده کرد. 

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


هوش مصنوعی چطور کار می‌کند؟ 
هوش مصنوعی، انقلاب خاموشی است که دنیای سینما را به چیز دیگری تبدیل می‌کند. آثار علمی- تخیلی بسیار بیشتر و فراتر از روایت‌های معمولی و هیجان‌انگیز با فناوری‌های پیشگامانه تماشاگران مخاطبان را شگفت‌زده و مجذوب می‌کنند و حتی با ترکیب بسیاری از ابزارهای پرطرفدار صنایع گوناگون را به تحولی شگرف می‌رسانند. هوش مصنوعی قادر است مرزهای آنچه فناوری می‌تواند به آن دست پیدا کند را تغییر داده و غیرممکن‌ها را ممکن کند، به‌طوری‌که تمایز میان واقعیت و رؤیا از هم قابل تشخیص نباشد. این امکان به‌وسیله جلوه‌های ویژه میدانی تقریباً شدنی نیست و همین مسئله موجب شده است که شور و اشتیاق سینماگر- تکنسین‌ها به استفاده از امکان مجازی هوش مصنوعی برای به ثمر نشستن خواب و خیال‌هایشان نتایج جالب و عجیبی را در پی داشته باشد که در آینده به آن‌ها خواهیم پرداخت. باری، ادغام و ترکیب هوش مصنوعی در جلوه‌های ویژه بصری (vfx) یک نیروی دگرگون‌کننده در پروسه ساخت فیلم به وجود می‌آورد و به‌واسطه الگوریتم‌هایش حجم قابل‌توجهی از داده‌ها را برای تبدیل کردن فرایندهای پیچیده به خودکار به کار می‌گیرد  تا در نتیجه این پیشرفت دسترسی به جلوه‌های بصری برای سینماگران آسان‌تر از گذشته شود. به عبارت دیگر، نقش هوش مصنوعی در پیاده‌سازی صحنه‌های پیچیده و محیرالعقول مشخص می‌شود و اتفاقات ویژه‌ای را در این خصوص رقم می‌زند. این نوآوری نه‌تنها در حال تحول صنعت فیلمسازی است، بلکه با ورود به عرصه بازی‌های کامپیوتری، این حوزه را نیز از نعمات خود بهره‌مند کرده است. هوش مصنوعی در فناوری ضبط حرکت هم تأثیر می‌گذارد و تجربه پوشیدن لباس‌های مجهز به حسگر را ساده‌تر از قبل، پیش می‌برد؛ اولین اثر این اتفاق را می‌توان در تولید انیمیشن‌های جدید جست‌وجو کرد که حرکات کاراکترها در آن‌ها روان‌تر و طبیعی‌تر از قبل اتفاق می‌افتاد. تأثیر استفاده از هوش مصنوعی را فقط نباید در سینمای ژانر علمی- تخیلی و انیمیشن‌های کمپانی‌های ریز و درشت خلاصه کرد، بلکه رد آن را باید در تقویت رئالیسم سینمایی مورد اشاره قرار دارد. ابزارهای مبتنی‌بر هوش مصنوع، واقع‌گرایی جلوه‌های ویژه را هم در فیلم‌های سای‌فای و هم در ملودرام‌هایی که گاه در آن‌ها نیاز به این پدیده احساس می‌شود، بالا می‌برند. الگوریتم یادگیری ماشینی بافت‌ها قادرند تا مدل‌های بسیار دقیقی تولید کنند و کاراکترها و همین‌طور محیط‌های CGI را به شکل حیرت‌آوری واقعی به نظر برسانند.  اما مسئله‌ای که در این میان، سطح بحث را فراتر می‌برد انقلابی است که هوش مصنوعی در داستان‌سرایی و ساختار دراماتیک فیلمنامه ایجاد کرده است. در این نقطه انشقاق شدیدی میان مخالفان و موافقان استفاده از امکان هوش مصنوعی پدید می‌آید، زیرا بسیاری از فیلمنامه‌نویسان کارکشته و حرفه‌ای در رقابت با هوش مصنوعی چندان چیزی برای چانه‌زنی با صاحبان فیلم‌ها در چنته ندارند و به‌تدریج از بازار کنار خواهند رفت. این صرفاً یک پیش‌بینی یا تحلیل هم نیست، اتفاقی است که دیر یا زود همچون ناطق شدن سینما یا ابداع «سینما اسکوپ» رقم می‌خورد و صنعت فیلم را به پیش و پس از خود تقسیم می‌کند. اما استفاده از هوش مصنوعی در کوتاه‌مدت نمی‌تواند از آثار منفی، بری باشد چون اگر توسط افراد کم‌تجربه یا بدون تخصص پیاده‌سازی شود، می‌تواند نتایج بدی در پی داشته باشد و نظر مخالفان را حداقل در حوزه سینما ثابت کند که حضور هوش واقعی در صحنه، اگرچه در شکل ظاهری خود مانع از عیب و ایراد است ولی چون توسط افراد بی‌استعداد و کم‌خرد کنترل می‌شود چندان نمی‌تواند آنگونه که متن تصویر را متحول ساخت، حوزه فیلمنامه را هم تحت‌تأثیر قرار دهد. 

من می‌جنگم، پس هستم 
رابرت داونی‌جونیور در نقد استفاده از هوش مصنوعی نه اولین نفر است و نه آخرین کسی است که از میان ستارگان هالیوودی دست رد به سینه این تکنولوژی می‌زند. همانطور که انتظار می‌رفت، انجمن نویسندگان آمریکا در می ۲۰۲۳ نسبت به استفاده صنعت سینمای آمریکا از هوش مصنوعی دست به اعتصاب زدند و در روند تولید فیلم‌ها وقفه زیادی ایجاد کردند. انجمن نویسندگان در این راه تنها نبودند و انجمن بازیگران هالیوود (sag-aftra) نیز در ادامه به آن‌ها پیوستند. این برای نخستین‌بار در 63 سال گذشته بود که استودیوهای فیلمسازی با اعتصاب توأمان دو انجمن مهم نویسندگان و بازیگران روبه‌رو می‌شدند، اتفاقی که روند ساخت بسیاری از فیلم‌ها را به بن‌بست کشاند و کار و کاسبی استودیوها را مختل ساخت. آن‌ها در ضمن اینکه خواستار افزایش دستمزد خود به‌خاطر گسترش شبکه‌های نمایش خانگی و مسئله بهره‌وری بالای پلتفرم‌ها بودند، مسئله دریافت تضمین در رابطه با کارشان را هم خواستار شدند و عنوان کردند فناوری هوش مصنوعی نباید جایگزین آن‌ها در پروسه تولید فیلم شوند. به گزارش یورونیوز، فرن درشر، رئیس اتحادیه بازیگران در همین راستا افزود: «رک و پوست‌کنده نمی‌توانم باور کنم که چقدر در بسیاری از چیزها از هم فاصله داریم. چگونه آن‌ها ادعای فقر می‌کنند (استودیوها) وقتی می‌گویند چپ و راست داریم پول از دست می‌دهیم ولی همزمان صدها میلیون دلار پول به مدیران اجرایی خود می‌دهند! این منزجرکننده است.» اما با این حال، نویسندگان هالیوود بعد از توافق با استودیوهای بزرگ بر سر دو مسئله مهم دریافت دستمزد و چگونگی بهره بردن کمپانی‌ها از هوش مصنوعی به اعتصاب پنج ماهه خود در ماه سپتامبر پایان دادند و به کارشان برگشتند. براساس توافق موجود میان تهیه‌کنندگان و فیلمنامه‌نویسان، قرار بر این شد که هوش مصنوعی نمی‌تواند برای نوشتن یا حتی بازنویسی فیلمنامه مورد استفاده قرار بگیرد و حتی محتواهایی که به‌وسیله آن پدید می‌آیند هم نمی‌توانند به‌عنوان یک محتوای مرجع درنظر گرفته شوند. حتی شرکت‌ها هم نخواهند توانست برای به نتیجه رساندن پروژه‌های خود، نویسندگان را مجبور به استفاده از هوش مصنوعی کنند یا اگر هم می‌خواهند از این امکان بهره ببرند باید حتماً فیلمنامه‌نویس مربوطه را در جریان بگذارند تا آن‌ها به صلاحدید خود عمل کنند. اما اینکه این بایدها و نبایدهای قانونی تا چه میزان خواهند توانست دست مدیران استودیوهای فیلمسازی در هالیوود را در استفاده از هوش مصنوعی ببندند و از فیلمنامه‌نویسان و ستارگان سینما حمایت کنند، جای سؤال دارد. سینما در حال حاضر همچون دیگر عرصه‌ها با سرعت سرسام‌آوری در حال تغییر و نو شدن است، به‌طوری‌که حد و حدود هیچ قانونی نخواهد توانست در برابر تغییرات آن تاب بیاورد. اکنون که در حال نوشتن این گزارشم، افراد بدون احتیاج به فرایندهای دست‌وپاگیر دولتی، بروکراتیک و حتی سازوکارهای اقتصاد سرمایه‌داری -که پیوسته بسیاری را از آرزوی فیلم‌ساز شدن منصرف می‌کند- این توانایی را دارند که با استفاده از امکاناتی که هوش مصنوعی برایشان ایجاد می‌کند فیلم موردعلاقه و انتظار خویش را بسازند و کسی هم نتواند جلوی آن‌ها را بگیرد، حتی اگر این اتفاق به نابودی خلاقیت در میان سینماگران جوان منجر شود. آثاری نظیر «نسل» به ‌کارگردانی «ریکاردو فاسِتی»، «تصور کن» به ‌کارگردانی «آنا آپتر»، «سیگما۰۰۱» به ‌کارگردانی «کوین هالک» و... هرچند تلاش‌های کوچکی‌اند که از صفر تا صد آن‌ها توسط هوش مصنوعی به ثمر نشسته است ولی نمی‌توان وضع آینده را همچون گذشته در نظر گرفت و تأثیر هوش مصنوعی در تولید آثار گوناگون سینما را نادیده انگاشت. 
منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: ایمان‌ عظیمی