تهیهکنندگی بهترین آلبومهای مایکل جکسون
درگذشت جونز در رسانههای مختلف پوشش داده شد، چرا که او یکی از برجستهترین چهرههای فرهنگی پاپ قرن بیستم به شمار میرود و تاثیر و اهمیت او در دنیای موسیقی محرز است. از جمله گاردین در گزارشی از زندگی جونز نوشته است و از شهرتش که بیشتر به دلیل تهیهکنندگی آلبومهای مایکل جکسون - شامل« Off the Wall»، «Thriller » و «Bad» - در دهه ۱۹۸۰ بوده است؛ این آلبومها آثاری بودند که جکسون را به ستاره بزرگ دنیای موسیقی پاپ تبدیل کردند. او همچنین با هنرمندان بزرگی همچون فرانک سیناترا، آریتا فرانکلین و دونا سامر همکاری داشت و برای آنها آثار درخشانی تولید کرد. کویینسی جونز، علاوه بر موسیقی، آهنگسازی بسیاری از فیلمهای مطرح را نیز در کارنامهاش دارد و در عرصههای مختلف موفقیتهای زیادی کسب کرده؛ او یک رهبر بیگبند در موسیقی جاز، تنظیمکننده آثار برای هنرمندان بزرگ و نوازندهای چیرهدست در سازهایی همچون ترومپت و پیانو بود.
سال ۱۹۹۰ بود که شرکت تولیدی تلویزیون و سینمای خودش را تاسیس کرد و با تولید سریالهایی مانند«The Fresh Prince of Bel-Air» به موفقیتهای بزرگی رسید؛ علاوهبر این و بعدها در سال ۲۰۱۷ سرویس تلویزیون موسیقی «Qwest TV» را که یک آرشیو بزرگ دیجیتالی از اجراهای موسیقی در سبکها و سالهای مختلف بود، راهاندازی کرد.
نامزدی 80 جایزه گرمی
جونز با ۸۰ نامزدی جایزه گرمی، پس از بیانسه و جیزی، سومین هنرمندی است که بیشترین تعداد نامزدی را در این جوایز دارد و با کسب ۲۸ جایزه، جایگاه برجستهای در میان برندگان گرمی را از آن خود کرده است.
گاردین در بخشی از گزارش خود نقل قولهایی را درباره این چهره تاثیرگذار آورده است؛ از جمله کسانی که به او ادای احترام کردند، مایکل کین بود که در همان روز تولد جونز - ۱۴ مارس ۱۹۳۳ - متولد شده است. او نوشت: «کویینسی، همزاد آسمانی من، یکی از بزرگان دنیای موسیقی بود. افتخار داشتم که او را شناختم.»
نمایشنامهنویس و بازیگر، جرمی او هریس، نیز سهم بیپایان جونز در فرهنگ امریکا را ستایش کرد و نوشت: «او هر کاری را میتوانست انجام داد. کویینسی جونز که در دورانی متولد شد که رویاهای یک پسر سیاهپوست محدودیتهای زیادی داشت، او به ما آموخت که هیچ محدودیتی وجود ندارد.»
پیانوی همسایه و آواز مادر
جونز در شیکاگو متولد شد؛ پدر او، از نسل بردگان آزاد شده بوده است. اولین تجربه جونز از موسیقی از طریق صدای پیانویی بود که همسایهشان مینواخت به علاوه آوازهای مادرش. او در هفت سالگی شروع به یادگیری پیانو کرد و پس از طلاق والدینش، همراه با پدرش به ایالت واشنگتن نقل مکان کرد. در دبیرستان به گروه موسیقی پیوست و سازهای مختلفی از جمله درام و سازهای بادی را آموخت. در ۱۴ سالگی همراه با ری چارلز ۱۶ ساله در کلوپهای سیاتل اجرا میکرد و در سال ۱۹۴۸ به عنوان نوازنده همراه با بیلی هالیدی نواخت.
جونز موسیقی را در دانشگاه سیاتل تحصیل کرد و سپس به بوستون و نیویورک رفت، جایی که در میان برجستگان موسیقی جاز، همچون چارلی پارکر و مایلز دیویس، فعالیت داشت. او حتی ترومپتنواز گروه الویس پریسلی در اولین حضور تلویزیونی او بود و بعدها، در سال ۱۹۹۱، آخرین اجرای دیویس را تنها دو ماه قبل از مرگش رهبری کرد.
جونز با همراهی لاینل همپتون به تور اروپا رفت و بیشتر دهه ۱۹۵۰ را در آنجا گذراند. در این دوران، او تحصیلات خود را در پاریس ادامه داد و با چهرههای برجستهای مانند پابلو پیکاسو، جیمز بالدوین و ژوزفین بیکر آشنا شد. در سن ۲۳ سالگی، به عنوان مدیر موسیقی و تنظیمکننده برای دیزی گیلسپی، به امریکای جنوبی و خاورمیانه سفر کرد. او گروه بزرگی برای موزیکال جاز Free and Easy تشکیل داد و برای آزمون این اثر به اروپا رفت، اما این پروژه با شکست روبرو شد و جونز را با اعتراف خودش، نزدیک به خودکشی و با ۱۰۰،۰۰۰ دلار بدهی روبرو کرد.
جونز سپس به عنوان تهیهکننده و تنظیمکننده در Mercury Records مشغول به کار شد و با همکاری با هنرمندانی چون الا فیتزجرالد، دینا واشنگتن، پگیلی، سارا ووهان و سامی دیویس جونیور، به تدریج بدهی خود را پرداخت کرد.
جونز وارد عرصه موسیقی فیلم هم شد و در نهایت موسیقی آثاری چون The Italian Job، In the Heat of the Night، The Getaway و The Color Purple را نیز ساخت. فیلم آخر که خودش تهیه کرده بود، ۱۱ نامزدی اسکار دریافت کرد، از جمله سه نامزدی برای خود جونز. در سال ۱۹۶۸، او نخستین آفریقایی-امریکایی شد که نامزد اسکار بهترین آهنگ اصلی برای The Eyes of Love از فیلم Banning شد و در مجموع هفت بار نامزد این جایزه بود. در تلویزیون، او موسیقی سریالهایی مانند The Bill Cosby Show، IronsideوRoots را ساخت.
بیشتر بخوانید: مطالب مربوط به موسیقی
همکاریها و تجربههای موفق جونز
همکاری او با فرانک سیناترا در سال ۱۹۵۸ آغاز شد، زمانی که توسط گریس کلی، شاهزاده موناکو، برای هدایت و تنظیم موسیقی سیناترا در یک رویداد خیریه استخدام شد. این همکاری تا آخرین آلبوم سیناترا، LA Is My Lady در سال ۱۹۸۴ ادامه یافت. حرفه موسیقی شخصی جونز نیز در اواخر دهه ۱۹۵۰ آغاز شد و او آلبومهایی به نام خودش به عنوان رهبر گروه ضبط کرد که در آنها چهرههای برجستهای همچون چارلز مینگوس، آرت پرپر و فردی هابارد حضور داشتند.
جونز یک بار درباره دوران خود در سیاتل گفت: «وقتی مردم در مورد موسیقی مینویسند، جاز، R&B و پاپ را در جعبههای جداگانهای قرار میدهند، اما ما همه این کارها را انجام میدادیم.» در اواسط دهه ۶۰، او تهیهکنندگی آهنگهای پرفروش It’s My Party از لسلی گور را بر عهده داشت و بعدها به موسیقی فانک و دیسکو روی آورد. او آهنگهای موفقی چون Give Me the Night از جورج بنسون و Baby Come to Me از پتی آستین و جیمز اینگرام را تولید کرد و همچنین با گروه رافوس، چاکا خان و برادران جانسون همکاری کرد. او خود نیز آثاری فانک منتشر کرد و آلبومهای موفق Body Heat (۱۹۷۴) و The Dude (۱۹۸۱) را به چارتهای برتر موسیقی رساند.
بزرگترین موفقیت جونز در این سبک، همکاری با مایکل جکسون بود؛ آلبوم Thriller همچنان پرفروشترین آلبوم تاریخ است. انعطافپذیری جونز در آلبومهای Off the Wall و Bad به جکسون این امکان را داد که از دیسکوی سبک به فانک راک پیچیده عبور کند. او و جکسون (به همراه لاینل ریچی و تهیهکننده مایکل عمرتیان) در سال ۱۹۸۵ رهبری پروژه خیریه We Are the World را بر عهده داشتند که برای کمک به رفع قحطی در اتیوپی بود. جونز در سال ۲۰۰۹ درباره جکسون گفت: «امروز برادر کوچکم را از دست دادم و بخشی از روحم با او رفت.» در سال ۲۰۱۷، تیم حقوقی جونز توانست ادعای حق امتیاز ۹.۴ میلیون دلاری برای او از کارهای جکسون دریافت کند، اگرچه او در سال ۲۰۲۰ مجبور به بازگرداندن ۶.۸ میلیون دلار شد.
در پی موفقیت The Color Purple در سال ۱۹۸۵، جونز شرکت Quincy Jones Entertainment را در سال ۱۹۹۰ تشکیل داد و بزرگترین موفقیت او در تلویزیون، تولید سریال کمدی The Fresh Prince of Bel-Air بود که حرفه ویل اسمیت را آغاز کرد. از دیگر تولیدات او، سریال In the House و برنامه کمدی MadTV بود. او همچنین در سال ۱۹۹۳ شرکت Qwest Broadcasting و مجله موسیقی Vibe را در همکاری با Time Inc. راهاندازی کرد. در طول حرفه خود، جونز از خیریهها و سازمانهای مختلفی مانند NAACP و بنیاد جاز امریکا حمایت کرد و به جوانان هنرمندی همچون جیکوب کالیر موسیقیدانی که برنده چندین جایزه گرمی شده است، مشاوره داد.
جان جونز در طول زندگیاش دو بار بهطور جدی به خطر افتاد، یک بار در سال ۱۹۶۹ که به سختی از قتل توسط فرقه چارلز مانسون نجات یافت؛ جونز قرار بود شب قتلها به خانه شارون تیت برود، اما به دلیل فراموشی، قرار ملاقاتش را از دست داد. بار دیگر او در سال ۱۹۷۴ از یک آنوریسم مغزی جان سالم به در برد، اما به دلیل احتمال تشدید آسیبها، مجبور شد از نواختن ترومپت دست بکشد.
جونز سه بار ازدواج کرد. اولین ازدواج او با دوست دبیرستانیاش، جری کالدوول بود که نه سال طول کشید و تا سال ۱۹۶۶ ادامه داشت. از این ازدواج صاحب دختری به نام جولی شد. در سال ۱۹۶۷، او با اولا اندرسون ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر و یک دختر شد. در سال ۱۹۷۴، برای ازدواج با بازیگر پگی لیپتون که بهخاطر نقشهایش در The Mod Squad و Twin Peaks شناخته میشود، از اندرسون جدا شد. از این ازدواج نیز دو دختر داشت، از جمله رشیدا جونز، بازیگر مشهور. آنها در سال ۱۹۸۹ از یکدیگر جدا شدند. جونز دو فرزند دیگر نیز داشت: راشل، از رابطهاش با رقصنده کارول رینولدز و کنیا، دخترش از بازیگر ناستاسجا کینسکی. جونز امروز هفت فرزند دارد. پس از ازدواج سوم او دیگر ازدواج نکرد اما روابطی با زنان جوانتر داشت که گاه مورد توجه قرار میگرفت و واکنشهایی را برمیانگیخت، از جمله رابطه یکسالهاش با طراح مصری ۱۹ ساله، هبه العواضی، در سن ۷۳ سالگی. او همچنین ادعا کرده بود که با ایوانکا ترامپ و ژولیت گرکو نیز قرار گذاشته است.
خودزندگینامه کویینسی جونز در سال 2001 منتشر شد. زندگی و حرفه او همچنین در مستندهای Listen Up: The Lives of Quincy Jones (1990) به کارگردانی الن وایسبرود و Quincy (2018) که توسط دخترش، بازیگر و فیلمنامهنویس راشیدا جونز و فیلمساز آلن هیکس ساخته شده است، به تصویر کشیده شدهاند. در سال 2022، جونز کتاب Notes: On Life and Creativity12 را منتشر کرد که در آن بازتابهای خود را درباره فرایند خلاقیت به اشتراک گذاشته است.
واکنش چهرههای هنری به درگذشت جونز
در پی درگذشت کویینسی جونز، اسطوره بزرگ موسیقی، هنرمندان و موسیقیدانان بسیاری در صفحات رسمی خود پیامهای محبتآمیز و اندوه خود را به اشتراک گذاشتند. این چهره برجسته که تأثیر شگرفی بر دنیای موسیقی و سرگرمی گذاشته بود، نه تنها الهامبخش نسلهای متعدد از هنرمندان بود، بلکه میراثی بینظیر از خلاقیت و نوآوری برجای گذاشت.
استیوی واندر، خواننده و آهنگساز معروف و همکار دیرینه جونز، در پیامی نوشت: «جهان در سوگ از دست دادن و همزمان جشن زندگی و میراث بینظیر کویینسی جونز به سر میبرد؛ نمادی که نبوغش موسیقی و دنیای سرگرمی را برای همیشه متحول ساخت. صمیمانهترین تسلیتهایمان را به فرزندان، خانواده، دوستان و طرفداران او تقدیم میکنیم. در آرامش بخواب! دلتنگت خواهیم شد.»
سلین دیون هم در پیام خود نوشت: «با قلبی شکسته از درگذشت دوست عزیزم، تنها نابغه موسیقی، کویینسی جونز، آگاه شدم. کویینسی نهتنها به عنوان یک مربی گرامی، بلکه به عنوان شخصی که بهخاطر تأثیر عمیقش بر تقریبا تمام اشکال موسیقی امریکایی به او احترام میگذاشتم، دنیای مرا دگرگون کرد. من افتخار همکاری با او را داشتم که برایم همچون تحقق یک رویا بود. در جلساتمان، شهود موسیقایی او به طرز شگفتانگیزی عمیق بود. او به من کمک کرد تا «قطعه کوچکی از بهشت» را ضبط کنم. کویینسی همیشه دقیقا میدانست که هر قطعه موسیقی به چه نیاز دارد. علاوه بر مهربانی و دستاوردهای بیپایانش، او را بهخاطر کارهای بشردوستانهاش که به هنر، مقابله با قحطی جهانی و حمایت از جوانان محروم اختصاص یافته بود، تحسین میکردم. دستاوردهایش به تمامی گوشههای جهان رسیده است. کویینسی روزی گفت: «موسیقی روح جهان است و ما را در سطحی که کلمات به تنهایی نمیتوانند به آن دست یابند، به هم پیوند میدهد.» امیدوارم خرد و شادی او همیشه با ما بماند.»
جیکوب کولیر، خواننده و آهنگساز جوان بریتانیایی که جونز در مسیر شهرت او نقش مهمی داشت، نیز در این رابطه نوشت: «در آغاز فروتنانه مسیرم، پیش از آلبومهای «Djesse» و «In My Room» و حتی قبل از آنکه روی صحنه پا بگذارم، کویینسی جرقهای در من دید و مرا زیر بال و پر خود گرفت. او مرا بالا کشید و شجاعت داد تا به ذات خود ایمان داشته باشم و هر مسیری را که میخواستم، آزادانه بپیمایم؛ به گونهای که زندگیام برای همیشه تغییر کرد.
مانند بزرگترین قهرمانان، عمیقترین درسهای او آنهایی بود که با مثال به من آموخت. او هرگز به من نمیگفت چه کنم یا چیزی به روند خلاقانه یا دیدگاه من تحمیل نمیکرد، بلکه تشویقم میکرد تا آنچه میخواستم را بسازم، بدون شتاب و دقیقا به روشی که برایم درست بود. حضور ملایم او در زندگیام بسیاری از درهای غیرقابلتصور را گشود، اما هیچ دری مهمتر از آن نبود که او به عنوان یک مومن واقعی در قلبم باز کرد. من عمیقا دلتنگ او هستم؛ او جذابترین شخصیت یک «پدربزرگ» روی زمین بود. با آن چشمک شیطنتآمیز، انگشت اشاره کج و داستانهای بینظیر از پیکاسو، استراوینسکی، سیناترا، چارلی برد، نادیا بولانژه و بینهایت داستانهای دیگر. مهربانی بیپایان، حمایت بیقید و شرط و عشقش، علاوه بر ثروت بینهایت موسیقایی چیزهایی است که همه ما میتوانیم تا ابد از آن لذت ببریم.»
این خواننده جوان پیام خود را درباره جونز با یک جمله پایان داده بود و آن اینکه:
«تو در هر نتی که مینوازم حضور خواهی داشت. ما تا همیشه مدیون تو هستیم. دوستت دارم.»
منابع:
1- گاردین
2- دانشنامهبریتانیکا
3- صفحات شخصی هنرمندانی که از آنها در گزارش نقل قول شده است.منبع: روزنامه اعتماد