نقدها و نمرات فصل سوم سریال Yellowjackets

منتقدان بر این باور هستند که فصل سوم سریال Yellowjackets وقتی به بخش‌های مربوط به گذشته و داخل جنگل و طبیعت می‌پردازد، در بهترین حالت خودش قرار دارد و به طور اجتناب‌ناپذیری ناهموار است ولی توانسته توسط عناصر قوی خودش به جلو حرکت کند.

نظر منتقدان درباره فصل سوم سریال Yellowjackets

• راتن تومیتوز | ۳۵ نقد – امتیاز ۸۹ درصد
• متاکریتیک | ۲۱ نقد – امتیاز ۶۶ از صد

بیشتر بخوانید:  مطالب مربوط به سریال‌های خارجی

شدت این فصل تأثیر زیادی روی شخصیت‎‌های آن دارد و با اینکه متأسفانه آن‌ها رنج می‌برند اما نتیجه آن نیز یکی از فصول عالی در دنیای سریال شده است.

فصل سوم سریال Yellowjackets از همان دقیقه ابتدایی بهترین جنبه‌های خودش را نمایان می‌کند، بخش‌هایی که پر از وحشی‌گری هستند و همین نیز منجر به برخی اسرار پیچیده و عالی می‌شود که شما را تشنه موارد بیشتری نگه می‌دارد.

سریال Yellowjackets همچنان یک اثر خودآگاه و برجسته باقی مانده است. موسیقی متن فوق‌العاده است و به خوبی روی سکانس‌های وهم‌آور این اثر نشسته است. این در حالی است که شما نمی‌دانید که چه کسی قرار است از این وضعیت جان سالم به در ببرد.

فصل سوم سریال Yellowjackets نسبت به دو فصل قبلی زمان بیشتری طول می‌کشد که به حرکت در بیاید اما هنوز هم یک سریال تماشایی با موسیقی متن جذاب و مقدار بسیار زیادی حیله و نیرنگ است.

فصل سوم این سریال ساخته اشلی لایل، بارت نیکلسون و جاناتان لیسکو همانند دو فصل قبلی با اعتماد به نفس نیست و کاراکترها را درون بیابان داستان‌سرایی رها و سرگردان کرده، به امید اینکه نجاتی صورت بگیرد، نجایی که ممکن است هرگز از راه نرسد.

بخش‌های فصل سوم حول محور شخصیت‌های بالغ آنقدر پراکنده است که نمی‌تواند جنبشی به داستان بدهد. بخش‌های مربوط به نوجوانان منجسم‌تر است. فصل سوم بیشتر قسمت‌های خودش را صرف زمینه‌سازی می‌کند و مشخص نیست که بتواند داستان این فصل را در اوج به پایان برساند یا خیر.

سریال Yellowjackets در فصل سوم بیشتر آن هیاهوی خودش را از دست داده است. در حالی که بازیگران در هر دو خط زمانی بهترین هنرنمایی خودشان را ارائه می‌کنند اما داستانی که در اختیار آن‌ها قرار گرفته در حد و اندازه فصل اول نیست. عدم ارتباط بین اعمال شخصیت‌ها در خط زمانی ۱۹۹۶ و تأثیر آن بر شخصیت‌ها در زمان حال، باعث شده که این دو خط داستانی موازی بسیار دور از هم احساس شوند و فاقد اهمیت به نظر برسند.

زنان در خط زمانی حال بیش از اندازه پراکنده هستند و هر تلاشی برای کنار هم قرار دادن آن‌ها اجباری احساس می‌شود و آن‌ها همانند نسخه جوان خودشان فاقد یک ضرورت برای زنده ماندنشان هستند. پارانویا، تمایلات پنهانی و درام معمولی نوجوانان در زمان گذشته، یک بشکه پودر قابل احتراق را شکل دادند که برخی از بهترین لحظات سریال را رقم می‌زنند.

هر قسمت همچنان بین دو خط زمانی تقسیم شده و در حالی که خط زمانی گذشته می‌تواند جذاب باشد اما خط زمانی حال حاضر خسته‌کننده و در عین حال عجیب و غریب احساس می‌شود.