سایت خبری تئاتر: گوردون واین پیشکسوت هنر تئاتر و رییس خانه تئاتر فرانکفورت سالهاست یکی از شرکت کنندگان ثابت جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان و جشنواره تئاتر فجر است. گوردون واین که چندین بار به ایران سفر کرده است بر این نکته تاکید دارد که مهمترین دلیلی که او را به ایران میکشاند، ایده گرفتن است چرا که تئاترهای ایرانی پر از ایدههای ناب هستند.
در این گفتگو با ما همراه باشید:
*چه نکتهای در تئاتر ایران وجود دارد که شما به آن علاقهمندید؟
- برای من تئاترهایی که در ایران دیدم بسیار مهم هستند. بسیار خوشحالم که مجالی برای من فراهم میشود تا علاوه بر تئاترهای کودک و نوجوان که در این چند سال به واسطه حضور در جشنواره کودک همدان دیدهام، توانایی و تکنیک تئاتر بزرگسال ایران را ببینم. با اینکه همه میدانند که من یک متخصص تئاتر کودک هستم اما به نظر من کارهای ایرانیان به لحاظ هنری و تکنیکی عالی هستند. من دو تئاتر در جشنواره تئائر فجر دیدم که به نظرم میتوانند در سطح بینالملل هم مخاطب و علاقهمندان ویژهای برای خود پیدا کنند.
*شما همیشه فقط به همدان سفر میکردید اما بالاخره به تهران هم آمدید. شهر تهران را چطور دیدید؟
- من حرم مطهر امام خمینی (ره) را دیدم و از عظمت آن شگفت زده شدم. همچنین فرودگاه امام خمینی را با نگاه توریستی دیدم و برج میلاد که خیلی زیبا بود. من فکر میکردم هوای شهر شما آلودهتر از چیزی باشد که این روزها میبینم اما آنقدرها که میگفتند هم کثیف نبود! من سالهاست که به ایران سفر میکنم، اما تا به حال نتوانستهام زیباییهای کشور شما را ببینم.
بسیار خوشحالم که هنرمندان شما و محیطهای هنری کشور شما را میبینم اما دلم میخواهد فرهنگ شما را بیواسطه دریافت کنم. اینکه بازارها را ببینم، مردم کوچه و بازار را ببینم. بخش عظیمی از فرهنگ همین است. اینکه من ببینم مردم ایران صندوقی دارند به نام «صدقات» که من فکر میکردم پارکومتر است! و بعد میفهمم که این صندوقها رسالت دیگری دارد و قرار است پولی که مردم داخل اینها میریزند صرف امور خیریه شود. فرهنگ این چیزی است که من میبینم. مردم شما سیگار «کِنت» میکشند و نوشابه «کوکاکولا» میخورند. من هم دلم میخواهد زمانی که شما به کشور من آمدید مردم کشور من را ببینید تا احساس ماندگارتری نسبت به شهر من و کشور من داشته باشید.
*هنر تئاتر در ایران را چطور میبینید؟ تفاوتها و شباهتهای تئاتر ایرانی با تئاتر آلمانی چیست؟
- نکات مهم برای من کیفیت، ساختار و چگونگی تئاتر شما بود. تئاتر کشور شما با ما تشابهات فراوانی دارد. ما تئاترهای رسمی و دولتی داریم که همه امکانات سخت افزاری را در اختیار دارند و تئاتر بخش خصوصی که باید از لوازمی که اهالی تئاتر دولتی دور میاندازند، استفاده کنند!
تئاتر تهران هم همینطور است، بعضی از سالنهایتان بسیار حرفهای است و بعضی از سالنها با سطح استاندارد اولیه هم فاصله زیادی دارد. همین تشابهات من را به کشور و هنر شما علاقهمند کرده است. اما مهمترین دلیلی که من را به ایران کشاند، ایده گرفتن است. چرا که تئاترهای ایرانی پر از ایدههای ناب هستند. ما به دلیل شباهت زیادی که از لحاظ سختافزاری و امکانات با هم داریم به خوبی میتوانیم با یکدیگر تعاملات این چنین داشته باشیم.
*با اتکا به این تشابهات چطور میشود ارتباط شهر فرانکفورت و تهران را تقویت کرد؟
- تئاتر شما بسیار توانا است. خواهر خوانده شدن فرایبورگ آلمان و اصفهان هم از طریق ارتباط میان هنرمندان تئاتر شروع شد. ما در این سالها تلاش فراوانی برای خواهرخواندهگی میان فرانکفورت و همدان انجام دادیم و صحبتهای فراوانی در این خصوص صورت پذیرفته است. فرانکفورت تنها ۷۰۰ هزار نفر جمعیت دارد یعنی یک بیستم تهران. از طرف دیگر هم تهران به دلیل شکل سیاسی که دارد، ارتباط با آن بسیار دشوار است. به همین دلیل برقراری رابطه همدان و فرانکفورت خیلی راحتتر است. ولی اگر این علاقه از طرف تهران باشد، میشود آن را مطرح کرد البته همانطور که گفتم باید از طریق ارگانهای ذیربط بررسی شود.
*به نظر شما ارتباط دو طرفه میان دو کشور چگونه میتواند اتفاق بیفتد؟
- مهمترین ارتباطی که ما میتوانیم با هم داشته باشیم از راه دانش و تجربه است. از طریق کلاسهای آموزشی دانشگاهها، کلاسهای آزاد و یا برگزاری جشنوارههای بینالمللی در دانشگاه. دانشگاه هنر فرانکفورت که من در آن تدریس میکنم و مدیریت هنری آن را بر عهده دارم در شهر ایسن در ۵۵ کیلومتری فرانکفورت است. یک دانشکده چند منظوره که هم تکنیکهای فنی هنر را یاد میدهند و هم بازیگری را. در کلاسهای تئاتر در آلمان است که تمام فارغ التحصیلانش در هنر مشغول به کار میشوند، اتفاقی که هم برای دانشجویان جالب است و هم برای استادان.
*کارهای ایرانی را برای حضور در عرصه بین الملل چگونه ارزیابی میکنید؟
- برای کار در عرصه بینالملل، نیازمند متنهای بین الملل هستیم. مثلا نمایش «سیاه بازی» شما با آن متن سرشار از استعاره و ارجاعات بومی و ایرانی، برای مخاطب آلمانی جذابیتی ندارد چرا که زیبایی این نمایش به این است که شما عقبه این ماجراها را بدانید. اما شاید به واسطه قرابت میان فرهنگ ایران و ایتالیا، هنرمندان ایتالیایی ارتباط بیشتری با این نمایش برقرار کنند. در کنار این مساله، در جشنواره سال گذشته تئاتر فجر نمایشی بود که من از آن دعوت کردم که برای اجرا به آلمان بیاید. نمایشی با نگاهی جهانی و با مفهومی همهگیر. این نمایش برای هر تماشاگری جدا از هر اقلیمی، جذاب بود. تصور کنید نمایشی با رویکرد آزادی را ببینید. موضوع جهانی است، با وجود اینکه هر کسی با توجه به شرایط و محیطی که در آن رشد کرده، برداشت متفاوتی از این اثر خواهد داشت.
*به جز متنهای فراملی، چه نکات دیگری برای موفقیت نمایش در عرصه بین المللی اهمیت دارد؟
- یکی از عمدهترین مشکلاتی که هنرمندان ایرانی دارند، مسلط نبودن به زبان انگلیسی است. تا زمانی که هنرمندان نتوانند زبان یاد بگیرند نمیتوانند به طور کامل با هنر جهانی ارتباط پیدا کنند. تا آنجایی که ارتباطات این چند سال را آنالیز کردم، میبینم که تقاضای هنرمندان شما برای کار مشترک زیاد است. اما اولین مساله در این خواسته، دیدار چهره به چهره هنرمندان با هم است. اینکه هنرمندان سر یک میز بنشینند و با هم حرف بزنند. آنهایی که در این میان میتوانند به خوبی ارتباط کلامی برقرار کنند، خودشان و هنرشان را میتوانند به خوبی به نمایش بگذارند، چیزهای زیادی از همین نشستها بیاموزند و میتوانند ارتباطی برای همکاریهای مشترک بگیرند.
*به صورت جزییتر جشنوارههای تئاتر ایرانی را تا به حال چطور دیدید؟ چه نقاط ضعف و قوتی دارند؟
- من در این چند دورهای که در جشنوارههای شما شرکت کردم به جز نقاط قوت فراوانی که داشتید چند نقطه ضعف دیدم. اینکه هر سال شرکتکنندگان بینالمللی شما یک سری گروههای ثابتاند. به نظر من این امر از پویایی جشنواره شما میکاهد چون باید با گروههای مختلف، فکرها و خلاقیتهای مختلف مواجه شد و از مقایسه میان این گروهها به نتیجه درست و منطقی رسید یا دست به خلاقیت فراتر زد.
نکته دوم هم اینکه، ما هر ساله زمان برگزاری جشنواره با یک مسئول جدید مواجه میشویم که شواهد هم گواه این است که چیزی از گذشته جشنوارهها نمیداند. چیزی که من را مجاب کرد که دعوت جشنواره تئاتر کودک و نوجوان را بپذیرم این بود که شهرام کرمی، مدیر تئاتری شما را چندین سال است که دیدم و میشناسم. این نکتهای است که برای کشور ما تقریبا حل شده است. ما به دنبال مرکز قدرت نمیچرخیم، مدیران فرهنگی ما ۳۰ سال است که ثابت ماندهاند و به نظر من مهم تداوم داشتن یک کار است. به همین دلیل رئیس آکادمی کودک و نوجوان فرانکفورت به من ماموریت داد که ۱۰ سال در ایران به دیدن جشنوارهها بیاییم تا این پیام را انتقال بدهم که ما کارهای شما را میبینیم و منتظریم کارهای متفاوتتان را انتخاب کنیم و برای مردم کشور خودمان به نمایش بگذاریم. بهانه ما برای این کار هم این است که واقعا هنرمندان شما بینظیرند و من که تا به حال نتوانستم نکتهای ببینم که شما توانایی انجام آن را نداشته باشید چه در عرصه کارگردانی، نورپردازی، طراحی صحنه باشد و چه در بازیگری.
*و نکته آخر؟
- در پس هر اقدامی باید یک پرسش مهم وجود داشته باشد که پاسخ به آن بسیار مهم است. در کار ما هم این سوال مهم است که ما چه میخواهیم به هم بگوییم؟ اگر نقطه مشترک و حرف مشترکی هست پای میز صحبت بنشینیم و اگر اعتلایی در کار نیست، وقت و هزینهمان را بیهوده تلف نکنیم. این روزها در میان خیل کثیری از کسانی که برای تماشا یا اجرا به کشورهای مختلف دعوت میشوند آسیبی به نام توریست هنری به وجود آمده است. ما باید از این قبیل اتفاقها پرهیز کنیم. باید به دنبال راهی برای یادگیری باشیم چون یادگیری مهمترین مساله در تئاتر است.
برگزاری کارگاه تئاتر در مدرسه تئاتر سه نقطه
یادداشت حسین کیانی برای «مضحکه شبیه قتل»
آخرین وضعیت افتتاح تئاتر صبا و خاوران
آغاز اجرای نمایش «پشت سرتو نگاه نکن»
اجرای «کالیگولا» تمدید شد
نخستین سمپوزیوم طراحی صحنه و لباس تئاتر برگزار میشود
اجرای نمایش «غروب روزهای اول پاییز» در حوزه هنری
«مردههای بیکفن و دفن» نقد میشود
تورج اصلانی تیزر «مجلس انتقامجویی هملت» را میسازد
سیامک صفری به فیلم فرزاد مؤتمن پیوست
«مجلس انتقامجویی هملت» به صحنه میرود
اجرای نمایش خمره در نیاوران
«ازدواج آقای میسیسیپی» در ایرانشهر
«نقل موسیقایی رستم و اشکبوس» در خانه نمایش افتتاح میشود
یادداشت منوچهر اکبرلو برای جشنواره تئاتر کودک همدان
گروه نمایش «پاپیون» به لهستان میرود