در کمتر از چند روز بعد از پخش سریال پایتخت، موجی از آگهیهای عجیب در سایتهای خرید و فروش دیده شد. از شیپور و دیوار گرفته تا دیگر پلتفرمها، پر شد از سنگهایی که حالا با افتخار «شهابسنگ» نامیده میشدند. قیمتها؟ از چند میلیون شروع میشد و تا میلیاردها تومان هم بالا میرفت! یکی نوشته بود: «با ملک معاوضه میکنم» و دیگری تاکید کرده بود: «ارزش داره، خودم کارشناسم!» یکی هم نوشته بود: «بیعانه بده، لوکیشن بفرستم.»
چارسو پرس: هفت صبح نوشت، وقتی یک سنگ خیالی در سریال «پایتخت» بر زمین افتاد، خیلیها فکر نمیکردند تکهای از آن شوخی تلویزیونی، در دنیای واقعی، بازار را به آتش بکشد. اما همان سنگ، جرقهای شد برای اقتصاد خیالزدهای که همیشه دنبال یک راه میانبُر است. شهابسنگی که در قاب تلویزیون ترک برداشت، چند روز بعد روی پلتفرمهای خرید و فروش، میلیاردی قیمت خورد. چرا؟ چون وقتی اقتصاد زمینگیر باشد، حتی یک سنگ هم میتواند امیدی آسمانی به نظر برسد.
شهابسنگی که بازار را بهآتشکشید
شبی از شبهای «پایتخت» بود. همان سریال پرطرفداری که هر بار پخش میشود، چیزی در دل مردم ایران جرقه میزند. اینبار اما جرقهای واقعی بود که انگار از دل آسمان بر زمین افتاده باشد. شهابسنگی خیالی، از قاب تلویزیون رد شد و افتاد وسط خانه خواهر نقی معمولی، روی سر آکواریوم. و جالب اینکه، آن سنگ تلویزیونی، جرقهای شد برای آتشی واقعی در دنیای بیرون.
داستانی ساده و طنز که در قاب تلویزیون شکل گرفت، ناگهان به ذهن و زندگی میلیونها نفر نفوذ کرد. کافی بود همسر ارسطو با اعتمادبهنفس اعلام کند: «این سنگ معمولی نیست! اگه اصل باشه، صدها هزار دلار ارزش داره!» همین یک جمله، کافی بود تا خیلیها به حیاط و انباری و کوه و بیابان نگاه دیگری بیندازند. سنگهای کنار باغچه و بالای طاقچه، ناگهان مظنون شدند به اینکه گنجهای آسمانی هستند.
بیشتر بخوانید: تلویزیون و شبکه نمایش خانگی
شهابسنگها وارد بازار میشوند
در کمتر از چند روز، موجی از آگهیهای عجیب در سایتهای خرید و فروش دیده شد. از شیپور و دیوار گرفته تا دیگر پلتفرمها، پر شد از سنگهایی که حالا با افتخار «شهابسنگ» نامیده میشدند. قیمتها؟ از چند میلیون شروع میشد و تا میلیاردها تومان هم بالا میرفت! یکی نوشته بود: «با ملک معاوضه میکنم» و دیگری تاکید کرده بود: «ارزش داره، خودم کارشناسم!» یکی هم نوشته بود: «بیعانه بده، لوکیشن بفرستم.»
حتی آگهیهایی دیدیم که نویسندههاش گفته بودند: «نمیدونم چیه، مشکوکیم به شهاب سنگ.» یعنی شما بخرید، ما دعا میکنیم واقعاً از آسمون افتاده باشه!با یک جستوجوی ساده در سایت شیپور مشاهده میکنیم که بیش از ۱۰۰۰ آگهی در ظرف یک هفته گذشته با موضوع فروش شهاب سنگ در این سایت بارگذاری شده و از دور افتادهترین شهرهای مرزی تا تهران را شامل میشود.
شهابسنگ: گنج یا خیال؟
اما آیا واقعاً این سنگها، گنجی آسمانیاند؟ کارشناسان علوم زمین و فضا پاسخ میدهند: بیشتر این سنگها نه نادرند، نه گران. اکثرشان ارزش اقتصادی خاصی ندارند، مگر آنکه مشخص شود متعلق به مریخ یا ماه هستند، یا ترکیبات خاص فلزی مثل نیکل و آهن در آنها پیدا شود. تازه آن هم فقط با تایید آزمایشگاههای معتبر جهانی نه با ترازوی آشپزخانه! تشخیص اصالت شهابسنگها ساده نیست. خیلی از آنها به آهنربا میچسبند یا پوستهای سوخته دارند، اما این ویژگیها در برخی سنگهای زمینی هم پیدا میشود. برای همین، بازار شهابسنگ، جایی برای آزمون و خطای شخصی نیست.
وقتی همه دنبال مشتری عرب میگردند
در دل این تب داغ، بازار دلالها هم جان گرفت. برخی آگهی دادند که میتوانند سنگ شما را برای فروش به شیخهای عرب معرفی کنند. بعضیها مدعی شدند شهابسنگ مریخی یا ماه دارند. یکی نوشت مشتری تضمینی خارجی دارد، دیگری گفت سنگش «الماسی» است و سند دارد!
از آنسو، کلاهبرداران هم دست به کار شدند. فریبکارانی که با وعده سودهای نجومی و فروشهای میلیاردی، از طمع مردم استفاده کردند. پلیس فتا اعلام کرد تعدادی از این افراد را که حتی سنگی در دست نداشتند و تنها با تکیه بر رویاهای دیگران پول به جیب میزدند، دستگیر کرده است. جالب اینکه خود پلیس هم گفته، پای طمع در میان است؛ طمعی که قربانی و کلاهبردار را در یک بازی مشترک وارد کرده: بازی پولدار شدن بیزحمت.
از آسمان تا سراب
ماجرای شهابسنگها، تازهترین اپیزود از سریال بلندِ «تبهای ناگهانی» در جامعه ماست. قبلاً هم داشتیم: از ۲۵ تومانی ارزشمند تا جیوه قرمز چرخ خیاطیها، از فلزات عجیب تا اپلیکیشنهای رمزارزی. حالا نوبت سنگی از آسمان است که آمده، تا شاید زندگی را زیر و رو کند.
اما واقعیت این است که هیچکدام از این موجها، تا امروز راهی برای نجات نبودهاند. آنچه مردم را دنبال این خیالها میفرستد، نه سنگ از آسمان، بلکه آرزویی زمینی است: تلاش و خلاقیت، راهی ساده برای ثروت، معجزهای بیهزینه. شاید، درست همینجاست که باید آرزو کنیم. نه برای شهابسنگ، که برای روزی که اقتصاد آنقدر جان بگیرد، که هیچکس دیگر سنگ به دست، دنبال مشتری در سایتهای آگهی نگردد.
https://teater.ir/news/70454