چارسو پرس: اقتباس جاهطلبانه نتفلیکس از رمان ماندگار «صد سال تنهایی» اثر برنده نوبل، گابریل گارسیا مارکز، ثمره سالها پژوهش عمیق و بهرهگیری گسترده از منابع موزهای، اسناد تاریخی و مشورت با تاریخدانان است.
تولید این سریال، پروژهای عظیم و مشترک بود که نزدیک به ۹۰۰ نفر از اعضای تیم تولید ــ عمدتاً کلمبیایی ــ و ۱۵۰ صنعتگر حرفهای و هزاران سیاهیلشگر در آن مشارکت داشتند. بیش از ۸۵۰ تأمینکننده محلی، در بازسازی شهر افسانهای ماکوندو از صفر تا صد نقش داشتند تا یکی از نمادهای ادبیات کلمبیا به تصویری ملموس و غنی از نظر فرهنگی تبدیل شود.
اغلب اجزای صحنهها و دکورها بهصورت دستساز و توسط صنعتگران مناطق مختلف کلمبیا ساخته شدند، تا سنتهای نیاکانی چند قرن گذشته حفظ شوند. اقلامی مانند سبدهای حصیری، کلاههای نخل ایرکا، کیفهای قلاببافیشده، سازهای محلی، تابها، پارچهها، حصیرها و تورهای دستساز توسط جوامع بومی از جمله «وایو»، «چیمیلا» و «کامسا» تهیه شدند.
تیم خلاق پروژه آموزشهای فشردهای در زمینه تاریخ کلمبیا گذراند، از جمله درباره جنگ خونین «هزار روزه» که رویدادی کلیدی در فصل نخست سریال است. همچنین بازیگران برای تسلط به لهجه محلی «کستینیو» و مهارتهای مختص دوران مانند خوشنویسی با جوهر، خیاطی و سوزندوزی آموزش دیدند.
کلمبیا یا هیچجا
همانطور که گابریل گارسیا مارکز به خانوادهاش گفته بود، او باور داشت که اثر عظیمش باید در ذهن مخاطبان زنده بماند و نه لزوماً در قالب یک اقتباس تصویری. با این حال، اگر قرار بود اقتباسی ساخته شود، باید به زبان اسپانیایی و در کشور خودش ــ یعنی کلمبیا ــ و آن هم در قالب سریالی چندساعته ساخته میشد.
رودریگو گارسیا، فرزند فیلمساز مارکز، میگوید: «وقتی نتفلیکس با ایده ساخت سریالی با بهرهگیری از استعدادهای کلمبیایی (در همه سطوح تولید) به سراغ ما آمد، پیشنهاد آنقدر وسوسهانگیز بود که نتوانستیم ردش کنیم.»
به گفته او، خانواده مارکز احساس کردند که در نقطهای منحصربهفرد ایستادهاند؛ هم از نظر آمادگی خلاقانه، هم از جهت پیشرفت مدیوم سریالسازی، و هم با توجه به جایگاه جهانی پلتفرمهایی مثل نتفلیکس. همچنین مخاطبان جهانی ــ بهویژه در آمریکا ــ تا حد زیادی از مقاومت قبلی نسبت به زیرنویسها عبور کردهاند و این موضوع تا حد زیادی مرهون نقش نتفلیکس است.
رودریگو میگوید: «در کنار انگیزههای شخصی و عوامل عملی و ادبی، بهنظر میرسید که زمان مناسبی برای این پروژه فرارسیده است.»

تجربه بینالمللی دینامو؛ عاملی تعیینکننده
برای ساخت این پروژه، نتفلیکس بهسراغ شرکت دینامو (Dynamo) رفت؛ بزرگترین شرکت تولید فیلم و سریال در کلمبیا. این کمپانی که در سال ۲۰۰۶ تأسیس شد، سابقه تولید یا ارائه خدمات تولید برای آثاری چون سریال مشهور «نارکوس» (در مورد پابلو اسکوبار)، فیلم تحسینشده «مونوس» و پروژه هالیوودی «مرد جوزا» با بازی ویل اسمیت را در کارنامه دارد.
مدیرعامل دینامو، آندرس کالدرون، که بهعنوان تهیهکننده اجرایی این پروژه نیز فعالیت دارد، میگوید: «وقتی نتفلیکس به ما مراجعه کرد، برخی از اعضای کلیدی تیم خلاق، از جمله الکس گارسیا لوپز (کارگردان/شوررانر) و تعدادی از نویسندگان از قبل در پروژه حضور داشتند. از آن لحظه، ما شروع به ساخت تیم کامل پروژه کردیم.»
طراحی صحنه از همان ابتدا توسط اوخنیو کابایرو (برنده اسکار برای طراحی صحنه فیلم «هزارتوی پن») و باربارا انریکهز رهبری شد.
استفاده از مشوقهای مالی کلمبیا
نتفلیکس با بهرهگیری از مشوق مالی ۳۵٪ «CINA» که دولت کلمبیا برای تولیدات بینالمللی در نظر گرفته، توانست بخشی از هزینههای سنگین تولید را جبران کند. این تخفیف مالیاتی هزینههای صوتیـتصویری و لجستیکی داخل کشور را پوشش میدهد و یک اعتبار قابلانتقال محسوب میشود که به مالیاتدهندگان کلمبیایی نیز سود میرساند.
به گفته سیلویا اچهوری، کمیسیونر فیلم کلمبیا، «صد سال تنهایی» بزرگترین پروژهای است که تاکنون از این مشوق استفاده کرده است و فصل دوم سریال نیز که در حال فیلمبرداری است، همچنان از همین تسهیلات بهرهمند خواهد شد.
جالب است بدانید که این سیستم خودگردان است؛ بهطوریکه تهیهکنندگان خارجی باید ۵٪ از هزینههای واجد شرایط خود را به کمیسیون فیلم کلمبیا پرداخت کنند، و نیمی از این منابع برای آموزش و ارتقاء نیروی انسانی صنعت فیلم صرف میشود.

ساخت ماکوندو از دل کلمبیا
برای تیم تولید، از همان ابتدا روشن بود که باید ماکوندو ــ شهری افسانهای و درعینحال آشنا برای میلیونها مخاطب کتاب «صد سال تنهایی» ــ را از پایه و بر اساس تخیل و اشارههای مارکز بسازند. این پروژه سنگین زیر نظر اوخنیو کابایرو (برنده اسکار برای طراحی صحنه فیلم «هزارتوی پن») آغاز شد.
کابایرو و تیمش برای یافتن مکانی مناسب که بتواند طیف وسیعی از عناصر موردنیاز ماکوندو را در خود جای دهد، بهمدت دو سال در سراسر کلمبیا تحقیق کردند. ویژگیهایی چون نزدیکی به فرودگاه برای سهولت تردد عوامل، وجود کوه در پسزمینه، رودخانهای جاری در نزدیکی لوکیشن و درختانی بلند، از جمله فاکتورهای کلیدی بودند.
کابایرو میگوید:
«ما بهدنبال یک درخت خارقالعاده بودیم که محور و شالوده کل داستان باشد.»
در نهایت، شهر ایباگه (Ibagué) واقع در چهار ساعتی بوگوتا، پایتخت کلمبیا، انتخاب شد. ساخت یک «بکلات» یا شهرک سینمایی مخصوص پروژه، در این ابعاد و وسعت، تا پیش از این در آمریکای لاتین سابقه نداشت.

انتخاب بازیگران و جانبخشی به خانواده بوئندیا
برای انتخاب بازیگران این پروژه عظیم، تیم تولید به سراغ یولاندا سررانو و اوا لیرا رفتند؛ دو کارگردان انتخاب بازیگران شناختهشده که در پروژههایی چون «سرقت پول» (Money Heist) و فیلمهای پدرو آلمودوار فعالیت داشتند. تخصص آنها، ترکیب بازیگران حرفهای با چهرههای تازهنفس است.
در کنار آنها، دو کارگردان بازیگری بومی به نامهای ماریا جولیانا کاسادیگو و کارلوس مدینا نیز مشارکت داشتند. هدف آنها یافتن بازیگرانی با اصالت، عمق شخصیتی و پیچیدگی روانی بود که بتوانند طیف هفت نسلی خانواده بوئندیا را باورپذیر ایفا کنند.
فرآیند انتخاب بازیگران در ژوئن ۲۰۲۲ آغاز شد و طی آن، بیش از ۱۰٬۰۰۰ متقاضی در سراسر کلمبیا بررسی شدند. در نهایت، حدود ۲۵ بازیگر برای نقشهای اصلی و کلیدی برگزیده شدند.
جالب آنکه ۹۷٪ از بازیگران این سریال، کلمبیایی هستند؛ آنها از طریق فراخوان آنلاین و فرآیند انتخابی سراسری در بیش از ۴۰ شهر و روستای کشور انتخاب شدند. در قسمت پایانی سریال نیز بیش از ۲۰٬۰۰۰ سیاهیلشکر حضور دارند.
بیشتر بخوانید: مطالب مربوط به سریالهای خارجی
بازآفرینی مناظر و تنوع جغرافیایی کلمبیا
تیمی متشکل از ۱۶ متخصص، به رهبری طراح منظر کلمبیایی «مارتا دوکه»، مسئول بازسازی پوشش گیاهی اصیل در سریال بودند. آنها از کتاب مرجع «گیاهان ماکوندو» (La Flora de Macondo) برای الهام بهره بردند تا پوشش گیاهی در هر صحنه با دقت بالا به فضای داستانی و واقعگرایی تاریخی وفادار باشد.
باربارا انریکهز، طراح صحنه با سابقه (که در فیلم تحسینشده «روما» همکاری داشت)، بیان میکند:
«ما درختانی را کاشتیم و یک اکوسیستم زنده ساختیم تا فضای ماکوندو نهتنها واقعی بهنظر برسد، بلکه حس زنده بودن بدهد.»
برای بازسازی محیط ساحل کارائیب، دهها گونه بومی گیاهی به منطقه فیلمبرداری وارد شد. فیلمبرداری در ۱۵ شهر و روستای مختلف کلمبیا انجام شد تا تنوع اقلیمی کشور ــ از جنگلهای مهگرفته آند تا روستاهای گرمسیر ساحلی ــ به تصویر کشیده شود.

بازسازی کلمبیای دوران جوانی گابریل گارسیا مارکز
برای بهتصویر کشیدن دقیق فرهنگها، آداب و سبک زندگی در بازهای بیش از ۱۰۰ سال، تیم تولید سه سال زمان صرف تحقیق و بررسی اسناد تاریخی کردند. این پژوهشها همچنان در جریان است.
طراحی صحنه، لباس، غذا، موسیقی، معماری و حتی گونههای گیاهی همگی بر پایه اطلاعات تاریخی و مستند بازسازی شدهاند. موسیقی، بهعنوان عنصر کلیدی برای تداعی دورههای تاریخی مختلف، زیر نظر «خوانچو والنسیا» ساخته شده است. او با تمرکز بر موسیقی بومی فولکلور کلمبیایی، فضایی نوستالژیک و بومی برای روایت خلق کرده است.
انریکهز میگوید:
«ماکوندو شاید خیالی باشد، اما آن را بهعنوان یک شهر واقعی در ساحل کارائیب تصور کردیم. معماریاش ترکیبی بود از مصالح پیشاکلمبیایی مثل گل و بامبو تا سبکهای استعماری و جمهوریخواهانه قرن نوزدهم. الهام ما شهرهایی چون سیهناگا، سانتا مارتا، آراکاتاکا و بارانکییا بودند.»
بازسازی تحولات یک قرن در ماکوندو
برای بازتاب یک قرن تغییر و تحول در داستان، چهار نسخه متفاوت از شهر ماکوندو از پایه ساخته شد. در کنار آن، خانه مشهور بوئندیا ــ قلب داستان ــ در فضایی به وسعت ۸۰۰ متر مربع بازسازی شد.
بیش از ۲۰۰ هنرمند، متخصصان میراث فرهنگی، گیاهشناسان، مهندسان و طراحان از سراسر کشور، در خلق بیش از ۹۰ فضای داخلی و خارجی با جزئیات دقیق مشارکت داشتند. خانه بوئندیا با ترکیبی از طراحی مهندسی، معماری و صحنهپردازی در مدت ۱۲ هفته ساخته شد و بهقدری واقعی بود که مرز میان خیال و واقعیت را محو میکرد.
مواد ساخت، ترکیبی نوآورانه از فریم فلزی، سبوس برنج، توری فلزی و چسب سنتی (صابون و آب) بودند که ظاهری کاملاً بومی به سازهها میدادند.
طراحی لباس؛ از سند تاریخی تا روایت فرهنگی
طراح لباس سریال، «کاترین رودریگز» که پیشتر در فیلمهای تحسینشدهای چون در آغوش مار و پرندگان گذر فعالیت داشته، برخلاف رویکرد فانتزی معمول، به سراغ بازآفرینی مستند و واقعی لباسها رفت. او میگوید:
«برای من، طراحی لباس نوعی مردمشناسی بصری است. لباسها تنها تزئینات صحنه نیستند، بلکه بخشی از روایتاند. آنها باید نیازهای شخصیت، بستر تاریخی و فضای زمانی داستان را منتقل کنند.»
تیم او نزدیک به یک سال پیشتولید داشت و در همکاری با ۲۵ کارگاه محلی و مدارس طراحی، بیش از ۴۰ هزار قطعه لباس از صفر تولید کردند. ۹۷ درصد این لباسها با پارچههای بومی کلمبیا دوخته شدند. منابع پژوهشی شامل آثاری همچون دفترچه مصور یک مسافر در کلمبیا اثر «خوزه ماریا گوتیرس آلبا» بود. تمرکز این فصل از داستان، سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۰۰ را در بر میگیرد، دورهای پرتحول از نظر فرهنگی و اجتماعی.
بهرهگیری از استعدادهای بومی کلمبیا
کارگردان کلمبیایی «لائورا مورا» که فیلم موفق پادشاهان دنیا را ساخته و نماینده کلمبیا در اسکار ۲۰۲۳ بوده، سه قسمت از فصل اول و پنج قسمت از فصل دوم سریال را کارگردانی کرده است. همراه او، «کارلوس مورنو» (سازنده سگ میخورد سگ) نیز در تیم کارگردانی حضور دارد.
انریکهز (طراح صحنه) با افتخار میگوید:
«من نمیخواستم تیمم را از مکزیک بیاورم. هدفم این بود که با متخصصان حرفهای و بااستعداد کلمبیایی کار کنم. چیزی که برایم اهمیت داشت، پیوند عاطفی عمیق آنها با رمان صد سال تنهایی بود. این عشق خاص است و در سریال بهوضوح احساس میشود.»
او که اصالتاً آرژانتینی است و در مکزیک زندگی میکند، میافزاید:
«ما تلاش کردیم تا در همه جنبهها به کلمبیا ادای احترام کنیم؛ از معماری و آداب و رسوم گرفته تا پوشاک، موسیقی و رویدادهای تاریخی مهمی مثل جنگ هزارروزه و کشتار موز.»
سریال «صد سال تنهایی» که توسط نتفلیکس ساخته شده، نهتنها اقتباسی از شاهکار گابریل گارسیا مارکز است، بلکه اثری ملیگرایانه و فرهنگی است که با مشارکت صدها هنرمند، صنعتگر، پژوهشگر و بازیگر کلمبیایی، تبدیل به یکی از بزرگترین پروژههای تاریخ تولیدات اسپانیاییزبان شده است.
این سریال نمایشی است از عشق به ادبیات، وفاداری به ریشههای فرهنگی و تلاشی بینظیر برای بازآفرینی ماکوندو؛ شهری خیالی که حالا، واقعیتر از همیشه مقابل دوربین جان گرفته است.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند