امروز سالروز درگذشت «عزتالله انتظامی» است؛ بازیگر سرشناس سینمای ایران که با کارنامهای درخشان و نقشهای ماندگار، در حافظه جمعی ایرانیان جاودانه شده است. در این مطلب به مرور بهترین نقشآفرینیهای «عزتالله انتظامی» در سینما و تلویزیون، ویژگیهای بازیگری این استاد بزرگ میپردازیم.
چارسو پرس: امروز سالروز درگذشت عزت الله انتظامی از بازیگران سرشناس و مطرح ایرانی است. او که کارنامهی درخشانی در سینمای ایران دارد، نقشهای ماندگاری را در حافظهی جمعی مردم ایران ثبت کرده است. به این مناسبت قصد داریم فهرستی از بهترین نقشآفرینیهای این بازیگر توانمند را در سینما و تلویزیون مرور کنیم.
عزتالله انتظامی؛ مردی که نقش را زندگی میکرد
«عزتالله انتظامی»، چهرهای ماندگار در تاریخ بازیگری ایران است؛ بازیگری که هم در تئاتر و هم در سینما اثری ژرف و ماندنی بر جای گذاشت. او با حضور پررنگ و تأثیرگذارش، نسلی از تماشاگران را با معنای واقعی «بازیگری» آشنا کرد و به یکی از ستونهای سینمای ایران بدل شد.
در این مطلب بهطور خاص به ویژگیهای بازیگری «عزتالله انتظامی» میپردازیم تا بدانیم چرا نقشآفرینیهایش از «گاو» تا «روسری آبی» و «روز فرشته»، چنین ماندگار و اثرگذار شدهاند.
بازیگری واقعگرا و باورپذیر
«عزتالله انتظامی» از معدود بازیگرانی بود که با کمترین اغراق، عمیقترین احساسات انسانی را چنان منتقل میکرد که برای تماشاگر کاملاً باورپذیر باشد. بازیهای او نه نمایشی و تصنعی، بلکه سرشار از زندگی و نزدیکی به واقعیت بودند. بهعنوان نمونه در فیلم «گاو»، تماشاگر احساس نمیکند که بازیگری در حال ایفای نقش است؛ بلکه میپذیرد مردی واقعاً در حال تبدیل شدن به گاو خویش است. همین رویکرد واقعگرایانه، او را به الگوی نسلهای بعدی بازیگران ایرانی تبدیل کرد.
قدرت بیان برجسته
تنظیم دقیق لحن صدا، مکثها و نحوه ادای جملات از مهمترین ویژگیهای بازی انتظامی بود. او در آثاری همچون «حاجی واشنگتن» و «هامون»، از طریق بیان کلام، شخصیت را شکل میداد و از درون زنده میکرد. همین ظرافتهای بیانی، امضای صوتی و ریتم بازیگری «عزتالله انتظامی» را میساخت.
چهره منعطف و گویا
چهره «انتظامی» همچون بومی برای نقاشی احساسات بود؛ با کوچکترین تغییر در ابرو یا چین صورت، طیفی از عواطف پیچیده را منتقل میکرد. او با همین سیمای ظاهری، هم توانست مردی سادهدل و روستایی را در «گاو» بیافریند و هم سفیری پریشان و درگیر بحران روانی را در «حاجی واشنگتن». این انعطاف چهرهای، زبان دوم بازیگری او بود.
توانمندی در نقشهای متنوع و متضاد
از طنز تا تراژدی، از پیرمرد مظلوم تا شخصیتهایی با لایههای روانی پیچیده؛ «عزتالله انتظامی» در ژانرهای گوناگون میدرخشید. گستردگی انتخاب نقشها، نشاندهنده قدرت تحلیل متن و انعطافپذیری بالای او در مواجهه با کاراکترهاست؛ قابلیتی که او را در «روسری آبی»، «روز فرشته» و «شب» به بازیگری بیبدیل بدل کرد.
تلفیق تجربه تئاتر و ظرافت سینما
با ریشهای عمیق در تئاتر، «انتظامی» از بیان بدنی، حضور صحنهای و صدای پرطنین بهره میبرد؛ اما در سینما این تواناییها را با درک قاب دوربین، میزانسن و زبان تصویری هماهنگ کرد. او میدانست دوربین کجاست، نسبت خود با قاب چیست و چگونه جزئیات بازی را با زبان سینما همنوا کند.
شخصیتپردازی عمیق و درونی
او نقش را صرفاً اجرا نمیکرد، بلکه آن را عمیقاً درک و زندگی میکرد. نمونه بارز این ویژگی، «مشحسن» در «گاو» است؛ نقشی که «عزتالله انتظامی» چنان در آن فرو رفت که بسیاری از بینندگان گمان میکردند با فردی واقعی روبهرو هستند، نه بازیگری حرفهای. این میزان از همذاتپنداری، معیار تازهای برای بازی باورپذیر در سینمای ایران شد.
فهرست فیلمهای انتخابی
در ادامه به ده فیلم از دهها اثر استاد «عزتالله انتظامی» میپردازیم. این انتخابها به دلیل تفاوت و چالش نقشها در کارنامه اوست؛ آثاری که از نگاه مجله، بهترین نقشآفرینیهای «عزتالله انتظامی» در سینما و تلویزیون به شمار میآیند.
۱. گاو | داریوش مهرجویی | ۱۳۴۸
فیلم «گاو» ساختهی «داریوش مهرجویی» در سال ۱۳۴۸، با اقتباس از داستانی به قلم «غلامحسین ساعدی»، یکی از سنگبناهای موج نوی سینمای ایران به شمار میرود؛ اثری که نهتنها مسیر تازهای در هنر هفتم ایران گشود، بلکه به نقطهای تعیینکننده در شکلگیری سینمای ملی بدل شد.
در این میان، بازی عزتالله انتظامی در نقش «مشحسن» نقطهی اوج فیلم و درخشانترین جلوهی آن است. او کشاورز سادهدلی را به تصویر کشید که پس از مرگ تنها گاوش، در ورطهی بحران روانی فرو میرود و بهتدریج باور میکند خودش همان گاو است. انتظامی با اجرای این نقش، مرزهای متعارف بازیگری در سینمای ایران را پشت سر گذاشت و با نگاهی درونی، تجربهای متفاوت را پیش روی مخاطب قرار داد.
او برای ایفای این نقش، پیش از فیلمبرداری، دو هفته به مشاهدهی رفتار گاوها در طویله پرداخت تا از نزدیک با زبان بدن و حالوهوای این حیوان آشنا شود؛ تلاشی که نشان از وسواس حرفهای و تعهد او به نقش داشت. نتیجه، نقشی شد که در آن، فروتنی، اندوه و جنون بهشکلی ملموس و انسانی در هم تنیده شده بودند.
همین بازی چشمگیر، جایزهی هوگوی نقرهای بهترین بازیگر مرد را از جشنوارهی بینالمللی فیلم «شیکاگو» برایش به ارمغان آورد. فیلم «گاو» تا امروز نیز بهعنوان یکی از آثار ماندگار و بنیادین تاریخ سینمای ایران شناخته میشود.
۲. حاجی واشنگتن | علی حاتمی | ۱۳۶۱
«حاجی واشنگتن» فیلمی از «علی حاتمی» در سال ۱۳۶۱، با رنگوبویی شاعرانه، فلسفی و تلخ است. عزتالله انتظامی با بازی در نقش «حسینقلیخان صدرالسلطنه»، نخستین سفیر ایران در ایالات متحده در دورهی ناصرالدینشاه، در این فیلم حضوری درخشان و بهیادماندنی دارد.
این اثر که با زبانی تمثیلی، به مسائل پیچیدهای چون شأن و هویت ملی، تنهایی انسان شرقی در مواجهه با تمدن غرب و ناکارآمدی دیپلماسی سنتی میپردازد، بستری متفاوت برای بازیگری انتظامی فراهم کرد.
عزتالله انتظامی در «حاجی واشنگتن» نقشی چندلایه از خود بروز داد؛ از لحظات طنز تلخ تا مونولوگهای غمانگیز و درونی، همه با عمق، ظرافت و تسلط مثالزدنی اجرا شد. آنچنان که بسیاری از منتقدان، این بازی را از برجستهترین نمونههای تاریخ سینمای ایران دانستهاند.
هرچند فیلم «حاجی واشنگتن» برای سالها توقیف بود و نمایش عمومیاش تأخیر داشت، اما اثر آن و بازی انتظامی، همچنان در ذهن دوستداران سینمای جدی باقی مانده است.
۳. خانه خلوت | مهدی صباغزاده | ۱۳۷۰
این فیلم ساختهی «مهدی صباغزاده» در سال۱۳۷۰ است. «خانهی خلوت» فیلمی اجتماعی با فضایی انسانی و تأملبرانگیز با بازی عزتالله انتظامی در نقش «امیرجلالالدین»، پاورقینویس قدیمی مطبوعات، یکی از جلوههای برجستهی سینمای اجتماعی دههی هفتاد محسوب میشود.
انتظامی در نقش امیرجلالالدین، تصویر انسان سالخوردهای را ارائه میدهد که در برابر تغییرات دنیا مقاومت میکند و با از دست دادن خاطرات گذشتهاش، به افسردگی کشیده میشود.
انتظامی در این فیلم بهدرستی تضاد میان نوستالژی و واقعیت جدید را در بازیاش نشان میدهد. او دیالوگها را بهگونهای طبیعی بیان میکند که نه خودنمایانه است، نه محاورهای اغراقشده، بلکه دقیقاً همان پختگی و سکونی است که شخصیت فیلم میطلبید. حتی نگاههای تلخ انتظامی در فیلم، تبلور حضور انسانی است که گویا دنیا بهتدریج او را از نفس انداخته است.
این فیلم برای انتظامی لوح تقدیر بهترین بازیگر نقش اول مرد را به همراه داشت و همینطور سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را به فیلمنامهنویسان فیلم بخشید.
۴ . محاکمه | حسن هدایت | ۱۳۷۷
«محاکمه» یک سریال تلویزیونی بود که اواخر دههی هفتاد، تولید و پخش شد. مرحوم «اصغر عبداللهی» فیلمنامهنویس فقید ایران، در این مجموعه به روزهای بعد از پایان حکومت رضاشاه میپردازد. روزهایی که چند نفر انسان عدالتدوست از جمله «آقای مینوی» روزنامهنگار با بازی عزتالله انتظامی بهدنبال محاکمه عوامل سرکوب رضاخانی هستند. بنابراین سریال محاکمه یکی از مهمترین و شاید تنها سریالی است که بهطور دقیق بر روی قتل افراد توسط «سرپاس مختار» و «پزشک احمدی» تمرکز دارد. افرادی چون «فرخی یزدی»، شاعر لبدوخته. «عزتالله انتظامی» یا «حشمتالله مینوی» در این سریال نقش انسانی دلنازک و مهربان را بازی میکند که در تقابل با جنایتهای بیشمار عوامل رضاخانی و سپس بیعدالتیهای دادگاه شهربانی رضاخانی، دچار رنجهای فراوان میشود. «حسن هدایت» کارگردان مجموعه «کارآگاه علوی»، کارگردان محاکمه نیز هست.
۵ . روز فرشته | بهروز افخمی | ۱۳۷۲
فیلمی به کارگردانی «بهروز افخمی» در سال ۱۳۷۲ که با زبانی استعاری، قصهی فردی به نام «عنایتالله داداشبیک» را روایت میکند؛ مردی ثروتمند، خسیس و بیرحم که پس از سقوطی ناگهانی، تجربهی نزدیک به مرگ را از سر میگذراند. برای همین فرصتی دوباره برای اصلاح گذشته به دست میآورد.
انتظامی در این فیلم، نقش «عنایتالله داداشبیک» را بر عهده دارد؛ شخصیتی که در لایهی عمیق انسانیاش از انسان سرد و خسیس به فردی پشیمان و بخشنده تبدیل میشود که انتظامی آن را باورپذیر به نمایش میگذارد.
نقش عزتالله انتظامی در «روز فرشته» تبلور تغییر و بخشش است. این نقش نمودی از افرادی است که در مواجهه با خطاهای گذشته، چالش درونی بزرگی را تجربه میکنند. چالشی که انتظامی به عالیترین وجه منتقل کرده است از خودبزرگبینی آغاز میشود، با لحظاتی از پشیمانی پیش میرود و با بخشش به پایان میرسد.
انتظامی برای این فیلم، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنوارهی فجر را دریافت کرد و در مصاحبهای گفت که پس از نمایش فیلم، حتی برخی روحانیون گفتند او مردن را چنان طبیعی به تصویر کشیده که نقش با روح مخاطب پیوند خورده است.
۶ . روسری آبی | رخشان بنیاعتماد | ۱۳۷۳
فیلمی در ژانر اجتماعی عاشقانه محصول سال ۱۳۷۳، به نویسندگی و کارگردانی «رخشان بنیاعتماد» که زندگی و نابرابری اجتماعی طبقهی کارگر در ایران را با نگاه انسانی و لطیف روایت میکند. داستان دربارهی «رسول رحمانی» است؛ زمینداری تنها و بازنشسته که صاحب مزرعهی گوجهفرنگی و کارخانهی کوچکی در کنار آن است. او پس از مرگ همسرش، در انزوای خود زندگی میکند، تا اینکه زن جوانی به نام «نوبر کردانی» برای کار در مزرعه انتخاب میشود و رابطهای تدریجی میانشان شکل میگیرد. رسول باید بین علاقه، فشارهای اجتماعی خانواده و چالش اخلاقی تصمیمی بزرگ بگیرد.
انتظامی در نقش «رسول رحمانی» تصویر مردی را ارائه میدهد که در پی تجربهی ازدواج دوباره با زنی جوان، درمییابد زندگی معنایی فراتر از سود و مالکیت دارد. بازی انتظامی در این نقش، چنان بافت انسانی دارد که همذاتپنداری مخاطب را ورای قضاوت، در فضایی از درک و تأمل برمیانگیزد.
انتظامی توانست تضاد درونی رسول بین وجدان، پذیرفته شدن در خانواده و عشق فراموششده را در اندک نگاهها، سکوتها و روایت درونی شخصیتِ مردی تنها، بهشکلی ملموس منتقل کند.
«روسری آبی» یکی از آثار پرمخاطب دههی هفتاد بود و جوایزی چون یوزپلنگ برنز در جشنوارهی لوکارنو، جایزهی فیپرشی تسالونیکی و تقدیر ویژه در جشنوارهی هند را به دست آورد. بازی انتظامی، اگرچه جایزهی نقش اول را برای او نداشت، اما از وجوه اصلی ارزشگذاری فیلم بود.
۷ . گاوخونی | بهروز افخمی | ۱۳۸۱
«گاوخونی» را که «بهروز افخمی» در سال ۱۳۸۱ نوشت و کارگردانی کرد، اقتباسی سینمایی از رمان مشهور گاوخونی اثر «جعفر مدرسصادقی» است. فیلم داستان کابوسهای پسر جوانی را دنبال میکند که خاطرات غمانگیز پدر درگذشته، زادگاهش اصفهان و زایندهرود، آرامش روانیاش را به هم میزند و او را تا مرز سقوط انسانی و پریشانی احساسات پیش میبرد. روایت فیلم، تصویری سوررئال از مرزهای روان و واقعیت ارائه میدهد، خطی باریک میان حافظه و هذیان و خواب و بیداری.
در «گاوخونی»، عزتالله انتظامی در نقش مکمل به ایفای نقش پرداخته است؛ نقشی که اگرچه مرکزی نیست، اما با کیفیت اجرا، سهمی قابل توجه در خلق فضای کابوسوار فیلم دارد. انتظامی با بافتی از سکوت و حضور بیتکلف، تضاد میان خاطره و واقعیت را تقویت میکند و حضورش در اکثر سکانسهای درونی، بار معنایی نقش اصلی را دوچندان میسازد. او در نقشش مسیر پدرانهی بدون ژستنمایی را طی میکند و در پسِ آن درونیترین احساس وابستگی و فقدان را به مخاطب منتقل میسازد.
۸ . دیوانهای از قفس پرید | احمدرضا معتمدی | ۱۳۸۱
این فیلم ساختهی «احمدرضا معتمدی» در سال ۱۳۸۱ است که با فضایی تاریک، روایتگر معضلات پساجنگ، فساد مالی و تبعات روحی آن بر خانوادههاست. داستان حول محور «یلدا» و همسر جانبازی به نام «روزبه» میچرخد و جنایات عموی متمکن یلدا به نام «مستوفی»، موجب بههمریختگی زندگی خانوادگی و فشار اجتماعی بر آنها میشود.
عزتالله انتظامی در این فیلم در نقش مستوفی، عموی یلدا و پدرخواندهای جاهطلب و ثروتمند حضور دارد؛ شخصیتی که از نفوذ و منابع مالیاش برای تخریب زندگی زن جوان بهره میبرد. انتظامی با بازیای بیتکلف و درونی، سایهی روابط فاسد و مناسبات اجتماعی ضدانسانی را به تصویر میکشد.
مستوفی شخصی سرد و بدون احساس است، اما انتظامی از دل سکوت و نگاه بیحرکتش، حس قدرتِ فاسد و خطرناک نقش را منتقل میکند، البته نه با داد و فریاد، بلکه با تأثیر عمیق سکوت.
اگرچه نقش انتظامی در این فیلم مرکزی نیست، اما حضور او بهعنوان چهرهی نمادین فساد در سکانسهای حساس فیلم، بار معنایی را افزایش میدهد و به فضای فیلم عمق میبخشد.
مستوفی در برابر نسلی قرار دارد که وفاداری و عشق را ارزش میدانند؛ انتظامی این تضاد میان اندیشهی سودجویانه و وجدان جوان را با ظرافت طراحی کرده است.
۹ . شب | رسول صدرعاملی | ۱۳۸۶
این فیلم در ژانر درام اجتماعی در سال ۱۳۸۶، به اولین قسمت از سهگانهی «زائر» از «رسول صدرعاملی» تعلق دارد. داستان، حول محور «گروهبان محسن» (امین حیایی) و مجرم سابقهداری به نام «دکتر پرویز روشنچراغ» (عزتالله انتظامی) میچرخد، که بهاجبار شبی را در مشهد میگذرانند و سرنوشتشان در حرم امام رضا به هم گره میخورد. فیلم با دورنمایی از تحول روحی، دوگانگی اخلاق و باور و زیارت به تصویر یک شب زمستانی میپردازد.
انتظامی در نقش دکتر پرویز روشنچراغ مجرمی سابقهدار است که اشتغال به طبابت را از دل زندان آغاز کرده و اکنون در آستانهی یک عمل رستگاری معنوی قرار گرفته است. او تصویری از انسانی است که نه بهدلیل قدرت، بلکه بهواسطهی ندامت و اندیشه با نوعی بخشش مواجه شده است.
سکوت او در برخی سکانسها، به ماندگارترین بخش فیلم بدل شده. صدای آرام، نگاههای شکسته و لطیف و تلاشی که برای بازگشت به زیارت امام رضا میکند، همه با ظرافت و درکی عالی از نقش اجرا شدهاند.
همچنین در این فیلم همکاری طلایی میان انتظامی و «خسرو شکیبایی» شکل گرفت. رسول صدرعاملی در مصاحبهای گفت که فضای فیلمبرداری مملو از رقابتی سازنده میان دو استاد بود: واکنشهای شکیبایی در برابر آرامش انتظامی و سکوتهای عمیق انتظامی در برابر حضور پرهیبت شکیبایی، نقش را بیش از پیش نمادین کردند. تا جایی که سکانسی ماندگار در حرم امام رضا از هر دو بر جای ماند.
گفتوگوی ناتمام میان دکتر روشنچراغ و سید (خسرو شکیبایی) در صحن حرم، نقطهی اوج احساسی فیلم است. وقتی او با بغض از قولی که به مادر داده و مشهد نرفتنشان میگوید، بیننده در بازی تأثیرگذار او غرق میشود. سکوت ناتمام او، نمودی از تأمل و درد انسانی است که بعدها به یکی از ماندگارترین لحظهها در سینمای ایران تبدیل شد.
منتقدان بر این باورند که شخصیت روشنچراغ در فیلمنامه چهرهای پیچیده ندارد، اما انتظامی با بازیاش عمقی فراتر از نوشتار خلق کرد و سهم مهمی در ماندگاری اثر داشت.
۱۰ . زادبوم | ابوالحسن داوودی | ۱۳۸۷
«زادبوم» آخرین اثر سینمایی عزتالله انتظامی به کارگردانی و تهیهکنندگی «ابوالحسن داوودی» در سال ۱۳۸۷ است. این فیلم ساختهای نمادین دربارهی هویت، خانواده و ارتباط با سرزمین مادری است که در قالبی شاعرانه و سیاستزداییشده روایت میشود. داستان، زندگی اعضای یک خانوادهی پخششده در نقاط مختلف جهان را دنبال میکند؛ از سیاست و بیماری تا مهاجرت و تلاش برای حفظ هویت قومی و فرهنگی.
انتظامی در نقش «سرهنگ امیری»، پدر بیژن (مسعود رایگان)، چهرهی مرد سالخورده و بازنشستهی نیروی دریایی را بازی میکند؛ شخصی که در کشتیاش بهتنهایی در آلمان زندگی را میگذراند، با خودش حرف میزند و هر کاری میکند تا نوهاش او را ترک نکند. او نمادی از نسل گذشته است که هنوز به ریشه و زادگاهش وفادار مانده است.
به گفتهی کارگردان، انتظامی بعد از حلاجی نقش با دقتی خاص، نکات فیلمنامه را خطخطی کرد و آنچنان نقش را باور داشت که گویی اولین بار است مقابل دوربین ایستاده؛ تعاملی حرفهای و سرشار از وسواس برای بالاترین کیفیت نقشآفرینی.
شخصیت انتظامی نمایانگر حسرتی دیرینه و رابطهای جداافتاده از وطن است؛ تصویری مطبوع و در عین حال سنگین از تنهایی یک نسل که در کشتیاش در غربت زندگی میکند.
اگرچه شخصیت انتظامی در مرکز قصه نیست، اما هر بار که در قاب ظاهر میشود، لایهای از معنا و احساس را به روایت اضافه میکند؛ حضوری که از سکوتش معنا میگیرد و خطِ ارتباط نسلها را تقویت میکند.
نقش انتظامی در این فیلم نقطهی قوتی در پایان کارنامهی درخشان اوست؛ انتظامی با حضور در «زادبوم» با وجود کوتاه بودن نقشش، به نمادی از تعهد و وفاداری هنری تبدیل شد.
منبع: مجله میدان آزادی
نویسنده: سمیه کشوری