چارسو پرس: در دهه گذشته، چشمانداز تلویزیون بهشدت شکوفا شده است. برخی از سریالهای فوقالعاده ساخته شدهاند که بسیاری از آنها میتوانند در میان بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون قرار گیرند. در واقع، چندتایی از آنها را حتی میتوان «شاهکار» نامید.
این سریالها امتیازهای بالایی کسب کردهاند، جوایز و افتخارات بسیاری بهدست آوردهاند، بحثهای گستردهای برانگیختهاند و از سوی تماشاگران تحسین فراوانی دریافت کردهاند. از کمدی گرفته تا درام، علمیتخیلی و بیشتر، اینها آثاری هستند که برای طرفدارانی که میخواهند خود را در بهترینهای تلویزیون غرق کنند، تماشای آنها ضروری است.
۱۰. «فلیبگ» (Fleabag) – ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹
یک کمدی-درام، «فلیبگ» بر اساس نمایش تکنفره فیبی والر-بریج ساخته شده و زندگی او را بهعنوان زنی مجرد و آزاداندیش که در لندن زندگی و قرار ملاقات میگذارد، دنبال میکند. شخصیتی که مشابهی ندارد و والر-بریج واقعاً «فلیبگ» را در طول پخش سریال زنده میکند.
«فلیبگ» بهخاطر نویسندگی فوقالعاده، نقلقولهای بهیادماندنی، بازیگری و داستانهایش ستایش شده است. این مجموعه اغلب در فهرست بهترین سریالهای تاریخ قرار میگیرد. والر-بریج برای فصل دوم این سریال جایزه امی بهترین نویسندگی و بازیگری را دریافت کرد و خود سریال نیز جوایز و افتخارات زیادی را به دست آورد. با تنها ۱۲ قسمت در دو فصل، «فلیبگ» تماشا را هم سریع و هم آسان میکند.
بیشتر بخوانید: ۷ سریال فانتزی که اصلاً مناسب کودکان نیستند
۹. «شیتز کریک» (Schitt’s Creek) – ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰
داستان شگفتانگیز یک سیتکام کوچک کانادایی که پس از ورود به نتفلیکس منفجر شد و به شهرت جهانی رسید. «شیتز کریک» به تحسین گستردهای دست یافت و نامزدیهای بیشماری از جمله ۱۵ نامزدی امی برای فصل آخر خود دریافت کرد که یک رکورد محسوب میشود. همچنین موفق شد هر هفت جایزه اصلی کمدی را درو کند، کاری که برای اولین بار در تاریخ اتفاق افتاد.
این سیتکام بهخاطر پیامهای مثبت درباره یادگیری ارزشهای واقعی زندگی ستایش شده است و همچنین بهدلیل نمایش درست و مثبت از جامعه LGBTQ+ تحسین بسیاری برانگیخته. «شیتز کریک» ترکیبی از کمدینهای افسانهای مانند یوجین لوی و کاترین اوهارا با استعدادهای نوظهور همچون دن لوی، انی مورفی و امیلی همپشایر است؛ در داستانی دلگرمکننده درباره خانوادهای ثروتمند که همهچیز خود را از دست میدهند و مجبور میشوند در یک شهر کوچک زندگی تازهای آغاز کنند؛ جایی که مردم آن کاملاً متفاوت با دنیای سابق آنها هستند. این سریال با جذب یک جامعه طرفداری پرشور، تعریف تازهای از معنای یک سیتکام ارائه داد.
۸. «شبِ حادثه» (The Night Of) – ۲۰۱۶
میتوان گفت یکی از کمارزشگذاریشدهترین مینیسریالهای جنایی درام است. «شب حادثه» با بازی ریز احمد در نقش نصیر «ناز» خان، دانشجوی آمریکایی-پاکستانی روایت میشود که پس از یک رابطه یکشبه، صبح در کنار جنازه زنی که با ضربات چاقو کشته شده، بیدار میشود. او در تلاش برای اثبات بیگناهیاش است اما شواهد مدام علیه او جمع میشوند. این موضوع در کنار پروفایلینگ نژادی باعث میشود خروج او از دردسر و متقاعد کردن پلیس برای نگاه کردن به جهت دیگر بسیار دشوار شود.
داستانی عمیقاً تأثیرگذار از زندگی جوانی که از هم پاشیده و مردی جوان که کاملاً خود را از دست میدهد. «شب حادثه» ۱۴ نامزدی امی کسب کرد و پنج جایزه را به دست آورد، از جمله جایزهای برای احمد بهخاطر بازی درخشان و پرظرافتش.
۷. «بهتره با ساول تماس بگیری» (Better Call Saul) – ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲
یکی از بهترین سریالهای پیشدرآمدی که تاکنون ساخته شده است، «بهتره با ساول تماس بگیری» شخصیت ساول گودمن (باب ادنکرک) را پیش از ملاقاتش با والتر وایت (برایان کرانستون) در «بریکینگ بد» دنبال میکند. داستان گاهی کند پیش میرود اما عمیقاً به ریشههای تبدیل جیمی مکگیل به ساول گودمن میپردازد و همچنین پایانی برای شخصیت او فراتر از «بریکینگ بد» فراهم میکند.
برخی حتی «بهتره با ساول تماس بگیری» را بهتر از «بریکینگ بد» میدانند، که دستاوردی بزرگ است با توجه به موفقیت عظیم «بریکینگ بد». این سریال با ۵۳ نامزدی امی، رکورد بیشترین نامزدی تاریخ را برای یک سریال ثبت کرد. با فیلمبرداری زیبا، بازیگری خارقالعاده و داستانگویی فوقالعاده، حتی کسانی که «بریکینگ بد» را ندیدهاند نیز ارزش دیدن این سریال را خواهند یافت.
بیشتر بخوانید: ۱۰ سریال نئو-نوآر برتر تاریخ تلویزیون
۶. «مایندهانتر» (Mindhunter) – ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹
حتی شش سال پس از پایان آن، طرفداران همچنان خواهان بازگشت «مایندهانتر» هستند؛ یکی از جذابترین سریالها درباره قاتلان زنجیرهای. در واقع، این سریال تیم FBI را به تصویر میکشد که در اواخر دهه ۱۹۷۰ اصطلاح «قاتل زنجیرهای» را برای اولین بار ابداع کردند.
آنچه این سریال را بسیار جذاب میکند، مصاحبهها با قاتلان زنجیرهای بدنام است که شامل گفتگوهایی برگرفته از متن واقعی بازجوییها با این افراد است؛ چیزی که حس واقعگرایانه و هولناک به سریال میدهد. در کنار آن، بازیگران فوقالعادهای که این قاتلان را با شباهت ظاهری و رفتاری خارقالعادهای به تصویر میکشند، «مایندهانتر» را به اثری حیرتانگیز بدل کردهاند.
با وجود آنکه دیوید فینچر بارها تأیید کرده است هیچ برنامهای برای بازگرداندن «مایندهانتر» وجود ندارد، این سریال همچنان یکی از آن تریلرهای روانشناختی است که طرفداران نمیتوانند آن را از ذهن خود بیرون کنند. این سریال بسیار واقعی و خام به نظر میرسید؛ گویی با یک میکروسکوپ مستقیماً وارد ذهن قاتلی میشدید که واقعاً در دنیای واقعی وجود داشته است.
۵. «نوجوانی» (Adolescence) – ۲۰۲۵
سادگی تکنیک فیلمبرداری در «نوجوانی» همراه با سنگینی موضوع، اثری درخشان خلق کرده است. این درام روانشناختی-جنایی بریتانیایی بر محور پسر ۱۳ سالهای میچرخد که دستگیر و متهم به قتل یکی از همکلاسیهای دختر خود میشود. داستان از خلال گفتگوهای او با پلیس و یک روانشناس روایت میشود، در حالی که والدینش با واقعیت تلخ و هولناک مواجهاند که شاید پسرشان واقعاً گناهکار باشد.
هر قسمت از این سریال تنها در یک برداشت طولانی فیلمبرداری شده است، بدون استفاده از ترفندهای دوربینی، زوایای پیچیده، موسیقی متن هولناک یا صحنههای پرزرقوبرق. نتیجه، اثری خام، احساسی و عمیق است که بهویژه برای والدین نوجوانان تکاندهنده خواهد بود. «اوون کوپر»، بازیگر نقش پسر جوان (جیمی)، تبدیل به جوانترین بازیگر مردی شد که تاکنون برای جایزه امی بهترین بازیگر مکمل نامزد شده است.
۴. «بچه گوزن» (Baby Reindeer) – ۲۰۲۴
«ریچارد گَد» با شجاعت داستان زندگی واقعی خود را در «گوزن بچه» روایت میکند؛ ماجرایی که شامل تعقیب چندین سالهاش توسط یک زن و همچنین سوءاستفاده و آزار جنسی از سوی یک نویسنده قدرتمند تلویزیونی است. او در نقش «دانی دان»، کمدین نوظهوری که بر اساس خودش نوشته شده، بازی میکند. دانی در بار محل کارش با زنی جوان سر صحبت را باز میکند، بیآنکه بداند او شوخطبعی بیضررش را بهعنوان ابراز علاقه واقعی تعبیر کرده است. زن بهسرعت به او وسواس پیدا میکند، به دیدارش میرود، هزاران پیام ارسال میکند و در زندگیاش دخالت میکند.
صحنه مونولوگی که در آن دانی درباره واقعیت زندگیاش، اندیشههای خودکشی، تروما و چالشهای هویتی جنسیاش فرو میپاشد، مخاطب را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد. جای تعجب ندارد که «گوزن بچه» طی هفت قسمت پخش خود شش جایزه امی دریافت کرد و گَد هم برای بازیگری و هم برای نویسندگی برنده شد.
۳. «چیزهای عجیب» (Stranger Things) – ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۵
با وجود فاصلههای طولانی میان برخی فصلها، «چیزهای عجیب» مانند نسخه مدرن «گونیز» است؛ گروهی از نوجوانان دهه ۱۹۸۰ را معرفی میکند که در شهر کوچک خود با وقایع عجیبی روبهرو میشوند. وقتی یکی از دوستانشان ناپدید میشود و دختری با تواناییهای ویژه ظاهر میگردد، دنیای آنها وارونه میشود؛ به معنای واقعی کلمه.
این سریال نگاهی نوستالژیک به دهه ۱۹۸۰ و مدرسههای آن زمان دارد. داستان ترکیبی است از ترس، علمیتخیلی و طنز بلوغ. در کارگردانی و مضامین خود از خالقان بزرگی مانند استیون اسپیلبرگ، وس کریون و اچ. پی. لاوکرفت الهام گرفته است. «چیزهای عجیب» به یکی از پرچمداران اصلی نتفلیکس تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید: از «چرنوبیل» تا «گامبی وزیر»؛ ۱۰ مینیسریال بینقص تاریخ
۲. «وراثت» (Succession) – ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳
این کمدی-درام سیاه و طنزآلود بر خانواده «روی» تمرکز دارد؛ خانوادهای ثروتمند که صاحب یک امپراتوری رسانهای و سرگرمی هستند. البته در واقع پدرسالار خانواده، «لوگان» (برایان کاکس) صاحب آن است و زمان تصمیمگیری درباره جانشینی فرا رسیده. او چهار فرزند بالغ دارد، اما همه آنها نابالغ، خودخواه و کاملاً نامناسب برای رهبریاند. با این حال هرکدام میخواهند به بلیط طلایی قدرت، نفوذ و البته ثروت دست یابند و معتقدند که خودشان شایسته آن هستند.
داستان با الهام از خانوادههای میلیاردر واقعی ساخته شده و شخصیتها و موقعیتهایی را به تصویر میکشد که حرص و آز شرکتی، نخبهگرایی و فرزندان لوس را برجسته میسازد. «وراثت» یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون شناخته میشود، با اپیزودهایی که از ابتدا تا انتها شاهکارند. بازی همه بازیگران برجسته است و هرکدام ظرافت شخصیت شکسته و آسیبدیده خود را بینقص به تصویر میکشند.
۱. «جداسازی» (Severance) – ۲۰۲۲ تاکنون
میتوان گفت زیباترین سریال حال حاضر از نظر تصویربرداری است. «جداسازی» بینندگان را به راهروهای پرپیچوخم یک اداره میبرد؛ جایی که کارکنان بهعنوان «درونیها» وظایف یکنواختی انجام میدهند و وقتی به دنیای واقعی بازمیگردند، بهعنوان «بیرونیها» هیچ خاطرهای از کار ندارند. دلیلش این است که آنها داوطلبانه در برنامهای به نام «جداسازی» شرکت کردهاند که مغزشان را به دو بخش تقسیم میکند.
این سریال مخاطب را به سفری پرهیجان میبرد، زیرا دو زندگی «مارک اسکات» (آدام اسکات) تلاش میکنند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند تا معاملات پنهان درون شرکت را کشف کنند. با پیچشها و غافلگیریهای داستانی، طرفداران عاشق نظریهپردازی و تحلیل ریزترین لحظات هر قسمت هستند. پس از دو فصل، «جداسازی» همچنان با هر اپیزود بهتر و جذابتر میشود.
منبع: collider
نویسنده: نسرین پورمند