آتیه جاوید کارگردان نمایش "آوای آب" در قالب یادداشتی به شرح حواشی و اتمام نافرجام کارش پرداخت.

 

 

 

 

 

به گزارش سایت خبری تئاتر:  اجرای نمایش "آوای آب" نوشته سینا شفیعی که با کارگردانی آتیه جاوید از هفتم آبان ماه 94 در تالار محراب روی صحنه رفته بود که با حاشیه هایی همراه بود، به همین دلیل کارگردان این اثر نمایش طی یادداشتی که در اختیار سایت خبری تئاتر قرار داه است به اتفاقات و حاشیه های این اثر واکنش نشان داد.

 

به نام خدای بزرگ

این ضرب المثل را که در جایی می‌بینم یا در ذهن مرورش می‌کنم، برایم دایره‌ای از شرایط را ترسیم می کند که بیست سال از زندگی ام را در آن گذرانده ام و اکنون هر چه می‌گذرد بیشتر به تعابیر آن و شباهتش با این حلقه پی می‌برم. تاویلی از ناپختگی و تیزابی زننده که کام را به ترشی می‌کشاند و خاصیتش چیزی نیست جز ناکامی! این حلقه‌ی تنگ و برزخی که ترک‌های برهوتش بیش از پیش هویدا می‌شود همانا "تئاتر امروز" ما است که آدم‌هایش با عطشی بی پایان همواره در پی نوشداروی نابی هستند که سیرابشان کند و کامشان را شیرین سازد. اما هر چه در این دورباطل تقلا می‌کنند چیزی جز مُرکب سرخوردگی و کوفتگی عایدشان نمی‌شود و فقط جوهره عشق است که با چاشنی صبر می‌آمیزد تا قوتی باشد برایشان تا دوام بیاورند و امید داشته باشند.  

از آشفتگی این سالهای اخیر تئاتر و این روزهای "سال تئاتر" هر چه بگوییم کم است و آنقدر گفته شده که دیگر گویی لطفی هم ندارد و گوش‌ها از شنیدن آن خسته شده اما شرح ماوقع بسان تیری است در تاریکی، باشد که یکی کارگر شود! از کجایش بگوییم؟! از اوضاع نابسامان و خرابی و شیوه بی حساب و کتاب اداره تئاتر شهرش ؟ از بیشتر نمایش نماهای بدمحتوی و بی کیفیتش؟ از باند بازیهای کریهش یا از بی پولی و اقتصاد رو به موتش؟ بهتر است از بی مهری تئاتر امروز به فرزندانش بگوییم و اکثر گروه‌های نمایشی که در این وادی به واقع حیران و سرگردانند.

بسیار شاهد آن هستیم که خیلی از آثار شریف و دسترنج گروه‌های زحمتکشی که با امکاناتی در حد هیچ و با صرف هزینه های شخصی، به خاطر عشقی که به کار فرهنگ و هنر مرز و بومشان دارند، تولید شده که بخشی از آنان در آغاز راه باز می‌مانند، برخی در میان راه متوقف و برخی محکوم به شکست مضمونی می‌شوند و این حاصلی جز سرخوردگی برای دست اندرکاران آن نمایش‌ها در پی ندارد. عواملی از قبیل کمبود سالن برای اجرا، حمایت از فقط عده محدودی از گروههای نمایشی با بهانه هایی از قبیل کسوت کاری یا شناخته شده بودن یا استفاده از حضور بی‌تاثیر برخی چهره های تلویزیونی یا بهره گیری تجاری و مخرب از چهره های ورزشی، ایجاد مجال کاری فقط برای چند گروه دانشگاهی به بهانه عناوینی چون حمایت از گروههای جوان، شفاف نبودن و نواقص فاحش ضوابط تعریف شده، جایگزینی تصمیم گیری‌ها و اعمال نظرهای شخصی مسولان سالنهای نمایشی دولتی و نیمه خصوصی به جای اعمال ضوابط و پایبندی به قانون، فقدان نظارت بر اتفاقات و حواشی گروه‌ها و افراد فعال در عرصه تئاتر که خود شاخصه  مهم و ضرورتی جدایی ناپذیر برای فعالین فرهنگی است و حذف بودجه و حمایت دولتی از نمایش‌ها و ایجاد تشکیلات دلالی هنری و واسطه گری تحت عنوان تهیه کنندگی خصوصی و... که تمام اینها بعلاوه برخی جزئیات دیگر در پس پرده روابط، تعاریف دیگری پیدا می‌کنند و البته برخی گروه‌ها از این محرومیت‌ها و مصائب در امان هستند!

بخصوص این شرایط در چند سال گذشته شدت گرفته و این عدم نظارت‌ها و تقسیم بشدت ناعادلانه امکانات به شکل غنائم هنری، موجب بروز عوارضی از قبیل حضور چشمگیر عوامل غیر کارشناس و نفوذ آنها در گروه‌های نمایشی که به صورت آسیبی ریشه ای ظرف مدت کوتاهی نمود پیدا کرده، تولد و پا به عرصه گذاشتن استادهای یک شبه، پروپگاندای برخی پیشکشوتان و باج خواهی عده ای محدود، ایجاد حباب‌های کاذب تبلیغاتی شهرت طلب‌ها و... که بجای پرداختن به هنر والای تئاتر، همه را از اصل دور و نتیجه اش یه شوی پر سر و صدا و پوچ، انزوای هنرمندان اصیل و این خرابه ایست که امروز شاهد آن هستیم.

و اما این پیش درآمد مطول را گفتم چون به تازگی خودم و گروهم قربانی این دام شده‌ایم و حکایت اثری شریف که صدای آن در نطفه خفه شد! اینها را می‌گویم نه اینکه کسی از این اوضاع مطلع نباشد و همه می‌دانند لاکن سکوت را جایز ندانستم. به تازگی نمایش "آوای آب" به نویسندگی سینا شفیعی، که مضمونی دینی دارد را در تالار محراب روی صحنه بردم، نمایشی که مخاطب آن را دوست داشت و بیننده کارشناس و تئاتربین آنرا می پسندید. هنرمندان و صاحب نظرانی به تماشای این کار نشستند و مراتب رضایتمندی خود را از کیفیت کار ابراز نمودند که نظراتشان برایم بسیار محترم است.

این نمایش اولین تجربه کارگردانی من بود، که بهانه تولید آن، کمی هم ریشه در اعتقادات و نگرش‌های مذهبی من نیز داشت. هر چند اقبال به نمایش‌های مذهبی بسیار کم شده و اخیراًبه این شاخه کم لطفی های فراوانی می‌شود اما چون از کار قبلی ام با مضمون مشابه و حال و هوای دینی، به لطف خدا و همدلی دوستان، بازخورد بسیار خوبی گرفتم، با در نظر گرفتن مجموع شرایط با هزینه شخصی اقدام به تولید اثر نمودم و در این راه از مشاوره های دوستان و هنرمندان خوبی نیز بهره جستم.

با گپ و گفتی که با خانم مقتدی، رییس فعلی مجموعه تئاتر شهر داشتم، قرار و مدار ضمنی ای شد که با مساعدت ایشان، این اثر بعد از آماده شدن، با توجه به تقارن موضوعی و زمانی در ایام محرم، چند اجرا در یکی از پلاتوهای تئاتر شهر داشته باشد. بعد از آماده شدن کار و بازبینی که شخص ریاست تئاتر شهر"به تنهایی" از کار انجام دادند، متاسفانه ، این کار را در حد استانداردهای آن مجموعه ندانسته و در نتیجه،  آن چند اجرای محدود در یکی از پلاتوهای مجموعه، به این نمایش دینی با موضوع عاشورایی در ایام محرم تعلق نگرفت! که ناچار با مساعدت مدیریت مجموعه محراب، پناهنده آنجا شدیم. با توجه به شرایطی که در بالا توضیح دادم، تالار محراب هم حال و روز خوبی ندارد و به لحاظ استقبال مخاطبین، مهجور مانده و گروههای اجرایی در آنجا شرایط سختی را متحمل می‌شوند و من نیز به طبع این اوضاع، خجالت زده گروهم شدم و این تغییر قرار و مدار از تئاتر شهر و نداشتن مخاطب باعث شد که حتی یکی از بازیگران قهر کند و نخواهد دیگر سر کار حاضر شود که البته این بی اخلاقی وعدم تعهد بدعت زشتی است که به تازگی باب شده و من فقط سکوت کردم.

جهت برون رفت از این بحران به اداره کل هنرهای نمایشی مراجعه کردم، در ملاقات اول با مدیر آن اداره، به کمک برادرانه ایشان دلگرم شدم، اما نمی دانم چه اتفاقی افتاد، که ایشان فردای آن روز که جهت پیگیری کارم باز مراجعه کردم مرا نپذیرفتند و دوباره به تئاترشهر دلالت شدم!

نهایتاً نمایش من زودتر از موعد مقرر به اجرای خود در تالار محراب پایان داد و من دیگر گلایه ای نمی توانم داشته باشم و حرفی نمی زنم که به کسی بر بخورد، فقط چند سوال ذهنم را درگیر می کند! اینکه بعد از بیست سال تلاش و کار تئاتر سهم من ازین تئاتر چیست و کجاست؟! کدام را باور کنم، این که به تشخیص مدیر فعلی تئاترشهر، کارم استاندارد نبوده یا این همه تعاریف خوب که پشت اثرم هست؟ یا اینکه این اولین کار من بوده؟! آیا کسی هست که وارسی کند، تمام کارهایی که در این دوره مدیریت درتئاترشهر اجرا می گیرند یا به آنها اجرا داده می‌شود، استاندارد است یا نه و آیا همه پیرو ضوابط اجرا گرفته اند و اصلا در آن مجموعه چه می گذرد و چه خبر است؟ و اینکه طبق فرمایش جناب آقای شفیعی مدیر اداره کل هنرهای نمایشی، اگر قرار بوده این کار به سفارش اداره کل هنرهای نمایشی و کارگردانی خیراله تقیانی پور تولید و در مجموعه تئاتر شهر اجرا شود و پس چگونه است که به استناد شواهد و اخبار موجود نمایش "بوقلمون" به کارگردانی تقیانی پور که در سی و سومین جشنواره تاتر فجر چندین جایزه گرفته و نمایشی شایسته و برگزیده است بعد از آن همه رفت و آمد کارگردان و درخواستهای مکرر نتوانست در زمان مناسب روی صحنه برود و با بی مهری تمام اجرای آن به آذر و دی امسال موکول شد؟ آیا این هم به کیفیت نمایش باز می‌گردد یا این گروه هم قربانی قضاوت‌های شخصی و برخوردهای سلیقه ای شده است؟ و آیا اصلا این امکان پذیر است دو نمایش از یک کارگردان در مجموعه تئاترشهر با فاصله زمانی چند ماهه؟ من نمی گویم که در این مدت چند نمایش سخیف و حتی هجو دیده ام که در آن به خاطر خنداندن تماشاگر از گفتن هر حرفی و حرکتی خارج از شئونات ابائی نشده!

سوال دیگر اینکه، منِ فرزندِ این مملکت که به تمام آرمان‌های آن پایبند بوده و هستم، در این مملکت امام حسین، پس بالاخره کار امام حسین را باید کجا اجرا کنم؟! در جایی که کسی آنرا نبیند؟ و من هنرمند شیعه علی باید به خاطر اعتقادم و چند اجرا در پلاتوی یک مجموعه دولتی که متعلق به ملت است بابت کاری که به کیفیت آن ایمان دارم و شواهد مبین آن است، در یک کشوری که اکثریت مسلمان شیعه و شیفته امام حسین هستند، تحقیر و تمسخر شوم؟! و اگر اعتقادی را دوستانه در میان گذاشتم باید ریشخند شوم؟ اگر به زعم کسی، این نمایش در حد تئاترشهر نیست، آیا جای اصلاح نداشت؟! من بعد از بیست سال کار حداقل این را می دانم که کار تاتر نذری نمی‌شود وهیچ گاه چنین توقع دوراز منطقی نداشته ام که بنا به دلیل موضوعیت کاردر یکی از سالن‌های تئاترشهر به من اجرا بدهند ولی تخلف در وعده و این رفتار که در تئاترشهر با من شد دور از اخلاق است و از همکاران شنیده ام که ازین دست شکایات و برخوردهای ناعادلانه فقط در مورد من و گروهم واقع نشده و گریبان خیلی از اهالی تئاتر را گرفته و در یک سال گذشته صابون آن به جامه خیلی از کسانی که مستحق اجرا در آن مجموعه بوده اند خورده است و همه از اوضاع نابسامان تئاترشهر خبر دارند. لذا اگر گلایه ای بوده، منظور با همه عزیزان نیست و انسان متعهد و منصف همه جا پیدا می شود.

همینجا اعلام می دارم که بر خلاف دستورالعمل حمایت از آثار دینی و مذهبی، فعلا که هیچ حمایت مالی از من و گروهم صورت نگرفته است و من مبالغ زیادی را صرف و بسیار مقروض گشته ام! خداوند توانی عنایت بفرماید که ترشی این غوره ی بی مهری ها را به صبر شیرین حلوا کنیم و امید دارم در این "سال تئاتر" دست کم به تئاتر کمی توجه بشود و همچنین حمایت عادلانه ازهمه نمایش‌های مذهبی صورت پذیرد و فضای صداقت بیش از پیش بر تئاتر ما حاکم شود.


همینجا تشکر ویژه دارم از تمامی همکاران روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی که با اخلاقی پسندیده پاسخگو و کمک حال من بودند و نیز معاون محترم اجرایی اداره کل آقای پیمان شریعتی و مدیریت مجموعه محراب آقای گله دار زاده و حمید پورآذری که به تماشای این اثر نشسته و با کمک‌ها و حمایت‌های معنوی شان ما را بهره مند کردند. 


 

 

https://telegram.me/onlytheater

اخبار مرتبط:

نقد نمایشنامه‌های منتخب تئاتر فجر جمعه به پایان می‌رسد

تماشاخانه دراما میزبان«خارش هفت ماهه» می‌شود

تماشاخانه «سرو» با شام آخر افتتاح می‌شود

اجرای «مونس» از چهارم آذر در تالار حافظ

رویا میرعلمی آرایشگر می‌شود

معرفی هیات انتخاب بخش خیابانی دومین سوگواره «خمسه»

نوشته‌ای از شهرام کرمی حوانش می‌شود

«بوقلمون» به تئاترشهر رسید

درباره نمایش «برف نیمه مرداد» / درونی که هرگز نمی­‌میرد

اولین کارگاه آموزشی جشنواره تئاتر فجر برگزار شد

برگزاری دومین نشست «تئاتر از نگاه سنگلج» با حضور جعفر والی

نمایش مشترکی از ایران و ایتالیا در تئاتر شهر اجرا می‌شود

«هفته بازار تئاتر ایران» برپا می‌شود

نشست مشترک منتقدان تئاتر ایران و لهستان برگزار می‌شود

افتتاح «کشتن گربه بابا فونتن» با حضور حمید امجد

داوران بخش خیابانی جشنواره تئاتر مقاومت معرفی شدند

اجرای «دشمن بچه های شهر» در تماشاخانه انتظامی

گزارش تصویری نمایش «برف نیمه مرداد» کارگردان عاطفه تهرانی

نمایش «سنگ بست» ویژه خبرنگاران و عکاسان اجرا می‌شود

«متاستاز» به تالار شمس رسید

آرش گوران آهنگساز تئاتر برادرش شد

یعقوبی به شیوه‌ی اجرای یکی از نمایشنامه‌هایش اعتراض کرد