پایگاه خبری تئاتر: امیر دژاکام نویسنده و کارگردان تئاتر درباره قابلیتهایی که نمایش تعزیه برای معاصر شدن دارد و چگونگی بهرهگیری از این هنر ایرانی در نمایشهای امروزی گفت: در مجموع بهرهگیری از نسخ تعزیه و استفاده از آن در نمایشهای معاصر کار سختی است. ناصر تقوایی به حق گفته بود که تعزیه واقعی را همان روز عاشورا و جلو تماشاگر معتقد میتوان دید. واقعیت این است که این آیین را در زمان و مکان مشخص با شریک و گذارنده معتقد باید برگزار کرد.
وی ادامه داد: به جای تماشاگر باید از لفظ شریک استفاده کنیم چون تعزیه تماشاگر ندارد بلکه "شریک" دارد پس به کاربردن واژه تماشاگر برای یک مراسم آیینی مثل تعزیه درست نیست همانطور که به جای بازیگر باید از واژه "گذارنده" نام ببریم. اجرای یک تعزیه باید گذارنده و شریک معتقد داشته باشد. این مسائل در بعد آیینی تعزیه مطرح میشود اما زمانی که وارد حوزه عقلانیت و زیباییشناسی میشویم می توانیم فاصله بگیریم بنابراین بهتر است از شبیهخوانی نام ببریم که قابلیت معاصر شدن هم دارد.
دژاکام با اشاره به مشکلاتی که در نوع حمایت و توجه به نمایش ملی آیینی ما وجود دارد، یادآور شد: متاسفانه ما علاوه بر مشکلات نظری که جای بحثش اینجا نیست در حوزه تعزیه و نمایشهای ملی با مشکلات اجرایی هم مواجه هستیم. مشکلات اجرایی ما از اینجا ناشی شده که اکثر مدیران هنرهای نمایشی با روند تولید یک اثر آشنا نیستند. به این دلیل که در جریان وضعیت بچههای تئاتری قرار ندارند نمی توانند شرایط نابسامان آنها را درک کنند و متاسفانه از بیرون برای نمایش نسخه می پیچند.
کارگردان "ساقی" ادامه داد: اگر ما بخواهیم تولید تئاتر را سامان بدهیم لازم نیست حتما افراد تولیدکننده سر کار بیایند بلکه افرادی باید بر مسند قرار گیرند که با مسیر تولید آشنا باشند. به عنوان نمونه جشنواره تئاتر فجر که مهمترین رویداد هنری کشور است مانیفست زیباییشناسانه ندارد. وقتی فراخوان آن را می خوانیم به غلط های تکنیکی زیادی پی می بریم پس وقتی اصلی ترین جشنواره تئاتر کشور ما اشکالات تکنیکی دارد چطور می توان انتظار داشت که رویکردی تخصصی به بحث معاصرسازی تعزیه داشته باشیم.
این هنرمند تصریح کرد: البته من اصلا به شان مدیران و پاکی و درستکاری آنها اساعه ادب نمی کنم اما باید بپذیریم مدیرانی که در گذشته بر سر کار بوده اند بخش زیادی از تصمیماتشان اشتباه بوده است. تعزیه به جز در جشنواره تئاتر فجر و جشنواره آیینی سنتی، در کجا باید معاصر شود؟ اگر این دو رویداد هنری روی میراث گرانقدر این آب و خاک فعالیت آکادمیک و تخصصی نکند و یا حداقل چند نمونه کار برای معرفی به مخاطبان نشان ندهد هنرمند و دانشجوی ما از کجا باید بیاموزد؟
کارگردان "یک دامان ماه و ستاره" متذکر شد: چرا ما نباید مسیری را که غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، بیژن مفید، محمود استادمحمد، اسماعیل خلج، داوود فتحعلی بیگی، محمد چرمشیر، محمد رحمانیان، شارمین میمندینژاد و... رفته اند و در زمینه نمایشهای ایرانی کار کرده اند پیش بگیریم و ادامه دهیم. باید برنامه ریزی اصولی برای تولید آثار ملی چون تعزیه در کشور ما صورت گیرد. چطور ما خودرو ملی و کفش ملی باید داشته باشیم اما تئاتر ملی نداریم. چرا نباید تئاتر ملی داشته باشیم؟ چرا تئاتر تجربی ما باید کپی دسته چندم تئاترهای تجربی چند سال اخیر اروپاییها باشد.
وی افزود: چرا شاهد یک حرکت تجربی در حوزه نقالی نیستیم. من تا به حال یک حرکت تجربی در حوزه سیاهبازی ندیدهام. چرا کسانی که در مورد تئاتر تجربی پژوهش میکنند به تعزیه توجهی ندارد. این یک مفهوم آیینی است و اگر قرار باشد به مفهوم زیبایی شناسانه تبدیل شود و مضامین امروزی را در خود جای دهد باید مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. هنرمندان ایرانی زمانی که به خارج از کشور می روند از آنها مطالبی درباره نمایشهای آیینی و ملی ما می خواهند اما ما چیزی برای ارائه نداریم چون هنرمندان ترجیح می دهند روی متنهای نمایشنامه نویسان خارجی کار کنند تا تعزیه.
این استاد دانشگاه گفت: اگر می خواهیم در معاصرسازی تعزیه و نمایشهای آیینی ایران به نتایج درستی دست یابیم باید در جشنواره تئاتر فجر بخش تئاتر تجربی ملی داشته باشیم تا تئاتر ملی کشور شکوفا شود. البته نظر من این نیست که ما نباید تئاتر خارجی داشته باشیم و نباید با شاهکارهای بزرگ دنیا آشنا شویم و شیوه های نوین تئاتر تجربی را در آثارمان استفاده کنیم اما حرف من این است که عدم تعادل در تئاتر ایران شکل گرفته است. یعنی همانطور که ما باید با تئاتر دنیا آشنا شویم تئاتر اروپا و غرب هم باید با تئاتر ایران آشنا شود.
نویسنده " دزدآب" در ارتباط با لزوم شناساندن نویسندگان ایرانی و به طبع آن هنر ملی ایرانی به تئاتر دنیا توضیح داد: تا به حال چه تلاشی برای شناساندن نویسندگان ایرانی به تئاتر غرب کردهایم؟ تا جایی که من اطلاع دارم تنها نغمه ثمینی و سیمین امیریان به طور شخصی برای ترجمه و چاپ آثارشان تلاش کرده اند و یکی دو نفر دیگر با تلاش دیگران آثارشان را ترجمه و معرفی کردهاند اما این کافی نیست.
وی افزود: متاسفانه برخی نخوانده ملا شده اند و می گویند ما نمایشنامهنویس ایرانی نداریم. در حالی که علیرضا نادری نویسنده ای قوی است. کار محمد رحمانیان قابل ستایش است اما ما هیچگاه هنرمندان کشورمان را جدی نمی گیریم. من به عنوان یک کارگردان سالها روی مفاهیم و آیین های ایرانی کار کردم. سی و پنج سال تلاش به زبان ساده است. در آثارم همیشه با استقبال مردم روبرو بوده ایم البته شکست هم داشتیم اما آقایان با من کاری کردند که وقتی اسم شورای حمایت را میشنوم عصبی میشوم. من برای کار کردن روی مفهوم ملی حاضر نیستم به هر شکل و با هر توهینی کار کنم. نه من نه هیچ یک از هنرمندان حاضر به این کار نیستند.
دژاکام یادآور شد: چطور یک شبه رقم های کلانی در اختیار برخی قرار می گیرد که امثال من بعد از 35 سال کار تئاتر تا به حال به گوشمان هم نخورده است. البته من موافق پرداخت هزینه برای تئاتر هستم اما متاسفانه این هزینه ها فقط در اختیار کسانی قرار می گیرد که کمتر در تئاتر فعالیت کرده اند.
این نویسنده و کارگردان درباره انتشار مجموعه نمایشنامههایش توضیح داد: به تازگی مجموعه کتاب "غزل کفر" که شامل چند نمایشنامه با مضامین دینی است از طرف انتشارات نیستان وارد بازار کتاب شده است. این کتاب شامل نمایشنامههای "ساقی"، "غزل کفر"،" منطق الطیر سلیمانی" و "دزدآب" است که تلاشی برای به روز کردن نسخ تعزیه به حساب میآید.
وی در پایان عنوان کرد: در این کتاب بر خلاف مجموعه قبلیام که روی مفاهیم کهن فارسی کار شده بود تلاش کردم تا آنجا که امکان دارد نسخ تعزیه را از لحاظ محتوایی بهروز کنم. وقتی نمیشود گارگردانی کرد باید نوشت.